آل عمران ٩
ترجمه
آل عمران ٨ | آیه ٩ | آل عمران ١٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لِیَوْمٍ»: برای حساب روزی که قیامت است. مضاف محذوف است، و تقدیر آن چنین است: لِحِسَابِ یَوْمٍ. «الْمِیعَاد»: وعده. مصدر میمی است.
تفسیر
- آيات ۹۷، سوره آل عمران
- منظور از محكم بودن بعضى آيات قرآن و متشابه بودن بعضى ديگر
- معناى اينكه آيات محكمه ((ام الكتاب )) هستند
- آيات مشابه نيز، پس از آنكه با آيات محكمه تبيين شدند، محكمه مى شوند
- ((محاكمات )) آيات متضمن اصول مسلمه قرآنى است و ((متشابهات )) آيات متضمن روعاست
- ثابت نبودن و احيانا متغير بودن احكام اجتماعى و فروعى ، موجب تشبه مى گردد
- بررسى معناى ((تاءويل )) در آيات قرآنى و اقوالى كه در اين باره گفته شده است
- سه نكته كه از توضيحات درباره معناى ((تاءويل )) به دست آمده است
- علم به تاءويل كتاب مختص به خداى تعالى است
- موضع ((راسخون در علم )) در برابر آيات متشابه ، ايمان به آنها و توقف در مقامعمل است
- دعاى راسخون در علم : ((ربنّا لا تزغ قلوبنا...))
- مقدّمه
- ۱ - محكم و متشابه (گفتار)
- نقلاقوال مختلفى كه درباره مراد از محكم و متشابه گفته شده و نقد و ردّ آنها
- كلام راغب اصفهانى در بيان مراد از محكم و متشابه و اقسامى كه براى محكم و متشابهقائل است
- دو اشكال بر قول راغب
- پيروى آيات متشابه منشاء بدعتها و انحرافهاى بعد ازرسول خدا(ص ) و مبداء فتنه ها و محنت هابوده است
- ۲ - ام الكتاب بودن آيات محكم چه معنا دارد؟
- ۳ - تاءويل چه معنا دارد؟
- دو دليل (اجمالى و تفصيلى ) بر سستى اقوالى كه درباره مراد ازتاءويل گفته شده است
- ۴ - آيا كسى جز خدا تاءويل قرآن را مى داند؟
- اختلاف در اين مساءله از ابتدا تواءم با خلط و اشتباه بوده و ادله طرفين قاصر استاثبات مدعاى آنهااست
- انحصار علم به تاءويل در خداى سبحان ، منافاتى با اعطاء آن علم به بعضى افرادندارد
- تاءويل قرآن عبارتست از حقايق خارجى كه آيات قرآنى مستند به آن حقائق است
- بيان آنكه در ماوراى قرآنى كه در دست ما است امرى هست كه به منزله روح از جسد وممثل از مثل است
- ((مطهرين )) از بندگان خدا با قرآنى كه در كتاب مكنون و لوح محفوظ است تماس دارند(لايمسه الا المطهرون )
- ((مطهرين )) همان ((راسخين )) در علم هستند
- ۵-چرا كتاب خدا مشتمل بر متشابه است ؟
- بررسى سه جوابى كه به پرسش فوق داده شده وقابل بررسى است
- بيان آنچه در پاسخ به سؤ ال بالا شايسته گفتن است با توجه به پنج امر
- هدف از خلقت انسان ، تشريع دين و سپس تطهير الهى است و همه افراد انسان به اينكمال نمى رسند
- راه رسيدن به هدف فوق شناسندن انسان به خود او است (از طريق تربيت علمى و عملى )
- اساس هدايت اسلام بر علم و معرفت است نه تقليد كوركورانه
- امرى كه باعث شده است بيانات قرآن كريم جنبه((مثل )) به خود بگيرد
- بيان اينكه جنبه مثل داشتن ، مستلزم وجود تشابه است (ضرورت وجود متشابهات )
- ده نكته كه از مباحث و مطالب گذشته روشن شد
- مراتب مختلف قرآن از نظر معنا و اينكه هر معنايى خصوص به مرتبه اى از فهم و دركاست
- اثر متقابل علم و عمل در يكديگر
- مردم بر حسب مراتب قرب و بعدشان از خداى تعالى مراتب مختلفى از علم وعمل دارند
- رواياتى در معناى ((محكم و متشابه ))
- روايتى درباره ((راسخين در علم ))
- روايتى در وصف قرآن و اينكه قرآن ظاهرى و باطنى دارد
- انواع انطباق كليات قرآن بر مصادق
- مراد از هفت حرف در روايتى كه مى گويند: قرآن بر هفت حرفنازل گشته است
- منظور از تفسير به راءى كه از آن نهى شده است
- ده قول كه درباره مراد از تفسير به راءى گفته شده است
- توضيح مراد از ((تفسير به راءى )) با شرحى در مورد تفاوت و اختلاف عمده بين كلامخدا وكلام بشرى
- تفسير به راءى موجب ناهماهنگى و تنافى آيات قرآن مى شود
- مراد از ((زدن بعض از قرآن به بعض ديگر)) در روايتى كه از آن نهى شده است
- دور شدن از علم اوصياء رسول اللّه (ص )، باعث روى آوردن به تفسير به راءى شد
- نهى از ((تكلم به راءى )) و ((قول به غير علم )) و ((ضرب بعض به بعض ))،نهى از استمدادازغير قرآن براى فهم قرآن است
- پاسخ به اين توهم كه هر تفسيرى كه از كلمات صحابه و تابعين خارج باشد، تفسيربه راءى است
- شاءن پيامبر (ص ) فقط تعليم كتاب و تسهيل فهم كلام الهى است
- راه به سوى فهم قرآن بروى كسى بسته نيست
- قرآن بر معانى خود دلالت دارد و اهل بيت (ع ) ما را به طريق اين دلالت و اغراض ومقاصدقرآن راهنمايى مى كنند
- رفع تناقض بين دو دسته روايات
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«9» رَبَّنا إِنَّكَ جامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لا رَيْبَ فِيهِ إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِفُ الْمِيعادَ
(راسخان علم در ادامه دعا گويند:) پروردگارا! همانا تو مردم را براى روزى كه در آن شكى نيست گرد آورى. همانا خداوند وعدهى خود را تخلّف نمىكند.
نکته ها
كسىكه به قيامت ايمان دارد؛ «لِيَوْمٍ لا رَيْبَ فِيهِ» نگران عاقبت و سرنوشت خود مىشود و از خداوند استمداد مىكند.
جلد 1 - صفحه 473
منشأ خُلف وعده، غفلت، عجز، ترس، جهل و يا پشيمانى است كه هيچ كدام از اينها در ذات مقدّس الهى راه ندارد. «لا يُخْلِفُ الْمِيعادَ»
پیام ها
1- راسخان در علم، به آينده و قيامت چشم دوختهاند. «إِنَّكَ جامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ ...»
2- توجّه به حالات روحى در دنيا؛ «لا تُزِغْ قُلُوبَنا» وپاسخگويى به اعمال در آخرت، نشانهى دانشمندان واقعى است. «لِيَوْمٍ لا رَيْبَ فِيهِ»
3- روز قيامت، هم روز جمع است كه مردم يكجا براى حسابرسى جمع مىشوند؛ «جامِعُ النَّاسِ» و هم روز فصل است كه بعد از محاكمه، هر يك جداگانه به جايگاه خود مىروند. «إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كانَ مِيقاتاً» «1»
4- راسخان در علم به قيامت يقين دارند، «لا رَيْبَ فِيهِ» چون به وفاى خداوند يقين دارند. «لا يُخْلِفُ الْمِيعادَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
رَبَّنا إِنَّكَ جامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لا رَيْبَ فِيهِ إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِفُ الْمِيعادَ «9»
رَبَّنا إِنَّكَ جامِعُ النَّاسِ: پروردگارا بدرستى كه تو جمع آورندهاى مردمان را بعد از مردن ايشان، لِيَوْمٍ لا رَيْبَ فِيهِ: براى روز حساب و جزائى كه هيچ شكى نيست ما را در واقع شدن و تحقق يافتن آن و آنچه در آنست از حشر و نشر و ميزان و ثواب و عقاب؛ و به جهت واضح بودن آن، محل شك و شبهه نخواهد بود؛ زيرا بعد از تصديق و اقرار به يگانگى خلّاق حكيم عليم، لازم آيد اعتقاد و اقرار به معاد و روز جزا، چه بالضروره در اين دنيا مشاهده شود گروهى مؤمن و مطيع اوامر الهى شوند، و بسيارى كافر و فاسق گردند. و نيز عدهاى از صاحبان قوّت و سلطنت، بر ضعفاء تعدّى و ظلم نمايند و هر چه توانند بجا آرند، و بالاخره هر دو طبقه بميرند؛ چنانچه روز جزا و دادرسى نباشد، هر آينه غايت ظلم، و قبيح، و ساحت كبريائى از آن منزه باشد. پس عقل حكم نمايد به وقوع قيامت و پاداش اعمال.
إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِفُ الْمِيعادَ: بدرستى كه خداى تعالى خلاف نفرمايد وعدهاى را كه فرموده از بعث و نشر و حساب و جزا به جهت آنكه خلاف وعده، منافى با الهيت است. و التفات از خطاب به غيبت، به جهت اشعار است به اين، و تعظيم موعود.
بعد از آن در بيان حال كفار كه قلوب آنها منحرف از ايمان شده مىفرمايد:
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 24
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
رَبَّنا إِنَّكَ جامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لا رَيْبَ فِيهِ إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِفُ الْمِيعادَ «9»
ترجمه
پروردگار ما همانا تو جمع كننده مردمانى براى روز كه نيست شكى در آن بدرستيكه خداوند تخلف نميكند وعده گاه را.
تفسير
روز حساب و جزا شكى در وقوع آن نيست و ببراهين عقليه نقليه ثابت است و بنظر حقير چون يكى از ادله معاد آنستكه كه اگر روز جزائى نباشد دنيا با اين زحمات و صدمات كه در آن بر مردم وارد ميشود مانند آنستكه كسى ميهمانى نمايد و انواع بلايا را بر مهمان وارد كند و بالاخره او را بكشد و كسانيرا هم كه بر او ظلم نمودند بجزاى اعمالشان نرساند و اين چنين ميهمانى از هر كس قبيح است چه رسد بخداوند كه منبع رحمت رحمانيه و رحيميه است و البته هر بلائى كه در دنيا بر كسى وارد نموده است بر وفق حكمت در آخرت بمقتضاى رحمت جزا خواهد داد و داد مظلوم را از ظالم ميستاند پس معلوم ميشود دنيا مقدمه آخرت است و گويا مردم براى روز جزا خلق شدهاند لذا فرموده جامع الناس ليوم و نفرموده فى يوم لا ريب فيه و چون آنروز روز لقاء رحمت الهى است پس روز موعد است كه بندگان در حضور حضرت احديت جمع شوند و پس از حساب و ميزان هر كس به جزاى عمل خود برسد و چون خلف وعد قبيح است البته از خداوند سر نميزند و آن روز را بپا خواهد داشت و از موعد و وعده خود تخلف نخواهد فرمود.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
رَبَّنا إِنَّكَ جامِعُ النّاسِ لِيَومٍ لا رَيبَ فِيهِ إِنَّ اللّهَ لا يُخلِفُ المِيعادَ «9»
پروردگار ما محقّق است که تو جمع ميفرمايي تمام افراد بشر را از براي روز قيامت که هيچ ريب و شكّي در او نيست و محقّقا خداوند خلف وعده نميكند و تماما مجتمع ميشوند.
موضوع معاد از ضروريّات دين اسلام بلكه جميع اديان عالم است و فقط منكر
جلد 3 - صفحه 117
معاد دهري است که منكر مبدء است و ميگويد وَ ما يُهلِكُنا إِلَّا الدَّهرُ جاثيه آيه 23، و نصوص قرآني بر ثبوت معاد الي ما شاء اللّه و اخبار متواتره بلكه فوق تواتر بلكه براهين عقليّه بر او قائم است و ما در مجلّد سوم كلم الطيّب بپارهاي از آيات و اخبار و ادلّه عقليّه اشاره كردهايم صفحه 12- 29.
و ريب عبارت از شك بيجا است يعني روز قيامت جاي شك ندارد، و لام ليوم گفتند بمعني في است يعني في يوم و كلمه النّاس افاده عموم ميكند که جميع افراد بشر را ميگيرد حتّي جنين سقط شده و حتّي مجانين و اينکه عموم مستفاد از بسياري از آيات و اخبار است لكن برهان عقلي بر او نداريم و ضرورت هم بر او قائم نيست.
إِنَّ اللّهَ لا يُخلِفُ المِيعادَ اينکه جمله ممكن است مقول قول راسخين باشد و رجوع از خطاب بغيبت يكي از محسّنات بديعيّه است و در قرآن بسيار داريم مثل قوله تعالي حَتّي إِذا كُنتُم فِي الفُلكِ وَ جَرَينَ بِهِم يونس آيه 23. و ممكن است جمله مستأنفه باشد.
ميعاد، مفعال اسم مكان است بمعني وعدهگاه لكن اينجا ظاهرا بمعني اسم مصدري است که وعد باشد که البتّه خداوند خلف وعد نميكند چون قبيح است و فعل قبيح محال است از او صادر شود. ولي خلف وعيد ممكن است و قبحي ندارد لكن آنچه از وعيدها بلسان اخبار است در آيات و اخبار يقينا واقع ميشود چون تخلّفش موجب كذب ميشود و صدورش از خداوند محال است وَ مَن أَصدَقُ مِنَ اللّهِ قِيلًا سوره نساء آيه 121.
118
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 9)- و از آنجا که عقیده به معاد و توجه به روز رستاخیز از هر چیز برای کنترل امیال و هوسها مؤثرتر است، راسخون در علم، به یاد آن روز میافتند، و میگویند: «پروردگارا! تو مردم را در آن روزی که تردیدی در آن نیست جمع خواهی کرد زیرا خداوند از وعده خود تخلف نمیکند» (رَبَّنا إِنَّکَ جامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فِیهِ إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ).
و به این ترتیب از هوی و هوسها و احساسات افراطی که موجب لغزش
ج1، ص265
میگردد خود را بر کنار میدارند و میتوانند آیات خدا را آنچنانکه هست بفهمند!
نکات آیه
۱ - اذعان عالمان ژرفنگر، به وقوع قیامت، بر اساس وعده الهى (و الراسخون فى العلم ... ربّنا انّک جامع النّاس لیوم لا ریب فیه انّ اللّه لایخلف المیعاد)
۲ - محرومیّت از رحمت و هدایت خداوند، موجب گرفتارى در آخرت (ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب ... رحمة ... ربّنا انّک جامع النّاس) جمله «ربّنا انّک جامع النّاس» که اقرار به قیامت است، به منزله علت درخواستى است که در آیه قبل بیان شده.
۳ - اعتقاد به قیامت، زمینه احساس نیاز انسان به رحمت و هدایت الهى (ربّنا لا تزغ قلوبنا ... ربّنا انّک جامع الناس) بنابراینکه «ربّنا انک جامع الناس»، بیانگر علّت طلب رحمت و استمرار هدایت خداوند باشد.
۴ - خداوند، همه مردم را در قیامت جمع خواهد کرد. (ربّنا انّک جامع الناس لیوم لا ریب فیه) بنابراینکه «لیوم» به معناى «فى یوم» باشد.
۵ - هدف از گردآوردن انسانها در دنیا، حضور آنان در قیامت و دادن جزاى اعمال است.* (ربّنا انّک جامع الناس لیوم لا ریب فیه) بنابراینکه «لام» در «لیوم»، غایت باشد; نه به معناى «فى».
۶ - قیامت، روزى غیر قابل تردید (ربّنا انّک جامع الناس لیوم لا ریب فیه)
۷ - قیامت، روز رسیدن همگان به یقین و برچیده شدن هر گونه تردید (لیوم لا ریب فیه) مراد از جمله «لا ریب فیه» مى تواند این معنا باشد که در آن روز شکى وجود ندارد و آن روز، روز یقین است. نه اینکه در وقوع و تحقق روز قیامت شکى نیست چنانچه در برداشت قبلى آمده است.
۸ - قیامت، یوم الجمع است. (انّک جامع الناس لیوم) بنابراینکه «جامع الناس لیوم»، یعنى «فى یوم».
۹ - وقوع قیامت، پرتویى از ربوبیّت الهى است. (ربّنا انّک جامع الناس لیوم لا ریب فیه)
۱۰ - وعده خداوند، تخلف ناپذیر است. (انّ اللّه لا یخلف المیعاد)
موضوعات مرتبط
- آخرت: آثار ایمان به آخرت ۳
- انسان: نیازهاى معنوى انسان ۳
- انگیزش: عوامل انگیزش ۳
- ایمان: متعلق ایمان ۱، ۳
- خدا: ربوبیّت خدا ۹ ; رحمت خدا ۲، ۳ ; وعده هاى خدا ۱، ۱۰ ; هدایت خدا ۲، ۳
- دنیا: رابطه دنیا با آخرت ۵
- راسخان در علم: ۱
- عذاب: موجبات عذاب ۲
- عمل: کیفر عمل ۵
- قیامت: ۱، ۳ اجتماع در قیامت ۴ ; حتمیت قیامت ۶ ; ظهور حقایق در قیامت ۷ ; نامهاى قیامت ۴ ; برپایى قیامت ۹ ; ویژگى قیامت ۷
- یوم الجمع: ۴، ۸