الإنفطار ٨

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۵۲ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن جزییات آیه)
کپی متن آیه
فِي‌ أَيِ‌ صُورَةٍ مَا شَاءَ رَکَّبَکَ‌

ترجمه

و در هر صورتی که خواست تو را ترکیب نمود.

به هر صورتى كه خواست تو را تركيب نمود
و به هر صورتى كه خواست، تو را تركيب كرد.
و حال آنکه به هر صورتی که خواستی (جز این صورت زیبا هم) خلق توانستی کرد.
و تو را در هر نقش و صورتی که خواست ترکیب کرد.
و به هر صورتى كه خواست اعضاى تو را به هم انداخت.
به هر صورتی که خواست [وجود] تو را ترکیب کرد
به هر صورتى كه خود خواست- زن و مرد، زيبا و زشت، بلند و كوتاه و ...- تركيبت كرد.
و آن گاه به هر شکلی که خواسته است تو را درآورده است و ترکیب بسته است.
(و) در هر چهره‌ای [:روحی و جسمی] آنچه می‌خواست، تو را ترکیب داد.
به هر پیکری که خواست تو را پرداخت‌

In whatever shape He willed, He assembled you.
ترتیل:
ترجمه:
الإنفطار ٧ آیه ٨ الإنفطار ٩
سوره : سوره الإنفطار
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«صُورَةٍ مَّا»: واژه (مَا) زائد و دالّ بر تفخیم و تعظیم چیزی است که بدان افزوده می‌گردد (نگا: جزء عم شیخ محمّد عبده). در اینجا دالّ بر بدیع و زیبا بودن و تمام و کمال خلقت انسان است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ «6» الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ «7» فِي أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَكَ «8» كَلَّا بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّينِ «9» وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ «10» كِراماً كاتِبِينَ «11» يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ «12»

جلد 10 - صفحه 407

اى انسان! چه چيز تو را در برابر پروردگار بزرگوارت مغرور و فريب داده است؟ همان كه تو را آفريد و (اندامت را) استوار ساخت و متعادل كرد. و به هر صورت كه خواست، تو را تركيب كرد. با اين همه، (شما روز) جزا را دروغ مى‌پنداريد. در حالى كه قطعاً بر شما نگهبانانى (از فرشتگان) گمارده شده‌اند. نويسندگانى بزرگوار، كه به آنچه انجام مى‌دهيد آگاهند.

نکته ها

«غر» از «غرور» به معناى غفلت، فريب و مغرور، «سواك» به معناى استوارى و استقامت و دورى از اعوجاج است و «فَعَدَلَكَ» بيانگر تعادل و توازن ميان اعضا و جوارح انسان است.

به عمل خود تكيه كنيد نه بر كرم خداوند، انبيا از كرم خدا آگاه بودند امّا اهل عمل بودند.

خداوند كريم است: «بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ» فرشتگان مأمور او كريم‌اند: «كِراماً كاتِبِينَ» رسولان او كريم‌اند: «رَسُولٍ كَرِيمٍ» «1» كتاب او كريم است: «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ» «2» و پاداش او كريمانه است. «أَجْرٍ كَرِيمٍ» «3»

خداوند كريم است؛ هم گناهان را مى‌بخشد، هم عيب‌ها را مى‌پوشاند و هم پاداش را چند برابر مى‌دهد.

پیام ها

1- انسان، موجودى غافل و فريب خورده است و خود را از عواقب كار و قهر خدا در امان مى‌پندارد. «يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ»

2- چرا انسان با آن همه نياز و ضعف، مغرور باشد؟ «يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ»

3- بدترين نوع كبر و غرور، آن است كه در برابر پروردگار كريم و هستى بخش باشد. «غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ الَّذِي خَلَقَكَ»

4- غرور و غفلت انسان، سوء استفاده از لطف و كرم و پرده‌پوشى خداست. «ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ»


«1». حاقّه، 40.

«2». واقعه، 77.

«3». يس، 11.

جلد 10 - صفحه 408

5- لطف و كرم ابتدايى خدا تنها نسبت به مؤمنان نيست، بلكه نسبت به همه انسان‌هاست. يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ‌ .... بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ‌

6- غرور انسان، بيانگر غفلت او از نعمت‌هاى الهى و عظمت آفريدگار است. «ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ»

7- درمان غرور، توجّه به الطاف كريمانه است. الْكَرِيمِ‌ ... خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ‌

8- آفرينش، نشانه قدرت، «خَلَقَكَ» تسويه، نشانه حكمت، «فَسَوَّاكَ» و اعتدال، دليل علم او به تمام نيازهاست. «فَعَدَلَكَ»

9- آفرينش انسان و هماهنگى و تعادل ميان اعضاى او، جلوه‌اى از كرم خداوند است. «الْكَرِيمِ الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ»

10- تنوّع شكل و قيافه انسان‌ها، براساس خواستِ حكيمانه خداوند است. «فِي أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَكَ»

11- براى شكستن غرور، بايد نعمت‌هاى الهى را پى‌درپى گوشزد كرد. «خَلَقَكَ‌، فَسَوَّاكَ‌، فَعَدَلَكَ‌، رَكَّبَكَ»

12- آنكه در دنيا تو را آفريد، در آخرت نيز تو را خلق مى‌كند، پس تكذيب چرا؟

«كَلَّا بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّينِ»

13- كسى كه به دنيا مغرور شود، آخرت را انكار مى‌كند. «غَرَّكَ‌- تُكَذِّبُونَ»

14- گرچه شما قيامت را منكر مى‌شويد، ولى فرشتگان كار خود را انجام مى‌دهند. تُكَذِّبُونَ‌ ... إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ‌

15- فرشتگان متعدّد، مسئول حفظ و حراست از انسان‌ها هستند. «لَحافِظِينَ»

16- فرشتگان، مسئول ثبت و ضبط كارهاى انسانند. «كِراماً كاتِبِينَ»

17- فرشتگانِ مراقب، در ثبت اعمال برخوردى كريمانه دارند. «كِراماً كاتِبِينَ»

18- فرشتگان هم متعدّدند، هم تيزبين و هم ريزبين. «يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ»

19- توجّه به ثبت اعمال توسط فرشتگان معصوم، سبب حيا و تقواى انسان مى‌شود. «يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌10، ص: 409

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فِي أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَكَ «8»


«1» مجمع البيان، (چ 1403 هج.) ج 5 ص 449.

جلد 14 - صفحه 86

فِي أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ: در هر صورتى كه خواست، رَكَّبَكَ‌: تركيب نمود تو را و در هم پيوست. يعنى تركيب داد تو را در هر صورتى كه مشيت و حكم او اقتضاى آن مى‌كرد از صور مختلفه در حسن و قبح و طول و قصر و ذكوريت و انوثيت و شبه به پدر يا مادر و دائى و عمو و غير آن از ساير خويشان. و حضرت رضا از آباى گرام خود عليهم السّلام روايت نموده كه حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به كسى فرمود: تو را فرزندى آمده مشابهت به كه دارد؟ گفت: يا رسول اللّه، فرزند يا مشابه پدر است يا مادر. فرمود: نگو چنين، به درستى كه نطفه چون قرار گرفت در رحم، حق سبحانه نسبى كه ميان مرد و زن باشد تا آدم و حوا جمع و آن را بر آن شبه كه خواهد آفريند نبينى كه حق تعالى فرموده: (فِي أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَكَ). «1» تبصره- از اعظم نعم الهى نسبت به افراد انسانى آنكه بدين صورت جميل او را بيافريد و حضرت صادق عليه السّلام فرمايد در اين آيه (لو شاء ركّبك على غير هذه الصّورة) «2» اگر مى‌خواست قادر متعال به هر صورتى از صور حيوانات (ميمون و خوك) تو را مصوّر سازد. زيرا تصوير به اختيار فاعل مختار است نه به ايجاب موجبى كه خلاف آن نشود و لكن به فضل جسيم و كرم عميم خود تو را به احسن تقويم خلق فرمود كه آن صورت انسانى است و البته چنين احسان بزرگ سپاسدارى و شكرگزارى و حق‌شناسى منعم محسن را لازم دارد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ «1» وَ إِذَا الْكَواكِبُ انْتَثَرَتْ «2» وَ إِذَا الْبِحارُ فُجِّرَتْ «3» وَ إِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ «4»

عَلِمَتْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ «5» يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ «6» الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ «7» فِي أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَكَ «8» كَلاَّ بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّينِ «9»

وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ «10» كِراماً كاتِبِينَ «11» يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ «12» إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ «13» وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ «14»

يَصْلَوْنَها يَوْمَ الدِّينِ «15» وَ ما هُمْ عَنْها بِغائِبِينَ «16» وَ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ «17» ثُمَّ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ «18» يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئاً وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ «19»

ترجمه‌

هنگاميكه آسمان شكافته شود

و هنگاميكه ستارگان فرو ريخته و پراكنده شوند

و هنگاميكه درياها بهم راه يافته يكى گردد

و هنگاميكه قبرها زير و زبر گردد

خواهد دانست هر كس از اعمال خود و آثار آنها آنچه پيش فرستاده و آنچه مؤخر داشته است‌

اى انسان چه چيز فريب داد تو را بنا فرمانى پروردگار خود كه داراى جود و بخشش است‌

آنكه آفريد تو را پس راست و درست نمود تو را پس معتدل و متناسب نمود تو را

در هر صورتى كه خواست تركيب نمود تو را

نبايد مغرور بكرم خدا شد بلكه تكذيب ميكنيد جزاء را

و همانا بر شما نگهبانانى هستند

بزرگواران نويسندگان‌

ميدانند آنچه را بجا ميآوريد

همانا نيكوكاران در نعمتهاى بهشتند

و همانا بدكاران در دوزخند

وارد ميشوند در آن در روز جزا

و نيستند آنها از آن دور شدگان‌

و چه ميدانى تو چيست روز جزا

پس چه ميدانى تو چيست روز جزا

روز كه اختيار ندارد كسى براى كسى چيزى را و كارها در آن روز با خدا است.

تفسير

خداوند متعال در اين سوره شريفه هم متعرّض اوضاع قيامت شده ميفرمايد


جلد 5 صفحه 355

وقتى كه آسمان شكافته شود براى نزول ملائكه و ستارگان فرو ريخته و پراكنده شوند و درياها بيكديگر راه پيدا كرده و يكى گردند و قبرها زير و زبر شوند و مردگان از آنها بيرون آيند در چنين وقت كه روز قيامت است هر كس هر عمل خير و شرّى كه در زمان حيات بجا آورده و هر اثر خوب و بدى كه از اعمال او بعد از مرگ باقى مانده ميداند و در نامه اعمال خود ميبيند چون هر كس سنّت خوبى از خود باقى گذارد هر كس بآن عمل نمايد ثوابش باو ميرسد و هر كس سنّت بدى بگذارد هر كس بآن عمل نمايد گناهش بعهده او است و از ثواب و گناه عمل كنندگان چيزى كم نميشود و پس از اين خداوند خطاب به بنى آدم فرموده كه اى انسان چه چيز فريب داد تو را كه مأمون شدى از عذاب الهى و معصيت نمودى خداوند بخشنده بدون غرض و عوض را و اختيار كريم از بين اوصاف الهى ظاهرا براى اشاره بعلّت قبح معصيت است كه كفران نعمت خداوند منعم باشد و اشعار بآنكه شيطان فريب ميدهد آدمى را كه خدا كريم است معصيت كن ميبخشد و نبايد باين مغرور شد و براى تعليم عذر خواهى از گناه و توبه است كه بنده بگويد پروردگارا اينكه من مرتكب گناه شدم براى اهانت بامر تو نبود بلكه براى اميدوارى بكرم تو بود و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه چون تلاوت نمود اين آيه را فرمود مغرور نمود او را جهلش و آن خداوند كريم آن چنان قادر حكيمى است كه خلق فرمود تو را راست و درست داراى اعضاء سليم و آماده براى منافع مستقيم پس معتدل و متناسب فرمود اجزاء و اعضاء تو را با يكديگر براى حسن منظر و مزيد انتفاع و قيام باعتدال و عدّلك بتشديد نيز قرائت شده و برحسب معنى تفاوتى ندارد و بهر صورت و شكل و شمائلى كه خواست و پسنديد و مصلحت ديد تو را تركيب و خلق فرمود يعنى بهترين صورتها را براى تو اختيار نمود يا تو را بهر صورتى كه خواست از صور آباء و امّهاتت در آورد چنانچه از حديثى كه در مجمع از امام رضا عليه السّلام نقل نموده استفاده ميشود و در هر حال كلمه ما زائده است و در مجمع از امام صادق (ع) و قمّى ره نقل فرموده كه اگر ميخواست تركيب كرده بود تو را بر غير اين صورت و ظاهرا مراد آنست كه اگر ميخواست ميتوانست‌


جلد 5 صفحه 356

تو را بصورت حيوان در آورد ولى باحسان خود تو را با حسن تقويم در آورد نبايد مغرور بكرم خدا شد و معصيت نمود بلى سبب اصلى معصيت شما آنست كه منكر روز جزا يا دين اسلاميد و همانا بر شما نگهبانانى هستند كه ضبط اعمال شما را مينمايند از جنس ملائكه كه گرامى و مكرّمند نزد خدا و نويسندگانند اعمال بندگان را از خير و شرّ و فيض ره نقل فرموده كه آنها دو ملكى هستند كه موكّلند بر افراد انسان مبادرت مينمايند بنوشتن حسنات و تأنّى ميكنند در نوشتن سيّئات شايد گناهكاران توبه و استغفار نمايند و در كافى از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه چون بنده قصد كار خوب كند نفس او خوشبو بيرون آيد پس ملك موكّل دست راست بملك موكّل دست چپ ميگويد صبر كن اين بنده قصد كار خوب كرده و چون آن كار را بجا آورد زبان او قلم او و مركّب او آب دهانش ميباشد پس مينويسد براى او و چون قصد كار بد نمايد نفس او بد بو بيرون آيد پس ملك موكّل دست چپ بملك موكّل دست راست ميگويد صبر كن اين قصد كار بد كرده و چون آن كار را بجا آورد زبان او قلم او است و مركّبش آب دهنش پس مينويسد براى او حقير عرض ميكنم امر بصبر شايد براى ذهاب سيّئات بحسنات و حسنات بسيّئات باشد و گفته شده اينكه خداوند آنها را كرام خوانده براى آنست كه كار خوب را نوشته و بالا ميبرند و بر خدا عرضه ميدارند ولى كار بد را عرضه نميدارند و ميگويند خدايا تو ستّار العيوبى و بندگانت را بآن امر فرمودى و علام الغيوبى حاجت باظهار ما ندارى و براى اين كرام الكاتبين خوانده شده‌اند و آنها ميدانند آنچه را بندگان بجا ميآورند و فراموش نميكنند و از روى دانش و علم ثبت مينمايند و در احتجاج از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند خداوند كه خود عالم السّرّ و الخفيّات است چرا دو ملك را مأمور بنوشتن اعمال بندگان فرموده فرمود خداوند آنها را بعبادت خود وادار فرموده بارجاع اين امر و قرار داده گواهان بر اعمال بندگان تا مردم بيشتر مواظب بر طاعت و محترز از معصيت باشند براى آنكه ميدانند دو ملك ملازم آنانند و شهادت ميدهند نزد خدا بر نفع يا ضرر آنها و چه بسيار كه اراده گناه ميكنند و چون بياد آن دو ميآيند ترك مينمايند و ميگويند خدا


جلد 5 صفحه 357

ميبيند و ملائكه شهادت ميدهند اين خلاصه روايت بود كه ذكر شد اينها همه براى آنست كه روز قيامت تكليف نيكوكاران معلوم باشد كه مستحق نعيم جاودانند و بايد ببهشت بروند و تكليف بدكاران هم معلوم باشد كه مستحق عذابند و بايد بجهنّم بروند و در آن فرود آيند و بسوزند و چون روى سخن با كفّار مكه است كه منكر معاد بودند ميفرمايد كه هيچ وقت از جهنّم غائب نميشوند و بيرون نميآيند و بعضى گفته‌اند مراد آنست كه قبل از ورود در جهنّم هم از آن غائب نيستند چون باد گرم آن در قبر هم بر آنها ميوزد و براى تشديد اهوال و تعظيم احوال و تكثير احمال و اثقال آن روز خداوند مكرّر فرموده چه ميدانى چه روزى است روز جزا و حقّا هم نميتوان حقيقت آن روز و كيفيّت اوضاع آنرا بدست آورد از قيامت خبرى ميشنوى دستى از دور بر آتش دارى هيچ كس در آن روز نميتواند براى كسى كارى انجام دهد و اختيار امرى را نمايد تمام اختيارات آن روز با خدا است ألان هم همين طور است نهايت آنكه بنظر ميآيد بعضى حاكمند و اختيار بعضى از امور را دارند آن روز اين هم نيست فقط شفاعت است آن هم بايد با اذن خدا باشد چنانچه از روايت مجمع از امام باقر عليه السّلام استفاده ميشود كه زمام امور هميشه بدست خدا بوده و هست و خواهد بود ولى آن روز حكّام ظاهرى هم از بين ميروند و باقى نميماند حاكمى جز خدا در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره اذا السّماء انفطرت و اذا السّماء انشقّت را بخواند و در نماز واجب و مستحبّ نصب العين خود قرار دهد خداوند تمام حوائج او را بر آورد و حاجزى بين او و خدا باقى نماند و هميشه او ناظر بخدا و خدا ناظر باو باشد تا از حساب فارغ شود و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمّد و آله الطّاهرين.


جلد 5 صفحه 358

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فِي‌ أَي‌ِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَك‌َ «8»

‌در‌ ‌هر‌ صورتي‌ ‌که‌ مشيتش‌ تعلق‌ گرفته‌ ‌باشد‌ و صلاح‌ بداند و حكمت‌ اقتضا كند تركيب‌ فرمود تو ‌را‌. ‌از‌ اعاجيب‌ قدرت‌ اينكه‌ تمام‌ افراد انسان‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ اعضا و جوارح‌ و ‌در‌ ‌اينکه‌ قوي‌ مشترك‌ هستند لكن‌ دو نفر ‌در‌ جميع‌ ‌اينکه‌ خصوصيات‌ شبيه‌ يكديگر نيستند ‌حتي‌ ‌در‌ قوي‌، قوه‌ حافظه‌ ذاكره‌ سامعه‌ باصره‌ ‌حتي‌ ‌در‌ قوه‌ عاقله‌ ‌در‌ صورت‌ چشم‌ ابرو لب‌ دماغ‌، ‌در‌ ضعف‌ و قوت‌ ‌در‌ سمن‌ و لاغري‌ و ‌غير‌ اينها مختلف‌ هستند و حكمتش‌ اينكه‌ بيكديگر اشتباه‌ نشوند ‌اگر‌ تمام‌ يك‌ شكل‌ و يك‌ ‌قد‌ و يك‌ صورت‌ بودند تشخيص‌ داده‌ نميشد بالاخص‌ ‌در‌ ازدواج‌ ‌که‌ معلوم‌ نميشد زوج‌ كدام‌ ‌است‌ و زوجه‌ كدام‌ پدر كيست‌ پسر كيست‌ بايع‌ كيست‌، ‌حتي‌ اعجب‌ ‌از‌ همه اينها ‌در‌ صوت‌ ‌هر‌ يك‌ معلوم‌ ‌است‌ ‌اينکه‌ صداي‌ مرد ‌است‌ ‌ يا ‌ زن‌ صداي‌ طفل‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ جوان‌ صداي‌ پير ‌است‌ ‌ يا ‌ برنا، ‌حتي‌ ‌در‌ قوه باصره‌ ضعيف‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ قوي‌ دوربين‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ نزديك‌بين‌ ‌در‌ قوه‌ سامعه‌ ‌تا‌ چه‌ اندازه‌ ميتواند استماع‌ كند ‌در‌ صدا بلند ‌است‌ ‌ يا ‌ كوتاه‌ و هكذا ‌در‌ ايمان‌ و تقوي‌ رغبت‌ و اعراض‌، حب‌ و بغض‌. سخاوت‌ و بخل‌، شجاعت‌ و جبن‌، تواضع‌ و تكبر، حلم‌ و غضب‌، صبر و جزع‌ و ‌غير‌ اينها ‌از‌ صفات‌ حميده‌ و قبيحه‌ ‌در‌ حفظ و ذكر جل‌ الخالق‌ ‌در‌ عبادات‌ و اعمال‌ صالحه‌، و معاصي‌ و افعال‌ سيئه‌ ‌هم‌ كمال‌ اختلاف‌ ‌را‌ دارند و همچنين‌ ‌در‌ مراتب‌ ايمان‌ و كفر، عدل‌ و ظلم‌، احسان‌ و اسائه‌ ‌هم‌ مختلف‌، ‌در‌ جمود عين‌ و حالت‌ بكاء. ‌در‌ رقت‌ قلب‌ و قسوت‌ ‌در‌ ‌هر‌ چه‌ بنگري‌ مخالف‌ يكديگرند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 8)- «و در هر صورتی که می‌خواست تو را ترکیب نمود» (فی ای صورة ما شاء رکبک).

در این آیات و بسیاری دیگر از آیات قرآن خداوند این انسان فراموشکار و مغرور را وادار به عرفان خویشتن می‌کند از آغاز آفرینش در رحم مادر، تا لحظه تولد، و از آنگاه تا نمو و رشد کامل، وجود خویش را مورد بررسی دقیق قرار دهد، و ببیند در هر گام، و در هر لحظه، نعمت تازه‌ای از سوی آن منعم بزرگ به سراغش آمده، تا خود را سراپا غرق احسان او بیند و از مرکب غرور و غفلت پایین آید و طوق بندگی حق را بر گردن نهد.

نکات آیه

۱ - خداوند، شکل هر انسان را مطابق خواست خویش، ترسیم کرده است. (فى أىّ صورة ما شاء رکّبک)

۲ - سامان یافتن هر انسان در شکلى خاص، حاصل ترکیب اجزاى او با یکدیگر است. (رکّبک)

۳ - مرحله پیدایش قیافه و سیما براى هر انسان، پس از مراحل آفرینش، تکمیل و تعدیل اعضاى او است. (فى أىّ صورة ما شاء رکّبک) جمله «فى أىّ صورة...» مستأنفه و بیانگر مرحله اى دیگر از مراحل پیدایش انسان است. برخى آن را تفسیر جمله «فعدلک» در آیه قبل، قرار داده و مرحله تعدیل و چهره پردازى را یکى دانسته اند.

۴ - توجّه به قدرت خداوند، در صورت نگارى و ترکیب اجزاى بدن انسان مانع تأثیر جاذبه هاى گناه در او و زمینه ساز پذیرش ربوبیت خداوند است. (ما غرّک ... فى أىّ صورة ما شاء رکّبک)

۵ - هیئت و سیماى هر انسان، جلوه گاه کرم و ربوبیت الهى است. (بربّک الکریم ... فى أىّ صورة ما شاء رکّبک)

روایات و احادیث

۶ - «عن الرضا(ع) عن آبائه عن النبىّ(ص) ... ان النطفة إذا استقرت فى الرحم أحضرها اللّه کلّ نسب بینها و بین آدم، أما قرأت هذه الآیة «فى أىّ صورة ما شاء رکّبک» أى فیما بینک و بین آدم...;[۱] امام رضا(ع) از طریق پدرانش از پیامبر(ص) روایت کرده است که فرمود: زمانى که نطفه در رحم قرار گرفت، خداوند تمام نسب ها را - که بین او و آدم است - براى [ترکیب صورت]او حاضر مى کند. آیا این آیه قرآن را نخوانده اى «فى أىّ صورة ما شاء رکّبک»; یعنى،[ تو را به هر صورتى که بخواهد] از بین صورت هایى که در نسب تو تا آدم است [ترکیب مى کند]».

موضوعات مرتبط

  • انسان: پیدایش صورت انسان ۳; تکامل خلقت انسان ۳; تناسب اعضاى انسان ۳; شکل گیرى انسان ۲; صورت انسان ۱، ۵; مراحل خلقت انسان ۳; منشأ خلقت انسان ۲; منشأ شکل گیرى انسان ۶
  • ایمان: زمینه ایمان به ربوبیت خدا ۴
  • خدا: آثار مشیت خدا ۱; صورتگرى خدا ۱، ۶; نشانه هاى ربوبیت خدا ۵; نشانه هاى کرامت خدا ۵
  • ذکر: ذکر قدرت خدا ۴
  • گناه: موانع تأثیر گناه ۴

منابع

  1. مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۸۲; نورالثقلین، ج ۵- ، ص ۵۲۱، ح ۹.