المدثر ١٧

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۵۰ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن جزییات آیه)
کپی متن آیه
سَأُرْهِقُهُ‌ صَعُوداً

ترجمه

و بزودی او را مجبور می‌کنم که از قلّه زندگی بالا رود (سپس او را به زیر می‌افکنم)!

ترتیل:
ترجمه:
المدثر ١٦ آیه ١٧ المدثر ١٨
سوره : سوره المدثر
نزول : ٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«سَأُرْهِقُهُ»: او را وادار می‌کنم (نگا: کهف / و ). «صَعُوداً»: گردنه سخت و بلند. مراد مبتلا ساختن به سختیها و دشواریها و واداشتن به مشقّتها و ناگواریها و دردها و رنجها است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

شأن نزول آیات ۱۲ تا ۱۷:

این آیات با آیه ۱۱ درباره ولید بن مغیرة که پیرمردى مجرب و از زیرکان عرب بود، نازل شده است و کسى بود که پیامبر را مسخره می‌کرد. روزى رسول خدا صلی الله علیه و آله در حجره خویش مشغول خواندن قرآن بود، قریش که آن آیات را مى شنیدند. نزد ولید رفتند و گفتند: اى ابو عبد شمس این کلماتى که محمد می‌خواند، چیست؟ آیا شعر است که می‌خواند و یا کهانت است که مى گوید و یا خطبه است که به زبان می‌راند؟

ولید گفت: بگذارید تا خودم گوش فرادارم و بشنوم سپس نزدیک رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: یا محمد از اشعار خود براى من بخوان. پیامبر فرمود: آنچه من تلاوت کرده و می‌خوانم، شعر نیست بلکه کلام پروردگار است که به توسط فرشتگان براى انبیاء و رسل خویش مى فرستد.

ولید گفت: همان را براى من اندکى بخوان، رسول خدا صلی الله علیه و آله سوره حم سجده را قرائت کرد تا به این آیه رسید. «فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُکمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ».[۱]

ولید وقتى این آیات را شنید به خود لرزید و موى سر و ریش او بر بدنش راست شد از آنجا یکسر به خانه خویش رفت و از آن پس از خانه بیرون نیامد. قریش هر قدر به انتظار وى ماندند، او را ندیدند تا این که نزد ابوجهل رفتند و گفتند: اى ابوالحکم ولید به سوى دین محمد رفته و چند روزى است که از خانه بیرون نمى آید.

ابوجهل نزد ولید رفت و گفت: اى عم، تو آبروى ما را برده اى و ما را در میان قریش رسوا نموده اى و دشمن از هر طرف ما را شماتت و سرزنش می‌نمایند. آیا واقعا به دین محمد گرویده اى؟ ولید گفت: اى ابوالحکم من به دین محمد نگرویده ام ولى کلامى از او شنیدم که بدن من لرزید.

ابوجهل گفت: آیا براى تو خطبه خواند؟ گفت: نه، خطبه یک سلسله کلام متصل به یکدیگر است ولى کلام او پراکنده بود و هیچکدام با دیگرى شباهتى نداشت، ابوجهل گفت: آیا شعر بود که براى تو خواند؟ گفت: شعر هم نبود زیرا من انواع و اقسام اشعار عرب را به جهات مختلف شنیده ام. کلام او به شعر هم شباهتى نداشت، ابوجهل گفت: پس چه بود؟ ولید گفت: واگذار مرا تا درباره آن بیندیشم تا براى گفتار او نامى بگذارم. فرداى آن روز دوباره ابوجهل با عده اى از قریش نزد او آمدند، گفتند: بالاخره کلام محمد را چه نامیده اى؟ گفت: کلام او سحرى است که بسیار جذب قلوب مردم می‌کند سپس این آیات نازل گردید.[۲]

چنان که ابن عباس[۳] و دیگران از مفسرین با اندک تفاوت نیز آن را نقل و روایت نموده اند[۴] و نیز گویند: این شأن و نزول درباره ولید بن مغیرة در طى آیات ۱۹ تا ۲۵ این سوره با اندک تفاوتى نازل گردیده است.[۵]

تفسیر


نکات آیه

۱ - خداوند، ولیدبن مغیره را به عذابى سخت و طاقت فرسا تهدید کرد. (سأُرهقه صعودًا) «إرهاق»، به معناى به کارى دشوار واداشتن یا کار دشوارى را بر شخصى تحمیل کردن است. «صعود» در اصل، به گردنه و راه دشوار کوه گفته مى شود (قاموس المحیط). براى هر امر شاق و طاقت فرسا نیز استعاره آورده مى شود. بنابراین «ساُرهقه صعوداً»; یعنى، به زودى او را بر کارى بس سخت و طاقت فرسا وادار خواهیم کرد.

۲ - حق ناپذیرى و عناد با دین، موجب عذاب سخت و طاقت فرسا (سأُرهقه صعودًا)

روایات و احادیث

۳ - «عن النبىّ(ص) قال: الصَّعود جبلٌ فى النّار یَصْعَدُ فیه الکافرُ سبعین خَریفاً ثمّ یَهْوى و هو کذلک فیه أبداً;[۶] از رسول خدا(ص) روایت شده که فرمود: «صعود»، کوهى است در آتش جهنم که کافر به مدت هفتاد پاییز (در زمانى به مدت هفتاد سال) بر آن بالا مى رود. سپس از آن بالا سقوط مى کند و او در جهنم همیشه و تا ابد کارش همین است».

موضوعات مرتبط

  • جهنم: کوههاى جهنم ۳
  • حق: آثار حق ناپذیرى ۲
  • خدا: تهدیدهاى خدا ۱
  • دشمنى: آثار دشمنى ۲
  • عذاب: تهدید به عذاب سخت ۱; موجبات عذاب سخت ۲
  • ولیدبن مغیره: تهدید ولیدبن مغیره ۱

منابع

  1. آیه ۱۳ (ترجمه)، «و اگر از آیات خدا دورى کردند؛ بگو شما را به صاعقه اى که عاد و ثمود را هلاک نمود، مى ترسانم».
  2. تفسیر على بن ابراهیم.
  3. حاکم صاحب المستدرک.
  4. تفاسیر طبرى و ابن ابى حاتم.
  5. کشف الاسرار.
  6. الدرّالمنثور، ج ۸، ص ۳۳۱; بحارالأنوار، ج ۹، ص ۱۶۷.