الأنعام ٥٠
ترجمه
الأنعام ٤٩ | آیه ٥٠ | الأنعام ٥١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«خَزَآئِنُ»: جمع خزینه، گنجینهها. انبارهای نفائس اموال. مراد از (خَزَآئِنُ اللهِ) مقدّراتی است که جز خدا کسی از آنها آگاه نیست. «مَلَک»: فرشته. «الأعْمَی»: کور. مراد شخص گمراه است که با چراغ عقل حقائق را پیدا نمیکند. «الْبَصِیرُ»: بینا. مراد شخص ایمانداری است که در پرتو اندیشه به حقائق راه مییابد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۵۵ - ۳۷، سوره انعام
- سبب اينكه مشركين به منظور عاجز ساختن پيامبر (ص ) درخواست معجزه از او كردندجهل به دو امر بوده است .
- وجه اشتراكى كه بين انسان و حيوانات ديگر وجود دارد و موجب تشابه انسان و حيوانات ديگر در مساءله (( حشر )) و بازگشت به خدا مى باشد، داشتن شعور است .
- پاسخ به چند سؤ ال در مورد حشر حيوانات غير انسانى و حشرامثال آسمانها و زمين و آفتاب و ماه و...
- تاءمل و دقت در (( مختار )) بودن بود و حالات نفسانيه اى كه به وسيله آن افعال اختيارى خود را انجام مى دهد.
- اختلاف فاحشى كه در مبادى (( اختيار )) و اسباب آن در انسان وجود دارد.
- مى توان گفت حيوانات هم تا اندازه اى مختار هستند و احتمالا به تكاليفى مناسب با افق فهم و اختيارشان مكلف هستند.
- چند احتمال در معناى (( كتاب )) در (( ما فرطنا فى الكتاب من شى ء )) .
- سخنان نادرستى كه در معناى آيه مربوط به (( امت بودن )) و (( محشور شدن )) حيوانات غير انسانى گفته شده است .
- نكته اى كه در توصيف مشركين به گنگى و كورى و كرى ، گاه به وصل و گاه به فصل ، وجود دارد.
- در شدائد و سختى ها، روى آوردن به خدا از فطريات بشر است .
- نكاتى چند كه از توضيحات قبلى روشن گرديد.
- بيان عدم منافات آيه مورد بحث با: (( و ما دعا الكافرين الا فىضلال )) .
- ابتلاء امم قبل از امت اسلام به (( باءساء )) و (( ضراء )) ، تا شايد در برابر خدا سرفرود آورند.
- تا زمانى كه شدت باءسا و ضراء باعث انقطاع از اسباب ظاهرى نشود فطرت توحيدىانسان مشرك بروز نمى كند.
- فساد اين گفتار كه امم سابق حتى در شدائد اضطرارآور زير بار توحيد نرفته اند!
- احتياج عليه مشركين به عجز شركاى ادعائى و بت هايشان از هردخل و تصرفى در عالم .
- مشركين ، همان ستمكارانند و جز به خاطر ظلمشان غذاب نمى شوند.
- مراد از: (( خزائن الله )) .
- مراد از نفى علم غيب (( و لا اعلم الغيب )) از لسان پيامبر (ص ).
- جمله : (( و لا اقول لكم انى ملك )) تعبير ديگرى است از: (( انما انا بشر مثلكم )) .
- فرق بين پيامبر(ص ) و ديگر مردمان ، مانند فرق بينا و نابينا است .
- وجه اينكه در جمله : (( و ليس لهم من دونه ولى و لا شفيع )) شفاعت ، بدون استثناء، نفىشده است .
- معناى جمله : (( و انذر به الذين يخافون ان يحشروا )) با توجه به اينكه مشركين موردخطاب در سوره انعام ، معتقد به حشر نبوده اند.
- برحذر داشتن رسول خدا(ص ) از راندن مؤ منين فقير، كه خواست امتياز طلب هاى ثروتمندبود.
- نظر راغب اصفهانى در مورد معناى (( وجه )) در: (( وجه الله )) ، (( وجه ربك )) وامثال آن .
- مراد از (( وجه الله )) ذات خدا نيست ، بلكه هر چيزى كه به خدا انتساب دارد و نيز آنچه كه بنده از خداى خود انتظار دارد، وجه خدا مى باشد.
- معناى جمله : (( ما عليك من حسابهم من شى ء و ما من حسابك من شى ء )) .
- فاصله طبقاتى بين مردم امتحانى الهى است .
- كرامت و عزت ، با شكر كه همانا توحيد است همراه مى باشد و تفاوت هاى مادى ، امتحان است .
- چند روايت درباره توبه كه از آيه : (( و اذا جائك الذين يؤ منون ... )) استفاده مى شود.
- چند روايت درباره (( قدريه )) و توضيحى در مورد حديث معروف : (( قدريه مجوس اين امت است )) .
- چند روايت در مورد سنت (( املاء )) و (( استدراج )) و مهلت دادن خداوند به كفار در دنيا.
- رواياتى پيرامون درخواست اشراف و اغنياء از پيامبر(ص ) كه فقراء را از خود دور كند،و نهى خداوند از اين عمل .
- توضيحى درباره روش تطبيق ، در تفسير آيات قرآن و روايات شاءن نزول ، و اشاره به اينكه اين روايات ، قابل اعتماد نيستند.
نکات آیه
۱- پیامبر (ص)، مأمور بیان محدوده وظایف و اختیارات خویش براى مردم (قل ... إن أتبع إلا ما یوحى إلىّ)
۲- پیامبر (ص) سخنى که بیانگر در اختیار داشتن خزاین خداوند باشد، بر زبان نراند. (قل لا أقول لکم عندى خزائن اللّه)
۳- منابع و خزاین جهان از آن خداوند و در اختیار اوست. (خزائن اللّه)
۴- پیامبر (ص) مدعى آگاهى خویش بر غیب نیست. (و لا أعلم الغیب)
۵- پیامبر (ص) هیچگاه ادعاى فرشته بودن نکرد. (و لا أقول لکم إنى ملک)
۶- از دیدگاه برخى مردم در اختیار داشتن خزاین الهى و آگاهى به غیب و فرشته بودن، نشانه پیامبرى است. (قل لا أقول لکم عندى خزائن اللّه و لاأعلم الغیب و لاأقول لکم إنى ملک)
۷- توقّعات نابجا و درخواستهاى غیر اصولى مشرکان از پیامبر (ص) (قل لا أقول لکم ... إنى ملک) نفى ملک بودن و ... بیانگر وجود چنین توقّعاتى در بین مردم است.
۸- لزوم پرهیز از غلو و افراط درباره پیامبر (ص) و پیشوایان دینى (قل لا أقول لکم ... إنى ملک) مأموریت پیامبر (ص) به نفى این گونه موارد (نفى فرشته بودن و ...) دستور و برنامه اى براى همگان است که درباره پیامبران الهى راه غلو و افراط در پیش نگیرند و بر خداوند پیشى نجویند.
۹- پیشوایان و مبلغان دین وظیفه دار مبارزه با پندارهاى غلوآمیز مردم درباره آنان (قل لا أقول لکم ... إنى ملک) الزام پیامبر (ص) به اعلام موارد مذکور در آیه الزامى است براى همه مبلغان و پیشوایان دین که این موارد را براى مردم بیان نمایند.
۱۰- تنها وحى الهى تعیین کننده وظایف و شأن پیامبر (ص) است. (قل لا أقول لکم ... إنى ملک إن أتبع إلا ما یوحى إلىّ)
۱۱- پیامبر (ص)، تنها در محدوده تعیین شده در وحى الهى مجاز به ارائه معجزات است. (قل لا أقول لکم ... إنى ملک إن أتبع إلا ما یوحى إلىّ) جمله «إن أتبع إلا ما یوحى»، به تناسب موضوع مورد بحث، تعیین محدوده اى براى ارائه معجزات مى تواند باشد. یعنى من فرشته و مالک خزاین نیستم، فقط تابع وحى الهى هستم و هر جا و به هر صورت که لازم و بجا باشد، معجزه ارائه مى نمایم.
۱۲- پیامبر (ص) تنها تابع وحى الهى است، نه تابع در خواستهاى مشرکان. (إن أتبع إلا ما یوحى إلىّ)
۱۳- دریافت وحى، تنها امتیاز پیامبران از دیگران (قل لا أقول لکم ... إن أتبع إلا ما یوحى إلىّ)
۱۴- نابرابرى ناآگاهان و آگاهان به محدوده قدرت و وظایف پیامبران، مانند نابرابرى کوران و بینایان (قل لا أقول لکم ... إنى ملک ... قل هل یستوى الأعمى و البصیر أفلاتتفکرون) در اینکه مراد از «أعمى» و «بصیر» در آیه چیست، احتمالاتى وجود دارد; از آن جمله اینکه کسانى که پس از بیان محدوده قدرت و وظایف پیامبران این حقایق را دریافته و پذیرا مى شوند، «بصیر» و آن کسانى که جاهلانه سخنهاى واهى گفته و درخواستهاى نابجا دارند «أعمى» (کور) هستند.
۱۵- توقّعات بیجاى مشرکان از پیامبر (ص)، برخاسته از نادانى (قل لا أقول لکم عندى خزائن اللّه و ... قل هل یستوى الأعمى و البصیر)
۱۶- مؤمنان به پیامبر (ص)، بینا و راه یافته و تکذیب کنندگان او کور و گمراه هستند. (فمن ءامن ... والذین کذبوا ... قل هل یستوى الأعمى و البصیر) چون موضوع آیات اثبات رسالت پیامبر (ص) است، مى توان گفت مراد از «البصیر» مؤمنان به آن حضرت و مراد از «الأعمى» تکذیب کنندگان آن حضرت هستند.
۱۷- پیامبر (ص)، بینا و راه یافته، و مشرکان، کور و گمراه هستند. * (فمن ءامن ... والذین کذبوا ... قل هل یستوى الأعمى و البصیر) ظاهراً مراد از «البصیر»، پیامبر (ص)، مراد از «الأعمى»، مشرکان هستند. و چون موضوع آیه، ایمان به پیامبر است، گویا آیه در صدد بیان فلسفه لزوم ایمان به آن حضرت است. یعنى از آنجا که پیامبر (ص) بصیر است، دیگران باید از او تبعیت کنند.
۱۸- نیندیشیدن، ریشه تلقى نادرست مشرکان از پیامبرى و توقّعات نابجاى آنان است. (قل لا أقول لکم عندى خزائن اللّه ... أفلاتتفکرون) جمله توبیخى «أفلا تتفکرون» دعوتى است به تفکر در تمامى معارف عنوان شده در این دسته آیات
۱۹- به کارگیرى اندیشه، راهى براى رسیدن به حقایق است. (قل لا أقول لکم عندى خزائن اللّه ... أفلاتتفکرون)
۲۰- تفکر درباره محدوده قدرت و وظایف پیامبر (ص) و معجزات وى، مورد ترغیب و توصیه خداوند (قل لا أقول لکم ... أفلاتتفکرون) از مصادیق مهم و بارز مذکور در آیه، محدوده قدرت و وظایف پیامبر(ص) است که جمله «أفلا تتفکرون» همه مردم را به تفکر درباره آن فرا مى خواند.
۲۱- نیندیشیدن درباره محدوده قدرت و وظایف پیامبران و خرافه گویى درباره آنان، مورد نکوهش خداوند (قل لا أقول لکم عندى خزائن اللّه ... أفلاتتفکرون)
۲۲- عن الرضا(ع) ... ان رسول اللّه (ص) لم یکن لیحرم ما أحل اللّه و لا لیحلل ما حرم اللّه و لالیغیر فرائض اللّه و احکامه کان فى ذلک کله متبعا مسلما مؤدیا عن اللّه و ذلک قول اللّه عز و جل: «إن أتبع إلا ما یوحى إلىّ» ... .(۱) امام رضا (ع) فرمود: ... رسول خدا (ص) هیچگاه در صدد حرام نمودن حلال خدا و حلال نمودن حرام خدا و تغییر دادن واجبات و احکام الهى نبود، بلکه در تمام اینها پیرو، تسلیم و بیان کننده از جانب خداوند بود. و این است، معناى سخن خداوند: «إن أتبع إلا ما یوحى إلى» ... .
موضوعات مرتبط
- آفرینش: مالک خزاین آفرینش ۳
- اطاعت: ترک اطاعت از مشرکان ۱۲
- انبیا: ۱. عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۲۰، ح ۴۵، ب ۳۰; نورالثقلین، ج ۱، ص ۷۲۰، ح ۹۱. فضایل انبیا ۱۳; محدوده قدرت انبیا ۱۴; محدوده مسؤولیت انبیا ۱۴; وحى به انبیا ۱۳
- بصیرت: ارزش اهل بصیرت ۱۴; اهل بصیرت ۱۶، ۱۷
- بینش: مبارزه با بینش غلط ۹; منشأ بینش غلط ۱۸
- تشبیهات: تشبیه به بینایان ۱۰; تشبیه به کوران ۱۰
- تعقل: آثار تعقل ۱۹; آثار عدم تعقل ۱۸; تشویق به تعقل ۲۰; تعقل در معجزه محمّد (ص) ۲۰; سرزنش عدم تعقل ۲۱
- توقّعات بیجا: منشأ توقّعات بیجا ۱۸
- جهل: آثار جهل ۱۵
- حق: روش وصول به حق ۱۹
- خدا: اختصاصات خدا ۳; توصیههاى خدا ۲۰; خزاین خدا ۳; سرزنشهاى خدا ۲۱
- رهبرى: غلو درباره رهبرى دینى ۸; مسؤولیت رهبرى ۹
- عقیده: سرزنش عقیده به خرافات ۲۱
- علم غیب: اهمیت علم غیب ۶
- علما: مقامات علما ۱۴
- غلو: اهمیت ترک غلوّ ۸; مبارزه با غلوّ ۹; غلوّ ممنوع ۸
- قرآن: تشبیهات قرآن ۱۴
- گمراهان:۱۶، ۱۷
- مؤمنان: بصیرت مؤمنان ۱۶
- مبلّغان: مسؤولیت مبلّغان ۹
- محمّد (ص): اختیارات محمّد (ص) ۱، ۱۱; ادعاهاى محمّد (ص) ۴، ۵; انقیاد محمّد (ص) ۲۲; بصیرت محمّد (ص) ۱۷; تعیین مسؤولیت محمّد (ص) ۱۰; سیره محمّد (ص) ۱۲; غلوّ درباره محمّد (ص) ۸; کوردلى مکذّبان محمّد (ص) ۱۶; گمراهى مکذّبان محمّد (ص) ۱۶; محدوده قدرت محمّد (ص) ۲۰، ۲۱; محدوده قدرت محمّد (ص) ۲۰، ۲۱; محدوده مسؤولیت محمّد (ص) ۲۰، ۲۱، ۲۲; محمّد (ص) و خزاین خدا ۲; محمّد (ص) و علم غیب ۴; محمّد (ص) و مشرکان ۱۲; مسؤولیت محمّد (ص) ۱; معجزه محمّد (ص) ۱۱
- مردم: بینش مردم ۶
- مشرکان: بینش غلط مشرکان ۱۸; توقّعات بیجاى مشرکان ۷، ۱۵، ۱۸; جهل مشرکان ۱۵; درخواست مشرکان ۷; کوردلى مشرکان ۱۷; گمراهى مشرکان ۱۷; مشرکان و محمّد (ص) ۷، ۱۵
- معجزه: محدوده ارائه معجزه ۱۱
- ملائکه: مقامات ملائکه ۶
- مهتدین:۱۶، ۱۷
- نبوت: نشانه هاى نبوت ۶
- وحى: تبعیت از وحى ۱۲; نقش وحى ۱۰