روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۳۰۵۴
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۱، أَبْوَابُ الصَّلَاةِ وَ حُدُودِهَا-بَابُ صَلَاةِ الْكُسُوفِ وَ الزَّلَازِلِ وَ الرِّيَاحِ وَ الظُّلَمِ وَ عِلَّتِهَا
و قال الصادق ع :
من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۳۰۵۳ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۳۰۵۵ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۲ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۲۵۸
امام صادق عليه السّلام فرمود: همان ذو القرنين چون به سدّ رسيد و آن را ساخته و از آن گذشت و به درون جهان تاريكى و ظلمات رفت ناگاه فرشتهاى را ديد كه بر بالاى كوهى ايستاده و بلندى آن تا آنجا پانصد ذراع بود، پس آن فرشته به ذو القرنين گفت: اى ذو القرنين آيا هيچ راهى ديگر نداشتى كه به اينجا پاى نهادى؟ ذو القرنين از او پرسيد: تو كيستى؟ گفت: من فرشتهاى از فرشتگان خداوند رحمان هستم كه بر اين كوه گماشته شدهام، و هيچ كوهى از كوهها نيست كه خداوند آن را آفريده باشد مگر اينكه رگى از آن به اين كوه (كه من مأمور آنم) متّصل باشد، و هر گاه خداوند عزّ و جلّ اراده فرمايد كه شهرى را بلرزاند بمن وحى ميفرمايد و من آن را ميلرزانم. مصنّف كتاب- رحمه اللَّه- فرمايد: زلزله به ترتيب و علّت ديگرى (غير از آنچه در اين خبر آمد) نيز وقوع مىيابد.