الصافات ٣٥
ترجمه
الصافات ٣٤ | آیه ٣٥ | الصافات ٣٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یَسْتَکْبِرُونَ»: (نگا: بقره / و ، نساء / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۲ - ۷۰ سوره صافات
- حكايت استهزاء مشركين آيات خدا و دعوت پيامبر را و استبعادشان رستاخير خود و پدرانشانرا
- اشاره به وجه تسميه قيامت به يوم الفصل
- مراد از الذين ظلموا در آيه : احشرواالذين ظلموا...
- ازواج و ماكانوا يعبدون من دون الله
- وجه تعبير به هدايت در فاهدوهم الى صراط الجحيم
- مراد از سؤ ال در وقنوهم انهم مسؤ ولون سؤ ال از چيست ؟
- اعتراض كفار به بزرگان و رهبران خود در قيامت كه شما باعث گمراهى ما بوديد و جوابرؤ ساى كفر به پيروان خود
- تابع و متبوع در عذاب مشتركند
- مقصود از عبادالله المخلصين و اينكه رزق معلوم دارند و...
- توصيف شراب بهشتى و حوريانى كه براى مخلصين آماده مى شود.
- گفتگوى اهل بهشت با يكديگر
- شجره زقوم و وصف آن
- رواياتى درباره مسؤ ول بودن انسان ، و درذيل برخى آيات گذشته
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّهُمْ كانُوا إِذا قِيلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ «35»
آنان كه هرگاه برايشان «لا اله الا اللّه» گفته مىشد، تكبر مىورزيدند.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّهُمْ كانُوا إِذا قِيلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ (35)
إِنَّهُمْ كانُوا: بدرستى كه ايشان بودند كسانى كه، إِذا قِيلَ لَهُمْ: وقتى گفته شود مر ايشان را، لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ: كلمه توحيد كه لا اله الا اللّه است، يَسْتَكْبِرُونَ: تكبر و سركشى مىكردند از گفتار و قبول آن، يا ايمان نمىآوردند به داعى آن كه پيغمبر باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَحَقَّ عَلَيْنا قَوْلُ رَبِّنا إِنَّا لَذائِقُونَ (31) فَأَغْوَيْناكُمْ إِنَّا كُنَّا غاوِينَ (32) فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ (33) إِنَّا كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ (34) إِنَّهُمْ كانُوا إِذا قِيلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ (35)
وَ يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَتارِكُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ (36) بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ (37) إِنَّكُمْ لَذائِقُوا الْعَذابِ الْأَلِيمِ (38) وَ ما تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (39) إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ (40)
ترجمه
پس لازم شد بر ما وعده پروردگار ما همانا ما چشندگانيم
پس گمراه كرديم شما را همانا ما بوديم گمراهان
پس بدرستيكه آنها در چنين روز در عذاب شريكانند
همانا ما اين چنين رفتار ميكنيم با گناهكاران
بدرستيكه آنها بودند كه وقتى گفته ميشد بآنها نيست معبودى جز خداوند تكبّر و سركشى مينمودند
و ميگفتند آيا همانا ما ترككنندگان باشيم خدايان خود را براى شاعرى ديوانه
نه چنين است بلكه آورد دين حقّ را و تصديق نمود پيمبران را
همانا شما هر آينه چشندگان عذاب دردناكيد
و جزا داده نميشويد جز آنچه بوديد كه ميكرديد
مگر بندگان خدا كه خالص شدگانند.
تفسير
بعد از معارضه گمراهشدگان با گمراه كنندگان كه در آيات سابقه ذكر شد گمراه كنندگان اوّلا اقرار نمودهاند كه ما مستحق عذاب شديم و لازم شد كه بچشيم طعم آتش جهنّم را كه خداوند قول داده بود بكفار بچشاند و ثانيا اعتراف كردهاند كه ما گمراهشدگان را گمراه نموديم چون خودمان گمراه بوديم خواستيم آنها را هم مثل خودمان كنيم تا امثال ما در دنيا كم نباشند ولى خدا بآنها عقل داده بود نبايد گوش بحرف ما بدهند بايد بعقل خودشان رجوع نمايند و دريابند بطلان قول ما را و خدا فرموده هر دو دسته امروز با يكديگر در عذاب شريكند نهايت آنكه گمراه كنندگان بيشتر براى گناه گمراه شدن و گمراه كردن و بعدا خدا ميفرمايد ما كلّيّه گناهكاران را باين نحو مجازات ميكنيم كه عذر غير موجّه آنها را نمىپذيريم چه رسد بمشركين مكّه چون آنها اشخاصى بودند كه وقتى پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بآنها فرمود بگوئيد لا اله الا اللّه رستگار شويد تكبّر و سركشى و تعصّب بيجا و عناد و لجاج وادار نمود آنها را كه بگويند آيا ما دست از بتها و معبودهاى خود و پدرانمان برداريم بقول يكنفر شاعر ديوانه با آنكه ديده بودند معجزات او را و او دين حق ثابت محقّق بادلّه و براهين عقليّه آورده بود و تصديق نموده بود انبياء سابق را بقول و بوجود خود و كتابش چون منطبق بودند با معرّفى ايشان از آندو در كتب خودشان و بطريقهاش كه دعوت بتوحيد نمود چنانچه انبياء عليهم السلام مينمودند و از اعاظم ايشان حضرت ابراهيم و اسمعيل عليهما السلام جدّ اعلاى اينها بودند كه مؤسّس توحيد در عالم شدند و اين ناخلفان
جلد 4 صفحه 430
مشرك شدند پس ميگوئيم بايد بچشيد عذاب اليم آتش دائم جهنّم را و دم نزنيد اين جزاى اعمال شما است كه مرتكب شديد نه زيادتر از آن چون خداوند زياده از ميزان استحقاق جزا نميدهد مگر به بندگان خالص شده از لوث معاصى كه بفضل خود بآنها زيادتر از ميزان استحقاق هم جزاء ميدهد و بنابراين استثناء متّصل و مستثنا مفهوم از كلام است يا خطاب بعموم بندگان ميباشد و محتمل است منقطع باشد يعنى شما معذّب خواهيد بود ليكن بندگانيكه خالص نمودند وجود خود و نيّات خودشان را براى عبادت و اطاعت خدايا خدا ايشانرا موفّق بخلوص نيّت فرموده براى خود مثاب و مأجورند بتفصيلى كه بيايد انشاء اللّه تعالى.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّهُم كانُوا إِذا قِيلَ لَهُم لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ يَستَكبِرُونَ (35)
اينکه مجرمين كساني هستند که محققا بودند که موقعي که بآنها گفته ميشد نيست الهي مگر اللّه تكبر ميورزيدند.
اينکه آيه شريفه بر حسب ظاهر اشاره بمشركين است که غير خدا را ميپرستيدند از اصنام و شمس و قمر و غير اينها که مكرر بيان شده که مفاد مطابقي كلمه طيبه لا اله الا اللّه است که إِنَّهُم كانُوا اينکه مشركين إِذا قِيلَ قائل انبياء و مؤمنين و موحدين هستند بآنها ميگفتند که دست از اينکه آلهه که بر خود اختيار كردهايد و ميپرستيد برداريد و موحد شويد و خدا پرست که اول الدين است چنانچه امير المؤمنين (ع) ميفرمايد
اول الدين معرفة اللّه و كمال معرفته توحيده
اينکه كلمه را که بآنها ميگفتند لا إِلهَ إِلَّا اللّهُ اينها از روي كبر و نخوت و عصبيت زير بار نميرفتند که معناي يَستَكبِرُونَ است يعني بزرگي را بخود ميبستند لكن مكرر بيان شده که اينکه كلمه طيبه سه دلالت دارد مطابقي التزامي اقتضايي معتقد بايد بهر سه دلالتش معتقد باشد.
اما مطابقي همان توحيد عبادتيست و نفي آلهه غير از آن (و اما دلالت التزامي) جميع اقسام توحيد را شامل ميشود توحيد ذاتي صفاتي افعالي نظري چنانچه در همان خطبه امير المؤمنين فرمود
و كمال توحيده نفي الصفات عنه- الخطبه
زيرا اگر واجب الوجود غير از او بود يا خالق و رازقي غير از او بود يا مورد توكل و نظر بود بايد او را هم پرستش كرد پس لازمه انحصار الوهيت باو جميع مراتب توحيد را شامل است.
(و اما دلالت اقتضايي) پس از اقرار بانحصار الوهيت باو بايد به جميع فرمايشات او از ارسال رسل و انزال كتب و نصب خليفه براي حفظ دين و جعل
جلد 15 - صفحه 144
احكام معتقد باشد چنانچه حضرت رضا (ع) در حديث سلسلة الذهب فرمود
بشرطها و انا من شروطها
که بايد معتقد بامامت من باشيد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 35)- در این آیه به بیان ریشه اصلی بدبختی آنها پرداخته، میگوید:
«آنها چنان بودند که وقتی کلمه توحید و لا اله الا اللّه به آنان گفته میشد استکبار میکردند» (إِنَّهُمْ کانُوا إِذا قِیلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ یَسْتَکْبِرُونَ).
آری! ریشه تمام انحرافات آنها تکبر و خود بر تر بینی، و زیر بار حق نرفتن و بر سر سنتهای غلط و تقالید باطل اصرار و لجاجت ورزیدن، و به همه چیز غیر از آن با دیده تحقیر نگریستن بود.
نکات آیه
۱ - عذاب دوزخ، کیفر شرک و استکبار، در مقابل کلمه توحید (إنّهم کانوا إذا قیل لهم لا إله إلاّاللّه یستکبرون) برداشت یاد شده از آن جا است که جمله «إنهم کانوا إذا...» تعلیل براى جملات پیشین است که در آنها از دوزخى بودن کافران و مشرکان سخن به میان آمده بود.
۲ - «لا إله إلاّ اللّه» شعار پیامبر اسلام(ص) (إذا قیل لهم لا إله إلاّ اللّه)
۳ - فراخوانى به توحید و نفى شرک، محور اصلى رسالت پیامبر اسلام(ص) (إذا قیل لهم لا إله إلاّ اللّه یستکبرون) طرح تنهاى مسأله توحید و استکبار در برابر آن، براى مجرم و دوزخى شناختن مشرکان، مى تواند گویاى برداشت یاد شده باشد.
۴ - استکبار در برابر پذیرش کلمه توحید، بزرگ ترین و سنگین ترین جرم است. (کذلک نفعل بالمجرمین . إنّهم کانوا إذا قیل لهم لا إله إلاّ اللّه یستکبرون) دوزخى دانستن کسانى که مرتکب جرم استکبار در برابر توحید شده اند، حاکى از حقیقت یاد شده است.
۵ - اللّه، تنها معبود حقیقى است. (لا إله إلاّ اللّه)
موضوعات مرتبط
- استکبار: استکبار با خدا ۱، ۴; کیفر استکبار ۱
- اسماء و صفات: الله ۵
- توحید: اهمیت دعوت به توحید ۳; توحید عبادى ۵; کلمه توحید ۲
- جرم: بزرگترین جرم ۴
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۵
- جهنم: موجبات جهنم ۱
- ذکر: ذکر تهلیل ۲
- شرک: بطلان شرک ۳; کیفر شرک ۱
- گناهان کبیره :۴
- محمد(ص): شعار محمد(ص) ۲; مهمترین رسالت محمد(ص) ۳
- معبودراستین :۵