الروم ١٣
ترجمه
الروم ١٢ | آیه ١٣ | الروم ١٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«کَانُوا بِشُرَکَآئِهِمْ کَافِرِینَ»: آنان در دنیا به سبب اعتقاد به انبازهائی برای خدای خود کافر شده بودند. آنان در آخرت از انبازهائی که برای خدای خود گمان میبردند بیزاری میجویند و منکر (الوهیّت و شرکت) آنها خواهند شد.
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۹، سوره روم
- اشاره به مضامين و غرض سوره مباركه روم
- وجوهى كه در معناى آيه : ((يومئذ يفرح المؤ منون بنصر الله ...)) و ارتباط آن باقبل (غلبت الروم ...) گفته شده است
- اشاره اى در مورد وجه اينكه خداوند خلف وعده نمى كند (لا يخلف الله وعده )
- چند وجه در بيان مفاد آيه : ((يعلمون ظاهرا من الحيوة الدنيا...))
- توضيح مراد از اينكه فرمود: خداوند جهان را جز به ((حق )) و((اجل مسمى )) نيافريد
- دو وجه در معناى آيه : ((ثم كان عاقبة الذين اساؤ ا السوآى ان كذبوا بآيات الله ...))
- نكاتى كه از آيه : ((فسبحان حين تمسون و حين تصبحون وله الحمد...)) استفاده مى شود
- بحث روايتى (نقد رواياتى كه در ذيل آيه : ((غلبت الروم ...)) و شرطبندى با مشركينبر سر غلبه روم نقل شده )
- شرطبندى ابوبكر با مشركين بعد از نزول آيه تحريم قمار بوده است .
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ مِنْ شُرَكائِهِمْ شُفَعاءُ وَ كانُوا بِشُرَكائِهِمْ كافِرِينَ «13»
و براى آنان از شريكانى (كه براى خدا قرار دادهاند) شفيعانى نخواهد بود، و آنان (در آن روز) به شريكان خود كافر مىشوند.
نکته ها
كلمهى «يُبْلِسُ» از «ابلاس»، به معناى غم و اندوهى است كه ناشى از شدّت يأس باشد.
واژهى «ابليس» نيز از همين ريشه است.
پیام ها
1- در بحث و استدلال، از امور محسوس، براى مسائل معقول شاهد بياوريم.
«يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ» آفرينش نخستين، دليل قدرت بر آفرينش ديگرى است.
2- بازگشت به سوى خدا و حضور در قيامت، اجبارى است. «إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»
3- به سرمستى امروز تبهكاران ننگريد كه روز غمانگيزى در پيش دارند. يَوْمَ ...
جلد 7 - صفحه 185
يُبْلِسُ الْمُجْرِمُونَ»
4- به شفاعتهاى خيالى، دل نبنديم. لَمْ يَكُنْ ... شُفَعاءُ
5- در قيامت، عشقهاى كاذب به كدورت، كفر و تنفّر تبديل مىشود. «كانُوا بِشُرَكائِهِمْ كافِرِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ مِنْ شُرَكائِهِمْ شُفَعاءُ وَ كانُوا بِشُرَكائِهِمْ كافِرِينَ «13»
بعد از آن بيان فرمايد قطع اميد آنان نسبت به آنانكه طمع شفاعت به آنها داشتند:
وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ مِنْ شُرَكائِهِمْ: و نباشد مر كفار و مشركان را از شركاء آنان، يعنى آن خداهائى كه به زعم خود شركاء نام نهادهاند و آنها را پرستيدهاند به اميد شفاعت مانند ملائكه و اصنام، شُفَعاءُ: شفاعت كنندگان، يعنى ايشان در دنيا مىگويند كه الهه ما شفعاى ما خواهند بود، و در آن روز از شفاعت آنان محروم خواهند شد. وَ كانُوا بِشُرَكائِهِمْ كافِرِينَ: و باشند كافران به شركاء خود ناگرويدگان، يعنى چون از مطلوب نااميد شوند، از آنها كه شريك قرار داده بودند در پرستش، بيزارى جويند. نزد بعضى معنى آنكه ايشان به سبب شريكان خود در ستايش خدا، كافر شدند به خداى به حق. يا معبودان به آنها كافر شوند و تبرى نمايند از آنها و گويند ما از عبادت شما بيزاريم، و اين
«1» كفاية الموحدين، افست سنگى ج 3، ص 503 و چ علميه اسلاميه، ج 4 ص 421.
جلد 10 - صفحه 277
محمول است بر معبودان زنده مانند عيسى و مريم و ملائكه.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
اللَّهُ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «11» وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُبْلِسُ الْمُجْرِمُونَ «12» وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ مِنْ شُرَكائِهِمْ شُفَعاءُ وَ كانُوا بِشُرَكائِهِمْ كافِرِينَ «13» وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يَوْمَئِذٍ يَتَفَرَّقُونَ «14» فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَهُمْ فِي رَوْضَةٍ يُحْبَرُونَ «15»
وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ لِقاءِ الْآخِرَةِ فَأُولئِكَ فِي الْعَذابِ مُحْضَرُونَ «16» فَسُبْحانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَ حِينَ تُصْبِحُونَ «17» وَ لَهُ الْحَمْدُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ عَشِيًّا وَ حِينَ تُظْهِرُونَ «18» يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ كَذلِكَ تُخْرَجُونَ «19»
ترجمه
خدا مىآفريند خلق را پس اعاده ميدهد آنرا پس بسوى او رجوع داده ميشويد و روزى كه بر پا شود قيامت نوميد ميشوند گناهكاران و نباشد براى آنها از شريكهاشان شفيعانى و باشند بشريكهاشان كافران
و روز كه بپا ميشود قيامت مردم در آنروز متفرّق ميشوند پس امّا آنانكه ايمان آوردند و كردند كارهاى نيك پس ايشان در بوستانى مسرور كرده ميشوند
و امّا آنها
جلد 4 صفحه 248
كه كافر شدند و تكذيب كردند آيتهاى ما و ملاقات آخرت را پس آنها در عذاب حاضر كرده شدگانند
پس تنزيه كنيد خدا را هنگاميكه بشب ميرسيد و هنگاميكه صبح ميكنيد
و مر او را است ستايش در آسمانها و زمين و در آخر روز و هنگاميكه به نيمروز در آئيد
بيرون مىآورد زنده را از مرده و بيرون مىآورد مرده را از زنده و زنده ميكند زمين را بعد از مردنش و اينچنين بيرون آورده ميشويد.
تفسير
خداوند متعال در اين آيات شريفه بيان قدرت و عزّت و عظمت خود را فرموده باين تقريب كه خداوند تمام مردم را بدوا خلق ميفرمايد و بعدا ميميراند و اعاده ميدهد اجزاء متفرّقه هر كس را بصورت اوّل و زنده ميكند پس بمحضر الهى رجوع داده ميشوند براى حساب و حكم و پاداش او و يرجعون بصيغه مغايب نيز قرائت شده و بنابر قرائت مشهوره عدول از غيبت بخطاب شده بمناسبت عدول از ضمير مفرد بجمع و روز كه بر پا شود قيامت كه يكى از اسماء آن ساعت است براى آنكه وقت مقدّر الهى است بتپرستان گنه كار با حال يأس و نااميدى و تحيّر در پيشگاه الهى جلّ شأنه واقف خواهند شد و هيچ يك از بتهائيكه اميد بشفاعت آنها داشتند نمىتوانند از پرستش- كنندگان خودشان دستگيرى كنند لذا اينها هم منكر خدائى و شفاعت و ساير آثار وجودى آنها شوند و بيزارى جويند از آنها در ساحت ربوبى و نيز در آنروز كه روز بىنظيرى است و براى اهمّيّتش تكرار شده مردم از يكديگر متفرّق و جدا ميشوند يكدسته كه اهل ايمان باصول دين و مذهبند و بوظائف عملى خود در دنيا قيام نمودند در بوستانى بى نظير در بزرگى و صفا و طراوت و حسن منظر خرّم و خندان و مسرور و خوشحالند بطوريكه آثار فرح در رخسارشان مشهود ميشود و يكدسته كه منكر خدا و روز جزا و مكذّب انبيا و اوصيا بودند با كمال خفّت و خوارى در آتش جهنّم براى عذاب حاضر كرده خواهند شد و هميشه آنجا خواهند بود و غيبتى از آنجا براى آنها نخواهد بود پس اى بندگان خدا تسبيح و تنزيه كنيد او را در وقتى كه شام ميكنيد و صبح مينمائيد و او است مستحقّ حمد و ثنا در آسمانها و زمين و در آخر روز و وقتى كه داخل در ظهر ميشويد كه
جلد 4 صفحه 249
وقت اوّل و دوم وقت ظهور قدرت و وقت سوم و چهارم وقت بروز نعمت است و بعضى تسبيح در اين اوقات را كنايه از نمازهاى پنجگانه دانستهاند كه مشتمل بر تسبيح و تقديس و حمد و ثناى الهى است و حين تمسون را اشاره بنماز مغرب و عشاء گرفتهاند و حين تصبحون را كنايه از نماز صبح و عشيّا را از نماز عصر و حين تظهرون را اماره براى نماز ظهر قرار دادهاند و مناسبت تسبيح را با شب و تحميد را با روز ظهور سستى و كسالت در شب و تغيير حالت و تجديد نعمت در روز دانستهاند و نماز صبح را چون در تاريكى است از شب شمردهاند و بنابراين و عشيّا عطف است بر فى السّموات و الارض يعنى مر او را است حمد در آسمانها و زمين و در وقت عشاء و محتمل است عطف باشد بر حين تصبحون و جمله و له الحمد فى السّموات و الارض معترضه باشد براى بيان حسن تعقّب تسبيح بتحميد و بنابراين اختصاصى براى تسبيح بشب و تحميد بروز نخواهد بود و بنظر حقير محتمل است عشيّا و حين تظهرون اشاره بوقت ناهار و شام باشد و در اينصورت مناسبت آن با حمد و شكر واضح است چنانچه مناسبت تسبيح با اوّل شب كه وقت فراغت از كار و اوّل صبح كه وقت شروع بكار است پوشيده نيست و خداوند بيرون مىآورد انسانرا كه زنده و جاندار است از نطفه كه مرده و بى جان است و بعكس و بيرون مىآورد مؤمن را از نسل كافر و كافر را از نسل مؤمن چنانچه از ائمّه اطهار عليهم السّلام روايت شده و زنده ميكند زمين را به روئيدن نبات بعد از موات شدنش و همانطور كه نبات از زمين ميرويد مردم در قيامت از قبرها بيرون آورده خواهند شد و تخرجون بصيغه معلوم نيز قرائت شده است و در بعضى از روايات ائمّه اطهار احياء ارض به بيرون آمدن مردانى از آن كه زمين را زنده ميكنند باقامه عدل و اجراء حدّ در آن و نافعترند از نزول چهل روز باران براى آن تفسير و تأويل شده است و اللّه تعالى و اوليائه اعلم بمراده.
جلد 4 صفحه 250
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَم يَكُن لَهُم مِن شُرَكائِهِم شُفَعاءُ وَ كانُوا بِشُرَكائِهِم كافِرِينَ «13»
و نميباشد از براي اينکه مشركين از آنچه که شريك قرار دادهاند شفعائي و هستند به شركاء خود كافرها.
وَ لَم يَكُن لَهُم مِن شُرَكائِهِم شُفَعاءُ اشاره به اينکه آيه است که مشركين گفتند:
ما نَعبُدُهُم إِلّا لِيُقَرِّبُونا إِلَي اللّهِ زُلفي (سوره زمر آيه 3) لذا ميفرمايد که آنها هم با شما جهنم ميروند إِنَّكُم وَ ما تَعبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُم لَها وارِدُونَ لَو كانَ هؤُلاءِ آلِهَةً ما وَرَدُوها وَ كُلٌّ فِيها خالِدُونَ لَهُم فِيها زَفِيرٌ وَ هُم فِيها لا يَسمَعُونَ (سوره انبياء آيه 98 و 100).
وَ كانُوا بِشُرَكائِهِم كافِرِينَ اشاره به آيه شريفه است که حضرت ابراهيم به مشركين فرموده وَ قالَ إِنَّمَا اتَّخَذتُم مِن دُونِ اللّهِ أَوثاناً مَوَدَّةَ بَينِكُم فِي الحَياةِ الدُّنيا ثُمَّ يَومَ القِيامَةِ يَكفُرُ بَعضُكُم بِبَعضٍ وَ يَلعَنُ بَعضُكُم بَعضاً وَ مَأواكُمُ النّارُ وَ ما لَكُم مِن ناصِرِينَ (سوره عنكبوت آيه 25) که شرحش گذشت.
جلد 14 - صفحه 367
تنبيه: مسئله شفاعت يكي از ضروريات مذهب شيعه است و بحث در آن بسيار مفصل است از جهاتي:
«1» در معناي شفاعت. «2» در جمع بين آيات داله بر شفاعت و آيات داله بر عدم شفاعت. «3» در اخبار وارده در باب شفاعت از خاصه و عامه. «4» در عدم اختصاص شفاعت به يوم القيامة بلكه در عالم دنيا و عالم برزخ هم ثابت است. «5» در بيان اينكه شفعاء كيانند. «6» در شرائط شفيع. «7» در شفاعت عامه و خاصه. «8» در شرائط مشفع له.
«9» در اقسام شفاعت. «10» در بيان كساني که محروم از شفاعت هستند و كساني که مشمول هستند. «11» در اينكه كساني که شفاعت دارند مقام خصومت هم دارند. «12» در كساني که محتاج به شفاعت هستند كساني که احتياج ندارند. و ما در مجلد سيم كلم الطيب صفحه 237 الي 245 نه صفحه در عنوان دوازدهم بيان كردهايم به آنجا رجوع فرمائيد «اللهم ارزقنا شفاعة محمّد و آله (ص)».
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 13)- لذا در این آیه میافزاید: «آنها شفیعانی از معبودانشان ندارند» (وَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ مِنْ شُرَکائِهِمْ شُفَعاءُ).
به همین جهت «نسبت به معبودهایی که آنها را شریک خدا قرار داده بودند کافر میشوند» و از آنها تنفر و بیزاری میجویند (وَ کانُوا بِشُرَکائِهِمْ کافِرِینَ).
نکات آیه
۱ - معبودان مشرکان، در روز قیامت توان شفاعت مشرکان را ندارند. (و لم یکن لهم من شرکائهم شفعؤا و کانوا بشرکائهم کفرین)
۲ - مشرکان، در انتظار شفاعت معبودان برگزیده خویش در پیشگاه خداوندند. (و لم یکن لهم من شرکائهم شفعؤا) نفى کردن شفاعت معبودان مشرکان، حاکى از این نکته است که مشرکان، چنین توقع و انتظارى داشته اند و گرنه نفى آن، چندان معنایى نداشت.
۳ - مشرکان، به خداوند باور دارند و به گرفتن شفیع جهت شفاعت در پیشگاه او معتقدند. (و لم یکن لهم من شرکائهم شفعؤا)
۴ - در دید مشرکان، خداوند داراى مرتبتى والاتر از بتان است. (و لم یکن لهم من شرکائهم شفعؤا) انتظار مشرکان از خدایان خود براى شفاعت در پیشگاه خداوند، نشان مى دهد که آنها، خداوند را مقام تصمیم گیرنده و برتر مى دانستند.
۵ - شریکانى که مشرکان براى خدا قائل بودند ساخته و پرداخته خودشان بود. (و لم یکن لهم من شرکائهم شفعؤا) اضافه شدن «شرکاء» به ضمیر «هم» - که مرجع آن، مشرکان است - اشعار دارد به این که آنان، خود چنین شریکانى را ساخته اند.
۶ - مشرکان، مردمى مجرم و تبهکارند. (و یوم تقوم الساعة یبلس المجرمون . و لم یکن لهم من شرکائهم شفعؤا)
۷ - مشرکان، در قیامت، الوهیت معبودان خویش را انکار مى کنند. (و لم یکن لهم من شرکائهم شفعؤا و کانوا بشرکائهم کفرین)
۸ - ناتوانى معبودان مشرکان از شفاعت آنها در پیشگاه خداوند، از عوامل یأس و اندوه آنان در قیامت است. (و یوم تقوم الساعة یبلس المجرمون . و لم یکن لهم من شرکائهم شفعؤا) ذکر «و لم یکن لهم... شفعؤا» پس از بیان ناامیدى مشرکان در قیامت، ممکن است براى اشاره به این نکته باشد که یأس آنان، ناشى از شفیع نداشتن شان است.
۹ - قیامت، روز ظهور و تجلى حقایق است. (و یوم تقوم الساعة ... و کانوا بشرکائهم کفرین) ذکر کفر مشرکان به معبودان خویش در قیامت، به عنوان یکى از رخدادهاى آن، مى تواند به جهت نکته یاد شده باشد.
۱۰ - مشرکان مکه، به بازخواست انسان ها از سوى خداوند، پس از مرگ، معتقد بودند. (و یوم تقوم الساعة ... و لم یکن لهم من شرکائهم شفعؤا) نفى شفاعت از معبودان مشرکان، حکایت از اعتقاد آنان به شفاعت مى کند و ذکر آن به عنوان یکى از رخدادهاى قیامت، این احتمال را تقویت مى کند که آنان شفاعت معبودان را براى پس از مرگ خود مى خواسته اند.
۱۱ - شفاعت در قیامت، اصلى پذیرفته شده است. (و یوم تقوم الساعة ... و لم یکن لهم من شرکائهم شفعؤا) از این که آیه، به جاى نفى اصل شفاعت، شفاعتِ خدایان مشرکان را مورد انکار قرار داده است، استفاده مى شود که شفاعت، پذیرفته شده است.
موضوعات مرتبط
- خدا: تنزیه خدا ۴
- عقیده: عقیده به حسابرسى ۱۰; عقیده به خدا ۳; عقیده به شفاعت ۳
- قیامت: حسابرسى در قیامت ۱۰; شفاعت در قیامت ۱، ۱۱; ظهور حقایق در قیامت ۹
- مجرمان :۶
- مشرکان: انتظارات مشرکان ۲; اندوه اخروى مشرکان ۸; عقیده مشرکان ۳، ۱۰; مجرمیت مشرکان ۶; محرومیت مشرکان ۱; مشرکان در قیامت ۷; مشرکان و خدا ۴; مشرکان و شفاعت معبودان ۲; معبودان مشرکان و شفاعت ۱، ۸; یأس اخروى مشرکان ۸
- معبودان باطل: پوچى معبودان باطل ۵; تکذیب معبودان باطل ۷; عجز معبودان باطل ۱، ۸