روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۶۹۸
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۳، كِتَابُ الْمَعِيشَة
روي عن محمد الطيار قال :
من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۶۹۷ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۶۹۹ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۴ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۳۴۱
محمّد طيّار گويد: وارد مدينه شدم و منزلى مىطلبيدم تا اجاره كنم، به خانهاى وارد شدم كه داراى دو اطاق بود و درى ميان آن دو قرار داشت و در يكى از آنها زنى زندگى مىكرد آن زن به من گفت: اين اطاق را اجاره كن، گفتم: اين دو اطاق به هم راه دارد و من جوان هستم تو نيز جوانى و صلاح نيست، گفت: تو اجاره كن من در را مىبندم، من پذيرفتم و متاعم را به آنجا بردم، و بدو گفتم: در را ببند، گفت: از اينجا نسيم مىآيد بگذار باز باشد، گفتم: من و تو هر دو جوان هستيم در را ببند، گفت: تو در اطاقت بنشين و من در اطاق خود، نزد تو نمىآيم و به تو نزديك نمىشوم و از بستن در سر باز زد، من خدمت امام صادق عليه السّلام رسيدم و ماجرا را عرض كردم و پرسيدم مىتوانم آنجا بمانم؟ فرمود: از آنجا به جاى ديگر برو زيرا هيچ مرد و زنى در مكانى خلوت نكنند مگر آنكه شيطان سومى آنها باشد.