روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۲۵۲۲
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۱، أَبْوَابُ الصَّلَاةِ وَ حُدُودِهَا-بَابُ مَا يُسْتَحَبُّ مِنَ الدُّعَاءِ فِي كُلِّ صَبَاحٍ وَ مَسَاء
و روي عنه حفص بن البختري انه قال :
من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۲۵۲۱ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۲۵۲۳ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۱ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۵۲۵
حفص بن بخترى گويد: آن حضرت فرمود: نوح پيغمبر عليه السّلام (كه خداوند در باره او در قرآن ميفرمايد: إِنَّهُ كانَ عَبْداً شَكُوراً براى اين بود كه) در هر صبح و شام چنين دعا مينمود بخداوند عرض ميكرد: پروردگارا من تو را گواه ميگيرم كه شك ندارم هر چه از نعمت و سلامتى كه با من صبح و شام ميكند- چه در دين و چه در دنياى من- همه از جانب تو مىباشد، بىهمتائى، انباز ندارى، بر اين نعمتها سپاس و شكرت بر من واجب شد چندان كه خشنود شوى و بلكه بيش از آن» اين دعا را ده بار هر بامداد ميخواند، و چون شام ميكرد نيز ده بار، و از اين رو او را بنده شاكر ناميدند، و رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله خود پس از فراغ از نماز صبح از اين دعا را مىخواند (كه ترجمه آن چنين است): پروردگارا من پناه ميبرم بتو از رنج و اندوه و عجز و تنبلى و بخل و ترس، و سنگينى دين و بدهكارى، و بسيارى مردان، و كسادى بىشوهران، و بىخبرى، و خوارى و سنگ دلى، و درويشى، و فقر و تنگدستى، و پناه ميبرم بتو از حرص و آن نفسى كه از دنيا سير نميشود، و دلى كه از استماع كلمات حقّ نرم نمىگردد، و ديدهاى كه اشك نريزد، و دعائى كه مستجاب نگردد، و از نمازى كه سودمند نيفتد، و پناه ميبرم بتو از همسرى كه مرا پير سازد پيش از آنكه زمان پيريم برسد، و پناه ميبرم بتو از فرزند جفا كارى كه با نياز من به او حرمتم نگاه ندارد، و پناه ميبرم بتو از ثروتى كه شكنجهام باشد، و پناه ميبرم بتو از همدم حيلهبازى كه چون كار نيك بيند آن را بپوشاند و چون كار زشت نگرد رسوا سازد، پروردگارا چنان مكن كه تبهكارى بر من حقّ نعمت و منّتى داشته باشد».