روایت:الکافی جلد ۸ ش ۳۷۵

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۴۶ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


آدرس: الكافي، جلد ۸، كِتَابُ الرَّوْضَة

عنه عن احمد بن محمد عن ابي يحيي الواسطي عن بعض اصحابنا عن ابي عبد الله ع قال :

إِنَّ مِنْ وَرَاءِ اَلْيَمَنِ‏ وَادِياً يُقَالُ لَهُ وَادِي بَرَهُوتَ‏ وَ لاَ يُجَاوِزُ ذَلِكَ اَلْوَادِيَ إِلاَّ اَلْحَيَّاتُ اَلسُّودُ وَ اَلْبُومُ مِنَ اَلطُّيُورِ فِي ذَلِكَ اَلْوَادِي بِئْرٌ يُقَالُ لَهَا بَلَهُوتُ‏ يُغْدَى وَ يُرَاحُ إِلَيْهَا بِأَرْوَاحِ اَلْمُشْرِكِينَ يُسْقَوْنَ مِنْ مَاءِ اَلصَّدِيدِ خَلْفَ ذَلِكَ اَلْوَادِي قَوْمٌ يُقَالُ لَهُمُ‏ اَلذَّرِيحُ‏ لَمَّا أَنْ بَعَثَ اَللَّهُ تَعَالَى‏ مُحَمَّداً ص‏ صَاحَ عِجْلٌ لَهُمْ فِيهِمْ وَ ضَرَبَ بِذَنَبِهِ فَنَادَى فِيهِمْ يَا آلَ اَلذَّرِيحِ‏ بِصَوْتٍ فَصِيحٍ أَتَى رَجُلٌ‏ بِتِهَامَةَ يَدْعُو إِلَى شَهَادَةِ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ قَالُوا لِأَمْرٍ مَا أَنْطَقَ اَللَّهُ هَذَا اَلْعِجْلَ قَالَ فَنَادَى فِيهِمْ ثَانِيَةً فَعَزَمُوا عَلَى أَنْ يَبْنُوا سَفِينَةً فَبَنَوْهَا وَ نَزَلَ فِيهَا سَبْعَةٌ مِنْهُمْ وَ حَمَلُوا مِنَ اَلزَّادِ مَا قَذَفَ اَللَّهُ فِي قُلُوبِهِمْ ثُمَّ رَفَعُوا شِرَاعَهَا وَ سَيَّبُوهَا فِي اَلْبَحْرِ فَمَا زَالَتْ تَسِيرُ بِهِمْ حَتَّى رَمَتْ بِهِمْ‏ بِجُدَّةَ فَأَتَوُا اَلنَّبِيَّ ص‏ فَقَالَ لَهُمُ‏ اَلنَّبِيُّ ص‏ أَنْتُمْ‏ أَهْلُ اَلذَّرِيحِ‏ نَادَى فِيكُمُ اَلْعِجْلُ قَالُوا نَعَمْ قَالُوا اِعْرِضْ عَلَيْنَا يَا رَسُولَ اَللَّهِ‏ اَلدِّينَ وَ اَلْكِتَابَ‏ فَعَرَضَ عَلَيْهِمْ‏ رَسُولُ اَللَّهِ ص‏ اَلدِّينَ وَ اَلْكِتَابَ‏ وَ اَلسُّنَنَ وَ اَلْفَرَائِضَ وَ اَلشَّرَائِعَ كَمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ وَلَّى عَلَيْهِمْ رَجُلاً مِنْ‏ بَنِي هَاشِمٍ‏ سَيَّرَهُ مَعَهُمْ فَمَا بَيْنَهُمُ اِخْتِلاَفٌ حَتَّى اَلسَّاعَةِ


الکافی جلد ۸ ش ۳۷۴ حدیث الکافی جلد ۸ ش ۳۷۶
روایت شده از : امام جعفر صادق عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۸
بخش : كتاب الروضة
عنوان : حدیث در کتاب الكافي جلد ۸ كِتَابُ الرَّوْضَة‏‏‏ حَدِيثُ الْقِبَاب‏
موضوعات :

ترجمه

هاشم رسولى محلاتى, الروضة من الكافی جلد ۲ ترجمه رسولى محلاتى, ۷۵

از امام صادق عليه السّلام روايت كرده‏اند كه فرمود: در پشت يمن يك درّه‏اى است كه آن را برهوت مينامند، و از آن درّه نگذرد جز مارهاى سياه و جغد از پرنده‏ها، در آن دره چاهى است كه بدان «بلهوت» گويند، و ارواح مشركين را در هر صبح و شام بدان جا برند، و از آب صديد (چرك زخم) بدانها بنوشانند، پشت اين درّه مردمى هستند كه آنها را «ذريح» مينامند. و هنگامى كه خداوند محمد (ص) را به پيامبرى برانگيخت گوساله‏اى در ميان ايشان فرياد زد و دم خود را بزمين كوبيده و بآواز فصيح گفت: اى آل ذريح مردى در تهامة آمده و مردم را بشهادت دادن بيگانگى خدا دعوت ميكند. مردم گفتند: براى كارى مهم خداوند اين گوساله را بسخن آورده است! پس براى بار دوم آن گوساله در ميان آنها اين ندا را كرد، آنها تصميم گرفتند يك كشتى بسازند، و اين تصميم را عملى كردند هفت نفر از آنها در آن كشتى سوار شدند و آنچه خداوند در دل آنها انداخت آذوقه‏ در آن بار كردند آنگاه بادبان كشتى را بلند كرده در دريا روان كردند، كشتى هم چنان بيامد تا آنها را در جدّه فرود آورد، آنها بنزد پيغمبر (ص) آمدند، و رسول خدا (ص) بدانها فرمود: شما همان اهل ذريح هستيد كه گوساله در ميان شما فرياد زد؟ گفتند: آرى، سپس بدان حضرت گفتند: اى رسول خدا دين و كتاب را بما عرضه كن، حضرت دين و كتاب و سنن و فرائض و احكام را همان طور كه از نزد خداى عز و جل آمده بود بر آنها عرضه كرد و مردى از بنى هاشم را بر آنها امير ساخت و بهمراه آنها فرستاد و تا بدين ساعت در ميان ايشان اختلافى رخ نداده.

حميدرضا آژير, بهشت كافى - ترجمه روضه كافى‏, ۳۰۶

از امام صادق عليه السّلام است كه فرمود: در پشت يمن درّه‏اى قرار دارد كه آن را «برهوت» مى‏خوانند، و از آن درّه فقط مارهاى سياه و از پرنده‏ها تنها جغد گذر مى‏كند.در اين درّه چاهى است كه آن را «بلهوت» مى‏خوانند و ارواح مشركان را هر بام و شام بدان جا برند و از چرك زخم بدانها بنوشانند. پشت اين درّه مردمى هستند كه ايشان را «ذريح» مى‏خوانند. هنگامى كه خداوند محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را به پيامبرى برانگيخت، گوساله‏اى در ميان ايشان فرياد كشيد و دم خود را به زمين كوفت و با آواز فصيح گفت: اى‏ آل ذريح! مردى در تهامه آمده است كه مردم را به شهادت دادن به يگانگى خدا دعوت مى‏كند. مردم گفتند: خداوند براى امر مهمى اين گوساله را به سخن درآورده است! اين گوساله براى دوّمين بار، همين ندا را در ميان آنها سر داد. پس آنها تصميم گرفتند كشتيى بسازند و آن را ساختند و هفت تن از ايشان بر آن كشتى برآمدند و آنچه خدا در دل آنها انداخت. آذوقه در آن بار كردند آن گاه بادبان كشتى را برافراشتند و در دريا روانه كردند، كشتى همچنان بيامد تا آنها را به جدّه رساند. آنها نزد پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم آمدند و رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم به ايشان فرمود: شما همان اهل ذريح هستيد كه گوساله در ميانتان فرياد كرد؟گفتند: آرى، سپس به حضرت گفتند: اى پيامبر خدا! دين و كتاب خود را به ما عرضه كن. حضرت دين و كتاب و سنن و فرايض و احكام را همان طور كه از نزد خداى عزّ و جلّ آمده بود، بر آنها عرضه كرد و مردى از بنى هاشم را بديشان امارت داد و همراه ايشان روانه‏اش ساخت و تاكنون اختلاف در ميان آنها رخ ننموده است.


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)