آل عمران ٦٦
ترجمه
آل عمران ٦٥ | آیه ٦٦ | آل عمران ٦٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«هَآ أَنتُمْ هَؤُلآءِ»: هان! شما که. (ها) حرف تنبیه است و به اوّل اسماء اشاره، و ضمیر مرفوعی که با اسم اشاره از آن خبر دهند، اضافه میگردد. مانند: هذا. هاأَنَاذا.
تفسیر
- آيات ۷۸ - ۶۴، سوره آل عمران
- معناى ((كلمه سواء)) و مراد از دعوت اهل كتاب به كلمه سواء
- دعوت به كلمه سواء، دعوت به سير بر اساس كلمه توحيدو نفى بغى و فساد مى باشد
- نفى بغى و فساد در گفتگوهاى بين پيامبران و قوم آنان
- ويژگيهاى دين فطرى
- افراد انسان ، ابعاض و اجزاى يك حقيقت هستند و خضوع وتذلل يك فرد در برابر فرد ديگر،بافطرت انسانى مخالف است
- محاجه بى جا و جاهلانه يهود و نصارا بر سر انتساب ابراهيم (ع ) به يهوديت ونصرانيت
- دو محاجه اهل كتاب كدام است
- دين ، داراى مراتب و مراحلى بوده است و هر يك از انبياء (ع ) به منزله بكى از آنمراحل بوده اند
- اسلام حضرت ابراهيم چگونه است ؟
- نزديكترين مردم به ابراهيم (ع ) پيروان او و پيامبر اكرم (ص ) و مؤ منين بدويند
- اشاره به توحيد افعالى ، در بيان معناى اينكه :اهل كتاب جز خودشان كسى را گمراه نمى كنند
- كفر به آيات خدا غير كفر به خدا است و اهل كتاب در لسان قرآن كافر به آيات خدا هستندنه كافربه خدا
- معناى سخن اهل كتاب كه به يكديگر مى گفتند: ((به آنچه در آغاز روز بر مؤ منيننازل گشته ايمان آورديم و بدانچه در پايان روزنازل شد كافر شديد))
- سخن ديگر مفسرين در خصوص اين آيه
- جواب خداى تعالى به سخنان يهود در قضيه تغيير قبله مسلمين از بيت المقدس به كعبه
- جمله ((اولا يعلمون )) جواب خدا به يهوديان نيست
- اقوال مختلف مفسرين در معناى مختلف اين آيه
- معناى ((فضلخدا)) و بيان جوابى به يهود كه جمله ((انالفضضل بيد اللّه )) متضمن آن است
- اعتقاد بى اساس يهوديان به اينكه تافته جدا بافته هستند (ليس علينا فى الاميينسبيل )
- منشاء اين اعتقاد باطل يهود
- چرا در اين آيه نام اهل كتاب تكرار شده و به آوردن ضمير اكتفا نشده است ؟
- قنطار و دينار كنايه از بسيار و كم است
- شرط كرامت الهيه و تقرب به خداى وفاى به عهد و تقوا است نه نژاد و دودمان است
- آثار محبت خدا، و خصالى كه خداى تعالى بر آن شكنندگان عهد خدا و سوگند به خداذكرفرموده است
- دروغ بستن يهود به خداى سبحان
- بحث روايتى
- نامه پيامبر براى پادشاهان عصر خود
- برسى نامه پيامبر براى اسقف نجران
- دو روايت از تفسير ((الدرالمنثور)) سيوطى
- حكايت هجرت مسلمانان در صدر اسلام به حبشه
- نجاشى مهاجرين را فرا مى خواند
- داستان گفتگو بين نجاشى (پادشاه حبشه ) و مسلمانان مهاجر در حضور مشركين مكه وشاءن نزول آيه ((ان اولى الناس بابراهيم ...))
- حديثى از امام صادق (ع ) و بيان آن
- نزديكترين مردم به ابراهيم و پيامبر اسلام (ص ) وآل محمد عليهم السلام ، پيروان آنانند
- دو روايت از كافى و امالى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«66» ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ حاجَجْتُمْ فِيما لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ فَلِمَ تُحَاجُّونَ فِيما لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ
هان! (اى اهل كتاب!) شما همانان هستيد كه درباره (حضرت عيسى و) آنچه بدان علم داشتيد محاجّه و نزاع كرديد، پس چرا درباره (ابراهيم و) آنچه بدان علم نداريد نزاع مىكنيد؟ در حالى كه خداوند مىداند و شما نمىدانيد.
نکته ها
اين آيه تذكّر و هشدارى است به اهلكتاب، كه شما در مورد آنچه بدان علم و آگاهى داريد، اشكالتراشى و سؤالات بىجا مىكنيد. با آنكه شما زندگى طبيعى حضرت عيسى ونياز او به غذا ومسكن ولباس را ديدهايد، ولى باز هم در مورد او به گفتگو نشستهايد. گروهى او را دروغگو وگروهى فرزند خدا مىپنداريد. «1» و يا در شناخت محمّد صلى الله عليه و آله كه نشانههايش در تورات وانجيل آمده وبراى شما شناخته شده است، به بحث وگفتگو مىپردازيد. «2» شما كه درباره معلومات، اهل جدال و بحث هستيد و به نقطهى توافقى نمىرسيد، ديگر چه كار به مسألهاى داريد كه در مورد آن هيچ علمى نداريد؟ مثل اينكه مذهب حضرت ابراهيم چه بوده است؟
«1». تفاسير الميزان، فى ظلال، مراغى و المنار.
«2». تفاسير مجمعالبيان و قرطبى.
جلد 1 - صفحه 535
پیام ها
1- گاهى بايد افراد مغرور و لجوج را تحقير كرد. «ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ»
2- افراد لجوج، حتّى در امور روشن به نزاع مىنشينند. «حاجَجْتُمْ فِيما لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ»
3- اگر سرچشمهى مباحثات، تحقيق باشد ارزش دارد، ولى اگر براى طفره رفتن باشد، مورد انتقاد است. «حاجَجْتُمْ فِيما لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ حاجَجْتُمْ فِيما لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ فَلِمَ تُحَاجُّونَ فِيما لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (66)
«1» سوره آل عمران آيه 67
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 138
ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ: بدانيد و آگاه باشيد، شما گروهى هستيد كه در نهايت سفاهت و حماقت هستيد، و بيان حماقت شما آنكه: حاجَجْتُمْ فِيما لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ: محاجّه نموديد از روى عناد در آنچه براى شما به آن علم و دانش است، و آن ذكر نبوت حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و صفات مذكوره آن حضرت است در تورات و انجيل. با اين وصف، شما محاجّه نموديد كه اين، آن پيغمبر موعود نيست. فَلِمَ تُحَاجُّونَ فِيما لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ: پس چرا محاجّه مىكنيد در آنچه نيست براى شما به آن دانش و علم، كه تدين و دين حضرت ابراهيم عليه السّلام باشد. وَ اللَّهُ يَعْلَمُ: و خداى تعالى مىداند كه آن حضرت بر هيچيك از دين باطل يهود و نصارى نبوده، بلكه مسلمان حقيقى بوده، زيرا حق سبحانه عالم به تمام معلومات است. وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ: و شماها نمىدانيد حقيقت حال را، پس در اين باب سخن نگوئيد و نسبت ندهيد به آن حضرت، آنچه را كه نمىدانيد؛ و طلب اين علم را نمائيد از كسى كه عالم است، يعنى حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم.
تبصره: بر عاقل عالم لازم است كه ترك معلوم نكند و غافل از مقتضاى عقل نشود، زيرا انحصار صحت دعوى، بر برهان و بينه است؛ و آن، يا عقلى باشد يا نقلى؛ و البته آنرا ترك ننمايد. و اگر نداند، تحصيل آن بنمايد. با وجود بر اين، اگر شخص، معتقد به خداى عليم مدبر هم باشد، تفويض امر به خدا، و تابع فرمان او شود. پس شما اهل كتاب هم عاقليد، چرا تابع عقل نشويد كه حكم نمايد به آنكه خالق شما عالم به تمام امور و شما جاهل هستيد. بنابراين ملاحظه نما تا چه اندازه خداى تعالى لطف و مرحمت خود را در ارشاد و هدايت بندگان خود منظور فرمايد.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 139
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ حاجَجْتُمْ فِيما لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ فَلِمَ تُحَاجُّونَ فِيما لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (66)
ترجمه
هان شما آنانى بوديد كه مجادله ميكرديد در آنچه به آن علم داشتيد پس چرا مجادله مىكنيد در چيزى كه نيست براى شما به آن علم و خدا ميداند و شما نميدانيد.
تفسير
حرف تنبيه براى آنستكه كفار متوجه حال خودشان شوند كه چقدر ابله و بىشعورند ميفرمايد شما اى يهود و نصارى كسانى هستيد كه محاجه ميكرديد و مجادله مينموديد در نبوت من با آنكه علائم نبوت مرا در كتب سماوى يافته بوديد و تطبيق با من كرده بوديد و نيز محاجه مينموديد با من در آنكه عيسى پسر خدا است براى آنكه در انجيل از خدا به پدر تعبير شده و معتقد بوديد كه كتاب شما تحريف نشده و صحيح است و مىگفتيد ما در آنچه ميدانيم مجادله ميكنيم پس چرا مجادله ميكنيد در شأن ابراهيم كه يهودى بوده يا نصرانى با آنكه در تورية و انجيل خودتان كه محرف است هم اين مطلب ذكر نشده بلكه اين محال است كه كسى متدين بدينى باشد پيش از وجود آن دين پس معلوم ميشود بناى شما بر جدال و عناد است و مناط بودن مطلبى در كتاب خودتان و نبودن آن يا دانستن آن باعتقاد خودتان و ندانستن آن نيست و حق آنست كه خدا ميداند و شما نمىدانيد و او بيان فرمود و پيغمبر او ابلاغ نمود بايد قبول كنيد حقير عرض ميكنم بر كسى كه بتورية و انجيلى كه در دست يهود و نصارى است مراجعه كند واضح است كه مورخى نقل سرگذشت انبياء و احكامى را مينمايد بانشاء خودش و اگر معانى حقه باشد از انبياء تلقى شده و كلام كلام الهى نيست تا تعبيرات آن حجت باشد پس بر فرض صحت معنى اگر از خدا به پدر تعبير شده باشد تعبيرى است كه حواريون يا احبار و رهبانان از كلمة اللّه و روح اللّه بسليقه خودشان نمودهاند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ها أَنتُم هؤُلاءِ حاجَجتُم فِيما لَكُم بِهِ عِلمٌ فَلِمَ تُحَاجُّونَ فِيما لَيسَ لَكُم بِهِ عِلمٌ وَ اللّهُ يَعلَمُ وَ أَنتُم لا تَعلَمُونَ (66)
آگاه باشيد شما يهود و نصاري که جاي محاجّه در اموريست که انسان علم داشته باشد پس چرا محاجّه ميكنيد در چيزي که علم شما بر او نيست و خداوند ميداند و شما نميدانيد.
ها أَنتُم ها حرف تنبيه است مثل هذا و تنبيه نسبت بغافل است و يهود و نصاري غافل از اينکه هستند که دين ابراهيم و طريقه و مشي او چه بوده.
هؤلاء اشاره بيهود و نصاري است که مخاطب بكلمه انتم هستند و عطف بيان است براي انتم و انتم مبتدا است و خبرش جمله حاجَجتُم فِيما لَكُم بِهِ عِلمٌ است مثل اينكه بگوئيد از تورية و انجيل ما استفاده ميكنيم که حضرت ابراهيم پيغمبر اولي العزم و با شرافت بوده و دين و شريعتش تا زمان نزول تورية در
جلد 4 - صفحه 239
بني اسرائيل باقي بوده و انبياء بعد از او تا زمان موسي همه متدين بدين او و تابع شريعة او بودند مثل اسحق و يعقوب و يوسف و غير آنها.
فَلِمَ تُحَاجُّونَ فِيما لَيسَ لَكُم بِهِ عِلمٌ که مدّعي شويد که شريعة يهود را داشته يا شريعة نصاري را يا شريعتش چه بوده و طريقه و مشي او چه نحوه است وَ اللّهُ يَعلَمُ چون خودش انبياء را ارسال فرموده و دستورات بآنها داده و بر اعمال و افعال آنها آگاه است وَ أَنتُم لا تَعلَمُونَ چنانچه ذكر شد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 66)- در این آیه از طریق دیگری آنها را مورد سرزنش قرار داده میفرماید: «شما کسانی هستید که در باره آنچه نسبت به آن آگاهی داشتید بحث
ج1، ص293
و گفتگو کردید ولی چرا در باره آنچه به آن آگاهی ندارید، بحث و گفتگو میکنید»؟
(ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ حاجَجْتُمْ فِیما لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ فَلِمَ تُحَاجُّونَ فِیما لَیْسَ لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ).
یعنی شما در مسائل مربوط به مذهب خودتان که از آن آگاهی داشتید بحث و گفتگو کردید و دیدید که حتی در این مباحث گرفتار چه اشتباهات بزرگی شدهاید و چه اندازه از حقیقت دور افتادهاید (و در واقع علم شما جهل مرکب بود) با این حال چگونه در چیزی که از آن اطلاع ندارید بحث و گفتگو میکنید! سپس برای تأکید مطالب گذشته و آماده ساختن برای بحث آینده میگوید:
«خدا میداند و شما نمیدانید» (وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ).
آری، او میداند که در چه تاریخی آیین خود را بر ابراهیم نازل کرده!
نکات آیه
۱ - احتجاج بحقّ نصارا، با یهود، درباره اثبات نبوّت حضرت عیسى (ع) (حاججتم فیما لکم به علم) احتجاج نصارا در موردى که علم داشتند، عبارت بود از نبوّت حضرت عیسى (ع) که این احتجاج، حق بوده است.
۲ - احتجاج بحق یهود با نصارا، درباره عدم الوهیّت عیسى (ع) و پسر خدا نبودن وى (حاججتم فیما لکم به علم) احتجاج یهود در موردى که علم داشتند، عبارت بود از عدم الوهیّت حضرت عیسى (ع) و ... که این احتجاج، بحق بوده است.
۳ - سرزنش اهل کتاب (علماى یهود و نصارا) به خاطر محاجّه و انتساب ناآگاهانه ابراهیم (ع) به یهودیّت و نصرانیّت (فلم تحاجّون فیما لیس لکم به علم) آنچه یهودیان و نصارا بدان علم نداشتند و درباره آن احتجاج مى کردند، انتساب ابراهیم به یهودیت و نصرانیت بوده و لذا به خاطر آن، سرزنش شدند.
۴ - نکوهش احتجاج و مناظره در مسائلى که بدان آگاهى نیست. (فلم تحاجّون فیما لیس لکم به علم)
۵ - آگاهى کامل خداوند از آیینى که حضرت ابراهیم (ع) بدان متدیّن بود. (و اللّه یعلم و انتم لا تعلمون)
۶ - جهل اهل کتاب به آیینى که حضرت ابراهیم (ع) بدان متدیّن بود. (و اللّه یعلم و انتم لا تعلمون)
موضوعات مرتبط
- ابراهیم (ع): احتجاج ابراهیم (ع) ۳ ; ابراهیم (ع) در اهل کتاب ۳، ۶ ; دین ابراهیم (ع) ۵، ۶
- احتجاج: احتجاج بیجا ۴
- اهل کتاب: ۶ علماى اهل کتاب ۳
- خدا: علم خدا ۵
- عقیده: عقیده باطل ۲، ۳
- عیسى (ع): بشر بودن عیسى (ع) ۲ ; نبوّت عیسى (ع) ۱
- مسیحیان: احتجاج مسیحیان ۱ ; سرزنش مسیحیان ۳ ; عقاید مسیحیان ۲ ; علماى مسیحیان ۳
- مناظره نکوهیده: ۴
- یهود: ۱، ۲ احتجاج یهود ۱، ۲ ; سرزنش یهود ۳ ; علماى یهود ۳