البقرة ٣٩
ترجمه
البقرة ٣٨ | آیه ٣٩ | البقرة ٤٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«آیَاتِ»: آیههای خواندنیِ کتابهای آسمانی، و نشانههای دیدنیِ کتاب جهانی.
تفسیر
- آيات ۳۵ ۳۹ بقره
- مواردى در قرآن كه مساءله بهشت آدم و داستان آن آمده
- منظور اصلى از خلقت آدم سكونت در زمين بوده
- علت بيرون شدن از بهشت
- مراد از عهد خدا با آدم
- نتيجه توجه به عهد خدا
- نتيجه غفلت از عهد خدا
- معنا و مراد از واژه هاى (رغدا) و (ظالمين ) در آيه شريفه
- نهى خداوند از نزديك شدن به درخت نهى از شادى و خيرخواهانه بوده نه يك نهى مولوى
- آدم و همسرش شيطان را ميديدند همچنانكه انبياء (ع ) او را مى ديدند
- ذريه آدم ، در حكم با آدم شريكند
- قصه اسكان آدم و همسرش در بهشت و هبوط آنها، مثلى است براى مجسم ساختن وضع انسان
- توبه عبد بين دو توبه خدا واقع است
- نقش توبه آدم و هبوط او به زمين در باز شدن راه براى هدايت انسان و قرار گرفتن او در طريق كمال
- اولين فرمان خداوند در تشريع دين براى آدم و ذريه او
- مگر پيامبر هم گناه مى كند؟
- مخالفت نهى ارشادى گناه نيست
- معنى ظلم و عصيان و غوايت آدم
- پس چرا آدم توبه كرد؟
- بحث روايتى
- بهشت آدم بهشت دنيائى بوده
- مراد بهشت دنيوى بهشت برزخى است
- ابليس چگونه خود را به آدم و همسرش رساند؟
- داستان آدم بنقل تورات
- مگر بهشت مقام قرب و نزاهت نيست و مگر درباره بهشت نيامده كه در آن لغو و گناه نيست ؟
- شيطان چگونه دوباره به بهشت راه يافت
- درخت نهى شده چه درختى بود؟
- درخت درخت گندم بوده ولى ثمره اش حسد شده است
- رفع تنافى از دو روايتى كه بظاهر با هم متنافيند
- رواياتى درباره قصه آدم در بهشت و هبوط او
- تعجب شيخ صدوق ازنقل اين حديث توسط ناصبى
- روايتى از امام صادق (ع ) در تبيين كيفيت بيرون شدن آدم و حوا از بهشت
- رواياتى از معصومين (ع ) در مراد از كلمات در آيه (فتلقى آدم من ربه كلمات )
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«39» وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ
و (لى) كسانى كه كافر شدند و آيات ما را تكذيب كردند، آنان اهل دوزخاند و هميشه در آن خواهند بود.
نکته ها
گرچه اعتراف به خطا و توبهى آدم و حوّا، سبب شد كه خداوند آنان را عفو كند، ولى بعد از توبه بار ديگر به بهشت برنمىگردد. زيرا آثار وضعى لغزش، غير از عفو الهى است.
فرمان هبوط در چند آيهى قبل همراه نوعى قهر بود، ولى در اين آيه چون بعد از توبه آدم است به صورت عادّى مطرح شده است. همچنين اميدوار مىكند كه اگر از هدايت الهى پيروى كنند، حزن و اندوهى نخواهند داشت.
پیام ها
1- گاهى يك حركت، دامنهى تأثيرات خوب وبدش در همهى عصرها و نسلها گسترده مىشود. «اهْبِطُوا مِنْها جَمِيعاً»
2- با يك لغزش و خطا، نبايد كسى را طرد كرد، زيرا انسان قابل ارشاد و
جلد 1 - صفحه 101
هدايت پذير است. «يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً»
3- براى راهنمايى بشر، آمدن انبيا قطعى است. «يَأْتِيَنَّكُمْ»
4- هدايت واقعى تنها از طرف خداست. «مِنِّي هُدىً»
5- امنيّت و آرامش واقعى، در سايهى پيروى از دين و دستورات خداوند حاصل مىشود. «فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ (39)
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا: و آنان كه كافر شدند، وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا: و تكذيب نمودند آيات ما را، از پيغمبر و قرآن و شواهد قدرت ما، أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ: آن جماعت ملازمند آتش جهنم را، هُمْ فِيها خالِدُونَ: ايشان در آن آتش، دائم و باقى هستند كه بيرون آمدن براى آنها ممكن نيست و هميشه معذب خواهند بود.
تبصره: در آيه شريفه دلالاتى است:
اوّلا- شامل است عموم مكلفين را تا قيامت در هر عصر و زمانى، كه كسانى كه پيروى نمايند هدايت الهيه و شريعت محمديه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را، هر آينه روز قيامت ترسى از عذاب و حزنى از فوت ثواب
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 126
نخواهد بود. و آنان كه كافر شوند يا تكذيب كنند آيات الهيه را، اگرچه يك آيه باشد؛ هر آينه موجب كفر و مخلّد در عذاب جهنم خواهند بود. و كفر هم اقسام دارد: 1- انكار ذات الهى. 2- اعتقاد به شرك و انكار وحدانيت سبحانى. 3- انكار يا تكذيب پيغمبر. 4- كفر به ملائكه. 5- انكار يا تكذيب آيات قرآنى. 6- انكار ضرورى دين. 7- انكار معاد.
8- ردّ حكمى از احكام الهى. 9- توهين و اهانت مقدسات اسلامى.
10- انكار حرمتى از محرمات سبحانى مانند حرمت زنا و شراب و ربا و غيره.
ثانيا- آيه شريفه دالّ است بر آنكه پيروان هدايت، عاقبت آنها محمود است. و اهتدا حاصل نشود مگر به اتّباع و قبول و عمل.
ثالثا: آيه دالّ است بر آنكه عذاب كفار ابدى، و آتش ملازم با آنها و عذاب از ايشان منقطع نخواهد شد.
علامه مجلسى (رحمه اللّه) در حق اليقين فرمايد: خلافى نيست ميان مسلمانان در اينكه كفار و منافقين، كه حجت بر آنها تمام شده باشد، مخلّد در جهنم، و عذاب هرگز از آنها سبك نمىشود. و نصوص آيات و تواتر در مسئله دوم عذاب كفار بسيار است، از جمله فرمايد: لا يُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَ هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ «1». و نيز فرمايد: لا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ*، و اين دالّ است بر آنكه عذاب كفار سست نشود و تخفيف نيابد.
و حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در نهج البلاغه در وصف جهنم فرمايد: نار قعرها بعيد و حرّها شديد و شرابها صديد و عذابها جديد و مقامعها حديد لا يفتّر عذابها و لا يموت ساكنها الخ «2». يعنى: آتشى كه قعر آن دور، و حرارت آن سخت، و آب آن صديد، و عذاب آن جديد، و گرز آن آهن است. سست نشود عذاب آن و نميرد ساكن آن. بنابراين پارهاى اقوال
«1» سوره زخرف، آيه 57.
«2» عبارات مذكور در متن عينا در نهج البلاغه موجود نيست، ولى مضامين آن در خطبه 116 و نامه 27 (طبع عبده) وجود دارد.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 127
سخفيه در مقابل نصوص ظاهره از درجه اعتبار ساقط است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ (39)
ترجمه
و آنانكه كافر شدند و تكذيب نمودند آيات ما را آنگروه اهل آتشند كه آنان در او جاويدانند..
تفسير
بيان حال فرقه دوم است از بنى آدم و حوا بعد از هبوط كه اگر متابعت شرائع و احكام و هدايت الهى را ننمودند و منكر انبياء و كتب سماوى شدند از ملازمان آتش و مخلد در آن خواهند بود و بيان خلود در ضمن تفسير آيه شريفه بلى من كسب سيئة عما قريب مىآيد انشاء اللّه تعالى در اين مقام به مناسبت آيات سابقه شمه از وقائع بعد از هبوط ذكر ميشود از آن جمله قمى از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه آدم (ع) در صفا هبوط نمود و حوا در مروه پس درنگ نمود آدم چهل صباح در حال سجود كه گريه ميكرد بر گناه خود و دوريش از بهشت بعد از آن نازل شد جبرئيل بر آدم (ع) و گفت اى آدم آيا خلق ننمود تو را خداوند بدست قدرت خود و دميد در تو از روح خود و مأمور فرمود بسجده براى تو ملائكه خود را آدم (ع) گفت بلى جبرئيل گفت پس چرا معصيت نمودى او را و از درختى كه نهى فرموده بود تو را تناول نمودى آدم (ع) گفت ابليس قسم ياد نمود براى من كه از ناصحان من است و من گمان نمىكردم كسيكه خداوند، او را خلق نموده باشد قسم دروغ بخدا ياد نمايد پس جبرئيل گفت توبه كن بسوى خداوند، و نيز از آن حضرت روايت نموده كه حضرت موسى خواست از خداوند كه جمع كند بين او و آدم (ع) و خداوند حاجت او را برآورد و حضرت موسى آنچه را جبرئيل از حضرت آدم (ع) در حديث قبل سؤال نموده بود بپدر بزرگوار خود عرضه داشت و حضرت آدم در جواب فرمود چند سال پيش از خلقت من گناه مرا در تورية يافتى حضرت موسى گفت سى هزار سال آدم (ع) فرمود پس علت آن بود حضرت صادق (ع) فرمود آدم بر موسى اقامه حجت نمود و قمى از حضرت باقر (ع) روايت نموده كه عمر آدم از بدو خلقت تا وفات نهصد و سى سال بود و در
جلد 1 صفحه 67
مكه مدفون شد و روز جمعه بعد از ظهر خداوند روح در او دميد پس خلق فرمود زوجه او را از آخرين دندههاى او و منزل داد او را در بهشت همان روز و شش ساعت از آن روز بيشتر در بهشت نبود كه گناه كرد و بيرون كرد خداوند هر دو را بعد از غروب آفتاب و شب در بهشت نبودند و عياشى از حضرت صادق (ع) روايت نموده كه خداوند دميد در آدم از روح خود بعد از ظهر روز جمعه و مطالب حديث قبل را كه بعد از اينجمله نقل شد ذكر كرده بعد از آن روايت نموده كه ميگرداندند آندو را گرداگرد بهشت تا صبح كردند و ظاهر شد عورتشان و خداوند خطاب فرمود بآن دو كه آيا نهى نكردم شما را از اين درخت پس آدم (ع) خجلت كشيد و خاضع شد و اعتراف بتقصير نمود و از خداوند طلب عفو كرد و خداوند فرمود فرود آئيد از آسمان بزمين كه آسمان و بهشت و قرب من جاى گناهكاران نيست و در موقعيكه آدم (ع) از درخت تناول نمود متذكر نهى الهى شد و پشيمان گشت و خواست كه از درخت دور شود درخت سر او را گرفت و كشيد او را بسوى خود و گفت چرا طالب جدائى از من نبودى پيش از آنكه از من تناول نمائى اى برادر عزيز درست در اخبار آل محمد عليهم السلام دقت كن و ملتفت نكتهها باش و بدان كه اگر يكدفعه متابعت هواى نفس را نمودى عوض دامن سرت را ميگيرد و بخود ميكشد كه ديگر رهائى نداشته باشى و اگر پشيمان شوى و بخواهى دورى كنى سرزنشت ميكند كه اگر من بد بودم چرا بجانب من آمدى و خود را بدام من انداختى و اگر دو مرتبه بسمتش رفتى حلقومت را ميگيرد تا كار بجائى ميرسد كه چنگالهايش را چنان در تمام عروقت جاى ميدهد كه امكان ندارد در تمام عمر بتوانى از چنگش خلاص شوى و بياد خدا بيفتى چه رسد بآنكه بفكر توبه باشى و شرائط آنرا بتوانى تحصيل نمائى و موفق شوى بتوبه و قبول آن و اگر اميدوار بشفاعت ائمه اطهارى بدانكه اسباب شفاعت و قابليت آنرا بايد خودت تهيه و تحصيل نمائى و بترس از آنكه زنگار معصيت آينه قلبت را بگيرد و تيره و تار نمايد و قابليت انعكاس انوار الهيه را پيدا نكند و با دل و روى سياه از دنيا بروى و از نعيم ابدى محروم و در عذاب اليم مخلد باشى.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصحابُ النّارِ هُم فِيها خالِدُونَ (39)
(و كساني که كافر شدند و آيات الهي را تكذيب نمودند اينان ياران آتش و در آن جاويدانند) كفر و اقسام آن در ذيل آيه شريفه إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَواءٌ عَلَيهِم الاية بيان شد«1».
1- مجلد اول صفحه 260 الي 266
جلد 2 - صفحه 7
و تكذيب آيات الهي بر حسب عموم آيات اعمّ از كفر است زيرا آيات الهي شامل كتب آسماني و معجزات انبياء و اوصياء و احكام الهي و شخص انبياء و اوصياء بلكه جميع مخلوقات الهي که نشانه و دليل قدرت و علم و حكمت و ساير صفات پروردگارند ميشود و تمام فرق ضالّه از كفّار و مخالفين و اهل بدعت و فرق غير شيعه اثني عشري بنحوي مكذّب آيات الهي بوده و آيه شامل حال آنها ميشود.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 39)- «ولی آنان که کافر شوند و آیات ما را تکذیب کنند برای همیشه در آتش دوزخ خواهند ماند» (وَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ).
(1) در این که «کلمات» و سخنانی که خدا برای توبه به آدم تعلیم داد چه سخنانی بوده است به «تفسیر نمونه» جلد اول ذیل همین آیه مراجعه فرمائید.
ج1، ص67
نکات آیه
۱ - آتش دوزخ، کیفر و سزاى انکار کنندگان و تکذیب کنندگان آیات الهى است. (و الذین کفروا و کذبوا بأیتنا أولئک أصحب النار) «تکذیب» (مصدر کذبوا) به معناى: نسبت دروغ دادن است. «آیاتنا» علاوه بر تعلقش به «کذبوا» متعلق به «کفروا» نیز مى باشد. جمله «الذین کفروا ...» عطف بر جمله «من تبع ...» است و بیانگر گروهى است که هدایتها و رهنمودهاى الهى را پذیرا نیستند.
۲ - کفر پیشگان و تکذیب کنندگان آیات الهى، براى همیشه در دوزخ خواهند بود. (أولئک أصحب النار هم فیها خلدون)
۳ - دوزخ و آتش آن دائمى و همیشگى است. (هم فیها خلدون)
۴ - خداوند رهنمودها و هدایتهاى خویش را همراه با آیت و نشانى بر الهى بودن آنها، به سوى مردم مى فرستد. (فإما یأتینکم منى هدًى ... الذین کفروا و کذبوا بأیتنا) کلمه «آیات» جمع آیت و به معناى علامتها و نشانه هاست. مراد از آن - به دلیل کلمه «هدًى» و «هداى» در آیه قبل - هدایتها و رهنمودهاى الهى است. تعبیر کردن از هدایت به «آیات» براى رساندن این معناست که: خداوند، رهنمودهاى خویش را به گونه اى که نشان دهنده حقانیت و خدایى بودن آنها باشد، ارائه مى کند.
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: ۴ کیفر مکذبان آیات خدا ۱; مکذبان آیات خدا در جهنم ۲
- جهنم: آتش جهنم ۱; جاودانگى آتش جهنم ۳; جاودانگى جهنم ۳; جاودانگى در جهنم ۲
- جهنمیان: ۲
- خدا: ویژگیهاى هدایت خدا ۴
- عذاب: اهل عذاب ۱، ۲ کافران: کافران در جهنم ۲ کیفر: موجبات کیفر ۲،۱