المعارج ٣٢
کپی متن آیه |
---|
وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَاعُونَ |
ترجمه
المعارج ٣١ | آیه ٣٢ | المعارج ٣٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«وَ الَّذِینَ ... رَاعُونَ»: (نگا: مؤمنون / .
تفسیر
- آيات ۱۹ - ۳۵، سوره معارج
- توضيح راجع به صفت ((حرص )) و ((هلع )) و ((تقسيم )) آن به حرص خدادادى كه مفيد و مطلوب است و حرص بشرى كه انحرافى و مذموم مى باشد.
- اوصاف نمازگزارانى كه از ((هلوع )) بودن استثنا شده اند
- بحث انحصار موارد حق معلوم در دو مورد سائل و محروم است .
- مقصود از مراعات امانات و عهد و مراد از محافظت بر صلوة
- (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته راجع به نماز، حقسائل و محروم و...)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ «32» وَ الَّذِينَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ «33» وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ «34» أُولئِكَ فِي جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ «35»
و آنان كه رعايت كننده امانتها و قراردادهاى خويشند. و آنان كه به (اداى) شهادتهاى خود قيام مىكنند. و آنان كه بر نمازشان مراقبت دارند. اينان در بهشتها گرامى داشته مىشوند.
نکته ها
در آيات 22 تا 35 سوره معارج، سيماى امّت اسلامى وجامعه ايدهآل ترسيم شده است:
رابطه دائمى و كامل با خداوند از طريق نماز دارند.
به مشكلات محرومان توجّه دارند و بخشى از مال خود را حق آنان مىدانند.
به خاطر ايمان به معاد و ترس از حساب، بر افكار و گفتار و رفتارشان تقوا حاكم است.
به امانات و تعهّداتشان پايبندند.
نسبت به حقوق مردم قيام مىكنند و اگر براى شهادت و گواهى دعوت شوند ردّ نمىكنند.
در ارضاى غريزه جنسى، به دنبال راه حلال و تشكيل خانواده و نسلِ پاك هستند.
امانت شامل امانت معنوى نيز مىشود، همچون مسئوليّتها، اسرار مردم و آبروى آنان.
هر عهد و پيمانى لازم الاجرا مىباشد: با مردم، با خدا، با رهبران دينى، با همسر و ....
شايد مراد از عبارتِ «عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ» «1» ترك نكردن و مراد از «عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ» جدّى گرفتن نماز باشد. همچون انتظار نماز، وضو گرفتن قبل از رسيدن وقت، با جماعت و در مسجد خواندن نماز و مراعات شرايط صحّت و قبولى و كمال نماز. «2»
در روايتى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله، خيانت در امانت، عدم وفاى به عهد و دروغگويى، از نشانههاى نفاق شمرده شده است. «3»
«1». معارج، 23.
«2». تفسير كبير فخررازى.
«3». سفينةالبحار، ج 2، ص 131.
جلد 10 - صفحه 221
پیام ها
1- نشانه ايمان، تنها نماز و انفاق نيست، رعايت عهد و پيمانهاى اجتماعى نيز شرط ايمان است. «وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ»
2- سكوت آگاهان، جرم و گواهى به حق، نشانه ايمان است. «بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ»
3- آغاز و پايان تمام كمالات، توجّه به نماز است. در آغاز فرمود: «الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ» و در پايان نيز مىفرمايد: «وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ»
4- بهشتيان از نظر مادّى، «فِي جَنَّاتٍ» و معنوى «مُكْرَمُونَ» تأمين هستند.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ (32)
صفت 6 و 7- وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ: و آنانكه ايشان مر امانتهاى خود، وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ: و پيمانهاى خود را رعايت كنندگانند، خواه امانت حق باشد كه آن ايمان است و اداى واجبات، و خواه امانت خلق كه آن ودائع است و غير آن، و عهود هم خواه عهد با خالق باشد يا مخلوق؛ چه امانت دارى و به عهد وفا كردن و اخفاى آن ننمودن، از جمله واجبات متحتمه است.
فرمود رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: لا دين لمن لا عهد له: «1» دين كامل نيست براى كسى كه عهدى براى او نباشد.
و نيز فرمود آن حضرت: الامانة تجلب الغناء و الخيانة تجلب الفقر: «2» امانت دارى نمودن، مىكشاند غنا را، و خيانت نمودن، جلب مىكند فقر را.
«1»- بحار الانوار، جلد 75، صفحه 96.
«2»- بحار الانوار، جلد 75، صفحه 171.
جلد 13 - صفحه 317
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يُبَصَّرُونَهُمْ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ «11» وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخِيهِ «12» وَ فَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْوِيهِ «13» وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ يُنْجِيهِ «14» كَلاَّ إِنَّها لَظى «15»
نَزَّاعَةً لِلشَّوى «16» تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلَّى «17» وَ جَمَعَ فَأَوْعى «18» إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً «19» إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً «20»
وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً «21» إِلاَّ الْمُصَلِّينَ «22» الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ «23» وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ «24» لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ «25»
وَ الَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ «26» وَ الَّذِينَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ «27» إِنَّ عَذابَ رَبِّهِمْ غَيْرُ مَأْمُونٍ «28» وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ «29» إِلاَّ عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ (30)
فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ (31) وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ (32) وَ الَّذِينَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ (33) وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ (34) أُولئِكَ فِي جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ (35)
ترجمه
شناسا كرده شوند خويشان بخويشان دوست ميدارد گناهكار كه فداى خود كند از عذاب چنين روز پسرانش را
و زنش و برادرش را
و عشيرهاش را
جلد 5 صفحه 271
كه جاى ميدادند او را در حمايت خود
و هر كه را كه در زمين است تمامى پس نجات دهد او را
نه چنين است همانا آن زبانه خالص آتش است
سوزنده و كننده پوست اطراف بدنرا
ميخواند كسى را كه پشت كرد و روى گرداند
و جمع نمود پس در جاى محفوظى نهاد
همانا انسان آفريده شد بسيار حريص كم صبر
چون برسد او را بدى ناله و فرياد كننده است
و چون برسد او را خوبى منع كننده است
مگر نماز گزاران
آنانكه ايشان بر نمازشان مداومت كنندگانند
و آنانكه در مالهاشان بهرهايست معيّن
براى كسيكه گدائى ميكند و كسيكه از كار باز مانده
و آنانكه تصديق مينمايند بروز جزا
و آنانكه ايشان از عذاب پروردگارشان ترسانند
همانا عذاب پروردگارشان ايمن كرده نشده است
و آنانكه ايشان مر عورتهاى خودشان را نگهدارندگانند
مگر بر زنان خود يا آنچه كه مالك باشد دستهاشان پس همانا ايشان نيستند ملامت شدگان
پس هر كه طلب كند غير از آن مجاز را پس آنگروه از حدّ در گذرندگانند
و آنانكه ايشان مر امانتهاى مردم و پيمانشان را رعايت كنندگانند
و آنانكه ايشان باداء گواهيهاى خودشان قيام كنندگانند
و آنانكه ايشان بر نمازشان محافظت ميكنند
آنگروه در بهشتهائى گرامى داشتگانند.
تفسير
گفتهاند چون در آيه سابقه خداوند فرموده بود كسى از احوال اقارب و ارحام كسى پرسش نميكند براى آنكه تصوّر نشود جهت آن نديدن و نشناختن مردم است يكديگر را فرموده بينا و شناسا كرده شوند نزديكان و دوستان بيكديگر چون حميم اعمّ از خويش و صديق است و بر واحد و جمع اطلاق ميشود لذا دو ضمير جمع در كلام الهى بآن عود نموده و مقصود بيان شدّت و سختى آنروز است كه هر كس بقدرى گرفتار خود است كه از حال ديگرى سؤال نميكند با آنكه بستگان خود و او را ميبيند و بعضى گفتهاند مراد خداوند از اين آيه آنستكه مردم را در آنروز با يكديگر شناسا ميكنند و بينا باوضاع و احوالشان مينمايند براى مزيد سرور اهل ايمان و اندوه اهل عصيان و لذا حاجت بپرسش و سؤال از حال يكديگر ندارند و اين عمل بتوسط ملائكه قبلا انجام ميگيرد و بعدا آنها را سوق ببهشت و جهنّم ميدهند و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد
جلد 5 صفحه 272
آنستكه ميشناسند آنها را پس از يكديگر پرسش نميكنند و در آنروز دوست دارد و آرزو ميكند گناهكار كه فدا و عوض دهد از عذاب الهى پسران عزيز و همسر گرامى و برادر با جان برابر و قبيله و عشيره خود را كه در دنيا منتسب بآنها بوده و با آنكه از آنها جدا بوده آنان او را در پناه و حمايت خود قرار ميدادند و در شدائد با او كمك ميكردند چون فصيله بر چنين عشيرهاى اطلاق ميشود و قمى ره فرموده مراد از فصيله مادر است كه از او ولادت يافته و نيز اگر تمام دنيا از آن او باشد حاضر است بدهد پس از عذاب جهنّم نجات دهد آن فدا و عوض او را ولى خدا ميفرمايد كلّا و آن كلمهئى است موضوع براى ردع و منع يعنى چنين نخواهد شد فدا قبول نميشود قصّه از اين قرار است كه زبانه و شعله خالص آتش جهنّم است و محتمل است ضمير در انّها بعذاب كه آتش جهنّم است عود نمايد و ميشود مراد از لظى جهنّم يا يكى از دركات آن باشد چون بعضى گفتهاند لظى يكى از نامهاى جهنم است و بعضى آنرا نام درك دوم دانستهاند و در هر حال آنشعله آتش سوزان پوست تمام بدن وارد را ميسوزاند و ميكند يا خصوص پوست سر و صورت او را بمحض ورود چون شوايا بمعناى اطراف است يا جمع شواة كه بمعناى پوست سر است و قمّى ره نقل نموده كه مىكند دو چشم او را و سياه ميكند صورتش را و نزّاعة برفع نيز قرائت شده و بنابر اين خبر بعد از خبر است و بقرائت مشهوره حال است براى لظى باعتبار دلالتش بر تلظّى يا منصوب بفعل مقدّر است كه اعنيها باشد و آن آتش بزبان حال و زبانه خود دعوت ميكند و ميكشاند بسوى خود هر كس را كه پشت كرده باشد بقوانين اسلام و روى گردانده باشد از اطاعت احكام خدا و جمع نموده باشد اموالى را از حلال و حرام و حقوق واجبه آنرا ادا ننموده ذخيره و دفينه براى خود كرده باشد از حرص و درازى آرزو و اين براى آنستكه خدا انسانرا طبعا هلوع خلق فرموده كه حريص و بىصبر است چنانچه خداوند ميفرمايد وقتى رسد او را فقر و فاقه جزع و فزع ميكند و وقتى برسد باو مال و ثروت بخل مينمايد و انفاق در راه خدا نميكند و اهل بيان اين دو جمله را مفسّر هلوع دانستهاند و بايد با رجوع بعقل و عمل بدستورات اخلاقى كه در علم اخلاق ذكر شده اين طبع را كه
جلد 5 صفحه 273
از روى حكمت در او قرار داده شده از خود دور و در غير محلّ خود بكار نبرد و كسانيكه موفق باين تصفيه شدهاند آنانند كه خداوند آنها را استثناء فرموده ميفرمايد مگر نماز گزاران كه مداومت بر نمازشان دارند كه نمازهاى واجب را ترك نميكنند و همچنين نمازهاى مستحب را كه بر خودشان بنذر و غيره واجب نموده باشند و قضاء فوائتشان را در اوّل از منه امكان بجا ميآورند و از براى فقراء و ضعفاء و صله ارحام غير از حقوق واجبه از قبيل صدقه و زكوة مقدار معيّنى از مال خودشان خارج مينمايند كه بتقاضا كنندگان و كسانيكه از كسب و كار باز ماندهاند و روى سؤال ندارند كمك نمايند چنانچه در روايات ائمه اطهار به اين معنى تصريح شده ولى مفسّرين آنرا حمل بر زكوة نمودهاند با آنكه معلوم است زكوة حقّى است كه خداوند بآن فقرا را با اغنيا شريك فرموده و گرفته ميشود و آن موجب مزيّت و مدح مؤدى نميشود و اينجا خداوند در مقام ذكر برجستگان اهل ايمان است و مدح آنها و سوره مكّيّه است و زكوة در مدينه واجب شده و كسانيكه ايمان بروز جزا دارند و در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه ايمان بروز ظهور امام زمان دارند و آنانكه از عذاب خداوند ترسانند چون نبايد ايمن از مكر و عذاب خدا بود هر قدر شخص مواظب اعمال و مراقب طاعات باشد چون نميداند مقبول شده يا خير و نبايد مطمئن شود از نفس خود كه خطائى از او سر نزده است و آنانكه حفظ نمودند عورات خودشان را از هر كس مگر از زنان و كنيزانشان و زناشوئى يا بعقد دائم است يا بمتعه و در اين سه صورت مورد ملامت واقع نخواهند شد و در غير آن صور متعدّى و متجاوز از حدّ محسوب خواهند شد و تفسير اين آيات در سوره المؤمنون گذشت و آنانكه مراعات امانتهائى را كه از مردم و خداوند بآنها سپرده شده مينمايند از قبيل مال سپرده شده و عاريه و وديعه و عين مستأجره و لقطه و خمس و زكوة و هر چه را كه مكلّف است حفظ نمايد و بصاحبش برساند و نيز مراعات مينمايند عهود و مواثيق خلقيّه و خالقيّه را و منكر شهاداتى كه تحمّل آنرا نمودهاند نميشوند و اداء آنرا در مواقع لزوم مينمايند و آنانكه مواظبت و محافظت از اداء نماز با آداب و شرايط در مواقيت آن مينمايند در كافى و مجمع
جلد 5 صفحه 274
از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه اين در نماز واجب است و الّذين هم على صلاتهم دائمون در نافله است اينجماعت كه داراى اين اعمال حميده و اين خصال پسنديدهاند در باغهاى سبز و خرّم اخروى مشمول عواطف و اكرامات الهيه ميباشند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ الَّذِينَ هُم لِأَماناتِهِم وَ عَهدِهِم راعُونَ (32)
و از افراد مستثني كساني هستند که آنها از امانات و عهد خود مراعات ميكنند، و امانت عبارت است از اينکه که چيزي بدست او بسپارند او نگهداري كند تا بصاحبش رد كند و خيانت نكند، و امانت سه قسم است امانت خدا و رسول و خلق اما امانت الهي
جلد 17 - صفحه 194
دين مقدس اسلام است بايد خيانت در دين نكرده و از هر جهت دين را حفظ كنند و مراعات كنند و همچنين آنچه خدا به بنده عنايت كرده از عقل و حياة و مال و غير اينها امانت الهي است بايد بمصرفي که دستور داده صرف كرد بر خلاف آن خيانت است.
امانت رسول ثقلين كتاب الهي و عترت رسول که در حديث ثقلين بيان فرموده خدا لعنت كند آنهايي را که در اينکه دو امانت خيانت كردند. امانت خلق هم سه قسم است مالي نظري گفتاري، مالي بدست شما سپرده بايد رد كني، عيبي از برادر ديني ديدي بايد ستر كني و افشاء نكني، كلامي بشما و سري سپرد بازگو نكني.
وَ الَّذِينَ هُم لِأَماناتِهِم شامل تمام ميشود چون جمع مضاف است افاده عموم دارد.
وَ عَهدِهِم چه عهدي که خدا با او بسته يا او با خدا بسته يا خلق با يكديگر بستهاند، اما عهد خدايي: أَ لَم أَعهَد إِلَيكُم يا بَنِي آدَمَ أَن لا تَعبُدُوا الشَّيطانَ إِنَّهُ لَكُم عَدُوٌّ مُبِينٌ وَ أَنِ اعبُدُونِي هذا صِراطٌ مُستَقِيمٌ يس آيه 60 و 61. و اما عهد بنده با خدا يكي از سه امر است که واجب ميشود نذر عهد يمين و در مخالفتش كفاره دارد، و اما عهد با يكديگر قرار دادهايي است که بين مسلمانان ميكنند بايد وفا كرد مگر در امر غير مشروع و وعدههايي که بيكديگر ميدهند.
(المؤمن اذا وعد وفي).
راعُونَ مراعات ميكنند و خيانت نميكنند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 32)- سپس به دومین و سومین اوصاف آنها اشاره کرده، میگوید:
«و آنها که امانتها و عهد خود را رعایت میکنند» (و الذین هم لاماناتهم و عهدهم راعون).
«امانت» معنی وسیعی دارد که نه تنها امانتهای مادی مردم را از هر نوع در بر میگیرد، بلکه امانتهای الهی و پیامبران و پیشوایان معصوم همه را شامل میشود.
هر یک از نعمتهای الهی امانتی از امانات او هستند، پستهای اجتماعی و مخصوصا مقام حکومت از مهمترین امانات است.
و از همه مهمتر دین و آئین خدا و کتاب او قرآن، امانت بزرگ او است، که باید در حفظش کوشید.
«عهد» نیز مفهوم وسیعی دارد که هم عهدهای مردمی را شامل میشود و هم عهدها و پیمانهای الهی را.
ج5، ص281
نکات آیه
۱ - رعایت امانت و پایبندى به عهد و پیمان خویش، از ویژگى هاى مؤمنان و مسلمانان راستین (و الذین هم لأمنتهم و عهدهم رعون)
۲ - امانت دارى و پایبندى به عهد و پیمان، از خصلت هاى شایسته و بایسته (و الذین هم لأمنتهم و عهدهم رعون)
۳ - خیانت در امانت و پیمان شکنى، نشانه ضعف ایمان (و الذین هم لأمنتهم و عهدهم رعون)
موضوعات مرتبط
- امانت: منشأ خیانت در امانت ۳
- امانتدارى: فضیلت امانتدارى ۲
- ایمان: نشانه هاى ضعف ایمان ۳
- صفات: صفات پسندیده ۲
- عهد: فضیلت وفاى به عهد ۲
- عهدشکنى: منشأ عهدشکنى ۳
- مؤمنان: امانتدارى مؤمنان ۱; صفات مؤمنان ۱; وفاى به عهد مؤمنان ۱
منابع