التوبة ١٢٦
ترجمه
التوبة ١٢٥ | آیه ١٢٦ | التوبة ١٢٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یُفْتَنُونَ»: آزمایش میگردند. به بلاهاگرفتار میشوند تا مایه بیداری ایشان گردد. «مَرَّةً أَوْ مَرَّتَیْنِ»: یکبار یا دوبار. مراد تکثیر است؛ نه عدد به خصوصی.
تفسیر
- آيات ۱۲۹ - ۱۲۴، سوره توبه
- حال مؤ منين و منافقين در موقع نزول سوره قرآنى
- هيچ سوره قرآنى بى اثر در دلها نيست ، قلب سليم را ايمان و سرور مى افزايد و قلب مريض را رجس و ضلالت
- توصيف پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله به اينكه نسبت به هدايت مردم حرص و اهتمام شديد دارد
- روايتى درباره نقض و تماميت ايمان و شدت و ضعف آن
- روايتى در مورد پاك بودن پدران پيامبر(ص ) از زنا
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ وَ لا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لا يَتُوبُونَ وَ لا هُمْ يَذَّكَّرُونَ «126»
آيا نمىبينند كه آنان در هر سال، يك يا دو بار آزمايش مىشوند، امّا نه توبه مىكنند و نه پند مىگيرند.
پیام ها
1- از سنّتهاى الهى، در هر زمان وبراى همه، آزمايش انسانهاست. «فِي كُلِّ عامٍ»
2- فلسفهى حوادث وآزمونهاى الهى، توبه وتنبّه است. «لا يَتُوبُونَ، لا هُمْ يَذَّكَّرُونَ»
3- سنگدلى و سوء عاقبت، نتيجهى نفاق است. «لا يَتُوبُونَ، لا هُمْ يَذَّكَّرُونَ»
«1». تفسير نورالثقلين.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 528
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ وَ لا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لا يَتُوبُونَ وَ لا هُمْ يَذَّكَّرُونَ (126)
بعد از آن بيان اعراض منافقان نمايد از نظر و تدبر در امور هاديه، و بر سبيل انكار مىفرمايد:
أَ وَ لا يَرَوْنَ: آيا نمىبينند اين منافقان. أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ: بدرستى كه ايشان مبتلا مىشوند به اصناف بليات از مرض و درد و قحط و غلا، و يا به مغلوبيت در جهاد با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله با وجود كثرت آنها و قلت ياران پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله، و يا به ظهور نفاق و كذب ايشان بر مسلمانان، و اطلاع آن حضرت به ضماير مكنونات خبيثه ايشان. حاصل آنكه به اين اقسام مختلفه مبتلا شوند. فِي كُلِّ عامٍ: در هر سالى. مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ: يك مرتبه يا دو مرتبه.
«1» سوره كهف آيه 13.
ج5، ص 241
ثُمَّ لا يَتُوبُونَ: پس با وجود بر اين توبه نمىكنند از نفاق و بازگشت ننمايند.
وَ لا هُمْ يَذَّكَّرُونَ: و نه ايشان پند نمىگيرند و متذكر نشوند، و در آيات و عبر و امثال تفكر و انديشه ننمايند و به غفلت باقى باشند.
تنبيه- ابتلا و ورود احوالات مختلفه، تنبه و عبرتى است براى قلوب متذكره كه پنبه غفلت از گوش بيرون آورده و از مستى هوى و هوس بيدار و هشيار گرديده، به گوش دل مواعظ الهيه شنيده، و به چشم بصيرت آيات و شواهد ربوبيه ديده، معترف و مقر به پرستش و ستايش خالق خود گرديده، توبه و انابه به درگاه عفو و بخشش او نمايند.
نكته- قوله «وَ ماتُوا وَ هُمْ كافِرُونَ» «و» اول عطف و دوم حال است. قوله «أَ وَ لا يَرَوْنَ» «الف» استفهامى و «و» عطف و «لا» نفى و مراد به استفهام تقريع است همگى قراء به «ى» خوانده بنابر خبر از غايب و حمزه و يعقوب به «ت» خوانده خطاب به مؤمنين.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ وَ لا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لا يَتُوبُونَ وَ لا هُمْ يَذَّكَّرُونَ (126) وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ هَلْ يَراكُمْ مِنْ أَحَدٍ ثُمَّ انْصَرَفُوا صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ (127)
ترجمه
آيا نمىبينند كه آنها مبتلا ميشوند در هر سال يكبار يا دو بار پس نه توبه مىكنند و نه آنها عبرت مىگيرند
و چون نازل شود سوره مىنگرند بعضى از آنها ببعضى كه آيا مىبيند شما را هيچ كس پس منصرف شوند منصرف نموده خدا دلهاشان را براى آنكه آنانند گروهى كه نمىفهمند.
تفسير
خداوند سالى يكى دو بار منافقان را مبتلا ميفرمود بانواع بليّات يا امتحان ميفرمود آنها را بحكم جهاد با پيغمبر (ص) و مشاهده مينمودند آيات الهى را در نصرت او بر كفار با وصف اين نه توبه مينمودند از نفاق و كفر باطنى خودشان و نه متذكر مرگ ميشدند و نه ديده عبرت آنها باز ميشد و قمى ره فتنه را بمرض تفسير فرموده و استفهام براى انكار و واو براى عطف است و يكى از اخلاق ذميمه آنها اين بود كه وقتى سوره از قرآن بر پيغمبر اكرم نازل ميشد و حضرت قرائت ميفرمود بطور استهزاء و انكار بيكديگر نگاه مىكردند براى اشاره كردن بچشم بعد ميترسيدند از آنكه مسلمانان متوجه بآنها شده باشند و نفاقشان ظاهر شده باشد باز باشاره از يكديگر سؤال مينمودند كسى ملتفت شما شد يا نه اگر كسى آنها را نديده بود مىنشستند و مشغول عمليات
جلد 2 صفحه 640
خودشان بودند و منصرف از ذكر و تدبّر در آيات و اگر كسى آنها را ديده بود برمىخواستند و ميرفتند بيرون از ترس مسلمانان و رسوائى و مزيد افتضاح خودشان پس در هر حال منصرف ميشدند از حق بباطل و اين براى آن بود كه خداوند بسبب خبث طينت و سوء سريرت و عدم تدبّر و تفكر در آيات الهى بآنها فهم عنايت نفرموده بود لذا منصرف شده بود دلهاى آنها از تدبّر در آيات و اتّعاظ بآنها و استفاده از آنها و ايمان بخدا و پيغمبر پس صحيح است گفته شود خدا دلهاى آنها را منصرف نموده بود بخذلان براى عدم قابليتشان و قمى ره فرموده خدا صرف نمود دلهاى آنها را از حق بباطل براى اختيارشان باطل را و بعضى گفتهاند اينجمله دعاء است از خدا بخذلان آنها و دعاء خدا بر بندگان وعيد است و بنظر حقير اراده دعاء بعيد است و محتمل است مراد آن باشد كه وقتى سوره نازل ميشد چون كراهت از استماع آن داشتند گوش نميدادند و مشغول نجوى يا استهزاء يا كارهاى ديگر خودشان بودند و نگاه ميكردند بيكديگر براى آنكه باشاره سؤال نمايند از آنكه كسى از مسلمانان حقيقى متوجه حال آنها هست يا نه اگر متوجه نبود بكلّى از استماع صرف نظر مينمودند و بعمليّات خودشان ادامه ميدادند و اگر كسى متوجه بود ظاهرا گوش ميدادند ولى دل نميدادند كه بفهمند و متذكر و متّعظ شوند و اين براى آن بود كه خداوند منصرف نموده بود دلهاى آنها را از تعلّم احكام و استماع مواعظ بسلب توفيق از آنها براى آنكه مردمان نفهمى بودند و قابليت نداشتند كه بآنها افاضه و از آنها تاييدى شود لذا بحال خود واگذار شدند و استعدادشان باطل گرديد و بنابر اين جمله هل يريكم من احد بيان جمله نظر بعضهم الى بعض است و سؤال عملى است نه قولى و بعضى و يقولون تقدير نمودهاند و سؤال را قولى قرار دادهاند و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ وَ لا يَرَونَ أَنَّهُم يُفتَنُونَ فِي كُلِّ عامٍ مَرَّةً أَو مَرَّتَينِ ثُمَّ لا يَتُوبُونَ وَ لا هُم يَذَّكَّرُونَ (126)
آيا نميبينند اينکه منافقين که محققا آنها امتحان ميشوند در هر سالي يك مرتبه يا دو مرتبه و پس از آن توبه نميكنند و متذكر نميشوند.
جلد 9 - صفحه 338
نظر به اينكه ايمان امري است قلبي و باطني و بسا بر خود انسان هم امر مشتبه ميشود لذا البته امتحانات هست تا ايمان حقيقي از ايمان واسمهاي جدا شود هم بر سايرين معلوم شود هم بر خود شخص ممتحن لذا ميفرمايد أَ وَ لا يَرَونَ آيا اينکه منافقين نميبينند و درك نميكنند أَنَّهُم يُفتَنُونَ امتحان ميشوند فِي كُلِّ عامٍ همه ساله مَرَّةً أَو مَرَّتَينِ خداوند بيان نفرموده که اينکه امتحان چيست و مفسرين هر كدام پيش خود چيزي گفتند بعضي راجع بامر جهاد، بعضي راجع بامراض و بليات، بعضي راجع بقحطي و خشكسالي و غير اينها ثُمَّ لا يَتُوبُونَ پشيمان نميشوند و دست از نفاق خود بر نميدارند وَ لا هُم يَذَّكَّرُونَ چنان که غفلت گوش اينها را پر كرده که اصلا متذكر نميشوند و بهمان كفر و نفاق ثابت هستند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 126)- در این آیه و آیه بعد نیز سخن را در باره منافقان ادامه میدهد، و آنها را مورد سرزنش و اندرز قرار داده میگوید: «آیا آنها نمیبینند که در هر سال، یک یا دو بار، مورد آزمایش قرار میگیرند»! (أَ وَ لا یَرَوْنَ أَنَّهُمْ یُفْتَنُونَ فِی کُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَیْنِ).
و عجب این که با این همه آزمایشهای پیدرپی «از راه خلاف باز نمیایستند و توبه نمیکنند و متذکر نمیشوند» (ثُمَّ لا یَتُوبُونَ وَ لا هُمْ یَذَّکَّرُونَ).
از تعبیر آیه چنین بر میآید که این آزمایش غیر از آزمایش عمومی است که همه مردم در زندگی خود با آن رو برو میشوند. بلکه از آزمایشهایی بوده که باید باعث بیداری این گروه گردد مثل فاش شدن اعمال سوءشان و ظاهر شدن باطنشان.
نکات آیه
۱ - ملامت خداوند نسبت به منافقان صدر اسلام، به خاطر به خود نیامدن و متنبه نشدن از آزمونها و ابتلائات الهى (أو لا یرون أنهم یفتنون فى کل عام)
۲ - سنّت الهى بر ابتلا و آزمایش منافقان، یک یا دو مرتبه در هر سال (أو لا یرون أنهم یفتنون فى کل عام مرة أو مرتین)
۳ - وجود یک یا دو آزمایش و ابتلاى عمده براى هر انسان در هر سال، جهت به خود آمدن و بازگشت از انحراف (أو لا یرون أنهم یفتنون فى کل عام مرة أو مرتین) برداشت فوق مبتنى بر این است که اصل امتحان عمومى باشد، نه مخصوص به افرادى معین و ذکر منافقان به جهت عبرت نگرفتن از این برنامه عمومى مى باشد.
۴ - ابتلائات و آزمونهاى الهى، زمینه به خود آمدن انسانها و توبه کردن به درگاه الهى (أو لا یرون أنهم یفتنون ... ثم لا یتوبون و لا هم یذّکّرون)
۵ - منافقان صدر اسلام، على رغم امتحانات مکرر الهى، متنبه نگشته و توبه نمى کردند. (أو لا یرون أنهم یفتنون ... ثم لا یتوبون و لا هم یذّکّرون)
۶ - خداوند، خواهان هدایت و توبه همه انسانها حتى منافقان (أو لا یرون أنهم یفتنون ... ثم لا یتوبون و لا هم یذّکّرون)
۷ - به خود آمدن و توبه و بازگشت از مسیر غلط، فلسفه آزمونهاى الهى (أو لا یرون أنهم یفتنون ... ثم لا یتوبون و لا هم یذّکّرون)
۸ - درس نگرفتن از آزمونها و ابتلائات الهى، از ویژگیهاى منافقان و کافران (ماتوا و هم کفرون. أو لا یرون أنهم یفتنون فى کل عام ... ثم لا یتوبون و لا هم یذّکّرون)
موضوعات مرتبط
- امتحان: تعداد امتحان در سال ۳ ; فلسفه امتحان ۳، ۷
- توبه: اهمیّت توبه ۶، ۷ ; زمینه توبه ۳، ۴
- خدا: آثار امتحانهاى خدا ۴ ; امتحانهاى خدا ۲، ۵، ۸ ; خواسته هاى خدا ۶ ; سرزنشهاى خدا ۱ ; سنّتهاى خدا ۲
- سنّتهاى خدا: سنّت امتحان ۲
- عبرت: عوامل عبرت ۸
- کافران: صفات کافران ۸ ; عبرت ناپذیرى کافران ۸
- منافقان: امتحان منافقان ۲، ۵ ; سرزنش منافقان صدر اسلام ۱ ; صفات منافقان ۸ ; عبرت ناپذیرى منافقان ۵، ۸ ; لجاجت منافقان صدر اسلام ۵
- هدایت: اهمیّت هدایت ۶