النمل ٦٧
ترجمه
النمل ٦٦ | آیه ٦٧ | النمل ٦٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«آبَآؤُنَا»: عطف بر ضمیر (نَا) است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۵۹ - ۸۱، سوره نمل
- انتقال از داستانهاى انبياء و اقوامشان به زمان خاتم الانبياء و احتجاج با كفار زمان اوصلى اللّه عليه و آله وسلم
- توضيح اينكه دعاى مضطر چون صادقانه است قطعا اجابت مى شود (امن يجيب المضطر اذادعاه و يكشف السوء)
- بيان فساد گفتار برخى مفسرين در ارتباط با آيه شريفه
- مقيد بودن اجابت به مشيت خدا منافاتى با استغراق ندارد
- خليفه بودن انسان در زمين مستلزم كشف سوء او و رفع موانع از پيش پاى اوست
- مقصود از اينكه فرمود: ((يبدء الخلق ثم يعيده ))
- بطور كلى در عالم وجود بطلان و نيستى راه ندارد
- نفى الوهيت آلهه مشركين از طريق نفى ربوبيت آنها و انحصار ربوبيت در خداى سبحان
- برهانى ديگر بر ابطال الوهيت آلهه مشركين با بيان اينكه آنان علمى به غيب و قيامتندارند
- توصيف بى خبرى و استعباد و انكار مشركين نسبت به قيامت
- معناى آيه : ((قل عسى ان يكون ردف لكم بعض الذى تستعجلون )) و مفاد كلمه ((عسى ))و امثال آن در كلام خداى تعالى
- بحث روايتى
- رواياتى در مراد از بندگان در (وسلام على عباد الذين اصطفى )
- روايتى كه در آن از جمله : ((و يجعلكم خلفاء الارض )) وجوب مطلق فرمانبرى از خليفه(حاكم ) استفاده شده و بيان مجعول بودن آن
- نقل و رد روايتى راجع به اينكه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) علم غيب نداشته و...
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَ إِذا كُنَّا تُراباً وَ آباؤُنا أَ إِنَّا لَمُخْرَجُونَ «67»
و كسانى كه كفر ورزيدند، گفتند: آيا هرگاه ما و پدرانمان (بعد از مرگ) خاك شديم، آيا حتماً (زنده از گور) بيرون آورده مىشويم؟
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَ إِذا كُنَّا تُراباً وَ آباؤُنا أَ إِنَّا لَمُخْرَجُونَ (67)
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا: و گفتند آنانكه كافر شدند از روى انكار و استبعاد به سبب عدم تفكر و تدبر در آيات بينه و براهين واضحه بر حقيقت حشر و نشر و قيامت، أَ إِذا كُنَّا تُراباً: آيا چون گرديم خاك، وَ آباؤُنا: و پدران ما نيز خاك شوند، أَ إِنَّا لَمُخْرَجُونَ: آيا بيرون آوردهشدگانيم از قبرها، يا خارج شدگانيم از مضيق فنا و درآمدگانيم به سعه حيات.
جلد 10 - صفحه 74
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَ إِذا كُنَّا تُراباً وَ آباؤُنا أَ إِنَّا لَمُخْرَجُونَ (67) لَقَدْ وُعِدْنا هذا نَحْنُ وَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ إِنْ هذا إِلاَّ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ (68) قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ (69) وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُنْ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ (70) وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (71)
قُلْ عَسى أَنْ يَكُونَ رَدِفَ لَكُمْ بَعْضُ الَّذِي تَسْتَعْجِلُونَ (72) وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَشْكُرُونَ (73) وَ إِنَّ رَبَّكَ لَيَعْلَمُ ما تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَ ما يُعْلِنُونَ (74) وَ ما مِنْ غائِبَةٍ فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِلاَّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ (75)
ترجمه
و گفتند آنانكه كافر شدند آيا چون باشيم خاك و پدران ما آيا همانا مائيم بيرون آورده شدگان
بتحقيق وعده داده شديم اين را ما و پدرانمان پيش از اين نيست اين مگر افسانههاى پيشينيان
بگو سير كنيد در زمين پس بنگريد چگونه بود انجام كار گناهكاران
و اندوهگين مباش بر آنها و مباش در تنگدلى از آنچه مكر ميكنند
و ميگويند كى خواهد بود اين وعده اگر هستيد راستگويان
بگو نزديك است كه از پى آيد شما را پارهاى از آنچه در رسيدنش شتاب داريد
و همانا پروردگار تو صاحب تفضّل است بر مردمان و ليكن بيشترشان شكر نميكنند
و همانا پروردگار تو ميداند آنچه را پنهان ميدارد سينههاشان و آنچه را آشكار ميكنند
و نيست هيچ پنهانى در آسمان و زمين مگر كه هست در كتابى آشكار.
تفسير
بعد از شنيدن وعده معاد در آيات سابقه كفارى كه منكر آن بودند بمجرّد استبعاد استفهام انكارى نموده گفتند آيا ميشود چنين امرى كه ما بعد از مردن و خاك شدن و همچنين پدرانمان كه مردند و خاك شدند دو مرتبه زنده شده و از قبر بيرون بيائيم اين وعدهاى است كه براى مصالحى بما و پدرانمان داده و ميدهند و از قبيل افسانههاى پيشينيان، دروغى است كه براى سرگرمى يا اغراض ديگرى ميسازند و مىپردازند ولى اصلى ندارد و چون ادّعاء آنها مجرّد از دليل بود خداوند هم بحبيب خود دستور فرمود كه فقط در جواب آنها تهديد و تخويف فرمايد و امر بگردش در زمين و مشاهده ديار مخروبه اقواميكه مخالفت
جلد 4 صفحه 163
با انبيا نمودند و بعذاب الهى گرفتار شدند نمايد و آنكه محزون نباشد از بقاء آنها بر كفر و دلتنگ نگردد از مكر و حيله آنها در ضدّيت و معاندت با آنحضرت چون خداوند هميشه حافظ و نگهدار او است و تكرار همزه استفهام براى تأكيد انكار است و بحذف همزه اولى و بحذف هر دو و ائنّنا بدو نون و ضيق بكسر ضاد نيز قرائت شده است و چون بر سبيل انكار و استهزاء ميگفتند نميدانيم اين وعده عذابى كه اهل ايمان بما ميدهند چه زمان محقّق خواهد شد اگر راست ميگويند خداوند به پيغمبر خود دستور فرموده كه در جواب آنها بفرمايد نزديك است چيزى نميگذرد كه بشما و اصل خواهد شد بعضى از آن عذاب موعودى كه شما طالب تعجيل آن هستيد و مقصود از آن بعض ظاهرا قتل و أسر در بدر باشد و از بعض ديگر عذاب بعد از مرگ اعمّ از قبر و قيامت كه بموقع خودش بآنها خواهد رسيد و نيز گوشزد فرمايد كه تأخير عذاب كسانيكه استحقاق آنرا پيدا كردهاند بمقتضاى فضل الهى است بر بندگان كه شايد توبه نمايند و استحقاق مغفرت پيدا كنند ولى بيشتر مردم نادانند و بر تفضّل الهى شكر گذارى نميكنند و تعجيل ميكنند در امريكه بر ضرر آنها است و آنكه خدا ميداند كه انكار و استكبار آنها از قبول دين حق براى عداوتى است كه در ضمير آنها از پيغمبر خدا جاى گرفته و احيانا اظهار ميكنند و مجازات خواهد فرمود آنقوم عنود را بعد اوت مكنونه در قلب و مكشوفه از اقوال و اعمالشان و تمام امور خفيّهاى كه از خلق پوشيده است در آسمان و زمين اعمّ از خصلتهاى زشت و زيبا و غيرها در لوح محفوظ و امّ الكتاب ثبت و نزد خدا و پيغمبر و ائمه اطهار واضح و آشكار است و بهيچ وجه نميشود امرى را از خداوند و آن ذوات مقدّسه مخفى و مستور داشت و اين از علومى است كه خداى عليم بايشان كرامت فرموده و براى وراثت كتاب اين خاندان را از بين بندگان صالح خود برگزيده است بلكه نفوس مقدّسه ايشان همان كتاب مبين است كه خفاياى ارضيّه و سماويّه در آن بظهور ميرسد و اللّه اعلم بحقائق الامور.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَ إِذا كُنّا تُراباً وَ آباؤُنا أَ إِنّا لَمُخرَجُونَ (67)
و گفتند كساني که كافر بودند آيا زماني که ما خاك شديم و همچنين پدران ما آيا محققا ما هر آينه خارج ميشويم و زنده ميگرديم!
خاك آدم شدن بنظر كفار بسيار عجيب ميآيد لكن قدرت حق را منكرند با اينكه خداوند نمونه آن را در دنيا بسيار موارد نشان داده در قضيه ابراهيم که گفت رَبِّ أَرِنِي كَيفَ تُحيِ المَوتي (بقره آيه 260) که امر شد چهار مرغ بكوبد و بر سر كوهها گذارد تا آخر و در قضيه عزير که مَرَّ عَلي قَريَةٍ وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلي عُرُوشِها (بقره آيه 259) در قضيه موسي و ذبح بقره که فرمود فَقُلنا اضرِبُوهُ بِبَعضِها (بقره آيه 73) در قضيه عيسي که گفت وَ أُحيِ المَوتي بِإِذنِ اللّهِ (آل عمران آيه 49) در قضيه شاهزاده خراساني که يهود كشتند و بدعاء حضرت رسول زنده شد، در قضيه هفتاد نفر که با موسي در ميقات رفتند و گفتند لَن نُؤمِنَ لَكَ حَتّي نَرَي اللّهَ جَهرَةً فَأَخَذَتكُمُ الصّاعِقَةُ الي قوله تعالي- ثُمَّ بَعَثناكُم مِن بَعدِ مَوتِكُم (بقره آيه 55 و 56) بلكه از
جلد 14 - صفحه 174
ضروريات مذهب شيعه است چه بسيار در دوره ظهور حضرت قائم و در دوره رجعت ائمه (ع) زنده ميشوند امر قيامت هم مثل اينهاست و ثانيا كداميك از كارهاي الهي مورد تعجب نيست که از بعث قيامت تعجب ميكنند قادر متعال همين نحوي که از خاك خلق فرمود قادر است نيز از خاك خلق كند قُل يُحيِيهَا الَّذِي أَنشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ (يس آيه 79).
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 67)- این آیه منطق منکران رستاخیز را در یک جمله بیان میکند «کافران گفتند: آیا هنگامی که ما و پدرانمان خاک شدیم باز هم (از دل خاک) بیرون فرستاده خواهیم شد»؟ (وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَ إِذا کُنَّا تُراباً وَ آباؤُنا أَ إِنَّا لَمُخْرَجُونَ).
نکات آیه
۱ - تبدیل ذرات خاک به بدن انسانى زنده، امرى شگفت و باور نکردنى در نظر کافران عصر پیامبر (و قال الذین کفروا أءذا کنّا تربًا ... أئنّا لمخرجون) کافران مى دیدند که پیکر مرده انسان در خاک پوسیده و پس از روزگارى تبدیل به ذرات خاک مى شود. پذیرش این مطلب (تبدیل دوباره ذرات و عناصر خاکى به بدن انسانى زنده) براى آنان غیر قابل باور بود و از آن اظهار شگفتى مى کردند.
۲ - کافران، ناتوان از رد علمى و یقینى معاد و تنها بعید شمارنده آن (بل ادّرک علمهم فى الأخرة... و قال الذین کفروا... أئنّا لمخرجون) با توجه به ارتباط این آیه با آیه قبل و بسنده کردن کافران به اظهار شگفتى و ناباورى (به جاى اقامه دلیل و برهان) مطلب یاد شده به دست مى آید.
۳ - زنده شدن دوباره نسل هاى گذشته تاریخ با همه قدمت آنها، غیرقابل پذیرش در نظر کافران (أءذا کنّا تربًا و ءاباؤنا أئنّا لمخرجون) آمدن کلمه «آباؤنا» در ضمن استبعاد کافران، ممکن است بدین جهت باشد که به نظر آنان زنده شدن نیاکان به جهت قدمت زمانى، امرى دشوار است.
موضوعات مرتبط
- کافران: بینش کافران ۳; بینش کافران صدراسلام ۱; تعجب کافران صدر اسلام ۱; ضعف علمى کافران ۲
- معاد: استبعاد معاد ۱، ۲، ۳