الإنشقاق ٢٢
کپی متن آیه |
---|
بَلِ الَّذِينَ کَفَرُوا يُکَذِّبُونَ |
ترجمه
الإنشقاق ٢١ | آیه ٢٢ | الإنشقاق ٢٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یُکَذِّبُونَ»: به کار بردن فعل مضارع، برای استمرار است، و گواه بر این معنی که کافران در تکذیبهای خود اصرار داشته و دارند.
تفسیر
- آيات ۱ - ۲۵، سوره انشقاق
- معناى اينكه در بيان چند تا از مقدمات قيامت فرمود آسمان منشق و زمين كشيده مى شود وفرمود((و ازنت لربها و حقت ))
- مفاد آيه : ((يا ايها الانسان انك كادح الى ربك كد حافملاقيه )) و دلالت آن بر بحث و جزا
- مقصود از اينكه فرمود اكتابش به دست راست داده شود شادمان به سوى((اهل )) خود باز مى گردد
- رد پندار آن كس كه نامه اعمالش از پشت سر به او داده مى شود و در دنيا در((اهل )) خود مسرور بود و مى پنداشت به سوى خدا و براى حساب بازگشتى ندارد
- جوابى كه به اين سوال و اشكال داده شده كه مومنان گنهكار در زمره ((من اوتى كتابهبيمينه )) هستند يا ((من اوتى كتابه وراء ظهره ))؟
- تقسيم اهل محشر به دو طائفه اصحاب يمين و اصحابشمال تقسيمى كلى نيست
- معناى آيه : ((لتركبن طبقا عن طبق ))
- معناى جمله ((والله اعلم بما يوعون ))
- (رواياتى درباره محاسبه اعمال در قيامت ، نزول آيه : ((و اما من اوتى كتابه ....))،((لتركبن طبقا عن طبق )) و...)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُكَذِّبُونَ «22» وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يُوعُونَ «23» فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ «24» إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ «25»
«1». تفسير الميزان.
«2». بقره، 46.
جلد 10 - صفحه 430
بلكه كافران (آيات الهى را) تكذيب مىكنند. و خدا به آنچه در دل دارند آگاهتر است.
پس ايشان را به عذابى دردناك بشارت ده. مگر كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند كه براى آنان پاداشى است ابدى و قطع نشدنى (و بى منّت).
نکته ها
«يُوعُونَ» از «وعاء» به معناى ظرف است و مراد از آن در اينجا، ظرف دل است و آنچه انسان در دل دارد. «بشر» از بشارت، به خبرى گويند كه به واسطه آن، در چهره و بَشَره انسان تغييرى صورت گيرد و معمولًا به خبرهاى خوش گفته مىشود. گاهى براى تحقير نيز مىآيد، چنانكه مىگويند: «خبر خوش فلانى، مرگ است»
پیام ها
1- كافران، نه تنها در برابر آيات قرآن تسليم نمىشوند، بلكه آن را تكذيب مىكنند. لا يَسْجُدُونَ بَلِ ... يُكَذِّبُونَ
2- كسى كه خط كفر را پذيرفت، به هر مسئلهاى كه رسيد تكذيب مىكند. «بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُكَذِّبُونَ»
3- خداوند، به اسرار درونى انسان احاطه دارد. «وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يُوعُونَ»
4- گاهى انسان در قالب انكار و تكذيب، اهداف ديگرى را دنبال مىكند كه خداوند به آن آگاه است. «يُكَذِّبُونَ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يُوعُونَ»
5- گاهى انسان به خاطر حفظ منافعش، در ظاهر تكذيب مىكند ولى در دل آن را مىپسندد. «يُكَذِّبُونَ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يُوعُونَ»
6- گرچه مبناى كيفر و پاداش عمل است، امّا ارزش عمل به هدف و انگيزه آن است كه خداوند به آنها آگاه است. «وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يُوعُونَ»
7- لازمه ايمان، انجام هر عمل است كه صالح و شايسته باشد، در هر زمينهاى كه باشد. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» (عبادت، يكى از مصاديق عمل صالح است.)
8- ايمان از عمل جدا نيست و لازم ملزوم يكديگرند. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»
9- پاداشهاى الهى، گسسته نمىشود و همراه با منّت نيست. «لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ»
جلد 10 - صفحه 432
سوره بروج
اين سوره بيست و دو آيه دارد و در مكّه نازل شده است.
نام سوره برگرفته از آيه اول است و مراد از آن، ستارگان درخشان است كه همچون برج بلند در آسمان مىدرخشند.
اين سوره با بيان جنايات گروهى شكنجهگر آغاز مىشود كه گودالى عميق حفر مىكردند و آتشى عظيم در آن مىافروختند و مؤمنان را به سوزاندن در آتش تهديد مىكردند و هركه دست از ايمان برنمىداشت، در آتش مىافكندند.
خداوند نيز آنان را به آتش سخت دوزخ وعده مىدهد كه با آتش دنيا قابل مقايسه نيست و بدين وسيله مؤمنان را دلدارى مىدهد و آنان را به مقاومت در برابر ستمگران دعوت مىنمايد.
ادامه سوره، اشارهاى گذرا به ماجراى فرعون و قوم ثمود دارد كه چگونه با همه قدرتى كه داشتند، در برابر اراده الهى شكست خوردند و به هلاكت رسيدند.
آيات پايانى سوره، بيانگر عظمت قرآن و جايگاه والاى وحى الهى است.
جلد 10 - صفحه 433
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُكَذِّبُونَ «22»
بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا: بلكه آنان كه كافر شدند، يُكَذِّبُونَ تكذيب مىكنند قرآن را و تدبّر نمىنمايند در آيات آن، و ايمان نمىآورند به جهت عناد و انكار، و اتّباع رؤساى خود كنند در تكذيب و انكار.
«1» سوره علق، آيه 19.
«2» منهج الصادقين (چ سوم اسلاميه)، ج 10 ص 196.
جلد 14 - صفحه 124
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
إِذَا السَّماءُ انْشَقَّتْ «1» وَ أَذِنَتْ لِرَبِّها وَ حُقَّتْ «2» وَ إِذَا الْأَرْضُ مُدَّتْ «3» وَ أَلْقَتْ ما فِيها وَ تَخَلَّتْ «4»
وَ أَذِنَتْ لِرَبِّها وَ حُقَّتْ «5» يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيهِ «6» فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ «7» فَسَوْفَ يُحاسَبُ حِساباً يَسِيراً «8» وَ يَنْقَلِبُ إِلى أَهْلِهِ مَسْرُوراً «9»
وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِهِ «10» فَسَوْفَ يَدْعُوا ثُبُوراً «11» وَ يَصْلى سَعِيراً «12» إِنَّهُ كانَ فِي أَهْلِهِ مَسْرُوراً «13» إِنَّهُ ظَنَّ أَنْ لَنْ يَحُورَ «14»
بَلى إِنَّ رَبَّهُ كانَ بِهِ بَصِيراً «15» فَلا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ «16» وَ اللَّيْلِ وَ ما وَسَقَ «17» وَ الْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ «18» لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ «19»
فَما لَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ «20» وَ إِذا قُرِئَ عَلَيْهِمُ الْقُرْآنُ لا يَسْجُدُونَ «21» بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُكَذِّبُونَ «22» وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يُوعُونَ «23» فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ «24»
إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ «25»
ترجمه
وقتى كه آسمان شكافته شود
و شنوا گردد براى پروردگارش و سزاوار باشد بآن
و وقتى كه زمين كشيده شود
و بيرون افكند آنچه را در آنست و خالى نمايد بجدّ و جهد خود را
و شنوا گردد براى پروردگارش و سزاوار باشد بآن
اى آدميزاد همانا تو سعى كنندهاى بسوى پروردگارت سعى كردنى پس ملاقات كنندهاى نتيجه آنرا
پس امّا كسيكه داده شود نامه عمل او بدست راستش
پس در آتيه حساب كرده ميشود حساب آسانى
و برميگردد بسوى كسانش خوشحال
و امّا كسيكه داده شود نامه عمل او از جانب پشتش
پس در آتيه ميخواهد هلاك خود را
و در آيد در آتش افروخته
همانا او بوده است در ميان كسان خود شادمان
همانا او گمان كرده آنكه هرگز باز گشت نميكند
بلى همانا پروردگار او باو بينا است
پس قسم نميخورم بسرخى ظاهر بعد از غروب در آسمان
و بشب و آنچه مستور نمايد
و بماه وقتى كه كامل گردد
هر آينه مرتكب شويد گناه را حالى بعد از حالى مطابق يكديگر
پس چيست مر آنها را كه ايمان نمىآورند
و چون خوانده شود بر آنها قرآن سجده نميكنند
بلكه
جلد 5 صفحه 365
آنانكه كافر شدند تكذيب ميكنند
و خدا داناتر است بآنچه در دل جاى ميدهند
پس مژده ده آنها را بعذاب دردناك
ولى كسانيكه گرويدند و بجا آوردند كارهاى شايسته را براى ايشان است مزدى بىمنّت.
تفسير
خداوند حميد در قرآن مجيد مكرّر از اوضاع قيامت متعرّض انشقاق آسمان شده و در اين سوره ميفرمايد وقتى كه آسمان شكافته شود براى نزول ملائكه و بهم خوردن اوضاع دنيا و از امير المؤمنين عليه السّلام روايت شده كه شكافته شود از كهكشان كه آن راه سفيدى در وسط آسمان شب نمايان است و بشنود فرمان الهى را و منقاد شود در برابر اراده پروردگارش بتمام اجزاء وجود خود چون اذنت بمعناى استمعت است و سزاوار است كه آن منقاد و فرمان بردار پروردگار باشد و وقتى كه زمين ممدود و مبسوط و كشيده شود و بلندى و پستيهاى آن يكسان گردد و مستعدّ گردد براى اجتماع خلق اوّلين و آخرين در آن و در حديث نبوى است كه مبدّل ميشود زمين بزمين ديگرى و كشيده شود مانند چرم كشيده شده و ديده نشود در آن اعوجاج و نشيب و فرازى و بيرون اندازد آنچه در آنست از كنوز و معادن و اموات و خالى نمايد خود را بجدّ و جهد تا چيزى در باطن آن باقى نماند و قمّى ره نقل فرموده كه زمين ممتدّ و منشقّ ميشود پس مردم از آن بيرون ميآيند و اجابت نمايد فرمان حق را بانقياد ذاتى در تخليه و القاء و شايسته است براى آن كه منقاد و فرمانبردار باشد چون مخلوق و مقهور او است و نكته تكرار آيه معلوم است كه بملاحظه تعدّد منقاد است كه آسمان و زمين باشد و جواب اذا براى وضوح آن از سابق و لا حق ذكر نشده چون فرموده اى آدميزاده همانا تو با تمام قوى و اعمالت بجانب پروردگارت سير مينمائى سير مخصوصى پس در پيشگاه او براى حساب و جزا حاضر خواهى شد و آنرا خواهى ديد پس كسيكه نامه اعمالش بدست راستش داده شده باشد و حسنات او بر سيّئاتش غالب باشد در آن روز حساب سهل و آسانى دارد چون ثواب حسناتش باو داده ميشود و از سيّئاتش خداوند كريم ميگذرد چنانچه در جوامع نقل نموده كه حساب يسير ثواب دادن بر كارهاى خوب و گذشتن از كارهاى بد است و كسيكه سختگيرى شود باو در حساب
جلد 5 صفحه 366
معذّب است و چنين كسى بعد از فراغت از حساب باز گشت ميكند نزد كسان خود از اهل ايمان و عمل صالح كه قبل از او يا با او ببهشت ميروند خوشحال و مسرور و فرحناك يا نزد اهل و عيال خود در بهشت از خدمتگزاران و حور العين و اطفال بيگناهش و كسيكه نامه اعمالش از پشت سرش بدست چپش داده شود چون فرشتگان از ديدار رخسار او كراهت دارند پس آن روز فرياد و فغان او بويل و ثبور بلند شود و مرگ و هلاك خود را از خدا طلب نمايد و داخل در جهنّم گردد چون در دنيا باهل و عيال و جاه و جلال و مال و منال مغرور و مسرور و شادمان بوده و در بند آخرت نبوده و گمان داشته كه رجوع بحكم الهى نميكند و بعد از مردن زنده نميشود بلى رجوع ميكند و زنده خواهد شد چون خدا بأعمال بنده خود بصير و بينا است و بايد داد مظلوم را از ظالم بستاند و هر كس را بجزاى عملش برساند پس قسم نميخورم چون محتاج بقسم نيست يا نه چنين است كه شما تصوّر كرديد قسم ياد ميكنم يا لا زائده و مراد آنست كه سوگند بشفق چنانچه مكرّر اين احتمالات در اين جمله ذكر شده و قمّى ره فرموده مراد از شفق سرخى بعد از غروب آفتاب است و سوگند بشب و آنچه جمع نمايد و مستور كند بظلمت خود از حيوانات و مبصرات و سوگند بماه وقتى كه تابش آن مجتمع و به اتمام رسد و بدر گردد كه شما مردم آخر الزّمان هر آينه مرتكب اعمالى خواهيد شد مانند اعمال پيشينيانتان بعينها و هو هو حالى بعد از حالى و طبقهئى بعد از طبقهئى تا پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم زنده است از آزار او دست بردار نيستيد و بعد از او با اوصياء او ستيزه نمائيد و حق ايشان را غصب كنيد و پى در پى مقتول و مسمومشان نمائيد تا آنكه كار بجائى رسد كه وصى دوازدهم از انظار شما غائب گردد و در تكاليف خودتان حيران و سر گردان بمانيد و احكام اسلام را يك يك نقض نمائيد و اوّل آنها امامت است و آخرشان نماز چنانچه مستفاد از روايات متعدّده اين مقام است و در جوامع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه روزى آن حضرت آخر سوره علق را قرائت فرمود پس او و حاضرين از اهل ايمان سجده نمودند و قريش دست ميزدند بالاى سر ايشان و صفير ميكشيدند پس نازل شد اين آيه كه مفادش آنست كه پس چه عذرى دارند كفّار قريش و چه
جلد 5 صفحه 367
موجب شده براى آنها كه بعد از اتمام حجّت از طرف خداوند بر آنها بظهور معجزات ايمان نميآورند و وقتى كه قرآن بر آنان تلاوت شود سجده نميكنند معلوم ميشود اينها جز تكذيب همّ ديگرى ندارند و خدا ميداند كه چه كينه و عداوت و تعصّب و جهالتى را در باطن خود جاى دادند كه نميگذارد فكر در آيات الهى نمايند و بيابند اعجاز آنرا پس بشارت ده اى پيغمبر آنها را بعذاب دردناك و بر سبيل استهزاء از آن تعبير ببشارت شده ولى كسانيكه ايمان آوردند و اطاعت نمودند اوامر الهى را براى ايشان اجر و مزدى است كه قطع نميگردد و دوام دارد كه نعم بهشتى باشد يا اجرى است كه در مقابل آن منّت بر آنها نهاده نميشود اين بنابر آنست كه مراد از اين آيه استثناء منقطع باشد و الامراد از مأجورين به اجر غير مقطوع از آن كفّار كسانى هستند كه ايمان بياورند و توبه كنند از كفر و معاصى خودشان و ثواب تلاوت اين سوره در ذيل سوره انفطار گذشت و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.
جلد 5 صفحه 368
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُكَذِّبُونَ «22»
جلد 18 - صفحه 57
بلكه كساني که كافر هستند تكذيب ميكنند قرآن را ميگويند: از جانب خدا نيست از ديگران اخذ كرده، يا بهم بافته، يا مثل قصههاي پيشينيان است: يَقُولُ- الَّذِينَ كَفَرُوا إِن هذا إِلّا أَساطِيرُ الأَوَّلِينَ انعام آيه 25، يعني افسانههاي پيشينيان است، وَ قالُوا ما هذا إِلّا إِفكٌ مُفتَريً سبأ آيه 43، وَ لَقَد نَعلَمُ أَنَّهُم يَقُولُونَ إِنَّما يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسانُ الَّذِي يُلحِدُونَ إِلَيهِ أَعجَمِيٌّ وَ هذا لِسانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ نحل آيه 103، وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِن هَذا إِلّا إِفكٌ افتَراهُ وَ أَعانَهُ عَلَيهِ قَومٌ آخَرُونَ فرقان آيه 4، و غير ذلک از كفريات آنها.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 22)- در این آیه، میافزاید: «بلکه کافران پیوسته آیات الهی را تکذیب میکنند» (بل الذین کفروا یکذبون).
به کار بردن «فعل مضارع» (یکذّبون) در اینجا که معمولا برای استمرار میآید گواه بر این معنی است که آنها در تکذیبهای خود اصرار داشتند، اصراری که از روح
ج5، ص452
لجاج و عناد سر چشمه میگرفت.
نکات آیه
۱ - کافران، به مجرد شنیدن آیات قرآن، آن را تکذیب کرده و معارف آن را دروغ مى پنداشتند. (بل الذین کفروا یکذّبون)
۲ - منکران معاد، کافراند. (لترکبنّ طبقًا عن طبق ... بل الذین کفروا یکذّبون)
۳ - منکران معاد، نه تنها به هشدارهاى قرآن ایمان نیاورده و در برابر آن فروتنى نمى کنند; بلکه پا را فراتر نهاده و قرآن را تکذیب مى کنند. (بل ... یکذّبون)
۴ - گردن فرازى در برابر تعالیم قرآن، نشانه کفر است. (لایسجدون . بل الذین کفروا)
۵ - نامه عمل کافر، از پشت سر به او داده شده و آتش دوزخ فرجام او خواهد بود. (و أمّا من أوتى کتبه وراء ظهره ... و یصلى سعیرًا ... بل الذین کفروا) ارتباط مجموع آیات سوره با یکدیگر، اقتضا مى کند که دو دسته آخر سوره (الذین کفروا) و (الذین آمنوا)، همان دو دسته قبل باشند که با عنوان «من اُوتى کتابه بیمینه» و «من اُوتى کتابه وراء ظهره» از آنان یاد شد.
۶ - اظهار کفر، فراهم سازنده زمینه پافشارى بر تکذیب قرآن (بل الذین کفروا یکذّبون) مراد از «الذین کفروا»، همان کسانى اند که در «فما لهم لایؤمنون» به نداشتن ایمان توصیف شدند. ایجاد تفاوت در تعبیر، نشانگر آن است که آنان علاوه بر این که بى ایمان بودند، کفر را نیز از خود بروز مى دادند. فعل مضارع «یکذّبون» بر استمرار و اصرار دلالت دارد.
موضوعات مرتبط
- قرآن: آثار استماع قرآن ۱; تکبر بر قرآن ۴; زمینه تکذیب قرآن ۶; مکذبان قرآن ۳
- کافران :۲ تکذیبگرى کافران ۱ ۲; روش برخورد کافران ۱ ۲; فرجام اخروى کافران ۵ ۲; کافران ۲ در جهنم ۵; نامه عمل کافران ۵ ۲
- کفر: آثار کفر ۶; نشانه هاى کفر ۴
- معاد: بى ایمانى مکذبان معاد ۳; تکبر مکذبان معاد ۳; تکذیبگرى مکذبان معاد ۳; کفر مکذبان معاد ۲
- نامه عمل: دریافت نامه عمل از پشت ۵
منابع