الأنفال ٧

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۴:۱۴ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

و (به یاد آرید) هنگامی را که خداوند به شما وعده داد که یکی از دو گروه [= کاروان تجاری قریش، یا لشکر مسلح آنها] نصیب شما خواهد بود؛ و شما دوست می‌داشتید که کاروان (غیر مسلح) برای شما باشد (و بر آن پیروز شوید)؛ ولی خداوند می‌خواهد حق را با کلمات خود تقویت، و ریشه کافران را قطع کند؛ (از این رو شما را بر خلاف میلتان با لشکر قریش درگیر ساخت، و آن پیروزی بزرگ نصیبتان شد.)

و [فراموش نكنيد] آن زمان را كه خداوند به شما وعده مى‌داد كه يكى از آن دو گروه نصيب شماست، ولى شما دوست داشتيد [كاروان‌] غير مسلح نصيب شما گردد، و خدا مى‌خواست كه با سخنان خويش حق را پايدار سازد و ريشه كافران را بركند
و [به ياد آوريد] هنگامى را كه خدا يكى از دو دسته [كاروان تجارتى قريش يا سپاه ابوسفيان‌] را به شما وعده داد كه از آنِ شما باشد، و شما دوست داشتيد كه دسته بى‌سلاح براى شما باشد، و[لى‌] خدا مى‌خواست حق [=اسلام‌] را با كلمات خود ثابت، و كافران را ريشه‌كن كند.
به یاد آر هنگامی که خدا به شما وعده فتح بر یکی از دو طایفه را می‌داد (غلبه بر سپاه قریش یا کاروان تجاری شام) و شما مسلمین مایل بودید که آن طایفه که شوکت و سلاحی همراه ندارند نصیب شما شود، و خدا می‌خواست که حق را با سخنان خود (که وعده پیروزی حق را داده است) ثابت گرداند و از بیخ و بن ریشه کافران را برکند.
و [یاد کنید] هنگامی را که خدا پیروزی بر یکی ازدو گروه [سپاه دشمن یا کاروان تجارتی قریش] را به شما وعده داد، و شما دوست داشتید بر کاروان تجارتی قریش دست یابید، ولی خدا می خواست پیروزی در میدان جنگ را با فرمان نافذی [که دایر بر پیروزی مؤمنان و شکست دشمنان جاری ساخته بود] تحقّق دهد و ریشه کافران را قطع کند.
و به ياد آر آنگاه را كه خدا به شما وعده داد كه يكى از آن دو گروه به دست شما افتد و دوست داشتيد كه آن گروه كه عارى از قدرت است، به دست شما افتد، حال آنكه خدا مى‌خواست با سخنان خويش حق را بر جاى خود نشاند و ريشه كافران را قطع كند.
و یاد آورید که خداوند به شما وعده داده بود که یکی از دو طایفه نصیب شما [و مغلوب شما]ست، و دوست می‌داشتید آنکه بدون سلاح است [کاروان تجاری‌] نصیب شما باشد، و حال آنکه خداوند می‌خواست که به کلمات خویش حق را احقاق کند و ریشه کافران را برکند
و [ياد كنيد] آنگاه كه خدا يكى از آن دو گروه- كاروان بازرگانى و سپاه كافران- را به شما وعده مى‌داد كه از آن شما خواهد بود، و شما دوست مى داشتيد كه گروه بى‌خار و بى‌سلاح- كاروان بازرگانى- شما را باشد و حال آنكه خدا مى‌خواست كه حق را با سخنان خود- نهادها و سنتهايى كه براى يارى كردن پيامبران و پيروان حق قرار داده- استوار و پايدار كند و بنياد كافران را براندازد.
(ای مؤمنان! به یاد آورید) آن گاه را که خداوند پیروزی بر یکی از دو دسته را به شما وعده داد. (پیروزی بر کاروان تجاری قریش به سرپرستی ابوسفیان، و یا پیروزی بر لشکری که از مکّه تدارک شده بود و به سرپرستی ابوجهل برای نجات کاروان آمده بود). شما دوست می‌داشتید دسته‌ای نصیب شما گردد که از قدرت و قوّت چندانی برخوردار نیست (که کاروان بود،) ولی خدا می‌خواست حق را با سخنان خود (که بیانگر اراده و قدرت یزدانند، برای مردم) ظاهر و استوار گرداند و کافران را (از سرزمین عرب با پیروزی مؤمنان) ریشه‌کن کند (لذا شما را با لشکر قریش درگیر کرد).
و چون خدا یکی از دو دسته(ی کاروان تجارتی قریش یا سپاه ابوسفیان) را به شما وعده داد که بی‌گمان از آنِ شما باشند و شما دوست داشتید که دسته‌ی بی‌سازوبرگ برای شما باشد حال آنکه خدا می‌خواهد حق [:اسلام] را با کلمات خود ثابت و کافران را ریشه‌کن کند،
و هنگامی که وعده می‌دادتان خدا یکی از دو گروه را که آن از آن شما است و دوست می‌داشتید که جز شوکتمند شما را باشد و خدا می‌خواست جایگزین کند حقّ را به کلمات خود و ببُرد دنباله کافران را


الأنفال ٦ آیه ٧ الأنفال ٨
سوره : سوره الأنفال
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«غَیْرَ ذَاتِ الشَّوْکَةِ»: فاقد قوّت و قدرت. بی‌نیرو و شکوه. «یُحِقُّ»: ثابت و پابرجا دارد. «دَابِرَ»: دنباله‌رو. آخر. (قَطْعُ الدَّابِر) کنایه از ریشه‌کن کردن است.


تفسیر

نکات آیه

۱- مسلمانان صدر اسلام موظف به هجوم به کاروان تجارى مشرکان قریش و یا نبرد با سپاه مسلح آن بودند. (کما أخرجک ربک ... إذ یعدکم اللّه إحدى الطائفتین ... و یرید اللّه أن یحق الحق بکلمته)

۲- کاروان تجارى قریش، فاقد نیروى دفاعى مقاوم (غیر ذات الشوکة) «شوکة» به معناى خار درخت و بوته است و در آیه کنایه از سلاحهاى جنگى است. بنابراین «غیر ذات الشوکة» یعنى گروهى نامسلح. و مقصود از آن کاروان تجارى قریش است که به سرکردگى ابوسفیان و همراه با چهل نفر از شام به سوى مکه در حرکت بودند.

۳- سپاه مشرکان مکه مجهز به سلاحهاى جنگى و داراى برترى نظامى نسبت به مسلمانان (و تودون أن غیر ذات الشوکة تکون لکم) عدم تمایل مسلمانان به رویارویى با سپاه شرک و نیز جمله «کانما یساقون إلى الموت» در آیه قبل دلالت بر این دارد که مشرکان در جنگ بدر از نیروى نظامى برترى برخوردار بودند.

۴- پیروزى بر سپاه مشرکان قریش و یا تسلط بر کاروان تجارى آنان، وعده خداوند به اهل ایمان (و إذ یعدکم اللّه إحدى الطائفتین)

۵- مسلمانان، مشتاق رویارویى با کاروان تجارى قریش و ناخشنود از درگیرى با سپاه مسلح آنان (و تودون أن غیر ذات الشوکة تکون لکم)

۶- خداوند خواهان رویارویى مسلمانان با سپاه مسلح قریش و مشرکان مکه (تودون أن ... و یرید اللّه أن یحق الحق بکلمته) از مقابله دو جمله «تودون ... » و «یرید اللّه ... » به دست مى آید که اراده خداوند بر خلاف خواسته مسلمانان در انتخاب یکى از دو گروه (کاروان تجارى و سپاه مسلح مشرکان) بوده است.

۷- تعلق اراده الهى به تحقق یافتن حق و ریشه کن شدن کافران (و یرید اللّه أن یحق الحق بکلمته و یقطع دابر الکفرین) «دابر» به معناى آخرت است و از بین بردن آخر هر چیز به معناى نابودسازى کامل آن چیز است.

۸- پیاده شدن حق و ریشه کن شدن بنیان کافران، هدف از فرمان خداوند به نبرد با مشرکان مکه در بدر (و یرید اللّه أن یحق الحق بکلمته و یقطع دابر الکفرین)

۹- فرمان خداوند به مبارزه با کفر و شرک و به وجود آوردن صحنه مبارزه، از اسباب تحقق اراده خداوند براى اظهار حق و نابودى کفر (و یرید اللّه أن یحق الحق بکلمته) خداوند در برابر مؤمنان که خواهان هجوم به کاروان تجارى قریش بودند، خواست تا آنان با لشکریان کفر درآویزند و به جهاد با آنان بپردازند و همان را نیز مقدر ساخت و بیان داشت که احقاق حق در پرتو آن حاصل مى شود. بنابراین مراد از «بکلمته» همان فرمان به جهاد و تحقق یافتن صحنه مبارزه است.

۱۰- قضایاى جنگ بدر و پیروزى مسلمانان در آن، نعمتى بزرگ و شایسته و بایسته به یاد داشتن و شامل درسهایى از توحید (إذ یعدکم اللّه إحدى الطائفتین أنها لکم) مقصود از فرمان خداوند به یادآورى قضایاى بدر، یادآورى حاکمیت خداوند بر عوامل طبیعى است. زیرا نیروى برتر و غیر قابل مقایسه مشرکان نسبت به مسلمانان اقتضا مى کرد که مشرکان پیروز شوند ; ولى تقدیر خداوند بر این بود که پیروزى از آن مسلمانان باشد ; و چنین شد.

۱۱- لزوم یادآورى حقایق آموزنده تاریخ (إذ یعدکم اللّه إحدى الطائفتین)

۱۲- تأثیر عمیق جنگ بدر در تحکیم پایه هاى توحید و آیین اسلام و شکست شرک و کفر (و یرید اللّه أن یحق الحق بکلمته و یقطع دابر الکفرین)

۱۳- برکنده شدن ریشه هاى کفر از زمین، هدفى متعالى در بینش الهى (و یرید اللّه أن یحق الحق بکلمته و یقطع دابر الکفرین)

۱۴- پیروزى حق و شکست باطل، هدفى بس والاتراز رسیدن به ثروت دنیا در بینش الهى (تودون أن غیر ذات الشوکة تکون لکم و یرید اللّه ... و یقطع دابر الکفرین)

روایات و احادیث

۱۵- عن جابر قال: سألت ابا جعفر (ع) عن تفسیر هذه الآیة فى قول اللّه: «یرید اللّه أن یحق الحق بکلماته و یقطع دابر الکافرین» قال ابو جعفر(ع): ... و اما قوله: «یحق الحق بکلماته» فانه یعنى یحق حق آل محمد(ع) و اما قوله: «بکلماته» قال: ک--لماته فى الباطن على(ع) هو کلمة اللّه فى الب--اطن و اما قوله: «و یقطع دابر الکاف---رین» فهم بنوا ام---یة هم الکافرون ... .[۱] امام باقر(ع) در پاسخ سؤال جابر از تفسیر آیه «یرید اللّه أن یحق الحق ... »، فرمود: ... اما سخن خدا «یحق الحق بکلماته» یعنى: خدا احقاق حق آل محمد(ع) مى کند. و اما مراد از «بکلماته»، کلمات خدا در باطن، حضرت على(ع) است ; زیرا او در باطن، کلمة اللّه است. اما مراد از «و یقطع دابر الکافرین»، بنى امیه است ; زیرا آنان، کافرانند ... .

موضوعات مرتبط

  • ارزشها:۱۳، ۱۴
  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۸ ; عوامل تحکیم اسلام ۱۲
  • اهداف مقدس:۱۳، ۱۴
  • باطل: شکست باطل ۱۴
  • تاریخ: عبرت از تاریخ ۱۱
  • توحید: تعالیم توحید ۱۰ ; عوامل تحکیم توحید ۱۲
  • جهاد: با مشرکان قریش ۱ ; جهاد با مشرکان مکه ۸ ; کراهت از جهاد ۵ ; مشروعیت جهاد ابتدایى ۱
  • حق: اظهار حق ۹ ; برپایى حق ۸ ; پیروزى حق ۱۴
  • خدا: اراده خدا ۶، ۷، ۹ ; اوامر خدا ۸، ۹ ; نعمتهاى خدا ۱۰ ; وعده خدا ۴
  • دشمنان: سلطه بر اموال دشمنان ۴
  • دنیاطلبى: ارزش دنیاطلبى ۱۴
  • ذکر: حقایق تاریخ ۱۰، ۱۱
  • شرک: عوامل شکست شرک ۱۲ ; مبارزه با شرک ۹
  • غزوه بدر: آثار غزوه بدر ۱۲ ; فلسفه غزوه بدر ۸ ; قصه غزوه بدر ۱۰
  • قریش: سپاه مشرکان قریش ۳ ; ضعف مشرکان قریش ۲ ; قدرت نظامى قریش ۳ ; کاروان تجارتى قریش ۱، ۲، ۴، ۵
  • کافران: هلاکت کافران ۷، ۸
  • کفر: عوامل شکست کفر ۱۲ ; مبارزه با کفر ۹ ; نابودى کفر ۹، ۱۳
  • کنترل اجتماعى: شیوه کنترل اجتماعى ۱۱
  • مؤمنان: وعده به مؤمنان ۴
  • مسلمانان: پیروزى مسلمانان ۱۰ ; ضعف مسلمانان ۳ ; علایق مسلمانان صدر اسلام ۵ ; مسلمانان و مشرکان قریش ۵، ۶ ; مسؤولیت مسلمانان صدر اسلام ۱ ; ناخشنودى مسلمانان ۵
  • مشرکان: پیروزى بر مشرکان ۴
  • مشرکان مکه: جنگ با مشرکان مکه ۶

منابع

  1. تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۵۰، ح ۲۴ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۱۳۶، ح ۲۸.