البقرة ٢٥٨

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۵۷ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

آیا ندیدی (و آگاهی نداری از) کسی [= نمرود] که با ابراهیم در باره پروردگارش محاجه و گفتگو کرد؟ زیرا خداوند به او حکومت داده بود؛ (و بر اثر کمی ظرفیت، از باده غرور سرمست شده بود؛) هنگامی که ابراهیم گفت: «خدای من آن کسی است که زنده می‌کند و می‌میراند.» او گفت: «من نیز زنده می‌کنم و می‌میرانم!» (و برای اثبات این کار و مشتبه‌ساختن بر مردم دستور داد دو زندانی را حاضر کردند، فرمان آزادی یکی و قتل دیگری را داد) ابراهیم گفت: «خداوند، خورشید را از افق مشرق می‌آورد؛ (اگر راست می‌گویی که حاکم بر جهان هستی تویی،) خورشید را از مغرب بیاور!» (در اینجا) آن مرد کافر، مبهوت و وامانده شد. و خداوند، قوم ستمگر را هدایت نمی‌کند.

آيا نديدى آن كس را كه چون خدا به او ملك و مكنت بخشيده بود با ابراهيم در باره‌ى پروردگارش مجادله مى‌كرد؟ آن‌گاه كه ابراهيم گفت: پروردگار من كسى است كه زنده مى‌كند و مى‌ميراند. او گفت: من نيز زنده مى‌كنم و مى‌ميرانم. ابراهيم گفت: خداوند خورشيد را از م
آيا از [حال‌] آن كس كه چون خدا به او پادشاهى داده بود [و بدان مى‌نازيد، و] در باره پروردگار خود با ابراهيم محاجّه [مى‌]كرد، خبر نيافتى؟ آنكاه كه ابراهيم گفت: «پروردگار من همان كسى است كه زنده مى‌كند و مى‌ميراند.» گفت: «من [هم‌] زنده مى‌كنم و [هم‌] مى‌ميرانم.» ابراهيم گفت: «خدا[ى من‌] خورشيد را از خاور برمى‌آورد، تو آن را از باختر برآور.» پس آن كس كه كفر ورزيده بود مبهوت ماند. و خداوند قوم ستمكار را هدايت نمى‌كند.
آیا ندیدی که پادشاه زمان ابراهیم (علیه السّلام) به دلیل حکومتی که خدا به او داده بود درباره (یکتایی) خدا با ابراهیم به جدل برخاست؟ چون ابراهیم گفت: خدای من آن است که زنده گرداند و بمیراند، او گفت: من نیز زنده می‌کنم و می‌میرانم. ابراهیم گفت که خداوند خورشید را از طرف مشرق برآورد، تو اگر توانی از مغرب بیرون آر؛ آن نادان کافر در جواب عاجز ماند؛ و خدا راهنمای ستمکاران نخواهد بود.
آیا [با دیده عبرت] ننگریستی به کسی که چون خدا او را پادشاهی داده بود [از روی کبر و غرور] با ابراهیم درباره پروردگارش به مجادله و ستیز و گفتگوی بی منطق پرداخت؟! هنگامی که ابراهیم گفت: پروردگارم کسی است که زنده می کند و می میراند [او] گفت: من هم زنده می کنم و می میرانم. [و برای مشتبه کردن کار بر مردم، دستور داد دو زندانی محکوم را حاضر کردند، یکی را آزاد و دیگری را کشت.] ابراهیم [برای بستن راه مغالطه و تزویر به روی دشمن] گفت: مسلماً خدا خورشید را از مشرق بیرون می آورد، تو آن را از مغرب برآور! پس آنکه کافر شده بود، متحیر و مبهوت شد. و خدا گروه ستم گر را [به خاطر تجاوز، ستم، پافشاری بر عناد و لجاجشان] هدایت نمی کند.
آن كسى را كه خدا به او پادشاهى ارزانى كرده بود نديدى كه با ابراهيم درباره پروردگارش محاجّه مى‌كرد؟ آنگاه كه ابراهيم گفت: پروردگار من زنده مى‌كند و مى‌ميراند. او گفت: من نيز زنده مى‌كنم و مى ميرانم. ابراهيم گفت: خدا خورشيد را از مشرق برمى‌آورد تو آن را از مغرب برآور. آن كافر حيران شد. زيرا خدا ستمكاران را هدايت نمى كند.
آیا [داستان‌] کسی را که از [سرمستی‌] آنکه خداوند به او ملک و مکنت بخشیده بود، با ابراهیم درباره پروردگارش محاجه می‌کرد ندانسته‌ای؟ چون ابراهیم گفت پروردگار من کسی است که زندگی می‌بخشد و می‌میراند، او [نمرود] گفت من [نیز] زندگی می‌بخشم و می‌میرانم، ابراهیم گفت خداوند خورشید را از مشرق برمی‌آورد، تو از مغربش برآور آن کفر پیشه سرگشته [و خاموش‌] ماند، و خداوند مردم ستمکار را هدایت نمی‌کند
آيا ننگريستى به آن كس كه با ابراهيم در باره [هستى‌] پروردگارش گفت و گو و ستيزه مى‌كرد از آن رو كه خدا به او پادشاهى داده بود آنگاه كه ابراهيم گفت: پروردگار من آن است كه زنده مى‌كند و مى‌ميراند، او گفت: من هم زنده مى‌كنم و مى‌ميرانم. ابراهيم گفت: همانا خدا آفتاب را از سوى خاور برآرد تو آن را از سوى باختر برآر. پس آن كه كافر شده بود فروماند و سرگشته شد و خدا مردم ستمكار را راه ننمايد.
آیا با خبری از کسی که با ابراهیم درباره‌ی (الوهیّت و یگانگی) پروردگارش راه مجادله و ستیز در پیش گرفت، بدان علّت که خداوند بدو حکومت و شاهی داده بود (و بر اثر کمی ظرفیّت از باده غرور سرمست شده بود)؟ هنگامی که ابراهیم گفت: پروردگار من کسی است که (با دمیدن روح در بدن و بازپس گرفتن آن) زنده می‌گرداند و می‌میراند. او گفت: من (با عفو و کشتن) زنده می‌گردانم و می‌میرانم. ابراهیم گفت: خداوند خورشید را از مشرِق برمی‌آورد، تو آن را از مغرب برآور. پس آن مرد کافر واماند و مبهوت شد. و خداوند مردم ستمکار (مُصرّ بر تبهکاری، و دشمن حق) را هدایت نمی‌کند.
آیا سوی آن کس که از آن رو که خدا به او پادشاهی داده بود (و بدان می‌نازید، و) درباره‌ی پروردگار خود با ابراهیم محاجّه کرد، ننگریسته‌ای‌؟ چون ابراهیم گفت: «پروردگارم همان کس است که زنده می‌کند و می‌میراند.» (او) گفت: «من (هم) زنده می‌کنم و می‌میرانم.» ابراهیم گفت: «خدا به‌راستی خورشید را از خاور بر می‌آورد، تو آن را از باختر بر آر.» پس آن کس که کفر ورزیده بود مبهوت شد. و خدا گروه ستمکاران را هدایت نمی‌کند.
آیا ندیدی آن را که ستیزه کرد با ابراهیم درباره پروردگارش زیرا که خدا داده بودش پادشاهی را هنگامی که گفت ابراهیم پروردگار من آن است که زنده کند و بمیراند گفت من زنده کنم و بمیرانم ابراهیم گفت همانا خدا بیاورد خورشید را از خاور پس بیارش از باختر پس سراسیمه شد آنکه کفر ورزید و خدا هدایت نکند گروه ستمگران را


البقرة ٢٥٧ آیه ٢٥٨ البقرة ٢٥٩
سوره : سوره البقرة
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَلَمْ تَرَ إِلَی؟»: آیا آگاهی از؟ باید آگاه باشی از؟ «حَآجَّ»: مجادله و منازعه کرد. به حجّت‌گوئی و حجّت خواهی نشست. «أَنْ آتَاهُ اللهُ الْمُلْکَ»: چون که خدا بدو حکومت و شاهی داده بود. یعنی سلطنت و قدرت او را مغرور کرده بود و به انکار خدا واداشته بود. «بُهِتَ»: مبهوت گردید. خاموش و درمانده و سرگردان و بی‌برهان شد.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - محاجّه و ستیز نمرود (شاه بابل) با ابراهیم (ع)، درباره ربوبیّت الهى (الم تر الى الّذى حاجّ ابرهیم فى ربّه ان اتیه اللّه الملک) کلمه «حاجّ» از مصدر محاجّه به معناى ارائه برهان و دلیل است در مقابل حجّت و دلیل خصم و خالى از معناى مخاصمه و مجادله نیست. بنابرآنچه مورّخین نوشته اند و نیز روایات دلالت دارد، پادشاه معاصر حضرت ابراهیم (ع)، نمرود (از سلاطین بابل) بوده است.

۲ - پادشاهى، سلطنت و قدرت نمرود، داده اى از جانب خداوند (ان اتیه اللّه الملک)

۳ - حاکمیّت و سلطه طغیانگران، داده اى از جانب خداوند (ان ءَاتیه اللّه الملک)

۴ - دعوت خداوند به دقّت در محاجّه نمرود با ابراهیم (ع) (الم تر الى الّذى حاجّ ابرهیم)

۵ - محاجّه درباره وحدانیّت و ربوبیّت الهى و انکار آن، على رغم بهره مندى از داده هاى خداوندى، شگفت آور و خلاف عقل سلیم است. (الم تر الى الّذى حاجّ ابرهیم فى ربّه ان اتیه اللّه الملک) مقصود از استفهام در «الم تر ... »، بیان شگفتى از چنین محاجّه و انکارى است.

۶ - قدرتمدارى نمرود، زمینه ساز غرور، کفر و طغیانگرى وى (الم تر الى ... ان اتیه اللّه الملک) بنابراینکه جمله «ان اتیه ... »، بیان علّت محاجّه باشد; یعنى چون ملک و سلطنت یافت، چنین و چنان کرد.

۷ - قدرتمدارى، زمینه ساز غرور و کفر در برابر ربوبیّت الهى (الم تر الى الّذى ... ان اتیه اللّه الملک) چنانچه جمله «ان اتیه ... »، بیانِ علّتِ کفر و غرور نمرود باشد، مى توان از آن یک نتیجه کلّى به دست آورد که قدرت و سلطنت، زمینه ساز غرور، کفر و ... است.

۸ - نمرود، نمونه اى از منحرفان راه رشد، محرومان از ولایت الهى، روندگان از نور به ظلمت و جاودان در آتش (قد تبیّن الرّشد ... اللّه ولىّ الّذین ... الم تر الى الّذى حاجّ ابرهیم) خداوند پس از بیان ایمان و کفر (ولایت «اللّه» و «طاغوت» در آیات پیشین) براى نشان دادن نمونه خارجى، داستان ابراهیم (ع) و نمرود را بیان کرده که ابراهیم (ع) نمونه اى از ایمان و نمرود، نمونه اى از کفر است.

۹ - حضرت ابراهیم (ع)، نمونه اى از هدایت یافتگان به راه رشد، بهره مندان از ولایت الهى و روندگان به سوى نور (قد تبیّن الرّشد ... اللّه ولىّ الّذین امنوا ... الم تر الى الّذى حاجّ ابرهیم)

۱۰ - استدلال ابراهیم (ع) به اماته (میراندن) و احیاء (زنده کردن) پروردگار، بر وحدانیّت و ربوبیّت وى (اذ قال ابرهیم ربّى الّذى یحیى و یمیت)

۱۱ - قانون حیات و مرگ، نشانه و پرتوِ ربوبیّت الهى (ربّى الّذى یحیى و یمیت)

۱۲ - زندگى و مرگ، تنها در دست پروردگار است. (ربّى الّذى یحیى و یمیت)

۱۳ - ادّعاى مغالطه آمیز نمرود، بر اینکه مرگ و زندگى به دست اوست. (قال انا اُحیى و امیت) از اینکه ابراهیم (ع) در برابر پاسخ نمرود (انا احیى ... )، استدلالى دیگر مطرح کرد (فان اللّه ... )، معلوم مى شود احیاء و اماته اى را که نمرود مدعى بود ; با مغالطه به اطرافیان خویش که درکى از واقعیّت حیات و مرگ نداشتند، باوراند. (چنانچه در روایات آمده است که دستور به کشتن فردى و آزادى محکوم به مرگى را داد.)

۱۴ - طلوع دائمى خورشید از مشرق، جلوه اى از قدرت الهى و نشانه ربوبیّت او (حاجّ ابرهیم فى ربّه ... فان اللّه یأتى بالشمس من المشرق)

۱۵ - امور جهان، تحت تدبیر خداوند (اتیه اللّه الملک ... یحیى و یمیت ... فان اللّه یأتى بالشمس من المشرق)

۱۶ - حاکمیّت بر نظام هستى و تدبیر جهان، شأن الوهیّت خداوند (فانّ اللّه یأتى بالشمس من المشرق)

۱۷ - ثابت شدن توحید ربوبى خداوند بر نمرود، پس از بیان دلایل روشن توسط ابراهیم (ع) (اذ قال ابرهیم ربّى ... فبهت الّذى کفر)

۱۸ - قدرت و تصرّف در نظام هستى، لازمه ربوبیّت (حاجّ ابرهیم فى ربّه ... فأت بها من المغرب) با توجّه به اینکه حضرت ابراهیم (ع) براى اثبات مقام ربوبیّت خداوند، به قدرت و تصرّف او استدلال کرده است.

۱۹ - درخواست ابراهیم (ع) از نمرود بر تغییر در نظام عالم (آوردن خورشید از مغرب)، براى اثبات مدّعاى ربوبیّتش (فأت بها من المغرب)

۲۰ - بُهت (واماندگى و ناتوانى) نمرود، در مناظره و استدلال بر ربوبیّت خویش (انا احیى و امیت ... فبُهت الّذى کفر)

۲۱ - عجز و واماندگى کافران و ستمگران، در استدلال بر ربوبیّت غیر خداوند (فبهت الّذى کفر و اللّه لا یهدى القوم الظّالمین) توصیف نمرود به «الّذى کفر» اشاره به علت بهت است ; یعنى نه تنها نمرود در انکار ربوبیّت خداوند وامانده شد; بلکه هر کافرى در مقابل برهان ابراهیم (ع) و متمسکان به قرآن، عاجز مى گردد.

۲۲ - کفر و عناد نمرود و مغالطه وى با ابراهیم (ع) (ربّى الّذى یحیى و یمیت قال انا احیى و امیت) حضرت ابراهیم (ع) از «احیاء» و «اماته» معنى حقیقتش را اراده کرده بود، در حالى که مراد نمرود، معناى مجازى آن بود.

۲۳ - انسانهاى برخوردار از نعمتهاى بیشتر الهى، سزاوارتر به درک و پذیرش ربوبیّت الهى (الم تر ... ان اتیه اللّه الملک) گفته شده جمله «ان اتیه اللّه ... » به قرینه سیاق آیه به این معناست که نمرود به خاطر برخوردارى از نعمت خدادادى ملک و سلطنت، باید بهتر از دیگران به ربوبیّت الهى اذعان کند. چرا که ملک و سلطنت نیز پرتویى از ربوبیّت و الوهیّت خداست.

۲۴ - ظالمان، محروم از هدایت الهى (و اللّه لا یهدى القوم الظّالمین)

۲۵ - پادشاه عصر ابراهیم (ع) (نمرود)، حاکمى کافر و ستمگر (فبهت الّذى کفر و اللّه لا یهدى القوم الظّالمین)

۲۶ - کفر همراه با عناد و ایستادگى در برابر حق، ستمگرى است. (فبهت الّذى کفر و اللّه لا یهدى القوم الظّالمین)

۲۷ - کفر و ستمگرى، مانع پذیرش حقّ و خضوع در برابر دلایل روشن آن (فبهت الّذى کفر و اللّه لا یهدى القوم الظّالمین)

۲۸ - پذیرش دلایل روشن و هدایت یافتن آدمى، منوط به تعلّق اراده خداوندى است. (فبهت الّذى کفر و اللّه لا یهدى القوم الظّالمین)

موضوعات مرتبط

  • آفرینش: تدبیر آفرینش ۱۵، ۱۶، ۱۸ ; نظام آفرینش ۱۸
  • آیات خدا: ۱۱، ۱۴
  • احتجاج: احتجاج ناپسند ۵
  • احیاى مردگان: ۱۰
  • ابراهیم (ع): احتجاج ابراهیم (ع) ۱، ۴، ۱۰، ۱۷، ۱۹ ; الگوگیرى از ابراهیم (ع) ۹ ; دعوت ابراهیم (ع) ۱۰، ۱۷
  • انسان: انسان کامل ۹
  • ایمان: زمینه ایمان ۲۳
  • تعقّل: اهمیّت تعقّل ۴
  • تکبّر: زمینه تکبّر ۶، ۷
  • توحید: توحید افعالى ۲، ۳، ۱۲ ; دلایل توحید ۱۰
  • جهنّم: جاودانگى در جهنّم ۸
  • حاکمان ظلم: ۲، ۳، ۲۵
  • حق: پذیرش حق ۲۳، ۲۸ ; دشمنى با حق ۲۶ ; موانع پذیرش حق ۲۷
  • حیات: اهمیّت حیات ۱۱ ; منشأ حیات ۱۲، ۱۳
  • خدا: اراده خدا ۲۸ ; تدبیر خدا ۱۵، ۱۶ ; حاکمیّت خدا ۱۶ ; دعوت خدا ۴ ; ربوبیّت خدا ۱، ۵، ۷، ۱۰، ۱۱، ۱۴، ۱۷، ۲۳ ; عطایاى خدا ۲، ۳، ۵ ; مختصات خدا ۱۶ ; نعمتهاى خدا ۲۳ ; ولایت خدا ۸، ۹ ; هدایت خدا ۲۴، ۲۸
  • خورشید: ۱۴
  • طاغوت: حاکمیّت طاغوت ۳
  • طغیان: زمینه طغیان ۶
  • ظالمان: ۲۱، ۲۴
  • ظلم: آثار ظلم ۲۷ ; موارد ظلم ۲۶
  • عذاب: اهل عذاب ۸
  • عقل: عقل سلیم ۵
  • غرور: زمینه غرور ۶، ۷
  • قدرت‌طلبى: آثار قدرت‌طلبى ۶، ۷
  • قضا و قدر: ۲۸
  • کافران: ۲۱، ۲۵
  • کفر: آثار کفر ۲۶، ۲۷ ; زمینه کفر ۶، ۷
  • گمراهان: ۸
  • مرگ: منشأ مرگ ۱۱، ۱۲، ۱۳
  • مغالطه: ۱۳، ۲۲
  • نمرود: احتجاج نمرود ۱، ۴ ; سلطنت نمرود ۱، ۲، ۲۵ ; طغیان نمرود ۶ ; ظلم نمرود ۲۵ ; غرور نمرود ۶، ۷ ; قدرت نمرود ۶، ۷ ; کفر نمرود ۶، ۷، ۲۵ ; گمراهى نمرود ۸ ; مغالطه نمرود ۱۳، ۲۲

منابع