السجدة ٢١
ترجمه
السجدة ٢٠ | آیه ٢١ | السجدة ٢٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْعَذَابِ الأدْنی»: عذاب نزدیکتر. عذاب کمتر. مراد مصائب و بلایا و آفات دنیوی است، همچون: زیانها و ضررها، بیماریها و ناخوشیها، خشکسالیها، دردها و رنجها، که بیدارباشها و هشدارهای خدائی بشمارند. «دُونَ»: قبل از. پیش از. «الْعَذَابِ الأکْبَرِ»: عذاب بزرگتر. مراد عذاب اخروی جهنّم است (نگا: رعد / ، زمر / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۵ - ۳۰، سوره سجده
- از نظر اوصافشان
- معرفى مؤ منين از نظر اعمالشان
- بشارت به مؤ منين به پاداشى مافوق علم و تصور همگان (فلا تعلم نفس ما اخفى لهم منقرة اعين )
- مقايسه مومن و كافر از نظر عاقبت آنها، پاداش و جزاى الهى
- وجوه مختلف درباره مراد از ((بلقائه )) در آيه ((و لقد آتينا موسى الكتاب فلا تمنفى مربة من لقائه ...))
- مقصود از ((فتح )) در آيه : ((و يقولون متى هذا الفتح ...))
- بحث روايتى
- رواياتى در عظمت نماز شب و فضيلت شب و روز جمعه
- چند روايت در ذيل آيه ((افمن كان مؤ منا كمن فاسقا...)) و ((لنذيقنهم من العذاب الادنى...))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى دُونَ الْعَذابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ «21»
و البتّه ما غير از آن عذاب بزرگتر (در قيامت) از عذاب نزديك (در اين
جلد 7 - صفحه 315
دنيا) به آنان مىچشانيم، تا شايد به سوى خدا باز گردند.
نکته ها
عذاب دنيا، هم نزديك است و هم كوچك. عذاب آخرت، هم دور است و هم بزرگ. طبق قاعده، بايد در برابر كلمهى «ادنى» كلمهى «ابعد» به كار رود ولى نمىتوان گفت: قهر خدا دور است، لذا به جاى كلمهى «ابعد» وصف «اكبر» آمده است؛ از طرف ديگر امكان داشت به جاى كلمهى «ادنى» كلمهى «اصغر» بيايد تا با كلمهى «اكبر» مناسب باشد ولى نمىتوان قهر خدا را كوچك شمرد، لذا در يك جا كلمهى «ادنى» به كار رفته و در يك جا كلمه «اكبر».
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: «مراد از «الْعَذابِ الْأَدْنى»، مصيبتها، بيمارىها و رنجهايى است كه انسان در دنيا به آن گرفتار مىشود». «1»
پیام ها
1- يكى از سنّتهاى الهى، گرفتار كردن گنهكار براى توبه است. وَ لَنُذِيقَنَّهُمْ ...
لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ
2- در تربيت، هميشه و همه جا، محبّت كارساز نيست، گاهى برخورد تند و قهر لازم است. «الْعَذابِ الْأَدْنى»
3- عذاب آخرت از همهى عذابهاى دنيوى بزرگتر است. «الْعَذابِ الْأَكْبَرِ»
4- تلخىهاى دنيوى بايد زنگ بيدار باش و زمينهى توبه قرار گيرد. «لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» (راه بازگشت براى خلافكاران نيز باز است.)
5- تلخىهاى دنيوى، با عدل الهى، منافاتى ندارد، زيرا بر اساس حكمت و براى اصلاح مردم است. وَ لَنُذِيقَنَّهُمْ ... لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ
6- در تربيت، احتمال تأثير كافى است و يقين لازم نيست. «لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»
7- با چشيدن عذابهاى دنيوى، بازهم بازگشت خلافكاران از گناهان خود اجبارى نيست. «لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»
«1». تفاسير نورالثقلين و كنزالدقائق.
تفسير نور(10جلدى)، ج7، ص: 316
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى دُونَ الْعَذابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ «21»
وَ لَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى: و هر آينه البته البته بچشانيم اهل مكه را از عذاب نزديكتر و خردتر در دنيا كه كشتن و اسيرى و قحط است در مدت هفت سال كه به آن ممتحن بودند و يكديگر را مىخوردند بلكه سگ و مردار را خوردند، دُونَ الْعَذابِ الْأَكْبَرِ: سواى عذاب بزرگتر كه خلود در آتش جهنم است، لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ: شايد ايشان يعنى جمعى كه باقى مانند از ايشان بازگردند به راه حق و از كفر توبه كنند تا از عذاب اكبر نجات يابند.
تنبيه: در بيان اين آيه شريفه مفسرين را اقوالى است:
1- شيبانى در كشف البيان از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده كه «عذاب ادنى» قحط و تنگى، و «عذاب اكبر» خروج حضرت قائم مهدى عجل اللّه فرجه است به شمشير «1».
2- مفضل بن عمر گويد: از حضرت صادق عليه السّلام اين آيه را سؤال نمودم فرمود: «عذاب ادنى» عذاب سفر، و «عذاب اكبر» حضرت مهدى عليه السّلام به شمشير است «2».
3- «عذاب ادنى» دابة الارض كه حضرت امير المؤمنين عليه السّلام است و «عذاب اكبر» قيامت باشد.
4- «عذاب ادنى» عذاب قبر و «عذاب اكبر» قيامت است.
«1» تفسير برهان، ج 3، ص 288 حديث هفتم بنقل از شيبانى در كشف نهج البيان.
«2» تفسير برهان، ج 3، ص 288 حديث سوم ذيل آيه 21.
جلد 10 - صفحه 392
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى دُونَ الْعَذابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ «21» وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآياتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْها إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ «22» وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ فَلا تَكُنْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقائِهِ وَ جَعَلْناهُ هُدىً لِبَنِي إِسْرائِيلَ «23» وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ «24» إِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ «25»
ترجمه
و هر آينه ميچشانيم بآنها از عذاب نزديكتر سواى عذاب بزرگتر باشد كه آنها بازگشت كنند
و كيست ستمكارتر از آنكه پند داده شد بآيتهاى پروردگارش پس روى گردانيد از آنها همانا ما از گناهكاران انتقام كشندگانيم
و هر آينه بتحقيق داديم بموسى كتابيرا پس مباش در شك از ملاقاتش و قرار داديم آنرا هدايت از براى بنى اسرائيل
و قرار داديم از ايشان پيشوايانى كه هدايت ميكردند بفرمان ما چون صبر كردند و بودند كه بآيتهاى ما يقين ميداشتند
همانا پروردگار تو او حكم ميكند ميانشان روز قيامت در آنچه بودند كه در آن اختلاف ميكردند.
تفسير
خداوند متعال قسم ياد فرموده كه بچشاند بكفار مذكور در آيات سابقه عذاب دنيا را از بلايا و محن و مصائب و قحطى و قتل و اسر و نهب و غيرها كه بعد از هجرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم از مكه خداوند آنها را در جنگ بدر و غيره مبتلا فرمود يا در رجعت بشمشير امام زمان و يارانش مبتلا شوند چنانچه قمى ره نقل فرموده يا بچشند عذاب قبر را چنانچه در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده يا هر يك از آنها را چنانچه مقتضاى اطلاق لفظ است چون مراد از عذاب اكبر مسلّما عذاب آخرت است و اينها همه نزديكترند از آن در هر حال عذاب أدنى براى آنستكه عذاب شدگان يا كسانيكه عذاب آنها را ديده يا شنيدهاند متنبّه و نادم شوند و توبه و رجوع بحكم خدا نمايند چنانچه ظاهر است يا براى آنكه آنها در رجعت بدنيا بر ميگردند و معذّب ميشوند چنانچه قمى ره نقل نموده و پس از آن براى اثبات ستمكارى آنها فرموده كه كيست ستمكارتر از كسيكه آيات الهى براى او تلاوت شده و معارف حقّه را با ادلّه و براهين براى او بيان نمودهاند با وجود اين بدون فكر و تأمل از آنها اعراض نموده و رو گردان شده و باقى بكفر مانده چون چنين كسى بخود ستم نموده كه خويش را مستحق عذاب دائم كرده و ظلم بنفس آنهم چنين ظلمى از بزرگترين
جلد 4 صفحه 296
انواع ظلم است ما از گناهكاران انتقام ميكشيم چه رسد بكفار و لفظ ثمّ براى استبعاد از اين عمل است با وضوح ادله حق و براى تسليت خاطر پيغمبر اكرم از اعراض كفار قريش و توجّه او به آزار و ايذاء بنى اسرائيل حضرت موسى را و اعراض آنها از دستورات الهى و صبر آنحضرت و ساير انبياء بنى اسرائيل و اوصياء ايشان در برابر آن ناملايمات فرموده و بتحقيق داديم ما بموسى عليه السّلام كتاب تورية را پس مباش در شك از ملاقات موسى پروردگارش را در آخرت چنانچه از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم روايت شده و بنابر اين مراد ملاقات رحمت نامتناهى او است يا ملاقات موسى تو را در آن عالم يا ملاقات او كتاب را يا ملاقات تو آنرا چون مراد جنس كتاب آسمانى است اعمّ از تورية و قرآن يا ملاقات تو موسى را در شب معراج چنانچه حضرات مفسرين هر يك بنوبه خود فرمودهاند يا مباش در شك از ملاقات موسى رحمت واسعه و نور وجود حق را در وادى قدس و شنيدن كلام الهى را در عالم انس كه بنظر حقير رسيده و بامر وى از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم ممكن است تطبيق شود در هر حال خداوند آنحضرت و كتابش را موجب هدايت بنى اسرائيل قرار داد و قرار داد از ميان آنها پيغمبران و اوصياء ايشانرا پيشوايان و راهنمايان خلق بفرمان خدا چون صبر نمودند بر طاعت و از معصيت و بر مصائب و ناملايمات وارده از قوم بر ايشان و لما بكسر لام و تخفيف نيز قرائت شده است و معلوم است كه چنين اشخاصيكه خداوند ايشانرا براى ارشاد خلق اختيار ميفرمايد داراى نظر صائب و فكر ثاقب ميباشند و از آيات الهى يقين بذات و كمال نامتناهى او پيدا ميكنند و قمى ره نقل فرموده كه خدا ميدانست ايشان صبر بر مصائب وارده بر خودشان مينمايند پس قرار دادشان امامان و خداوند حكم ميفرمايد بين مؤمن و كافر و ائمه و خلق ستمكار در روز قيامت در آنچه اختلاف داشتند با يكديگر در امر دين و جدا ميكند حق را از باطل و هر كس را بپاداش خود از خوب و بد ميرساند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَنُذِيقَنَّهُم مِنَ العَذابِ الأَدني دُونَ العَذابِ الأَكبَرِ لَعَلَّهُم يَرجِعُونَ «21»
و هر آينه ميچشانيم آنها را از عذاب پستتري غير از عذاب بزرگتر باشد که آنها برگردند.
وَ لَنُذِيقَنَّهُم مِنَ العَذابِ الأَدني عذابهاي دنيوي است و آن مصائبي است که در دنيا به انسان ميرسد در اثر معاصي و كفر و شرك که ميفرمايد: وَ ما أَصابَكُم مِن مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَت أَيدِيكُم وَ يَعفُوا عَن كَثِيرٍ (شوري آيه 30) و گفتيم آثار معاصي و كفر و شرك در دنيا
جلد 14 - صفحه 463
بسيار است تقريبا بالغ بر ده اثر است: ضعف ايمان، سياهي قلب، قساوت قلب، تسلط شيطان و هواي نفس، بعد از رحمت، سلب نعم، نزول بلاء، كوتاهي عمر، نيامدن باران، قحطي، گراني، تسلط ظالم، فقر و اضطراب و در هم خوردن امور و ضيق معيشت و غير اينها.
دُونَ العَذابِ الأَكبَرِ که عذاب آن عالم باشد از حين موت، سختي جان دادن، عذاب قبر، فشار قبر، عذاب عالم برزخ تا قيامت در صحراي محشر زمين مثل كوره حدادي خورشيد يك ني بالاي سر، صورت سياه به صورت حيوانات، نامه به دست چپ، آتش دور آنها را حلقه زده، غل به گردن، به زنجير هفتاد زراع بستن تا حكم شود به جهنم و عذابهاي گوناگون آن، و حشر با شياطين و خلود در عذاب.
لَعَلَّهُم يَرجِعُونَ گفتيم لعل از خداوند به معني ترديد نيست چون او ميداند که رجوع ميكنند يا نميكنند بلكه به معني بايد يعني پس از ابتلاء به اينکه مصائب و بليات دنيوي بايد متنبه شوند و از شرك و كفر و معاصي و عناد و عصبيت و كبر و نخوت و هواهاي نفساني و تقليد آباء و متابعت ديگران که ميگويند: «خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو» دست بردارند و توبه كنند و رو به خدا آورند و اطاعت و امتثال فرامين او را بكنند و به خود بيايند لكن هيهات هيهات هر چه بيشتر گرفتار شوند در معصيت و نافرماني و بي حيائي و بي عفتي بيشتر فرو ميروند چنان چه مشاهده ميشود فَذَرهُم يَخُوضُوا وَ يَلعَبُوا حَتّي يُلاقُوا يَومَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ (زخرف آيه 83- معارج آيه 42).
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 21)- مجازاتهای تربیتی: به دنبال بحثی که پیرامون گنهکاران و مجازات دردناک آنها در آیات قبل گذشت، در اینجا به یکی از الطاف خفیّ الهی در مورد آنان که همان مجازاتهای خفیف دنیوی و بیدار کننده است اشاره میکند، تا معلوم شود خدا هرگز نمیخواهد بندهای گرفتار عذاب جاویدان شود، به همین دلیل از تمام وسائل بیدار کننده برای نجات آنها استفاده میکند.
میفرماید: «به آنان از عذاب نزدیک (عذاب این دنیا) پیش از عذاب بزرگ (آخرت) میچشانیم، شاید باز گردند» (وَ لَنُذِیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنی دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ).
مسلما «عذاب ادنی» معنی گستردهای دارد که احتمالاتی را در بر میگیرد.
از جمله این که منظور مصائب و درد و رنجهاست.
ج3، ص580
یا قحطی و خشکسالی شدید هفت سالهای که مشرکان در مکّه به آن گرفتار شدند، تا آنجا که مجبور گشتند از لاشه مردارها تغذیه کنند! یا ضربه شدیدی است که بر پیکر آنها در جنگ «بدر» وارد شد.
و اما «عذاب اکبر» به معنی عذاب روز قیامت است که از هر مجازاتی بزرگتر و دردناکتر است.
نکات آیه
۱ - وجود برخى بلاهاى حتمى دنیوى از سوى خداوند، براى تنبیه و هشدار به فاسقان است. (و لنذیقنّهم من العذاب الأدنى دون العذاب الأکبر لعلّهم یرجعون) در این که مراد از «عذاب الأدنى» چیست، اقوال گوناگونى گفته شده است از جمله آنها این است که منظور، عذاب هاى دنیوى، مانند بلاها و بیمارى ها و... است.
۲ - بلاهاى دنیوى فاسقان، هشدارى به آنان است و نه کیفر واقعى شان. (و لنذیقنّهم من العذاب الأدنى ... لعلّهم یرجعون)
۳ - هدف اصلى عذاب هاى دنیوى خداوند، تنبّه و بازدارندگى است و نه تنبیه تنها. (و لنذیقنّهم من العذاب الأدنى ... لعلّهم یرجعون)
۴ - بلاهاى دنیوى با همه سنگینى، در برابر عذاب هاى اخروى بسى ناچیز است. (من العذاب الأدنى دون العذاب الأکبر) اگرچه «أدنى» در مقابل «أبعد»، و «أکبر» در مقابل «اصغر» است، اما به قرینه واژه «أکبر»، مراد از آن مى تواند کوچک باشد. لازم به گفتن است که گرچه از عذاب دنیوى با واژه «أدنى» (کوچک) تعبیر شده است، اما با توجه به واقعیت هاى موجود، این گونه مشکلات، عذاب هایى بس سنگین و گاهى تحمل ناپذیر است.
۵ - بلایا و شرور براى انسان، سازندگى دارد. (و لنذیقنّهم من العذاب الأدنى ... لعلّهم یرجعون)
۶ - کیفر واقعى فاسقان تنبّه ناپذیر از بلاهاى دنیا، به جهان آخرت موکول شده است. (و لنذیقنّهم من العذاب الأدنى دون العذاب الأکبر لعلّهم یرجعون) از تعبیر «لعلّهم یرجعون» استفاده مى شود که «عذاب أدنى» همان بلاهاى دنیوى است که مى تواند در بازگشت انسان به سوى خدا مؤثر باشد. در این صورت به قرینه تقابل، مراد از «العذاب الأکبر» عذاب قیامت خواهد بود.
۷ - راه بازگشت حتى بر روى فاسقان هم باز است. (و لنذیقنّهم ... لعلّهم یرجعون)
۸ - عذاب شدن فاسقان در قیامت، پس از اتمام حجت با آنان، در دنیا است. (و لنذیقنّهم من العذاب الأدنى دون العذاب الأکبر لعلّهم یرجعون) بلاهاى هشداردهنده دنیا، نوعى اتمام حجت براى فاسقان است. «لعلّهم یرجعون» نیز نکته بالا را تأیید مى کند.
۹ - بازگشت انسان خطاکار به درگاه خدا، مایه مصونیت وى از عذاب اخروى است. (و لنذیقنّهم من العذاب الأدنى دون العذاب الأکبر لعلّهم یرجعون)
۱۰ - بازگشت انسان هاى گناهکار از گناه خویش، در صورت تنبیه شدن، باز هم حتمى و قطعى نیست. (و لنذیقنّهم من العذاب الأدنى ... لعلّهم یرجعون) «لعلّ» حرف ترجى است و در جایى استعمال مى شود که انجام شدن فعل، قطعى نیست، بلکه صرفاً امید به انجام آن وجود دارد.
۱۱ - بازگشت گناهکاران از گناه خویش، اجبارى نبوده و به اراده خود آنان است. (لعلّهم یرجعون) معلوم آورده شدن فعل «یرجعون» مخصوصاً با حرف ترجّى «لعلّ» گویاى این نکته است که در نظام دینى، حتى براى مجرمان و فاسقان نیز اجبارى وجود ندارد و این خود آنان اند که باید تصمیم به بازگشت بگیرند.
۱۲ - گرفتار شدن انسان ها به عذاب بزرگ در آخرت، هرگز مطلوب خداوند نیست. (و لنذیقنّهم من العذاب الأدنى دون العذاب الأکبر لعلّهم یرجعون) از گرفتار کردن فاسقان به عذاب دنیوى، به منظور متنبه شدن، استفاده مى شود که خداوند خوش ندارد که آنان را در آخرت به عذاب گرفتار کند.
روایات و احادیث
۱۳ - «عن أبى ادریس الخولانى(رض) قال: سألت عبادة بن الصامت(رض) عن قول اللّه: «و لنذیقنّهم من العذاب الأدنى دون العذاب الأکبر» فقال: سألت رسول اللّه(ص) عنها، فقال: هى المصائب و الأسقام و الأنصاب، عذاب للمسرف فى الدنیا، دون عذاب الأخرة...;[۱] ابوادریس خولانى گوید: از عبادة بن صامت(رض) از این سخن خدا: «و لنذیقنّهم من العذاب الأدنى دون العذاب الأکبر» پرسیدم. گفت: از رسول خدا(ص) پرسیدم، فرمود: عذاب نزدیک تر، مصیبت ها و بیمارى ها و رنج ها است. [آن]، عذابى دنیایى است براى مسرف، نه این که عذاب آخرت باشد».
موضوعات مرتبط
- اتمام حجت: آثار اتمام حجت ۸
- انسان: اختیار انسان ۱۱; عذاب اخروى انسان ها ۱۲
- بازگشت به خدا :۷ آثار بازگشت به خدا ۷ ۹
- بلایا: فلسفه بلایا ۵
- تکامل: عوامل تکامل ۵
- تنبه: عوامل تنبه ۳
- خدا: هشدارهاى خدا ۱
- عذاب: عذاب اخروى ۴; عذاب با بیمارى ۱۳; عذاب با سختى ۱۳; عذاب با مصیبت ۱۳; عذاب دنیوى ۴; عوامل نجات از عذاب ۹; فلسفه عذاب هاى دنیوى ۳
- فاسقان: ابتلاى دنیوى فاسقان ۲; ابتلاى فاسقان ۶; توبه فاسقان ۷; کیفر اخروى فاسقان۶، ۸; کیفر فاسقان ۲; هشدار به فاسقان ۱، ۲
- گناه: اجتناب از گناه ۱۰، ۱۱
- گناهکاران: تنبیه گناهکاران ۱۰
- هشدار: هشدار با بلا ۱
منابع
- ↑ الدرالمنثور، ج ۶، ص ۵۵۴.