الحجر ٦
ترجمه
الحجر ٥ | آیه ٦ | الحجر ٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الذِّکْرُ»: مصدر است و به معنی اسم فاعل، یعنی (مذکّر) است. یعنی: کتاب یادآور و اندرزگو که قرآن است (نگا: آلعمران / ، نحل / و ). «نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ»: مراد تمسخر و استهزاء است (نگا: منافقون / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ يَسْتَعْجِلُونَکَ بِالسَّيِّئَةِ... (۰) وَ مَا مَنَعَ النَّاسَ أَنْ... (۰) وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا... (۱)
تفسیر
- آيات ۱ - ۹،سوره حجر
- مفاد كلى سوره مباركه حجر
- پشيمانى كافران : اى كاش مسلمان شده بوديم !
- درخواست مشركان از پيامبر(ص ) كه بر ايشان ملائكه بياورد!
- جواب خداوند در مقابل اين درخواست باطل
- حق مطلب در معناى : ((ما ننزل الملائكة الا بالحق ...))
- قرآن از هر گونه تحريف و تصرفى مصون است
- (روايتى در مورد خروج موحدان عاصى از جهنم و بقاء كافران در آن درذيل آيه : ((ربما يود...))
- فصلاول : در بيان اينكه قرآن عصر حاضر همان قرآننازل بر پيامبر اسلام (ص ) است
- رواياتى كه بر عدم وقوع تحريف و تصرف در قرآن دلالت دارند
- استدلالاتى بر عدم وقوع زياده و نقص و تغيير در قرآن
- دليل چهارم قائلين به تحريف : تكرار حوادث مربوط به بنىاسرائيل در امت اسلام .
- بيان ضعف استدلال به اجماع براى اثبات عدم وقوع تحريف قرآن و زياد شدن در آن
- ضعف و قصور روايات دال بر وقوع تحريف در قرآن از نظر سند و دلالت
- دسيسه و جعل روايت دشمنان قرآن مخفى نماند!
- برسى نمونه هايى از آيات جعلى و ساختگى !
- مجموع قرآن دلالت قطعى دارد بر اينكه در قرآن تحريفى رخ نداده است
- پاسخ به دو دليل ديگر قائلين به تحريف : استبعاد عقلى عدم تحريف و روايتى دربارهمصحف على عليه السلام
- خطاب به قائلين به تحريف : مقصود شما از نسخ تلاوت چيست ؟
- پاسخ به دليل ديگر قائلين به تحريف : تكرار حوادث مربوط به بنىاسرائيل در امت اسلام
- درباره جمع و تاءليف قرآن و جمع بين رواياتى كه برخى بر جمع قرآن در زمانپيامبر(ص ) و برخى بعد از آن حضرت دلالت دارند
- جمع و تدوين قرآن بر اساس يك قرائت در زمان عثمان
- آنچه از روايات مربوط به جمع و تاءليف قرآن استفاده مى شود
- دلالت روايات مربوط به جمع قرآن بر عدم تحريف
- قرآن خود عمده ترين دليل بر عدم وقوع تحريف است
- ترتيب سور قرآن در جمع اول و دوم كار صحابه بوده است
- ترتيب آيات قرآن نيز توفيقى نبوده و بدون دخالت صحابه انجام نشده است
- آيا ترتيب آيات قرآنى توفيقى است ؟
- نقل كلام مازرى درباره دلالت روايت انس بر جمع قرآن بعد از پيامبر(ص ) و رد آن
- ايراداتى چند به قائلين به توفيقى بودن ترتيب آيات قرآنى
- رد روايات انساء كه از طرق عامه وارد شده و بر منسوخ التلاوه شدن پاره اى از آياتوحى دلالت مى كنند
نکات آیه
۱- خطاب استهزاگرانه و بى ادبانه کافران مکه به پیامبر(ص) به هنگام سخن گفتن با آن حضرت (و قالوا یأیها الذى نزّل علیه الذّکر) از اینکه کفار، در مخاطب قرار دادن پیامبر(ص) به جاى خطاب مستقیم با اسم و عنوان، با عنوان موصول و غایب آن حضرت را صدا مى زدند و نیز از اینکه به او نسبتى مى دادند که خود آن را قبول نداشتند، حاکى از نکته فوق است.
۲- «ذکر بودن قرآن»، وصفى که کافران مکه با آن آشنا بودند. (و قالوا یأیها الذى نزّل علیه الذّکر)
۳- کافران مکه، پیامبر(ص) را به خاطر ادعاى نزول وحى بر خود، فردى مجنون و دیوانه مى دانستند. (و قالوا یأیها الذى نزّل علیه الذّکر إنک لمجنون) شواهد تاریخى گواهند که قبل از ادعاى نبوت پیامبر(ص) آنان چنین تهمتى را به آن حضرت نسبت نمى دادند، پس این تهمت به خاطر نکته یاد شده است.
۴- کافران مکه، نزول وحى بر پیامبر(ص) را، ادعایى بیش نمى دانستند. (قالوا یأیها الذى نزّل علیه الذّکر) ذکر نکردن منشأ نزول ذکر و مجهول آوردن فعل «نُزِّل» و نیز با استهزا بیان کردن آن، مى تواند به منظور یاد شده باشد.
۵- نزول وحى از جانب خداوند بر بشر، امرى غیر قابل قبول و به دور از عقل و خرد و در حد دیوانگى در بینش کافران مکه (قالوا یأیها الذى نزّل علیه الذّکر إنک لمجنون)
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱، ۳، ۴
- ذکر ۲:
- قرآن: نامهاى قرآن ۲
- کافران مکه: استهزاهاى کافران مکه ۱; بینش کافران مکه ۴، ۵; بی ادبى کافران مکه ۱; تهمتهاى کافران مکه ۳; روش برخورد کافران مکه ۱، ۳; کافران مکه و قرآن ۲; کافران مکه و محمد(ص) ۱، ۳; کافران مکه و نبوت بشر ۵; کافران مکه و وحى ۴
- محمد(ص): استهزاى محمد(ص) ۱; تهمت جنون به محمد(ص) ۳; وحى به محمد(ص) ۳، ۴