الأحقاف ١٢
کپی متن آیه |
---|
وَ مِنْ قَبْلِهِ کِتَابُ مُوسَى إِمَاماً وَ رَحْمَةً وَ هٰذَا کِتَابٌ مُصَدِّقٌ لِسَاناً عَرَبِيّاً لِيُنْذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ بُشْرَى لِلْمُحْسِنِينَ |
ترجمه
الأحقاف ١١ | آیه ١٢ | الأحقاف ١٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مِن قَبْلِهِ»: پیش از قرآن. «إِمَاماً وَ رَحْمَةً»: پیشوا و رحمت. حال (کِتَابٌ) است (نگا: هود / ). یعنی وسیله اقتدا در دین و شریعت، و مایه و سبب رحمت برای مردمان بوده است. «هذا کِتَابٌ»: این قرآن دین و شریعت است. (هذا) مبتدا و (کِتَابٌ) خبر است. «مُصَدِّقٌ»: تصدیقکننده تورات و کتابهای آسمانی پیشین. صفت کتاب است (نگا: انعام / ). «لِسَاناً عَرَبِیّاً»: به زبان عربی. (لِسَاناً) حال، و (عَرَبِیِّاً) صفت است (نگا: نحل / شعراء / . واژه (لِسَاناً) میتواند منصوب به نزع خافض باشد. «لِیُنذِرَ ...»: محلاًّ منصوب و مفعولله است. «بُشْری»: تقدیراً منصوب، عطف بر محل (لِیُنذِرَ) است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۴، سوره احقاف
- غرض و مفاد كلى سوره مباركه احقاف
- احتجاج عليه پرستش بت ها و معبودهاى زمينى
- معناى واژه ((اثاره )) و مفاد آيه با توجه به معناى آن
- احتجاج عليه مشركين كه قرآن را افتراء به خدا دانسته رسالت پيامبر (ص ) را منكرشدند
- معنا و مفاد آيه : ((قل ما كنت بدعا من الرسل و ما ادرى مايفعل بى و لا بكم ))
- نفى علم غيب از پيامبر (ص ) در جمله ((و ما ادرى ...)) از جهت بشر بودن او است و بااثبات علم غيب براى آن حضرت از طريق وحى منافات ندارد
- عدم منافات نفى علم غيب از پيامبر در اين آيه با عالم بر غيب بودن ايشان به وسيله وحىالهى
- (درباره عالم بودن پيامبر (ص ) و ائمه (ع ) به غيب ، و اثر و رابطه آن با زندگى ورفتار ايشان )
- بيان اينكه علم غيب اثرى در جريان حوادث خارجى ندارد
- على ملازم با اراده موافق است كه تواءم با التزام قلب نسبت به آن باشد
- مقصود از ((شاهد من بنى اسرائيل )) در آيه :((قل اراءيتم ان كان من عند الله و كفرتم ...))
- وجوه مختلف در معناى آيه : ((و قال الذين كفروا للذين امنوا لو كان خيرا ما سبقونا اليه...))
- رواياتى درباره مراد از ((اثارة من علم )) و راجع بهنزول آيه : ((ام يقولون افتريه ...))
- روايتى در ذيل جمله : ((و ما ادرى ما يفعل بى ولابكم )) و اشكالات آن
- روايتى درباره نزول آيه : ((و شهد شاهد من بنىاسرائيل ...))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى إِماماً وَ رَحْمَةً وَ هذا كِتابٌ مُصَدِّقٌ لِساناً عَرَبِيًّا لِيُنْذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ بُشْرى لِلْمُحْسِنِينَ «12»
پس در رد آنها فرمايد:
وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى: و پيش از قرآن كتاب موسى است، يعنى تورات، إِماماً وَ رَحْمَةً: در حالتى كه پيشوائى است كه مردمان به آن اقتدا كنند در دين خدا و سبب بخشايش نعمت دنيويه و اخرويه است نسبت به كسى كه به آن مهتدى شوند و بر وفق آن عمل نمايند، پس مشركان به آن مهتدى نشدند و يهود هم به جهت عناد، صفت پيغمبر را تحريف كردند. وَ هذا كِتابٌ مُصَدِّقٌ:
و اين كتابى است تصديق كننده كتاب موسى يا جميع كتب منزله، لِساناً
جلد 12 - صفحه 74
عَرَبِيًّا: در حالتى كه به زبان عربى است، لِيُنْذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا: تا بترساند آنان را كه ستم كردند بر نفسهاى خود به سبب نافرمانى و سركشى، وَ بُشْرى لِلْمُحْسِنِينَ: و مژده دهنده مر نيكوكاران را به روضه رضوان و نجات از نيران.
تنبيه: در آيه شريفه اشاراتى است: 1- كتاب آسمانى پيشواست در اقتدا نمودن مردمان به عمل كردن به اوامر و نواهى و دستورات هاديه آن. 2- آنكه سبب بخشايش سبحانى است به نعمت دنيويه و اخرويه. 3- قرآن مجيد مصدق كتب سماويه قبل مىباشد در اصول عقايد دينيه و ارشاد به اوامر سبحانيه. 4- به لسان عربى كه اشرف و افصح تمام زبانهاست نازل گشته.
5- به دو جهت عمده نازل گشته: يكى ترساندن كسانى كه ظلم نمايند به نفسهاى خود به سبب سركشى و نافرمانى به نكال و عقاب و عذاب الهى شايد توبه نمايند؛ و ديگر بشارت به نيكوكاران به خود و به غير به سبب ايمان و ارشاد به ثواب دائمى و نعيم ابدى.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا لَوْ كانَ خَيْراً ما سَبَقُونا إِلَيْهِ وَ إِذْ لَمْ يَهْتَدُوا بِهِ فَسَيَقُولُونَ هذا إِفْكٌ قَدِيمٌ «11» وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى إِماماً وَ رَحْمَةً وَ هذا كِتابٌ مُصَدِّقٌ لِساناً عَرَبِيًّا لِيُنْذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ بُشْرى لِلْمُحْسِنِينَ «12» إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ «13» أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «14» وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَ إِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ «15»
ترجمه
و گفتند آنها كه كافر شدند بآنانكه ايمان آوردند اگر بود بهتر پيشى نميگرفتند بر ما بسوى آن و چون هدايت نشدند بآن پس زود است كه بگويند اين حكايات دروغى است از پيشينيان
و پيش از آن كتاب موسى است كه پيشوا و رحمت بود و اين كتابيست تصديق كننده با آنكه زبانى است عربى تا بيم دهد آنانرا كه ستم كردند و مژده باشد براى نيكوكاران
همانا آنانكه گفتند پروردگار ما خدا است پس ايستادگى كردند پس نيست ترسى بر آنان و نه ايشان اندوهگين ميشوند
آنگروه اهل بهشتند جاودانيان در آن بپاداش آنچه بودند كه ميكردند
و سفارش نموديم انسانرا نسبت به پدر و مادرش به نيكى كردن بارور گرديد او را مادرش بكراهت و دشوارى و نهادش بزحمت و دشوارى و باروريش و از شير گرفتنش سى ماه است تا چون برسد بكمال رشد خود و برسد به چهل سال گويد پروردگارا الهام فرما مرا كه شكر كنم نعمت تو را كه انعام فرمودى بر من و بر پدر و مادرم و اينكه بجا آورم كار نيكى كه بپسندى آنرا و مقرّر فرما صلاح را براى من در اولادم همانا من بازگشتم بسوى تو و همانا من از منقادانم.
تفسير
جماعت يهود يا مشركين مكّه باهل ايمان گفتند يا در باره آنها با خودشان صحبت كردند كه اگر ايمان يا قرآن خوب و مفيد بود مردمان
جلد 4 صفحه 650
فرومايه پست سبقت نميگرفتند بقبول بر ما و گفتهاند مقصود يهود عبد اللّه بن سلام و امثال او بودند كه اسلام آورده بودند و در آيات سابقه ذكر شد و خداوند در ردّ آنها فرموده چون قابل هدايت نبودند اين سخن را گفتند و پس از اين خواهند گفت قرآن بيش از يك افسانه دروغ قديمى نيست با آنكه قبل از قرآن تورية حضرت موسى پيشوا و مقتدا و نور و رحمت براى مردم بود و فعلا اين قرآن اصول معارفش با آن موافق و تصديق كننده است كتب سماوى قبل را و بزبان عربى فصيح نازل شده براى آنكه بيم دهد ستمكاران را از عذاب و مژده دهد نيكوكاران را بثواب و تخصيص تورية بذكر از بين كتب سماوى شايد بملاحظه بودن روى سخن به يهود باشد يا كثرت افرادشان در عربستان با آنكه مشركين مكّه از آن اعراض نمودند و يهود كاملا بآن عمل ننمودند و كسانيكه در مقام علم موحّد و متوكّل بخدا شدند و در وادى عمل استقامت و ثبات قدم بخرج دادند و منحرف از جادّه شرع نشدند گفتهاند در آخرت ترس و بيمى از آتيه و حزن و اندوهى از گذشته ندارند و بنظر حقير در دنيا هم ندارند چون كسيكه ميداند خدا را دارد از كه ترس دارد و از چه غم دارد و كلمه ثمّ براى تراخى رتبه عمل از علم است خدا فرموده آنگروه مصاحب و ملازم و مخلّد و مؤبّد در بهشتند به استحقاق جزاى اعمالشان در چند روز دنيا و در ذيل اين آيه شمهئى در سوره حم سجده گذشت و توصيه و سفارش فرمود خداوند در آيات عديده بفرزندان آدم عليه السّلام كه بپدر و مادر خود احسان و نيكى كنند و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه حسنا قرائت فرموده است يعنى براى آن دو كار خوب انجام دهند و شرح اين قسمت در اوائل سوره بقره و غيره گذشته است و چون حقّ مادر ظاهرا زيادتر و رعايت او لازمتر است خداوند شمهئى از زحمات او را تذكر داده كه مادر بعنف و مشقّت او را از شش ماه تا نه ماه در شكم خود حمل كرده و بعد از آن بزحمت و سختى او را وضع نموده و بعدا شير داده در دو سال كه با مدّت اقلّ حمل سى ماه ميشود و الّا زيادتر تا آنكه چون بحدّ بلوغ و رشد و كمال جسمى برسد و از آن بكمال عقل و ادراك معانى فائز گردد كه چهل سال است از خدا بخواهد كه توفيق شكر نعمت خود را بر او و بر پدر و مادرش باو بدهد و آنكه موفّق فرمايد او را بأعمال صالحه
جلد 4 صفحه 651
كه مرضىّ خدا باشد و بخواهد از خدا كه بر نفع او اولاد صالح باو عنايت فرمايد يا پارهئى از اولاد او را بصلاح و تقوى آراسته فرمايد و از معاصى يا ذكر غير خدا توبه كند و منقاد و مطيع اوامر حق باشد و با خلاص در اين راه قدم بردارد و در چند روايت معتبره اين آيات با ولادت حضرت سيد الشهداء (ع) شش ماهه و مقرّر شدن ائمه عليهم السلام در ذريّه او و محزون شدن حضرت زهرا سلام اللّه عليها در حين حمل و وضع آنحضرت از شنيدن خبر شهادتش تطبيق شده و در بعضى تصريح بنزول در باره آنحضرت شده است و در خصال از امام صادق عليه السّلام بلوغ اشدّ بسى و سه سال و تكميل آن بچهل سال تحديد شده و فرموده از چهل و يك سال شروع بنقص ميشود و از پنجاه ببعد مانند كسى است كه در حال جان كندن باشد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ مِن قَبلِهِ كِتابُ مُوسي إِماماً وَ رَحمَةً وَ هذا كِتابٌ مُصَدِّقٌ لِساناً عَرَبِيًّا لِيُنذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ بُشري لِلمُحسِنِينَ «12»
و از پيش از اينکه قرآن كتاب موسي که توراة باشد پيشوا و رحمت بود و اينکه كتاب که قرآن باشد تصديق ميكند بلسان عربي براي اينكه انذار كند كساني را که ظلم كردند و بشارت دهد احسان كنندگان را.
جلد 16 - صفحه 142
وَ مِن قَبلِهِ كِتابُ مُوسي که پيش از قرآن الواح توراة بر موسي نازل شد در ميقاتگاه.
إِماماً وَ رَحمَةً امام كسي را گويند که ديگران باو اقتدا كنند و اقتدا به كتاب موسي عمل بدستورات او است و رحمت تفضل الهي است بامت موسي که ميفرمايد:
أَخَذَ الأَلواحَ وَ فِي نُسخَتِها هُديً وَ رَحمَةٌ لِلَّذِينَ هُم لِرَبِّهِم يَرهَبُونَ اعراف، آيه 153.
وَ هذا كِتابٌ قرآن مجيد مُصَدِّقٌ که تصديق انبياء سلف را ميكند که اگر قرآن مجيد نبود ما دليلي بر نبوت احدي از آنها نداشتيم زيرا تواتر يهود سه مرتبه منقرض شد و تورات از بين آنها برداشته شد و اختلاف اناجيل هم خود موجب زوال علم است بالاخص كفرياتي که در آنها هست.
لِساناً عَرَبِيًّا که اهل حجاز بفهمند و هر پيغمبري بلسان قوم خود مبعوث شد که ميفرمايد:
وَ ما أَرسَلنا مِن رَسُولٍ إِلّا بِلِسانِ قَومِهِ ابراهيم آيه 4، اينکه قرآن مجيد نزولش براي اينکه بود که:
لِيُنذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا چه ظالم بدين مثل كفر و شرك و ضلالت، و چه ظالم بنفس طغيان و سركشي و فسق و فجور، و چه ظالم بغير، بانبياء و ائمه و مؤمنين، چه ظلم جاني يا عرضي يا مالي، و انذار آنها تخويف از عذابهاي دنيوي و اخروي است.
وَ بُشري لِلمُحسِنِينَ اينکه هم چه احسان بدين ايمان اسلام، و چه احسان بنفس تقوي و عمل صالح، و چه احسان بغير جانا و مالا و عرضا باحترام و تكريم و تواضع و غير اينها سپس محسنين را تفسير ميفرمايد:
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 12)- سپس به دلیل دیگری برای اثبات حقانیت قرآن و نفی تهمت مشرکان که میگفتند: این یک دروغ قدیمی است پرداخته، میگوید: از نشانههای صدق این کتاب بزرگ این است که: «پیش از آن، کتاب موسی که پیشوا و رحمت
ج4، ص427
بود (نشانههای آن را بیان کرده) و این کتاب هماهنگ با نشانههای تورات است» (وَ مِنْ قَبْلِهِ کِتابُ مُوسی إِماماً وَ رَحْمَةً وَ هذا کِتابٌ مُصَدِّقٌ).
با این حال چگونه میگوئید این یک دروغ قدیمی است؟! و به دنبال آن میافزاید: این در حالی است که این کتاب آسمانی «به زبان عربی و فصیح و گویاست» که همگان از آن بهرهمند شوند (لِساناً عَرَبِیًّا).
و در پایان آیه هدف نهائی از نزول قرآن را در دو جمله کوتاه به این صورت شرح میدهد: «هدف این بوده که ظالمان را انذار و نیکو کاران را بشارت دهد» (لِیُنْذِرَ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ بُشْری لِلْمُحْسِنِینَ).
نکات آیه
۱- تصدیق قرآن، نسبت به تورات و هماهنگى پیام آن دو (و من قبله کتب موسى إمامًا و رحمة و هذا کتب مصدّق)
۲- همسویى و هماهنگى محتواى قرآن و تورات و تصدیق آن نسبت به تورات، دلیلى بر وحیانى بودن قرآن (و من قبله کتب موسى إمامًا و رحمة و هذا کتب مصدّق) طرح هماهنگى پیام تورات و قرآن و نیز تصدیق مطالب تورات از سوى قرآن، زمینه اى است براى تفکر اهل کتاب و غیر آنان، و یافتن آثار وحى بودن و دلایل حقانیت قرآن در آن.
۳- اهمیت تورات، در میان کتاب هاى آسمانى پیش از قرآن * (و من قبله کتب موسى إمامًا و رحمة) از اختصاص به ذکر یافتن کتاب موسى، اهمیت استفاده مى شود.
۴- کتاب آسمانى موسى (تورات)، سرمشق زندگى و تبلور رحمت الهى براى بنى اسرائیل (و من قبله کتب موسى إمامًا و رحمة) با توجه به این که کتاب موسى براى بنى اسرائیل و هدایت آنان نازل شده است، قید «إماماً و رحمة» نیز نظر به پیشوایى و رحمت در مورد آنان دارد.
۵- کتاب آسمانى، راهنما و سرمشق زندگى جوامع بشرى (انسان) در تمامى ابعاد (کتب موسى إمامًا و رحمة) از این که عنوان «امام» به صورت مطلق بر کتاب موسى اطلاق شده است، استفاده مى شود که کتاب آسمانى، پیشواى انسان ها است و آنان باید در تمامى ابعاد پیرو و عامل به آن باشند.
۶- کتاب هاى آسمانى، پیامدار رحمت براى خلق و دربردارنده منافع حقیقى آنان (و من قبله کتب موسى إمامًا و رحمة) از لحن آیه شریفه استفاده مى شود که قرآن نیز مانند تورات، امام و رحمت است و این دو بعد، مخصوص به کتاب موسى نیست; بلکه ویژگى تمامى کتاب هاى آسمانى است.
۷- واننهادن خلق به حال خویش و تبیین قوانین هدایت و راه یابى براى ایشان، جلوه اى از رحمت عظیم الهى (و من قبله کتب موسى إمامًا و رحمة) از ارتباط «إماماً» با «رحمة» مى توان مطلب یادشده را استفاده کرد; زیرا تنوین «رحمةً»، بیانگر عظمت و اهمیت است و اطلاق «امام» بر کتابى که مجموعه قوانین است، از آن جهت است که با قوانین خویش راه سعادت را به خلق مى نمایاند.
۸- تورات نازل شده بر موسى(ع)، مورد تأیید کامل قرآن (و من قبله کتب موسى إمامًا و رحمة و هذا کتب مصدّق)
۹- وحدت و هماهنگى پیام وحى، در طول تاریخ رسالت پیامبران (و من قبله کتب موسى ... و هذا کتب مصدّق) از این که قرآن، تصدیق گر تورات است و خداوند این تصدیق گرى را دلیل حقانیت وحى شمرده، مطلب یاد شده استفاده مى شود.
۱۰- مشرکان عرب، مورد توبیخ و سرزنش الهى به خاطر نیندیشیدن در کتاب آسمانى نازل شده به لغت ایشان (و إذ لم یهتدوا به ... هذا کتب مصدّق لسانًا عربیًّا) لحن آیه شریفه، توبیخى است; زیرا مخاطب این استدلال کسانى اند که مى گفتند: «لو کان خیراً ما سبقونا إلیه».
۱۱- عربى بودن، از امتیازات قرآن (و هذا کتب مصدّق لسانًا عربیًّا)
۱۲- ارج و منزلت تورات نزد مشرکان عصر بعثت، به رغم عدم پیروى از آن (و من قبله کتب موسى إمامًا و رحمة و هذا کتب مصدّق) این احتمال وجود دارد که تذکّر به وجود مشابهت قرآن و تورات، از آن جهت باشد که مشرکان مکه - با این که عملاً پیرو تورات نبودند - نوعى احترام و قداست براى آن قائل بوده و به تکذیب آن اقدام نمى کردند. بر این اساس خداوند فرموده است: شما چگونه قرآن را دروغ مى پندارید، با این که شبیه تورات است که نزد شما قرب و منزلت دارد.
۱۳- قرآن، بیم دهنده به ستمکاران و بشارت دهنده به نیک کرداران (لینذر الذین ظلموا و بشرى للمحسنین)
۱۴- انذار و تبشیر، دو محور اصلى پیام هاى هدایتى قرآن (و هذا کتب ... لینذر الذین ظلموا و بشرى للمحسنین) اصلى بودن دو محور بالا، از اختصاص به ذکر یافتن استفاده مى شود.
۱۵- هدف اساسى قرآن، دور داشتن انسان ها از ظلم و تباهى و ترغیب آنان به نیکى و احسان (لینذر الذین ظلموا و بشرى للمحسنین) «لام» در «لینذر» غایت و هدف را مى رساند.
۱۶- ظرفیت زبان عربى، براى رساندن پیام خدا و ابلاغ بیم ها و بشارت هاى الهى به خلق * (و هذا کتب مصدّق لسانًا عربیًّا لینذر الذین ظلموا و بشرى للمحسنین) از ارتباط میان «لساناً عربیّاً» و «لینذر»، استفاده مى شود که عربى بودن قرآن، داراى تأثیرى مهم در ابلاغ انذار و تبشیر الهى به خلق است.
۱۷- انذارهاى الهى، متوجه کمترین گناه و ظلم و بشارت هاى او مخصوص پایداران بر طریق ارزش ها * (لینذر الذین ظلموا و بشرى للمحسنین) خداوند، براى انذارْ صرف ظلم را کافى شمرده است; زیرا با یک ظلم عنوان «الذین ظلموا» صدق مى کند. ولى در زمینه بشارت، واژه «محسنین» را به کار برده است و این عنوان بر کسانى صدق مى کند که متخلق به ارزش ها باشند. آیه بعد (ثمّ استقاموا) مؤید این معنا است).
موضوعات مرتبط
- احسان: تشویق به احسان ۱۵
- الگوگیرى: الگوگیرى از تورات ۴; الگوگیرى از کتب آسمانى ۵
- انبیا: هماهنگى انبیا ۹
- انذار: انذار از ظلم ۱۷; انذار از گناه ۱۷; اهمیت انذار ۱۴
- انسان: منافع انسان ها ۶
- بشارت: اهمیت بشارت ۱۴
- بنى اسرائیل: الگوى بنى اسرائیل ۴; رحمت بر بنى اسرائیل ۴
- تبلیغ: ابزار تبلیغ ۱۶
- تعقل: آثار ترک تعقل در قرآن ۱۰
- تورات: اهمیت تورات ۳، ۱۲; تصدیق تورات ۱، ۲، ۸; نقش تورات ۴
- خدا: ابلاغ انذارهاى خدا ۱۶; ابلاغ بشارتهاى خدا ۱۶; انذارهاى خدا ۱۷; بشارتهاى خدا ۱۷; رحمت خدا ۴; سرزنشهاى خدا ۱۰; نشانه هاى رحمت خدا ۷; هدایتگرى خدا ۷
- صالحان: بشارت به صالحان ۱۳
- ظالمان: انذار به ظالمان ۱۳
- ظلم: اجتناب از ظلم ۱۵
- عربى: فصاحت زبان عربى ۱۶; ویژگیهاى زبان عربى ۱۶
- قرآن: انذارهاى قرآن ۱۳، ۱۴; اهداف قرآن ۱۵; بشارتهاى قرآن ۱۳، ۱۴; دلایل وحیانیت قرآن ۲; ظلم ستیزى قرآن ۱۵; عربیت قرآن ۱۱; ویژگیهاى قرآن ۱۱; هماهنگى قرآن با تورات ۱، ۲
- کتب آسمانى: رحمت کتب آسمانى ۶; نقش کتب آسمانى ۵، ۶
- محسنان: بشارت به محسنان ۱۷
- مشرکان: بینش مشرکان مقارن بعثت ۱۲; سرزنش مشرکان صدراسلام ۱۰
- وحى: هماهنگى تعالیم وحى ۹
- هدایت: روش هدایت ۱۴; منشأ هدایت ۷
منابع