روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۸۹۸
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۴، بَابُ النَّوَادِرِ وَ هُوَ آخِرُ أَبْوَابِ الْكِتَاب-وَ مِنْ أَلْفَاظِ رَسُولِ اللَّهِ ص الْمُوجَزَةِ الَّتِي لَمْ يُسْبَقْ إِلَيْهَا
و روي صفوان بن يحيي عن ابي الصباح الكناني قال :
من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۸۹۷ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۸۹۹ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۶ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۳۵۱
و صفوان بن يحيى، از ابو الصّباح كنانى روايت كرده است كه گفت: به امام صادق جعفر بن محمّد- عليهما السّلام- معروض داشتم كه: براى من بيان فرمائيد اين سخن، سخن كيست كه فرمود: ايمان و تقوى را از خدا مسألت دارم، و از بدفرجامى كارها بخدا پناه ميبرم، در حقيقت شريفترين حديث ذكر خداى تعالى، و رأس حكمت طاعت او، و راست ترين، و بليغترين پند، و زيباترين قصص كتاب خدا، محكمترين دستگيرهها ايمان بخدا، و بهترين آئينها آئين ابراهيم عليه السّلام، و بهترين سنّتها سنّت پيمبران، و بهترين هدايت، هدايت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله است، و بهترين توشه تقوى است، و بهترين علم علمى است كه سود ببخشد، و بهترين طريقه حقّ آنست كه آن را متروك نگذارند و از آن پيروى كنند، و بهترين غنى غناى نفس است، و بهترين چيزى كه بقلب القا شود يقين است، و زينت حديث صدق است، و زينت علم احسان است، و شريفترين مرگ كشته شدن بشهادت و بهترين امور نيكفرجامترين آنها است، و چيزى كه كم و كافى باشد، از چيزى كه بسيار و موجب غفلت باشد بهتر است، و شقى كسى است كه در شكم مادرش شقى بوده، «۱» و سعيد كسى است كه از زندگى ديگران پند گرفته است، و عاليترين نمونه زيركى تقوى، و بارزترين نشانه حمق فجور، و بدترين راوىها راوى كذب است، و بدترين امور بدعتها، و بدترين كورى كورى دل، و بدترين پشيمانى پشيمانى روز قيامت است، و عظيمترين خطاكاران نزد خداوند عزّ و جلّ زبان دروغگو است، و بدترين دستاورد، دستاورد ربا است، و بدترين خوردنها، خوردن ظالمانه مال يتيم است، و بهترين زينت مرد وقار توأم با __________________________________________________
(۱) در ص ۳۱۴ معنى آن توضيح داده شد. ايمانست، و كسى كه استهزاء و مضحكه را پىگيرى كند، خدا او را وسيله استهزاء و خنده ديگران ميسازد، و كسى كه حقيقت بلا را بشناسد در برابر آن صبر ميكند، و كسى كه آن را نميشناسد به انكار آن مىپردازد، و شك و دو دلى در كار دين كفر است، و كسى كه استكبار كند، خدا قدر و اعتبار او را فرو ميكاهد، و كسى كه از شيطان اطاعت كند، خداى را معصيت ميكند، و كسى كه خداى را معصيت كند، خدا او را عذاب ميفرمايد، و كسى كه او را شكر كند خدا نعمتش را بر او مىافزايد، و كسى كه در برابر مصيبت صبر پيشه سازد خدا بفرياد او ميرسد، و كسى كه كار خود را بخدا واگذارد خدا براى سامان دادن كار او كافى است، و كسى كه بخدا توكّل كند خدا به او پاداش ميدهد، و خدا را با خشنود كردن يكى از افراد خلقش خشمگين مسازيد، و با دور شدن از خدا بفردى از خلق تقرّب مجوئيد، زيرا ميان خدا و فردى از خلق تعهّدى وجود ندارد كه بمقتضاى آن، خيرى را به او عطا كند، يا شرّى را از او بگرداند مگر بوسيله طاعتش و طلب خشنوديش. بيگمان طاعت خداوند تبارك و تعالى وسيله دست يافتن بهر خيريست كه آن را ميجويند، و نجات از هر شرّيست كه از آن پرهيز ميكنند، و خداوند عزّ و جلّ هر كه را كه اطاعتش كند محفوظ ميدارد، و هر كه او را عصيان كند از خشم او مصون نميماند، و كسى كه از خدا فرار كند پناهگاهى نمىيابد، زيرا فرمان خداى- تعالى ذكره- بخوار ساختن او صادر شده است، اگر چه خلائق خوش نداشته باشند، و هر چه آمدنى است نزديكست، هر چه خدا بخواهد واقع مىشود، و هر چه نخواهد واقع نميگردد، بر نيكوكارى و پرهيزگارى همكارى كنيد، و بر گناه و ظلم با يك ديگر يارى مكنيد، و از خدا بپرهيزيد، زيرا خدا شديد العقاب است.
پس امام صادق جعفر بن محمّد- عليهما السّلام- فرمود: اين، سخن رسول- خدا- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- است.