الجن ٩
ترجمه
الجن ٨ | آیه ٩ | الجن ١٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَقَاعِدَ»: جمع مَقْعَد، نشیمنگاهها. جایگاهها. مراد اطراف و اکنافی است که بشود در آنجاها نشست و کمین کرد. «رَصَداً»: آماده و نشانه گرفته شده. مصدر است و در معنی اسم مفعول، یعنی مَرْصُود به کار رفته است. یا این که به معنی راصِد، یعنی نگهبان است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۷، سوره جن
- شگفتى تعجب طائفه اى از جن از استماع قرآن كريم
- (آنچه درباره جنّ در آيات قرآن آمده است )
- وجوه مختلف درباره قرائت انّ به فتح همزه )) در ((وانّه تعالى جدّ ربّنا...)) و آياتبعد از آن كه حكايت سخنان جنّيان است بعد از ايمان آوردنشان
- مراد از پناهنده شدن مردانى از انس به مردانى از جنّ در آيه : ((و انّه كانرجال من النس يعوذون برجال من الجنّ))
- مفاد آيه : ((و انّا لمسنا السّماء...)) و آيه : ((و انّا كنّا نقعد منها...)) كه از ممنوع شدنجنّيان از صعود به آسمان و استراق سمع ، همزمان با بعثت پيامبر اسلام (صلى اللّهعليه وآله ) خبر مى دهد
- توضيح معناى اينكه مؤ منان جنّى گفتند: ((و انّا منّا الصّالحون و منّا دون ذالك و كنّا طرائققددا))
- امر به صبر و نهى از فسّاق و كفّار
- دو دستگى در طائفه جن : مسلمون و قاسطون و ويژگى هر كدام
- استقامت بر طريقه اسلام وسعت رزق ، و اعراض از ياد خدا عذاب رو به فزونى در پىدارد
- (رواياتى درباره استماع جنّ از رسول خدا، بيعت آنها با پيامبر(صلى اللّه عليه وآله وسلّم )...)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً «9» وَ أَنَّا لا نَدْرِي أَ شَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً «10» وَ أَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذلِكَ كُنَّا طَرائِقَ قِدَداً «11» وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ نُعْجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَ لَنْ نُعْجِزَهُ هَرَباً «12»
و اينكه ما قبلًا براى (استراق) سمع در مراكزى از آسمان مىنشستيم ولى اكنون هر كه بخواهد استماع كند، شهابى در كمين خود مىيابد. و اينكه ما نمىدانيم آيا براى كسانى كه در زمين هستند شرى اراده شده يا پروردگارشان برايشان خير و صلاحى اراده كرده است. و اينكه بعضى از ما افراد صالحى هستند و بعضى جز آن، در راههاى گوناگون هستند و اينكه ما مىدانيم كه هرگز نمىتوانيم در زمين خدا را ناتوان سازيم و با فرار از سلطه او خارج شويم.
جلد 10 - صفحه 248
نکته ها
«رصد» اسم جمع «راصد» به معناى مراقب و نگهبان است. «قدد» جمع «قد» به معناى بريده شده و «طَرائِقَ قِدَداً» به معناى مسلكهاى گوناگوناست.
از اين آيات استفاده مىشود كه مؤمنان از جنّ، علاوه بر شناخت قرآن، به ضعف خود و عظمت قدرت الهى و قدرت انتخاب و اختيار خود پى بردهاند.
پیام ها
1- نزول قرآن، در آسمانها نيز اثر گذاشت. جنّ قبل از نزول قرآن، اخبار آسمانى را استراق سمع مىكرد و بعد از آن منع شد. أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها ... فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ
2- جنّ، آينده بشر و جهان را نمىداند. وَ أَنَّا لا نَدْرِي ...
3- كيفر استراق سمع برخورد شديد است. «شِهاباً رَصَداً»
4- در قرآن، خير و نيكى به خدا نسبت داده شده، امّا شرّ و بدى نسبت داده نشده و به صورت فعل مجهول آمده است. أَ شَرٌّ أُرِيدَ ... أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً
5- رشد دادن از شئون ربوبيّت است. «رَبُّهُمْ رَشَداً»
6- طبيعت و فطرت جنّ بر فساد و شيطنت نيست، ميان آنان نيز صالح و غير صالح وجود دارد. «مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذلِكَ»
7- لازمه اختيار و آزادى، گروه گروه شدن است. «كُنَّا طَرائِقَ قِدَداً»
8- نه با مقاومت مىتوان خدا را عاجز كرد و نه با فرار. «لَنْ نُعْجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَ لَنْ نُعْجِزَهُ هَرَباً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً «9»
وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها: و بدرستى كه ما بوديم مىنشستيم از آسمان، مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ: در مكانها براى شنيدن اخبار آسمان، فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً: مىيابد براى خود ستاره روشن آتشبار و نگاه دارنده او از صعود، يعنى منع كننده او از استماع قول ملائكه و آماده براى سوختن او. نزد بعضى شهب (تير شهاب) در زمان حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم حادث شد و قبل از حضرت نبود. بنابراين از جمله معجزات خواهد بود.
جلد 13 - صفحه 345
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقالُوا إِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً «1» يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَ لَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنا أَحَداً «2» وَ أَنَّهُ تَعالى جَدُّ رَبِّنا مَا اتَّخَذَ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً «3» وَ أَنَّهُ كانَ يَقُولُ سَفِيهُنا عَلَى اللَّهِ شَطَطاً «4»
وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ تَقُولَ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلَى اللَّهِ كَذِباً «5» وَ أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادُوهُمْ رَهَقاً «6» وَ أَنَّهُمْ ظَنُّوا كَما ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ أَحَداً «7» وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدِيداً وَ شُهُباً «8» وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً «9»
وَ أَنَّا لا نَدْرِي أَ شَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً «10»
ترجمه
بگو وحى شد بمن كه گوش دادند گروهى كمتر از ده نفر از جنّ پس گفتند همانا ما شنيديم قرآنى را كه شگفت آور است
هدايت ميكند بصلاح و صواب پس ايمان آورديم بآن و شريك قرار نميدهيم براى پروردگارمان كسى را
و بآن كه برتر و بالاتر است مقام عظمت پروردگار ما نگرفت همسرى و نه فرزندى
و بدرستيكه ميگفت نادان ما بر خدا سخنى دور از صواب
و بدرستيكه ما گمان كرديم كه هرگز نميگويند انس و جن بر خدا دروغى را
و بدرستيكه بودند مردانى از انس پناه ميبردند به مردانى از جن پس افزودند آنها را سر كشى
و بدرستيكه آنها گمان كردند همچنانكه گمان كرديد كه هرگز بر نمىانگيزد خدا كسى را
و بدرستيكه ما نزديك شديم بآسمان پس يافتيم آنرا كه پر شده از نگهبانانى سخت و تيرهاى آتشى
و بدرستيكه ما مىنشستيم از آن در نشيمنها براى شنيدن پس هر كه گوش دهد اكنون مييابد براى خود تير آتشين را مترصد سوزاندن
و بدرستيكه
جلد 5 صفحه 284
ما نميدانيم آيا بدى خواسته شده براى كسانى كه در زمينند يا خواسته است براى آنان پروردگارشان خير و صلاح را.
تفسير
شأن نزول اين سوره شريفه در سوره احقاف ذيل آيه و اذ صرفنا اليك نفرا من الجنّ و آيات بعد گذشت و اجمال آن اين است كه در خارج از مكّه معظمه يك شب كه حضرت ختمى مرتبت مشغول بتلاوت قرآن بود جماعتى از جنّيان كه عدد آنها از ده نفر كمتر بود گوش دادند و ايمان آوردند و رفتند قوم خودشان را دعوت باسلام نمودند و بعدا خدمت پيغمبر خاتم رسيدند و قبول اسلام كردند و شرائع دين را از آنحضرت آموختند و اين سوره نازل شد تا آخر و خداوند قول آنها را حكايت فرمود و بعدا هم خدمت حضرت ميرسيدند و احكام اسلام را از امير المؤمنين عليه السّلام ميآموختند و آنها مؤمن و كافر و ناصب و يهود و نصارى و مجوس دارند و اجسام آنها لطيف و خفيف است و اشكال و صور اصليّه آنها مخالف با صور انسان و ملائكه است و قدرت دارند كه خود را بأشكال مختلفه در آورند و در اجسام نفوذ نمايند و خود را بزرگ و كوچك كنند و خصوصيّات احوال آنها زياد است كه مجال ذكر آن نيست اجمالا آنكه موجوداتى هستند از انظار مخفى و داراى عقل و شعور و ادراك و مكلّف بتكاليفى و پيغمبر خاتم مبعوث بر آنها هم بوده و خداوند به پيغمبر خود ميفرمايد بگو وحى شد از جانب خداوند بمن كه استماع نمودند و گوش دادند قرائت تو را جمعى از طائفه جنّ پس گفتند ما شنيديم قرآنى را كه عجب آور بود چون نه نظم بود و نه نثر و در نهايت فصاحت و بلاغت بود بطوريكه كسى قادر براتيان بمثل آن نيست و از جهات عديده معلوم ميشد كلام خدا است و هدايت ميكند مردم را بحق و صواب و صلاح خودشان پس ايمان آورديم بآن و ديگر براى خداوند يگانه شريك قرار نميدهيم احديرا هرگز و معتقد شديم كه خداوند بلند و رفيع است مقام عظمت و جلال او از شريك چون جدّ بمعناى عظمت و جلال استعمال شده ولى مستفاد از اخبار ائمه اطهار آنستكه جدّ بمعناى بخت است و مناسب با مقام ربوبى نيست و جنّيان از روى نادانى سخنى گفتند و خداوند آنرا نقل فرموده ولى براى خود نپسنديده است و دانستيم كه او همسر و اولاد ندارد
جلد 5 صفحه 285
و نيز معتقد شديم كه كسيكه ميگويد خدا شريك و فرزند دارد از ما اجنّه يا شيطان كه گفتهاند مراد از سفيه او است بىخرد و نادانى است كه سخنى ناحق و ناروا گفته و اينكه تاكنون ما پيروى از آن سفيه مينموديم براى اين بود كه گمان نميكرديم كسى از انس و جنّ افترا بخدا به بندد و تقليد ميكرديم تا وقتى كه يقين پيدا كرديم كه خدا شريك و همسر و اولاد ندارد تا اينجا مسلّما كلام جنّيان است و از اينجا تا دو آيه محتمل است كلام آنها باشد كه با يكديگر صحبت ميداشتند و محتمل است كلام مستقلّى از خدا و در هر حال جزء وحى الهى است كه به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شده و لذا قرائت مشهوره و أنّه بفتح است و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام در تفسير آيه بعد نقل نموده كه بعضى از مردم ميرفتند نزد كاهنى كه شيطان باو وحى مينمود و ميگفتند بگو بشيطانت فلانى بتو پناه آورده و بنابر اين مراد آنستكه سابقا بعضى از مردان انسى پناه ميبردند بمردان جنّى پس موجب مزيد نخوت و سركشى جنّيان شد و قمّى ره رهقا را بخسرانا تفسير فرموده و نقل نموده كه جنّيان نازل ميشدند بر جماعتى از مردمان و خبر ميدادند بآنها اخباريرا كه شنيده بودند از آسمان پيش از ولادت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و كهانت كاهنان از اين راه بود و بنى آدم مانند شما جنّيان يا جنّيان مانند شما بنى آدم گمان كردند كه خدا ديگر پيغمبرى نميفرستد يا گمان كردند كه احدى از مردگانرا مبعوث نميفرمايد براى حساب و جزاء و هر دو احتمال باطل است چون پيغمبر آخر الزّمان آمده و ميگويد خدا مردم را مبعوث ميفرمايد در روز قيامت باز سخن جنّيان است كه ميگويند ما با آسمان تماس گرفتيم يعنى نزديك بآن شديم پس ديديم اوضاع آسمان ديگر گون شده حرّاس و پاسبانان قوى الهى و تيرهاى آتشين آنجا را پر كرده و كاملا مراقبت مينمايند كه ما وارد نشويم ما سابقا در اطراف آسمان جاىهائى خالى از نگهبان براى خودمان تهيّه نموده بوديم كه بنشينيم و مترصّد اخبار سماوى باشيم و آنرا بشنويم و بيائيم بكاهنان خبر دهيم ولى الآن طورى شده كه اگر كسى بخواهد بسخنان ملائكه گوش دهد فورا شهاب ثاقب كه تير آتشين الهى است و مترصّد او ميباشد ميسوزاندش و شرح اين قسمت در سوره حجر و الصّافات گذشت و در
جلد 5 صفحه 286
احتجاج از امام صادق عليه السّلام حديثى در اين باب نقل نموده كه خلاصهاش آنستكه شياطين قبل از اين در آسمان راه پيدا ميكردند و بعضى از اخبار سماوى را به استراق سمع اخذ و براى كاهنان نقل مينمودند و گاهى هم از خودشان بر آن اضافه ميكردند و حق و باطل مخلوط ميشد و چون خدا خواست چيزى شبيه بوحى در زمين نباشد از اخبار سماوى تا مردم در شبهه نيفتند و حجّت بر آنها تمام گردد منع فرمود آنرا بنجومى كه رجومند براى شياطين و كهانت منقطع گرديد و نيز جنّيان گويند ما نميدانيم خدا از اين تغيير وضع آسمان چه اراده كرده نسبت باهل زمين ميخواهد روابط زمين را از آسمان قطع كند چون پيغمبر خاتم آمده و مردم ايمان باو نياوردهاند يا ميخواهد وحى منحصر باو باشد و كلام حق با باطل مخلوط نگردد و مردم بتوسط او مورد رحمت شوند و بعضى گفتهاند مراد آنستكه اين تغيير وضع آسمان براى آمدن پيغمبر خاتم شده و نميدانيم مراد خدا از فرستادن او آنستكه مردم را عذاب كند بسبب مخالفت با او يا هدايت و رحمت نمايد آنان را بمتابعت و اطاعت او و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ أَنّا لَمَسنَا السَّماءَ فَوَجَدناها مُلِئَت حَرَساً شَدِيداً وَ شُهُباً «8» وَ أَنّا كُنّا نَقعُدُ مِنها مَقاعِدَ لِلسَّمعِ فَمَن يَستَمِعِ الآنَ يَجِد لَهُ شِهاباً رَصَداً «9»
و بدرستي که ما تماس ميگرفتيم آسمان را يعني بآسمان ميرفتيم پس يافتيم آسمان را مملو از ملائكه که حراست ميكردند و محافظت ميكردند که احدي از ماها داخل نشود در آسمان با كمال شدت جلوگيري ميكردند و نيز ما يافتيم شهب و تيرهاي آتشي که رو بما ميآورد و چون ممنوع شديم از دخول در آسمان مينشستم در جايگاههايي نزديك آسمان که صداي ملائكه را بشنويم از اينکه هم ممنوع شديم بمجرد اينكه جاي ميگرفت يكي از ما مييافت از براي خود شهاب که او را ميسوزانيد و نميگذاشت جايگير شويم، مكرر در آيات شريفه اشاره باين معني دارد و در اخبار داريم که قبل از ولادت مسيح از زمان آدم تا قبل از ولادت مسيح شياطين ميرفتند در آسمانها و مطالب و اموري از ملائكه اخذ ميكردند و خبر بكهنه ميدادند که شرحش گذشت و چون مسيح متولد شد از آسمان چهارم ببالا ممنوع شدند، و چون پيغمبر اكرم متولد شد از كليه آسمانها ممنوع شدند و ميرفتند تا نزديك آسمان و خداوند بشهاب تير آتش بار آنها را ميسوزانيدند که ديگر نزديك هم نميتوانند بروند پس اينکه جمله:
وَ أَنّا لَمَسنَا السَّماءَ فَوَجَدناها مُلِئَت حَرَساً شَدِيداً وَ شُهُباً بعد از ولادت مسيح
جلد 17 - صفحه 230
بوده لكن تا نزديك آسمان ميرفتند و جايگير ميشدند که صداي ملائكه را ميشنيدند که مفاد:
وَ أَنّا كُنّا نَقعُدُ مِنها مَقاعِدَ لِلسَّمعِ اما پس از ولادت حضرت رسول که مفاد:
فَمَن يَستَمِعِ الآنَ است از اينکه هم ممنوع شدند و ميسوختند که معناي:
يَجِد لَهُ شِهاباً رَصَداً رصد بمعني در كمين بودند که احدي از آنها فوت نشود چنانچه ميفرمايد: إِنَّ رَبَّكَ لَبِالمِرصادِ فجر آيه 13- که احدي از تحت قدرت او بيرون نيست و معناي جلوگيري است چنانچه در باب جهاد ميفرمايد: وَ اقعُدُوا لَهُم كُلَّ مَرصَدٍ توبه آيه 5.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 9)- «ما پیش از این به استراق سمع در آسمانها مینشستیم (و اخباری از آن را دریافت میداشتیم و به اطلاع دوستان خود میرساندیم) اما اکنون هر کس بخواهد استراق سمع کند، شهابی را در کمین خود مییابد) که او را هدف قرار میدهد»! (و انا کنا نقعد منها مقاعد للسمع فمن یستمع الآن یجد له شهابا رصدا).
آیا این وضع تازه، دلیل بر این حقیقت نیست که با ظهور این پیامبر و نزول کتاب آسمانی او دگرگونی عظیمی در جهان رخ داده است؟ چرا شما قبلا قدرت بر استراق سمع داشتید، و الآن احدی توانائی بر این کار ندارد؟!
نکات آیه
۱ - در کمین نشستن جن در آسمان براى استراق سمع، پیش از نزول قرآن (و أنّا کنّا نقعد منها مقعد للسمع)
۲ - آگاهى و دسترسى جن از اطلاعات و اخبار موجود در آسمان، پیش از نزول قرآن (و أنّا کنّا نقعد منها مقعد للسمع)
۳ - جن، از هنگام نزول قرآن، براى همیشه از استراق سمع از آسمان، با مانع شهاب ها روبه رو شده و با آن مورد هدف قرار مى گرفتند. (فمن یستمع الأن یجد له شهابًا رصدًا) «رصد» اسم جمع «راصد» (مراقب و نگهبان) و در این آیه استعاره است; یعنى، «شهاب» به نگهبانى که از چیزى حفاظت و دفاع مى کند، تشبیه شده است.
۴ - استراق سمع جن از آسمان، موجب نابودى آنان خواهد شد. (فمن یستمع الأن یجد له شهابًا رصدًا)
موضوعات مرتبط
- جن: آثار استراق سمع جن ۴; استراق سمع جن ۱، ۲; جن قبل از نزول قرآن ۱، ۲; طرد جن از آسمان ۳; عوامل نابودى جن ۴; موانع استراق سمع جن ۳
- قرآن: آثار نزول قرآن ۳