الأنبياء ٢
ترجمه
الأنبياء ١ | آیه ٢ | الأنبياء ٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«ذِکْرٍ»: قرآن (نگا: حجر / . پند و اندرز. «مُحْدَثٍ»: تازه. صفت (ذِکْرٍ) است.
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۵ سوره انبياء
- غرض و مفاد كلى سوره مباركه انبياء
- معناى نزديك شدن حساب -قيامت -به مردم (اقترب للناس حسابهم )
- وجوهى كه درباره جمع بين غفلت (كه متضمن عدم توجه است ) و اعراض (كه مستلزم توجه است ) در جمله : ((و هم فى غفلة معرضون (( گفته شده است
- گفتارى پيرامون معناى حدوث و قدم كلام (در ذيل آيه :((و ما ياءتيهم من ذكر من ربهم محدث ...((
- تجزيه و تحليل حقيقت و واقعيت ((كلام -سخن (( و بيان اينكه قديم بودن كلام متصورنيست
- آيا كلام از جهت كلام بودن ، فعل متكم است يا صفت او يا هيچكدام ؟
- اشاره به معنايى ديگر براى كلام از جهت اينكه مكنونات ضماير را كشف مى كند
- بيان اينكه بحث درباره حدوث و قدم قرآن بى مورد بوده است
- نقل سخنان و افترائات مكذبان پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) در تكذيب و انكار آنحضرت (صلى الله عليه و آله )
- ترقى درجه به درجه افترائات كفار عليه پيامبر اسلام (ص )
- پاسخ خداوند به احتجاج مشركين بر نفى نبوت به بشر بودن پيامبر(ص )
- انحلال آيه شريفه به دو حجت حلى و نقضى
- مقصود از ((ذكر(( و ((اهل ذكر(( در (فسئلوااهل الذكر)
- بحث روايتى (حديثى از امام رضا عليه السلام درباره حادث و قديم بودن كلام خدا
- مقصود از اهل الذكر در آيه (فسئلوا اهل الذكر)اهل بيت عليهم السلام است
نکات آیه
۱- مشرکان، نزول وحى و پیام جدید پروردگار (قرآن) را، سرسرى گرفته و بازى گرانه به آن گوش مى سپارند. (ما یأتیهم من ذکر من ربّهم ... و هم یلعبون ) بیشتر مفسران برآنند که مقصود از «ذکر» هر نوع وحى و یا خصوص قرآن کریم است و جمله «و هم یلعبون» حال براى فاعل «استمعوه» مى باشد; یعنى، آنان در حالى که به لعب و بازى مشغول اند به آیات الهى گوش مى دهند و به طور جدى و شایسته آن را استماع نمى کنند.
۲- برخورد ناشایست و بازى گرانه مشرکان با آیات الهى، نشانگر اوج غفلت و بى خبرى آنان است. (و هم فى غفلة معرضون . مایأتیهم من ذکر من ربّهم ) جمله «مایأتیهم من ذکر...» یا بیان براى جمله پیشین است و یا در حکم تعلیل براى آن. در هر صورت بیانگر چگونگى و چرایى غفلت و بى خبرى عمیق مشرکان است.
۳- وحى الهى (قرآن و...)، در راستاى غفلت زدایى و احیاى فطرت خفته انسان و یادآورى دانستنى هاى فراموش شده او است. (و هم فى غفلة معرضون . ما یأتیهم من ذکر من ربّهم ) «ذکر» از نظر معنا مانند «حفظ» است، با این تفاوت که «حفظ شىء» به اعتبار احراز و به دست آوردن آن و «ذکر شىء» به اعتبار استحضار و یادآوردن آن است (مفردات راغب). بنابراین توصیف قرآن و وحى الهى به «ذکر» به این اعتبار است که قرآن، یادآور دانستنى هاى فراموش شده آدمى و بیدارگر فطرتِ انسانِ غافل است.
۴- وحى الهى، یادآورى به مردمان و نجات آنان از غفلت و بى خبرى، مقتضاى ربوبیت خداوند است. (ما یأتیهم من ذکر من ربّهم )
۵- قرآن، حاوى تعالیمى نو و جدید در مقایسه با دیگر کتاب هاى آسمانى است. (ما یأتیهم من ذکر من ربّهم محدث) «محدث» به معناى چیز جدید و نو است و در آیه شریفه، صفت براى «ذکر» مى باشد. توصیف قرآن به جدید و نو بودن، مى تواند به اعتبار نزول آیات جدید باشد هم چنین مى تواند به اعتبار جدید بودن مجموعه آیات قرآن و تعالیم آن در مقایسه با دیگر کتاب هاى آسمانى باشد. برداشت یاد شده براساس فرض دوم است.
۶- مشرکان در عصر بعثت، مردمى سنت گرا و کهنه پرست بودند. (ما یأتیهم من ذکر من ربّهم محدث) مخالفت مشرکان با پیام هاى جدید الهى، نشانگر سنت پرستى و کهنه گرایى آنان است.
۷- لزوم نگرش عقلانى و جدى در وحى الهى و کتاب هاى آسمانى (ما یأتیهم من ذکر ... هم یلعبون )
۸- زندگى بدون ایمان به وحى و معاد، بازیچه و بى هدف است. (ما یأتیهم من ذکر ... و هم یلعبون ) برداشت یاد شده مبتنى براین احتمال است که «یلعبون» ناظر به زندگى طبیعى و روز مرّه مشرکان باشد; یعنى، آنان به وقت نزول وحى به همان زندگى بى هدف و بازیچه مشغولند. بنابراین کسانى که مبدأ و معاد را انکار کنند (مانند مشرکان) به لعب و بازیچه در زندگى گرفتار مى شوند.
۹- غفلت از قیامت، زمینه ساز بى اعتنایى به وحى و بازیچه قراردادن دین است. (و هم فى غفلة معرضون . ما یأتیهم ... و هم یلعبون )
۱۰- سرگرمى انسان به دنیا، عامل بى توجهى به وحى و دین الهى (ما یأتیهم من ذکر ... و هم یلعبون ) جمله «و هم یلعبون» حال براى ضمیر فاعلى «استمعوه» و بیانگر وضعیت مشرکان و مردم حق گریز است. این وضعیت مى تواند در حق گریزى و بى اعتنایى به پیام هاى الهى مؤثر باشد. گفتنى است جمله «لاهیة قلوبهم» در صدر آیه بعد - که حال براى مبتدا در جمله «و هم یلعبون» است - همین برداشت را تأیید مى کند.
روایات و احادیث
۱۱- «عن الرضا(ع) قال: التوراة و الإنجیل والزبور والفرقان و کلّ کتاب انزل کان کلام اللّه تعالى أنزله للعالمین نوراً و هدًى و هى کلّها محدثة و هى غیر اللّه... قال: «ما یأتیهم من ذکر من ربّهم محدث إلاّ استمعوه و هم یلعبون» و اللّه أحدث الکتب کلّها الذى أنزلها; از امام رضا(ع) روایت شده است که فرمود: تورات و انجیل و زبور و قرآن و هر کتابى که نازل شده، کلام خداى تعالى است که آن را براى روشن گرى و هدایتِ جهانیان نازل کرده است و تمامى این کتاب ها حادث و غیر خدا است ... خداوند فرمود: «مایأتیهم من ذکر من ربّهم محدث إلاّ استمعوه و هم یلعبون». و خدا همه کتاب هایى را که نازل فرموده ایجاد کرده است».[۱]
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: بازى با آیات خدا ۲
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۶
- ایمان: آثار ایمان به معاد ۸; آثار ایمان به وحى ۸
- جامعه: آسیب شناسى دینى ۱۰
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۴
- دنیاطلبى: آثار دنیاطلبى ۱۰
- دین: زمینه بازى با دین ۹
- زندگى: زندگى ارزشمند ۸; عوامل پوچى زندگى ۸
- غفلت: آثار غفلت از قیامت ۹; عوامل غفلت از دین ۱۰; عوامل غفلت از وحى ۱۰
- فطرت: عوامل تنبه فطرت ۳
- قرآن: بازى با قرآن ۱; بى اعتنایى به قرآن ۱; غفلت زدایى قرآن ۳; فلسفه نزول قرآن ۳; نوآورى قرآن ۵; ویژگیهاى تعالیم قرآن ۵; هدایتگرى قرآن ۳
- کتب آسمانى: اهمیت تعقل در کتب آسمانى ۷; حدوث کتب آسمانى ۱۱
- مشرکان: تحجر مشرکان صدراسلام ۶; روش برخورد مشرکان ۲; سنت گرایى مشرکان صدراسلام ۶; مشرکان و آیات خدا ۲; مشرکان و قرآن ۱; نشانه هاى غفلت مشرکان ۲
- وحى: اهمیت تعقل در وحى ۷; زمینه اعراض از وحى ۹; فلسفه وحى ۳; منشأ نزول وحى ۴
- هدایت: منشأ هدایت ۴
منابع
- ↑ بحارالأنوار، ج ۱۰، ص ۳۴۴، ح ۵; نورالثقلین، ج ۳، ص ۴۱۲، ح ۶.