البقرة ٩٥
ترجمه
البقرة ٩٤ | آیه ٩٥ | البقرة ٩٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بِمَا»: به سبب چیزی که. «قَدَّمَتْ»: انجام داده است. پیشاپیش فرستاده است. «أَیْدِی»: دستها. جمع (یَد) که میتواند کنایه از خود شخص یا قدرت او نیز باشد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۹۴ ۹۹ بقره
- ادامه محاجه با يهود و اثبات دروغگوئى آنان و ترسشان از مرگ
- امتحان يهود كه آيا در ادعاى خود كه زندگى قرين به سعادت آخرت را خاص خود مى داند راست مى گويد يا دروغ ؟
- يهود نسبت به هر ملت ديگرى نسبت به زندگى دنيا مريض تر است
- ((بصير)) يعنى عالم به ديدنى ها
- بهانه يهود براى عدم ايمان به قرآنهج البلاغه ما با جبرئيل دشمنيم
- وجه بكار بردن التفات در آيه شريفه
- بحث روايتى (شامل روايتى درباره دشمنى يهود با جبرئيل )
- كيفيت خواب رسول اللّه (ص )
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«95» وَ لَنْ يَتَمَنَّوْهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ
ولى آنها هرگز به سبب آنچه از پيش فرستادهاند، آرزوى مرگ نكنند و خداوند به حال ستمگران، آگاه است.
نکته ها
نترسيدن از مرگ، نشانهى صدق ويقين است. وقتى مرگ از راه مىرسد شوخىها، تعارفات و خيالات مىگريزند، تنها انسان مىماند و اعمال او. در لحظهى مرگ، انسان باور مىكند كه متاع دنيا كم است و آخرت بهتر وباقى است. در لحظه مرگ، انسان باور مىكند كه دنيا غنچهاى است كه براى هيچكس شكفته نمىشود و دوستان دنيوى مگسانند دور شيرينى. انسان اگر به مرتبه يقين برسد، هرچه به مرگ نزديكتر مىشود، احساس قرب ووصول به لقا وديدار الهى مىكند. به همين دليل حضرت على عليه السلام وقتى ضربهى شمشير را بر فرق خود احساس كرد فرمود: «فُزتُ و ربّ الكعبة» قسم به پروردگار كعبه رستگار شدم.
امام حسين عليه السلام در كربلا هر چه به زمان شهادت نزديك مىشد، صورتش برافروخته و شكوفاتر مىگرديد، و وقتى در شب آخر از يارانش پرسيدند: مرگ نزد شما چگونه است؟
جلد 1 - صفحه 164
جملاتى را در جواب عرضه داشتند كه نشان دهندهى يقين آنان به حقّانيّت راهشان بود، آنها مرگ را شيرين مىدانستند و حتّى برخى از آنان در همان شب آخر با يكديگر مزاح مىكردند.
پیام ها
1- ترس از مرگ، در واقع ترس از كيفر كارهاى خودماست. «بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ»
2- مدّعيان دروغگو و متوقّعان نابجا، ظالمند. «وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ»*
3- خودتان مىدانيد كه چه كردهايد، خداوند نيز كه از آنها با خبر است، پس اين همه ادّعا براى چه؟! «وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَنْ يَتَمَنَّوْهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ (95)
وَ لَنْ يَتَمَنَّوْهُ أَبَداً: و هرگز يهودان آرزو نكنند مرگ را ابدا، بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ: به سبب آنچه پيش فرستاده است نفسهاى ايشان از كشتن انبياء و تحريف صفات پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و انكار آن حضرت با وجود علم آنها به حقيقت او، و مخالفت احكام تورات. وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ: و خداى تعالى داناست به ستمكاران از كافران و فاسقان و دروغگويان. اين فرمايش تهديد عظيمى است ايشان را و تنبيه بر آنكه ايشان ظالمان و كاذبانند در ادعا.
تنبيه: فرمايش «وَ لَنْ يَتَمَنَّوْهُ» نفى ابد و اخبار به غيب و موافق با واقع باشد، زيرا اگر مرگ را آرزو داشتند، هر آينه اظهار مىكردند و مشهور مىشد در ميان تواريخ اهل اسلام، و تاكنون هيچكس از آنها چنين قولى نقل ننموده.
و در منهج ابن عباس از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه: اگر يهودى تمناى مرگ نمودى، فورا آب دهان در گلوى آنها گرفته شدى و همه مىمردند، و در روى زمين يك يهودى باقى نماندى «1».
«1» همان مدرك، صفحه 238.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 206
نكته: چون «يد» عامله كه مختص به انسان و آلت قدرت او باشد بر عامه صنايع و بيشتر منافع او از آنست، لذا حق تعالى يكبار نفس را تعبير فرموده به آن مانند آيه «بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ» و يك مرتبه قدرت را به آن تعبير فرموده مانند آيه «يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَنْ يَتَمَنَّوْهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ (95)
ترجمه
و هرگز آرزو نكنند آنرا هيچوقت براى آنچه پيش فرستاده است دستهاشان و خدا دانا است بستمكاران..
تفسير
آنچه را پيش فرستادند موجبات دخول در آتش است مانند كفر بمحمد (ص) و آل او (ع) و انكار قرآن و تغيير تورية و خدا دانا است بستم ستمكاران كه آن ادعاء امرى است كه در آنها نيست و انكار كسانى است كه اهل و لايق اين ادعا هستند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَن يَتَمَنَّوهُ أَبَداً بِما قَدَّمَت أَيدِيهِم وَ اللّهُ عَلِيمٌ بِالظّالِمِينَ (95)
(و اينان هرگز آرزوي مرگ نكنند بواسطه اعمالي که بدستهاي خود انجام دادهاند و خداوند بستمكاران دانا و آگاه است) لن براي تأكيد نفي و با كلمه ابدا دلالت بر تأييد ميكند يعني اينان هرگز آرزوي مرگ نخواهند كرد براي اينكه خود در باطن ميدانند که در هر دو دعوي كاذبند، اما در دعوي اولي براي اينكه در خود تورات دارد که لعنت كرده كساني را که بدستور آن عمل نكنند، و يهود در جميع اعصار از زمان موسي «ع» تا زمان پيغمبر اسلام صلّي اللّه عليه و آله و سلّم مخالفت تورات را نموده و حتي شرك بخدا آوردند و با اينكه ميدانستند پيغمبر اسلام همان است که تورات اوصاف او را بيان نموده ايمان نياوردند و لعن بمعني بعد از رحمت و گرفتار عذاب و غضب الهي شدن است و با دعوي اينكه دار آخرت خصيصه آنها است مباينت دارد و لذا نصاري براي اينكه از لعن تورات بواسطه مخالفت آن خود را آسوده نموده باشند عذري براي خود تراشيده و گفتند حضرت عيسي «ع» بعوض ما بدوزخ رفت «فدانا من لعنة الناموس» و اما دعوي دوم، عهد قديم مشحون است از اينكه بني اسرائيل در اثر شرك و بت پرستي و ترك خدا و تورات از نظر خدا افتادند و مورد غضب او قرار گرفته و مستأصل شدند و گرفتار سلاطين مشرك شدند و اينکه باولي خداوند و دوست او و پسران او بودن كمال ضديت را دارد.
وَ اللّهُ عَلِيمٌ بِالظّالِمِينَ خداوند بكذب آنها و بما في الضمير آنها و اعمال زشت و كفر و شرك و عناد و عصبيت و لجاج و ساير معاصي آنها آگاه است چه لفظ ظلم بر همه اينها اطلاق ميشود و مورد اينکه جمله اگر چه يهودند ولي چنانچه
جلد 2 - صفحه 113
مكرر گفتهايم مورد، مخصص عموم نميشود و لفظ الظالمين که جمع محلي بالف و لام و مفيد عموم است بعموم خود باقي است و شامل جميع ظالمين ميشود چه ظالم بغير و چه ظالم بنفس و اينکه جمله براي تنبيه آنان است که خداوند بجميع افعال و كردار آنها عالم و داناست.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 95)- در این آیه، قرآن اضافه میکند: «آنها هرگز تمنّای مرگ نخواهند کرد، به خاطر اعمال بدی که پیش از خود فرستادند» (وَ لَنْ یَتَمَنَّوْهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ).
«و خداوند از ستمگران، آگاه است» (وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ).
آری! آنها میدانستند در پرونده اعمالشان چه نقطههای سیاه و تاریک وجود دارد، آنها از اعمال زشت و ننگین خود مطّلع بودند، خدا نیز از اعمال این ستمگران آگاه است، بنابراین سرای آخرت برای آنها سرای عذاب و شکنجه و رسوایی است و به همین دلیل خواهان آن نیستند.
نکات آیه
۱ - یهودیان، هرگز - به خاطر یأس از سعادت اخروى - خواهان مرگ نبوده و هیچ گاه از آن استقبال نخواهند کرد. (و لن یتمنوه أبداً)
۲ - گریز یهود از آرزوى مرگ، نشانه نادرستى ادعاى آنان (بهشتى بودنشان) است. (فتمنوا الموت إن کنتم صدقین. و لن یتمنوه أبداً)
۳ - یهود، مردمى گنهکار و داراى کردارهایى ناروا (و لن یتمنوه أبداً بما قدمت أیدیهم) مراد از «ما» در «ما قدمت أیدیهم» (آنچه را پیش فرستادند) گناهان و اعمال نارواست.
۴ - یهودیان، به خاطر ارتکاب گناهان، امیدى به بهره مند شدن از سراى آخرت ندارند. (لن یتمنوه أبداً بما قدمت أیدیهم )
۵ - اعمال و رفتار آدمیان، تعیین کننده فرجام آنان در سراى آخرت است. (بما قدمت أیدیهم )
۶ - گریز باور داران به قیامت از مرگ و ناپسند شمردن آن، به خاطر ارتکاب گناهان و ترس از عذاب اخروى است. (و لن یتمنوه أبداً بما قدمت أیدیهم ) «باء» در «بما قدمت» سببیه است. بنابراین جمله «لن یتمنوه ...» گویاى این حقیقت است که گناهان از عوامل ترس از مرگ است. گفتنى است که چون جمله فوق درباره باورداران به خدا و قیامت است، علت یاد شده مخصوص آنان مى باشد.
۷ - یهود، مردمى ستم پیشه اند. (و اللّه علیم بالظلمین) از مصداقهاى «الظالمین» - به قرینه صدر آیه و آیات پیشین - یهودیان مى باشد.
۸ - گنهکاران، ستمکارند. (بما قدمت أیدیهم و اللّه علیم بالظلمین)
۹ - خداوند، آگاه به ستمکارى ستمگران است. (و اللّه علیم بالظلمین)
۱۰ - ادعاى بهشتى بودن، على رغم ارتکاب گناه، ادعایى ظالمانه است. (قل إن کانت لکم الدار الأخرة ... و اللّه علیم بالظلمین) علت ستمگر خواندن یهود، علاوه بر گنهکار بودنشان، مى تواند به خاطر ادعاى نارواى آنان نیز باشد.
۱۱ - خداوند، ستمکاران را به سزاى اعمالشان خواهد رساند. (و اللّه علیم بالظلمین) هدف از بیان آگاهى خداوند به ستمکاران، تهدید آنان به عذاب مى باشد.
موضوعات مرتبط
- آرزو: آرزوى مرگ ۱، ۲
- ادعا: ادعاى سعادت اخروى ۱۰; ادعاى ظالمانه ۱۰
- انسان: فرجام اخروى انسان ۵
- ترس: آثار ترس از عذاب ۶; ترس از عذاب اخروى ۶
- خدا: علم خدا ۹; کیفرهاى خدا ۱۱
- سرنوشت: عوامل مؤثر در سرنوشت ۵
- ظالمان: ۷، ۸ علم خدا به ظالمان ۹; کیفر ظالمان ۱۱
- ظلم: کیفر ظلم ۱۱
- عمل: آثار عمل ۵
- قیامت: مؤمنان به قیامت ۶
- گناه: آثار گناه ۶; ارتکاب گناه ۱۰
- گناهکاران: ۳ ظلم گناهکاران ۸
- مؤمنان: مؤمنان و مرگ ۶
- مرگ: فلسفه فرار از مرگ ۶
- یهود: صفات یهود ۳، ۷; ظلم یهود ۷; عمل ناپسند یهود ۳; عوامل یأس یهود ۴; فرار یهود از مرگ ۲; گناهکارى یهود ۳، ۴; محرومیت اخروى یهود ۴; نشانه هاى بطلان ادعاى یهود ۲; یأس یهود از سعادت اخروى ۱، ۴; یهود و مرگ ۱