الفرقان ٢٩
ترجمه
الفرقان ٢٨ | آیه ٢٩ | الفرقان ٣٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الذِّکْرِ»: قرآن (نگا: آلعمران / ، اعراف / و ...). یاد خدا (نگا: مائده / ، رعد / ). «الشَّیْطَانُ»: اهریمن جنّ و انس. «خَذُولاً»: بسیار خوار کننده و رسوائی به بار آورنده.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۲۱ - ۳۱، سوره فرقان
- احتجاج ديگر كفار در رد رسالت رسول الله (صلى اللّه عليه و آله وسلم ): چرا ملائكه بر او نازل نشده ، پروردگارمان را نمى بينيم
- معناى جمله ((حجرات محجورا)) و مراد مشركين از بكار بردن آن در قيامت
- كفار ملائكه را مى بينند ولى به هنگام مرگ و در روزى كه بشارتى برايشان نيست و مىگويند ((حجرا محجورا))
- در آن روز به اعمال كافران مى پردازيم ... فجعلناه هباء منثورا
- معناى ((خير)) در آيه : ((اصحاب الجنة يومئذ خير مستقرا واحسن مقيلا))
- توضيح اين تعبير از وقوع قيامت كه فرمود: ((يوم تشقق السماء بالغمام ...))
- بيان جمله : ((الملك يومئذ الحق للرحمن )) و وجه اينكه فرمود: ((قيامت بر كفار روزىبس دشوار است ))
- آه و حسرت ظالم (منحرف از هدايت ) در روز قيامت : ((يا ليتنى اتخذت معالرسول سبيلا، يا ويلتى يا ليتنى لم اتخذ فلانا خليلا))
- گلايه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) در روز قيامت از عاصيان امت خود به خداوند
- رواياتى در باره حبط اعمال و در ذيل آيات گذشته مربوط به اهل جنت و نار)
نکات آیه
۱ - ظالمان در روز رستاخیز، دوستان ناباب را عامل گمراهى خود خواهند شمرد. (و یوم یعضّ الظالم على یدیه یقول یلیتنى اتّخذت مع الرسول ... لم أتّخذ فلانًا خلیلاً . لقد أضلّنى عن الذکر بعد إذ جاءنى)
۲ - دوستى و نزدیکى با افراد ناباب، عامل غفلت و دورى از تعالیم بیدارگر قرآن (لقد أضلّنى عن الذکر بعد إذ جاءنى) مقصود از «الذکر» به قرینه آیه بعد - که از مهجور شدن قرآن و فراموش شدن آن در میان جامعه سخن مى گوید - و نیز به این دلیل که یکى از نام هاى قرآن، «ذکر» است، قرآن مى باشد.
۳ - ذکر، از نام هاى قرآن کریم (لقد أضلّنى عن الذکر) مراد از «ذکر» در آیه یاد شده قرآن کریم است.
۴ - قرآن کریم مایه بیدارى و هشیارى انسان (لقد أضلّنى عن الذکر) تعبیر از قرآن به «ذکر» - که به معناى یاد و یادآورى است - مشعر به نکته یاد شده است.
۵ - دوستى با افراد ناباب، داراى تأثیر سوء در رفتار و عقیده انسان و مؤثر در سرنوشت او (یلیتنى لم أتّخذ فلانًا خلیلاً. لقد أضلّنى عن الذکر بعد إذ جاءنى)
۶ - شیطان، درافکننده آدمى به پست ترین مراتب ذلت و خوارى (و کان الشیطن للإنسن خذولاً) «خذول» صیغه مبالغه از ماده «خذلان» است; یعنى، شدیدترین مرحله خوارى.
۷ - شیطان، عامل جدا شدن آدمى از راه انبیا، دوستى با افراد ناباب و گمراهى (یلیتنى اتّخذت مع الرسول سبیلاً . یویلتى لیتنى لم أتّخذ فلانًا خلیلاً. لقد أضلّنى عن الذکر ... و کان الشیطن للإنسن خذولاً)
۸ - دوست ناباب، چونان شیطان است. (یویلتى لیتنى لم أتّخذ فلانًا خلیلاً . لقد أضلّنى عن الذکر... و کان الشیطن للإنسن خذولاً) برداشت فوق، مبتنى بر این است که جمله «و کان الشیطان...» دنباله سخن ظالمان باشد و مقصود از «شیطان» ابلیس نباشد; بلکه نامى باشد که ظالمان براى دوستان ناباب و گمراه گر خود انتخاب کرده باشند; زیرا عمل گمراهى، کار شیطان است و هر کس چنین کارى را انجام دهد، همچون شیطان خواهد بود.
۹ - جدایى از راه پیامبران، دوستى با افراد ناباب و بیگانه شدن با تعالیم قرآن، موجب درافتادن به ورطه خوارى و نهایت ذلت (یویلتى لیتنى لم أتّخذ فلانًا خلیلاً . لقد أضلّنى عن الذکر ... و کان الشیطن للإنسن خذولاً)
موضوعات مرتبط
- انبیا: آثار اعراض از سیره انبیا ۹; عوامل اعراض از سیره انبیا ۷
- بدان: آثار دوستى با بدان ۱، ۲، ۵، ۹; عوامل دوستى با بدان ۷
- تشبیهات قرآن: تشبیه به شیطان ۸; تشبیه دوستان بد ۸
- تنبّه: عوامل تنبّه ۴
- دوست: نقش دوست بد ۱، ۲، ۵
- ذکر ۳: زمینه ذکر ۴
- ذلت: عوامل ذلت ۶، ۹; مراتب ذلت ۶
- رفتار: عوامل مؤثر در رفتار ۵
- سرنوشت: عوامل مؤثر در سرنوشت ۵
- شیطان: اضلال شیطان ۷; نقش شیطان ۶
- ظالمان: دوستان بد ظالمان ۱; عوامل گمراهى ظالمان ۱
- عقیده: عوامل مؤثر در عقیده ۵
- غفلت: عوامل غفلت از قرآن ۲
- قرآن: آثار اعراض از قرآن ۹; تشبیهات قرآن ۸; نامهاى قرآن ۳; نقش قرآن ۴
- گمراهى: عوامل گمراهى ۷