الإسراء ٤١

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۸ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

ما در این قرآن، انواع بیانات مؤثر را آوردیم تا متذکر شوند! ولی (گروهی از کوردلان،) جز بر نفرتشان نمی‌افزاید.

|و به تحقيق ما در اين قرآن [حقايق را] گونه‌گون بيان كرديم تا پند گيرند، امّا آنها را جز رميدن نمى‌افزايد
و به راستى، ما در اين قرآن [حقايق را] گونه‌گون بيان كرديم، تا پند گيرند؛ و[لى‌] آنان را جز نفرت نمى‌افزايد.
و ما در این قرآن انواع سخنان را نیکو بیان کردیم تا خلق متذکر شوند و از آن پند گیرند و لیکن بدان را به جز نفرت حاصلی نمی‌افزاید.
به راستی در این قرآن [داستان ها، حکمت ها و موعظه های] گوناگون بیان کردیم تا متذکّر و هوشیار شوند؛ ولی آنان را جز رمیدن نمی افزاید.
ما سخنان گونه‌گون در اين قرآن آورديم، باشد كه پند گيرند، ولى جز به رميدنشان نيفزايد.
و به راستی که ما در این قرآن، سخنهای گونه‌گون بیان داشته‌ایم تا پند گیرند، و حال آنکه جز بر رمیدن آنان نمی‌افزاید
و همانا در اين قرآن سخن را گوناگون گردانيديم تا ياد كنند و پند گيرند ولى آنان را جز رميدن نمى‌افزايد.
ما در این قرآن (اثبات توحید و نفی شرک را) به صورتهای گوناگون بیان داشته‌ایم (و با استدلالهای منطقی و فطری، و در شکل تهدید و تشویق، آن را متذکّر شده‌ایم) تا این که پند گیرند (و دست از این یاوه‌سرائیها بردارند) ولی جز بر نفرت و گریزشان (از حق) نمی‌افزایند.
و همانا به‌راستی، ما در این قرآن (حقایق را) گونه‌گون بیان کردیم تا به خوبی (آنها را) یاد کنند؛ و (اما) آنان را جز نفرت نمی‌افزاید.
و همانا گردانیدیم در این قرآن تا یادآور شوند و نمیفزایدشان جز رمیدن‌


الإسراء ٤٠ آیه ٤١ الإسراء ٤٢
سوره : سوره الإسراء
نزول : ٨ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«صَرَّفْنَا»: با طرق و فنون مختلفِ کلام مکرّراً بیان داشته‌ایم. مفعول این فعل محذوف است و از سیاق کلام مفهوم است که نسبتِ فرزند به خدای بزرگوار و ردِّ آن از جانب کردگار است (نگا: انعام / - نحل / - ، زخرف / - ، نجم / - ). «نُفُوراً»: بیزاری و گریز.


تفسیر

نکات آیه

۱- خداوند، آیات خویش را در قرآن به گونه هاى متنوع و فراوان تبیین کرد تا مشرکان تنبه یابند. (و لقد صرّفنا فى هذا القرءان لیذّکّروا) «صرف» در لغت به معناى تحول و دگرگونى است و باب تفعیل آن، دلالت بر کثرت مى کند. بنابراین مراد از آن، تبیین با بیانات گوناگون است.

۲- تنوع و گوناگونى سخن، داراى نقشى بس مؤثر در تأثیرپذیرى انسان از آن (و لقد صرّفنا فى هذا القرءان لیذّکّروا) از اینکه خداوند مى فرماید: «ما آیات خود را براى تنبه مشرکان، متنوع و گوناگون بیان کردیم» مى توان استفاده کرد که چنین بیانى، داراى نقشى بس مؤثر است.

۳- آیه هاى قرآن، عامل بیدارى، تنبه و پندگیرى انسانهاست. (و لقد صرّفنا فى هذا القرءان لیذّکّروا)

۴- انسانها، نیازمند تذکر و بیدار باش، حتى نسبت به گرایشهاى فطرى خویش (و لقد صرّفنا فى هذا القرءان لیذّکّروا) در ماده «یذکروا» (متذکر شوند) این نکته نهفته است که موضوعات مورد تذکر، به نحوى در معرض فهم، ادراک و دریافت بشر وجود دارد و غفلت بر آن عارض مى شود.

۵- بهره کفرپیشگان مکه از آیه هاى بیدارگر قرآن، تنها تنفر و فرار از آنها بود. (و لقد صرّفنا فى هذا القرءان لیذّکّروا و ما یزیدهم إلاّ نفورًا)

۶- لجاجت و حق ناپذیرى، باعث برداشت و تفسیر غلط از روشن ترین دلایل حق و گریز و اجتناب از آنهاست. (و لقد صرّفنا فى هذا القرءان لیذّکّروا و ما یزیدهم إلاّ نفورًا) سخن حق، به خودى خود چیزى نیست که نفرت آفرین باشد. با توجه به این نکته، تنفر مشرکان از آیات روشن قرآن، عاملى جز موضع گیرى پیشین و لجاجت آنها نخواهد داشت.

۷- ذهنیتها و پیشداوریها، از آفات حق پذیرى و عامل حق گریزى (و لقد صرّفنا ... و ما یزیدهم إلاّ نفورًا) در آیه قبل، توضیح داد که مشرکان مکه با انتساب فرزند به خداوند، در صدد استهزاى خداوند بودند که این برخوردى است خصمانه و در این جا مى گوید: «آیات فراوان الهى، بر نفرت آنها مى افزاید» و این نشان دهنده آن است که موضع گیرى پیشین آنها، موجب شده است که آنان، حق را نپذیرند و از آن بگریزند.

۸- بهرهورى از نور و هدایت قرآن، نیازمند داشتن زمینه سالم و پرهیز از پیشداورى (صرّفنا ... و ما یزیدهم إلاّ نفورًا)

۹- برخورد کافران و مشرکان مکه با قرآن، اساس علمى و عقلانى نداشت; بلکه برخاسته از انگیزه هاى نفسانى - روانى آنان بود. (و لقد صرّفنا فى هذا القرءان لیذّکّروا و ما یزیدهم إلاّ نفورًا) خداوند، حاصل تبیین تنوع و گوناگونى آیات خویش را براى مشرکان، نفرت آنان معرفى مى کند و این، نشان مى دهد که آنان، به جاى برخورد منطقى با آیات الهى، برخورد روانى - نفسانى داشتند.

۱۰- حق، هر چند روشن و تبیین شده باشد، لزوماً پذیرش همگان را در پى ندارد. (و لقد صرّفنا فى هذا القرءان لیذّکّروا و ما یزیدهم إلاّ نفورًا)

۱۱- تبیین و ارائه حق لازم است، هر چند مخاطبان آن را نپذیرند. (و لقد صرّفنا فى هذا القرءان لیذّکّروا و ما یزیدهم إلاّ نفورًا) اینکه خداوند مى فرماید: «ما آیات خود را گوناگون و متنوع بیان کردیم، اما آنان نپذیرفتند» استفاده مى شود که باید حق را به هر صورت بیان کرد; هر چند شنوندگان و مخاطبان، آن را قبول نکنند.

موضوعات مرتبط

  • آیات خدا: تبیین آیات خدا ۱
  • ادراک: زمینه ادراک غلط ۶
  • استعداد: نقش استعداد ۸
  • انسان: زمینه تأثیرپذیرى انسان ۲; نیازهاى معنوى انسان ۴
  • پیشداورى: اهمیت اجتناب از پیشداورى ۸; زیانهاى پیشداورى ۷
  • تنبه: عوامل تنبه ۳
  • حق: آثار تبیین حق ۱۰; آثار حق ناپذیرى ۶; آفات حق پذیرى ۷; اهمیت تبیین حق ۱۱; عوامل حق ناپذیرى ۷
  • سخن: آثار تنوع در سخن ۲
  • شناخت: آفات شناخت ۶
  • عبرت: عوامل عبرت ۳
  • فطرت: تنبه فطرت ۴
  • قرآن: تنوع بیانى قرآن ۱; روش بیانى قرآن ۱; زمینه هدایتهاى قرآن ۸; معرضان از قرآن ۵، ۹; نقش قرآن ۳; ویژگیهاى قرآن ۱
  • کافران مکه: بى منطقى کافران مکه ۹; تنفر کافران مکه ۵; حق ناپذیرى کافران مکه ۵; روش برخورد کافران مکه ۹; کافران مکه و قرآن ۵، ۹; هواپرستى کافران مکه ۹
  • لجاجت: آثار لجاجت ۶
  • مشرکان: زمینه تنبه مشرکان ۱
  • مشرکان مکه: بى منطقى مشرکان مکه ۹; روش برخورد مشرکان مکه ۹; مشرکان مکه و قرآن ۵، ۹; هواپرستى مشرکان مکه ۹
  • نیازها: نیاز به تذکر ۴
  • هدایت: زمینه هدایت پذیرى ۸
  • همگان: حق ناپذیرى همگان ۱۰

منابع