روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۴۲

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۳۰ توسط Move page script (بحث | مشارکت‌ها) (Move page script صفحهٔ من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۴۲ را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۴۲ منتقل کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۳، أَبْوَابُ الْقَضَايَا وَ الْأَحْكَام-بَابُ الْحِيَلِ فِي الْأَحْكَام

: 
وَ قَضَى‏ عَلِيٌّ ع‏ فِي رَجُلٍ جَاءَ بِهِ رَجُلاَنِ فَقَالاَ إِنَّ هَذَا سَرَقَ دِرْعاً فَجَعَلَ اَلرَّجُلُ يُنَاشِدُهُ لَمَّا نَظَرَ فِي اَلْبَيِّنَةِ وَ جَعَلَ يَقُولُ وَ اَللَّهِ لَوْ كَانَ‏ رَسُولُ اَللَّهِ ص‏ مَا قَطَعَ يَدِي أَبَداً قَالَ وَ لِمَ قَالَ كَانَ يُخْبِرُهُ رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ أَنِّي بَرِي‏ءٌ فَيُبَرِّئُنِي بِبَرَاءَتِي فَلَمَّا رَأَى‏ عَلِيٌّ ع‏ مُنَاشَدَتَهُ إِيَّاهُ دَعَا اَلشَّاهِدَيْنِ وَ قَالَ لَهُمَا اِتَّقِيَا اَللَّهَ وَ لاَ تَقْطَعَا يَدَ اَلرَّجُلِ ظُلْماً وَ نَاشَدَهُمَا ثُمَّ قَالَ لِيَقْطَعْ أَحَدُكُمَا يَدَهُ وَ يُمْسِكَ اَلْآخَرُ يَدَهُ فَلَمَّا تَقَدَّمَا إِلَى اَلْمِصْطَبَّةِ لِيَقْطَعَا يَدَهُ ضَرَبَا اَلنَّاسَ حَتَّى اِخْتَلَطُوا فَلَمَّا اِخْتَلَطُوا أَرْسَلاَ اَلرَّجُلَ فِي غُمَارِ اَلنَّاسِ وَ فَرَّا حَتَّى اِخْتَلَطَا بِالنَّاسِ فَجَاءَ اَلَّذِي شَهِدَا عَلَيْهِ فَقَالَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ‏ شَهِدَ عَلَيَّ اَلرَّجُلاَنِ ظُلْماً فَلَمَّا ضَرَبَا اَلنَّاسَ وَ اِخْتَلَطُوا أَرْسَلاَنِي وَ فَرَّا وَ لَوْ كَانَا صَادِقَيْنِ لَمَا فَرَّا وَ لَمْ يُرْسِلاَنِي فَقَالَ‏ عَلِيٌّ ع‏ مَنْ يَدُلُّنِي عَلَى هَذَيْنِ اَلشَّاهِدَيْنِ‏ أُنَكِّلْهُمَا


من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۴۱ حدیث من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۴۳
روایت شده از : امام على عليه السلام
کتاب : من لايحضره الفقيه - جلد ۳
بخش : أبواب القضايا و الأحكام-باب الحيل في الأحكام
عنوان : حدیث امام على (ع) در کتاب من لا يحضره الفقيه جلد ۳ أَبْوَابُ الْقَضَايَا وَ الْأَحْكَام‏-بَابُ الْحِيَلِ فِي الْأَحْكَام‏
موضوعات :

ترجمه

‏محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۴ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۳۷

دو مرد نزد على عليه السّلام آمده و شهادت دادند كه اين مرد زره‏اى‏ دزديده است، مرد لابه كنان قسم ياد مى‏كرد كه اينان دروغ مى‏گويند و شهادتشان درست نيست و پيوسته مى‏گفت: اگر رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله بود من حدّ نمى‏خوردم، و دستم قطع نمى‏شد. حضرت فرمود: چرا؟ مرد گفت: براى اينكه به او وحى مى‏رسيد كه من بى‏تقصير و از اين تهمت مبرّا هستم و مرا كارى نمى‏كرد، حضرت چون قسم او را ديد دو مرد شاهد را طلبيد و گفت: از خدا بترسيد و دست اين مرد را بناروا قطع نكنيد و آنها را نيز قسم داد، پس فرمود: اكنون يكى از شما دست او را نگهدارد و آن ديگرى دست او را قطع كند. چون آنها در محلّ اجراى حكم بردند مردم ازدحام كردند و درهم ريختند و آن دو شاهد در ميان مردم پنهان شده، فرار كردند. آنگاه مردى كه مورد اتّهام بود بنزد امير المؤمنين آمده عرض كرد: اگر اينان راست مى‏گفتند معنى نداشت كه در ميان مردم و ازدحام مرا رها كرده و فرار كنند، حضرت فرمود: هر كس آن دو را بيابد و حاضر كند كارى با آنها بكنم كه موجب عبرت ديگران شود.


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)