النحل ١٢
ترجمه
النحل ١١ | آیه ١٢ | النحل ١٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«سَخَّرَ»: رام کرد. فرمانبردار گرداند (نگا: رعد / . «النُّجُومُ»: ستارگان. مبتدا است. «آیَاتٍ»: دلائل روشن. نشانههای بزرگ.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۲۱،سوره نحل
- بيان مفاد كلى سوره نحل و مكى و مدنى بودن آيات آن
- مراد از امر خدا و معناى ((اتى امر الله فلا تستعجلوه )) و وجوهى كه در اين باره گفته شده است
- رد نظريه ديگر مفسرين درباره مفاد آيه شريفه
- اشاره به آنچه كه از اين آيات قرآنى درباره حقيقت روح استفاده مى شود
- بيان معناى آيه : ((ينزل الملائكة بالروح من امره ...))
- وجوه مختلفى كه مفسران در پيرامون معناى آيه فوق ذكر كرده اند
- بعثت پيامبران و انزال ملائكه منوط به مشيت خداوند است
- رد سخن بعضى مفسرين در استدلال به آيه بر عدم شرط استعداد و و قابليت در امررسالت
- اشاره به دو مرحله داشتن انذار پيامبران هم در عقيده و هم درعمل
- احتجاج بر وحدانيت خدا از دو جهت : از راه خلق كردن و از راه تدبير
- غرض از ذكر اينكه خلقت انسان از نطفه اى ناچيز است بيان بى شرمى و وقاحت بشر است
- اشاره به فوائد انعام (شتر، گاو، گوسفند) و هدف از خلقت آنها
- بر خدا است كه قصد سبيل (راه هدايت ) را معين و روشن كند (و على الله قصدالسبيل ...)
- اختلاف دو فرقه اشاعره و معتزله در دلالت آيه
- سه قسم احتجاج براى سه گروه مختلف از انسانها بر وحدانيت خدا در ربوبيت
- معناى ((وترى الفلك مواخر فيه ))
- اركان سه گانه الوهيت و ربوبيت : خالق بودن ، منعم بودن و عالم بودن به درون وبرون انسان
- بيان نكته اى كه در تعليل ((و ان تعدوا نعمة الله لا تحصوها)) به ((ان الله لغفوررحيم )) وجوددارد
- رواياتى در ذيل آيه ((اتى امر الله فلا تستعجلوه ))
- نقد استدلال برخى از علماء به روايات فوق الذكر
- روايتى كه در آن ((اتى امر الله )) به ظهور مهدى عليه السلام تطبيق شده است
- رواياتى درباره حكم شرعى بول و گوشت چهارپايان
- دو روايت در تطبيق جمله : ((و بالنجم هم يهتدون )) بر ائمهاهل بيت عليهم السلام
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ «12»
وخداوند شب و روز و خورشيد و ماه را در خدمت و بهره دهى شما قرار داد و ستارگان به فرمان او تسخير شدهاند البتّه در اين امر براى گروهى كه تعقّل مىكنند نشانههايى قطعى (از عظمت وقدرت وحكمت و رأفت) اوست.
نکته ها
مراد از تسخيرِ خورشيد و ماه، بهرهگيرى انسان از آنهاست، يعنى خداوند آنها را در خدمتِ بشر و رشد و كمال او قرار داده است. البته انسان نبايد خود را صاحب اختيار آنها بداند.
پیام ها
1- هستى، چه آسمان و چه زمين، براى انسان آفريده شده است. سَخَّرَ لَكُمُ ... 2- هستى، در مهار و كنترلِ خداست. «مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ»
3- بهرهدهىِ هستى، به فرمان خداست. «بِأَمْرِهِ»
4- نظام آفرينش كلاس توحيد است. «إِنَّ فِي ذلِكَ»
«1». جلد هفتمِ كتاب «اوّلين دانشگاه وآخرين پيامبر» در بيان خواص انگور وخرما مىباشد.
جلد 4 - صفحه 499
5- نظام هستى، تنها براى اهل فكر وتعقّل، بستر رشد و توجّه است. نه افراد سادهنگر و عادّى. «لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ «12»
وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ: و رام گردانيد خداوند متعال براى انتفاع شما
جلد 7 - صفحه 171
شب و روز را، يكى براى آسايش و ديگرى براى آرايش.
بيان: حضرت صادق عليه السّلام به مفضل مىفرمايد «1»: تفكر كن در مقادير شب و روز كه چگونه بر وفق مصلحت بندگان مقدر گشته، در اكثر معمورهها نهايتش زياده از پانزده ساعت نيست. اگر مقدار روز صد ساعت مىشد، هرآينه آنچه بر روى زمين است از حيوانات و نباتات هلاك مىشدند. اما حيوان به جهت آنكه در اين مدت طويل قرار نمىگرفتند و ساكن نمىشدند، و چهارپايان در اين روز به اين درازى مشغول چرا، و آدميان در تمام اين مدت مشغول كار مىشدند، و معلوم است كه اينها باعث هلاك ايشان مىگرديد. و اما نباتات از حرارت آفتاب در اين زمان طويل، خشك و مىسوختند. همچنين اگر شب صد يا دويست ساعت ممتد مىشد، حيوان در اين مدت از حركت باز، و طلب معاش نمىتوانستند، و از گرسنگى هلاك، و حرارت طبيعيه نباتات كم، و فاسد و متعفن مىشد، چنانچه نبات اگر در مكانى برويد كه آفتاب بر آن نتابد، متعفن خواهد شد.
وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ: و همچنين رام گردانيد براى انتفاع شما آفتاب و ماه را.
تتمه: فرمود «2»: تفكر نما اى مفضل در طلوع و غروب آفتاب براى قيام شب و روز. اگر طلوع آفتاب نبود، جميع امور عالم باطل مىشد و نمىتوانستند مردم سعى كنند در معاش خود، و دنيا هميشه برايشان تار بود و عيش آنها بدون لذت و روح و نور گوارا نبود و مصالح طلوع خورشيد، ظاهر، محتاج به شرح نيست.
تأمل نما در غروب آن، اگر نبود غروب آفتاب، مردم را قرار و سكون نبود با شدت احتياج آنها به خواب و استراحت تا آنكه بدنشان از كلال برآيد و حواس قدرت يابد و قوه هاضمه برانگيخته شود براى هضم. بدرستى كه بسيارى از
«1» توحيد مفضّل، ترجمه علامه مجلسى، مجلس سوّم، صفحه 136، و 137.
«2» مدرك پيشين، صفحه 122.
جلد 7 - صفحه 172
مردم آنقدر حرص بر كسب و جمع و ذخيره مال دارند كه اگر تاريكى شب مانع آنها نمىشد، هرآينه چندان كار مىكردند كه خود را از كار مىافكندند.
قادر متعال به حكمت و مصلحت مقدر فرمود غروب و طلوع آن را، و ايضا ساير منافعى كه از آفتاب حاصل آيد از توليد چهار فصل و نمو نبات و پرورش حيوان و تربيت معادن و غيره كه زياد است، و اما ماه نيز فوائد بسيار و تغيير احوال آن كه گاه هلال و گاه بدر و گاه محاق و گاه در عقده خسوف، گاهى ناقص و گاهى زايد، هرآينه قدرت و تدبير آفريدگار را مبرهن سازد.
وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ: و ستارگان رام كرده شدگانند به فرمان الهى براى تدبير و مصالح بندگان. بعضى سياره و بعضى ثوابت، بعضى مطلق العنان از برجى به برجى حركت مىكنند و در حركت از هم جدا نشوند. هر يك را دو حركت مختلف: يكى عام كه همه كواكب به آن متحركند و آن حركت شبانه روزى و از مشرق به مغرب باشد؛ و ديگر، حركت خاصه هر يك كه از مغرب به مشرق است مانند مورچهاى كه بر آسيا به جانب چپ حركت كند و آسيا را به جانب راست حركت دهد. پس دو حركت مختلف نمايد. يكى به اراده خود كه حركت مىكند، و ديگر به جبر كه آسيا آن را به پس مىگرداند. پس سؤال كن از كسانى كه ادعا كنند اين ستارگان به طبايع خود متحركند بىمدبرى و بى تقدير صانع، اگر چنين باشد كه آنها گويند، چرا همه ساكن، و چرا تمام منتقل نمىشوند؛ چگونه دو حركت مختلفه به مقدار معينه ظهور يابد. إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ: هرآينه علامتها و دليلهاست بر وحدانيت صانع حكيم، مر گروهى را كه تعقل نمايند.
نكته: ذكر تفكر در اول، و ذكر تعقل در اينجا، به جهت آنكه در احوال نباتات خفائى دارد مناسب ذكر تفكر است، و لكن اين آيات به غايت آشكار باشد مناسب ذكر عقل است.
جلد 7 - صفحه 173
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ الْخَيْلَ وَ الْبِغالَ وَ الْحَمِيرَ لِتَرْكَبُوها وَ زِينَةً وَ يَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُونَ «8» وَ عَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَ مِنْها جائِرٌ وَ لَوْ شاءَ لَهَداكُمْ أَجْمَعِينَ «9» هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً لَكُمْ مِنْهُ شَرابٌ وَ مِنْهُ شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ «10» يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّيْتُونَ وَ النَّخِيلَ وَ الْأَعْنابَ وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ «11» وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ «12»
وَ ما ذَرَأَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ «13»
ترجمه
- و اسبان و استران و خران را تا سوار شويد آنها را و باشد آرايشى و مىآفريند آنچه را نميدانيد
و بر خدا است ارائه راستى راه و برخى از آن منحرف باشند و اگر بخواهد هر آينه هدايت كند شما را تمامى
او است كه نازل نمود از آسمان آب را براى شما از آن است نوشيدنى و از آنست روئيدنى كه در آن ميچرانيد
ميروياند براى شما بآن كشت و زيتون و درختان خرما و انگورها را و از تمامى ميوجات همانا در اين هر آينه نشانهاى است براى گروهى كه فكر ميكنند
و مسخّر كرد براى شما شب و روز و آفتاب و ماه را و ستارهها مسخر شدگانند بفرمان او همانا در اين هر آينه نشانهها است براى گروهى كه تعقّل ميكنند
و آنچه آفريد
جلد 3 صفحه 273
براى شما در زمين كه مختلف است انواعش همانا در اين هر آينه نشانهاى است براى گروهى كه توجّه ميكنند.
تفسير
عطف است بر انعام در آيات سابقه يعنى و خلق فرمود خداوند گروه اسبان و قاطرها و الاغها را براى آنكه سوار شويد آنها را و براى آنكه زينت و آرايش و نمايش شما باشند و اين منافات ندارد با آنكه گوشت آنها حلال باشد چون ممكن است خوردن گوشت آنها مقصود از خلقتشان نباشد ولى ممنوع هم نباشد و نيز خداوند خلق فرموده و ميفرمايد چيزهائى را كه شما نميدانيد از مخلوقات عجيبه دريائى و صحرائى چنانچه قمّى ره فرموده يا از انواع حيوان و نبات و جماد كه گفتهاند و همه مورد استفاده و انتفاع بنى آدم واقع شده و خواهد شد و محتمل است شامل شود مراكب سريع السيرى را كه اخيرا اختراع شده چون علاوه بر آنكه مواد آنها مخلوق الهى است بفكر بشر كه از مواهب الهيّه است درست شده و بحول و قوّه او حركت ميكند و بر خدا از باب لطف واجب است كه ارائه فرمايد به بندگان سبيل قصد يعنى راه راست و مستقيم و موصل بمقصود اصلى از خلقت را كه راه معرفت و عبادت حقّ است چون بعضى راهها جائر يعنى منحرف از حقّ و مايل بباطل است و خداوندى كه امر فرموده مردم را به پيمودن راه راست براى مصلحت خودشان از باب لطف و رحمت بايد آن راه را هم ارائه فرمايد بآنها تا از راه كج نروند و از قصد و مقصد و مقصود باز نمانند لذا بآنها عقل مرحمت فرموده كه چراغ راه هدايت است و براى ايشان پيغمبر و امام تعيين فرموده تا بيان معارف و احكام نمايند و هر جا كه بنور عقل براى كمى استعداد محلّ روشن نشود بنور مشعلهاى هدايت منوّر و مبيّن گردد ولى باز بعضى از بندگان بسوء اختيار خودشان نور عقل را در وجود خودشان خاموش و از مشعلهاى هدايت اعراض ميكنند و براه كج ميروند و بمقصود نميرسند و اگر خدا بخواهد همه را بمقصد و مقصود ميرساند بدون پيمودن راه ولى اين منافى با غرض و قصد است چون حكمت و مصلحت و لذت در آنستكه با پيمودن راه و اعمال اختيار و تهيّه استحقاق معشوق ازلى را تا ابد در بر گيرند و از نعيم دائم بر خوردار شوند او آنچنان خداوند رحيم مهربانى است كه باران رحمت خود را از آسمان بر زمين نازل فرمود براى
جلد 3 صفحه 274
بندگان تا پارهاى از آن بهترين مشروب گواراى آنها باشد و پارهاى از آن بصورت شجر كه روئيدنى ساق دار يا مطلق روئيدنى است در آيد و در آن و از آن حيوانات خودشان را بدون زحمت چرا دهند ميروياند بسبب و ببركت آن زراعت و درخت زيتون را كه از روغن آن بهره زيادى ميبرند و درختان خرما و انگورهاى گوناگون را كه باين ملاحظه از آن دو بصيغه جمع تعبير شده و بملاحظه كثرت وجود اين سه نوع درخت در عربستان كه مورد نزول آيه است يا بملاحظه كثرت منافع آنها در همه جا تخصيص بذكر يافته و نيز ميروياند ببركت باران در همه جا از همه ميوجات هر چه و هر قدر مناسب و ملائم با حال و مزاج بندگان باشد و در اين نزول باران و بروز اشجار و ميوجات گوناگون از آب و خاك كه هر يك حقيقتى مباين با آن حقايق است نشانه بزرگى است بر وحدت و عظمت و قدرت و حكمت الهى نهايت آنكه قدرى فكر ميخواهد كه انسان بفهمد اينها كار طبيعت بىشعور نيست عوامل طبيعى كه آب و خاك و هوا و آفتاب است همه جا وجود دارد پس اين اختلافات از جهت جنس و نوع و صنف و شخص و رنگ و بو و طعم و خواص و منافع و آثار از كجا است آن هم تمام بر وفق حكمت و مصلحت رعيّت آيا ميتوان مخصّصى جز اراده حكيم رحيم و قادر عظيم براى آن تصوّر نمود و اگر گفته شود شب و روز و آفتاب و ماه و ستارگان همه مؤثرند در تكوين روئيدنيها و آنها مختلف در حقيقت و آثارند ممكن است اين اختلافات از عمل آنها در روئيدنيها پيدا شده باشد جواب آنستكه خداوند شب و روز و آفتاب و ماه را مسخر نموده كه براى بندگان پديدار و كار گذار شوند تا در شب عبادت و استراحت نمايند و در روز بكسب و كار بپردازند و از منافع آفتاب و ماه بهرهمند گردند و ستارگان تمامى مسخّر بفرمان حقند و از خود اراده ندارند و همه بر نفع بنى آدم گردش ميكنند مثل آنكه تمام مسخّر آنها باشند.
ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كارند
تا تو نانى بكف آرى و بغفلت نخورى
همه از بهر تو سر گشته و فرمانبردار
شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبرى
و در اين مسخّر بودن فلكيّات نشانههاى بسيارى است كه دلالت بر وحدانيّت و عظمت و علم و قدرت و حكمت مدبّر و محرّك و صانع آنها مينمايد نهايت آنكه عقلاء
جلد 3 صفحه 275
و دانشمندان پى بآن ميبرند آن هم بعد از اعمال نظر و عقل تا دريابند كه اينها همه متحرّكند و متحرك محرّك ميخواهد و محرّك كلّ نميشود متحرّك باشد چون متحرّك محتاج بمحرك است پس بايد ساكنى باشد كه تمام حركات باراده او منتهى شود و غير از خداوند در عالم هر چه هست متغيّر و متحرك در طريق استكمال است فقط ذات اقدس واجب الوجود است كه منزّه و مبرّى است از امكان و حدوث و تغير و تبدّل و زوال و استكمال و چون فهم اين معانى بسهولت ممكن نبود در كلام الهى اين آيات اختصاص بكسانيكه تعقّل ميكنند داده شده و نيز مسخّر فرمود براى بنى آدم آنچه را خلق فرمود براى آنها در زمين از انواع حيوانات و اصناف نباتات و اجناس معدنيات رنگارنگ و گوناگون كه هر يك در حدّ وجودى خود داراى رنگ و طعم و طبع و بو و اثرى است كه با ديگرى اختلاف دارد با آنكه عوامل طبيعى زمينى و آسمانى در آنها بيك نحو مؤثر است حال از اختلاف اجناس و انواع و اصناف و اشخاص صرف نظر ميكنيم چون تفاوتش واضح و بيانش موجب تطويل است اختلاف اجزاء يك فرد انار را مثلا ملاحظه كنيد كه پوست و گوشت و ورق و حبّه و هستهاش هر يك داراى رنگ و طعم و طبع و بو و اثر مخصوصى است كه در ديگرى نيست و اينجا باندك توجّهى معلوم ميشود كه صانع عليم حكيم چه صنعى براى بنى آدم فرموده و چه جعبه پر در و ياقوتى بدست او داده آيا سزاوار است اين را صنع طبيعت بىشعور كه در همه جا بيك نحو وجود و تأثير دارد دانست تعالى شأنه عمّا يقول الظالمون علوا كبيرا و باين جهت فرموده در اين آيتى است براى كسانيكه متذكّر شوند يعنى صرف توجّه كافى است ديگر تفكّر و تعقّل هم لازم ندارد و اينكه از تمام اختلافات باختلاف الوان تعبير فرموده باين ملاحظه است كه آنچه ديده ميشود رنگ است و اختلاف رنگ نوعا با ساير اختلافات وجود دارد علاوه بر آنكه الوان در كلام عرب بر انواع و اصناف و اشكال و ساير امتيازات اطلاق ميشود چنانچه در فارسى هم ميگويند چند رنگ ميوه و غذا و مرادشان چند نوع و قسم است و كلمه ما در صدر اين آيه عطف است بر الليل در آيه سابقه و مختلفا حال است از آن و سخر لكم عامل در آنست.
جلد 3 صفحه 276
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمرِهِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَومٍ يَعقِلُونَ «12»
و مسخر فرمود براي شما شب و روز و شمس و قمر را و تمام ستارهها مسخر هستند بامر الهي محققا در اينکه تسخيرات هر آينه آياتيست از براي قومي که عقل و شعور دارند و تعقل ميكنند وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيلَ وَ النَّهارَ در آيات بسيار تذكر اينکه دو نعمت عظمي را داد. شب را براي استراحت و روز را براي تحصيل امر معاش وَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ مفسرين بر طبق عقيده حكماء قديم که تشكيل شب و روز را منوط بحركت شمس دور كره زمين ميدانستند چنين تفسير كردهاند که تسخير شب و روز بالعناية و المجاز است، و بالحقيقة تسخير شمس است تحت الارض و فوق الارض و اينکه تفسير خلاف ظاهر آيه بلكه صريح آنست، زيرا عطف دليل بر مغايرت است، و از همين
جلد 12 - صفحه 91
جمله ميتوان استفاده عقيده امروزي را كرد که تشكيل شب و روز مستند بحركت كره زمين است است دور خود بحركت وضعي، چنانچه تشكيل ماه و سال مربوط بحركت زمين است دور كره شمس در يك سال بحركت انتقالي، و همين جمله يكي از معجزات قرآنيست که در زمان نزول خبر ميدهد و امروز كشف ميشود، چنانچه ماههاي قمري هم بواسطه حركت قمر است دور كره شمس در هر يك ماهي تقريبا.
وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمرِهِ يكي از نكات اينکه جمله اينست که تسخير شب و روز و شمس و قمر را مقدر فرمود: بكلمه لكم که براي شما تسخير فرموده ولي ساير نجوم را مسخر امر خود فرموده: که هر كدام اينکه كرات جويه سكنه دارند و فوائدي و در تحت اراده او هستند إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ در اينکه جمله تعبير بجمع فرمود و در آيه قبل تعبير بمفرد چون آيات قبل راجع بكره زمين و فوائد و نتائج براي بشر است، و اما اينکه آيه راجع بجميع كرات علويه است که بسا كراتي که چندين برابر كره زمين است و در هر يك چندين هزار برابر فوائد زمين فوائد دارد که لا يعلمها الا اللّه لِقَومٍ يَعقِلُونَ از براي عقل دو اطلاق هست يكي مقابل جنون که از شرائط اصل تكليف است و جزو شرائط عامه است، و ديگر عقل مقابل حمق که اكثر ناس احمق هستند، زيرا قبيح را بر حسن ترجيح ميدهند شر را بر خير شقاوت را بر سعادت دنيا را بر آخرت معصيت را بر عبادت ضرر را بر نفع، و مراد از اينکه آيه اينکه معناي دوم است، و نيز دو قسم عقل داريم عقل نظري و عقل عملي عقل نظري فهم و شعور و ادراك و تذكر است، و عقل عملي بر طبق عقل نظري عمل كردن است، چنانچه از امير المؤمنين عليه السّلام است که فرمود:
العقل ما عبد به الرحمن و اكتسب به الجنان.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 12)- سپس به نعمت تسخیر موجودات مختلف جهان در برابر انسان اشاره کرده، میفرماید: «و (خداوند) شب و روز را برای شما مسخر کرد و همچنین خورشید و ماه را» (وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ).
ج2، ص555
«و ستارگان نیز به فرمان او مسخر شما هستند» (وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ).
«مسلما در این امور نشانههایی است (از عظمت خدا و بزرگی آفرینش) برای آنها که اندیشه میکنند» (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ).
نکات آیه
۱- خداوند شب، روز، خورشید و ماه را براى آدمیان رام و مسخر ساخته است. (هو الذى ... و سخّر لکم الّیل و النهار و الشمس و القمر)
۲- رام و مسخر بودن خورشید، ماه، شب و روز از نعمتهاى الهى و در جهت بهره بردارى انسان است. (و سخّر لکم الّیل و النهار و الشمس و القمر)
۳- ستارگان (ثوابت و سیارات) به فرمان خداوند رام و مسخر شده اند. (و النجوم مسخّرت بأمره) «نجم» به معناى ستاره است. لازم به ذکر است که «نجم» به کلیه اجرام درخشنده آسمان گفته مى شود چه ثابت باشند چه سیار; و چه از خود نور داشته باشند و یا نور آنها اکتسابى باشد.
۴- امر خداوند، موجب مسخر و رام شدن ستارگان است. (و النجوم مسخّرت بأمره) «باء» در «بأمره» سببیه است و نشان مى دهد که علت رام و مسخر بودن ستارگان امر الهى است.
۵- مسخر شدن ستارگان به فرمان و تدبیر خداوند، نمونه اى از قدرت عظیم او بر تحقق بخشیدن به فرمانهاى خود است. (أتى أمر الله فلاتستعجلوه ... و النجوم مسخّرت بأمره) در آیه «أتى أمر الله» خبر از آمدن امر الهى و تحقق وعده هاى او داده شده و در این جا تسخیر ستارگان به عنوان نمونه اى از آن امر یادآورى گردیده است تا نشان دهد خداوندى که ستارگان را رام خویش قرار داده است، قدرت بر تحقق وعده هاى خود را دارد.
۶- بهره بردن آدمى از شب، روز، ماه و خورشید متفاوت با بهره بردن او از ستارگان است. (سخّر لکم ... الشمس ... و النجوم مسخّرت بأمره) با توجه به اینکه خداوند در رابطه با تسخیر شب، روز، ماه و خورشید لفظ «سخّر لکم» را به کار برد، ولى براى تسخیر ستارگان لفظ «مسخّرات بأمره» را بدون لفظ «لکم» آورد، مطلب فوق به دست مى آید.
۷- رام و مسخر بودن شب، روز، خورشید، ماه و ستارگان نشانه هایى از خدا و نمونه هایى از قدرت اوست. (و سخّر لکم الّیل و النهار و الشمس و القمر ... إن فى ذلک لأیت لقوم یعقلون)
۸- تعقل و به کارگیرى خرد، از ابزار شناخت و راهى براى تحصیل معرفت است. (إن فى ذلک لأیت لقوم یعقلون)
۹- تعقل در نظم موجودات و قانونمندى نظام آفرینش، سبب هدایت انسان و شناخت خداست. (و سخّر لکم الّیل و النهار و الشمس و القمر ... إن فى ذلک لأیت لقوم یعقلون)
۱۰- لزوم اندیشیدن در مظاهر طبیعت براى پى بردن به ماوراى آن و شناخت خداوند (و سخّر لکم ... الشمس ... إن فى ذلک لأیت لقوم یعقلون)
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: آیات آفاقی ۷
- انسان: فضایل انسان ۱، ۲
- تعقل: آثار تعقل ۹; تعقل در آفرینش ۹; اهمیت تعقل ۸; اهمیت تعقل در طبیعت ۱۰
- خدا: آثار اوامر خدا ۴; افعال خدا ۱; اوامر خدا ۳; تحقق اوامر خدا ۵; خداشناسى در طبیعت ۱۰; زمینه خداشناسى ۹; قدرت خدا ۵، ۷; نعمتهاى خدا ۲
- خورشید: استفاده از خورشید ۲، ۶; تسخیر خورشید ۱، ۲، ۷
- روز: استفاده از روز ۲، ۶; تسخیر روز ۱، ۲، ۷
- ستارگان: استفاده از ستارگان ۶; تسخیر ستارگان ۳، ۵، ۷; موجبات تسخیر ستارگان ۴
- سیارات: تسخیر سیارات ۳
- شب: استفاده از شب ۲، ۶; تسخیر شب ۱، ۲، ۷
- شناخت: ابزار شناخت ۸; روش شناخت ۸
- ماه: استفاده از ماه ۲، ۶; تسخیر ماه ۱، ۲، ۷
- هدایت: زمینه هدایت ۹