الزخرف ٣٧

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۲۲ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

و آنها [= شیاطین‌] این گروه را از راه خدا بازمی‌دارند، در حالی که گمان می‌کنند هدایت‌یافتگان حقیقی آنها هستند!

|و مسلما آن [شيطان‌] ها ايشان را از راه باز مى‌دارند ولى آنها مى‌پندارند كه هدايت يافتگانند
و مسلماً آنها ايشان را از راه باز مى‌دارند و [آنها] مى‌پندارند كه راه يافتگانند.
و آن شیاطین همیشه آن مردم از خدا غافل را از راه خدا باز دارند (و به ضلالت در افکنند) و پندارند که هدایت یافته‌اند.
و بی تردید شیطان ها چنین کسانی را از راه خدا باز می دارند، در حالی که [با این گمراهی سخت] گمان می کنند راه یافتگان واقعی آنانند؛
و آن شيطانها آنان را از راه خدا باز مى‌گردانند، ولى پندارند كه هدايت‌يافتگانند.
و آنان ایشان را از راه [راست‌] باز دارند، و گمان برند که خود رهیافته‌اند
و هر آينه آنها
شیاطین این گروه را از راه (خدا) بازمی‌دارند و (به گونه‌ای گمراهی را در نظرشان می‌آرایند که) گمان می‌کنند ایشان هدایت‌یافتگان حقیقی هستند.
و بی‌گمان آنان ایشان را همواره از راه (خدا) باز می‌دارند، حال آنکه می‌پندارند راه‌‌یافتگانند.
و همانا آنان بازدارندشان از راه و پندارند که ایشانند راه‌یافتگان‌


الزخرف ٣٦ آیه ٣٧ الزخرف ٣٨
سوره : سوره الزخرف
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِنَّهُمْ»: مرجع (هُمْ) شیاطین است. اگرچه در آیه پیشین به صورت (شَیْطاناً) و مفرد آمده است، در واقع معنی جمعی دارد. «لَیَصُدُّونَهُمْ»: شیاطین کفّار را باز می‌دارند. یعنی زشتیها را در نظرشان زیبا، بیراهه را شاهراه، گمراهی را هدایت، حرام را حلال، و بالاخره نادرست را درست جلوه می‌دهند و ایشان را از راه به در می‌کنند. «یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ»: (نگا: اعراف / ، کهف / - .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - شیاطین، مانع بازگشت انسان هاى غافل از یاد خدا به راه حق (و إنّهم لیصدّونهم عن السبیل)

۲ - یاد خدا، راه رسیدن انسان به کمال واقعى است. (و من یعش عن ذکر الرحمن ... لیصدّونهم عن السبیل) «الف و لام» در «السبیل» آن را بر «ذکر الرحمان» - در آیه قبل - منطبق ساخته است.

۳ - قرآن، راه حرکت انسان به سوى خداوند است. (و من یعش عن ذکر الرحمن ... لیصدّونهم عن السبیل) با توجه به توضیح برداشت قبل و این که مراد از «ذکر الرحمان» قرآن باشد، مطلب یاد شده به دست مى آید.

۴ - خداجویى، گرایش فطرى در نهاد هر انسان است. (و إنّهم لیصدّونهم عن السبیل) از این مطلب که شیاطین مانع بازگشت اعراض کنندگان از یاد خدا هستند، استفاده مى شود که انسان ها - حتى غافلان و حق گریزان - زمینه و تمایل به روى آوردن به سوى خدا را دارند.

۵ - خداگریزان، بر اثر نادانى و گمراهى، خود را هدایت یافته و راه جسته مى پندارند. (و یحسبون أنّهم مهتدون)

۶ - احساس هدایت یافتگى در اوج گمراهى، نتیجه سلطه طولانى و همواره شیاطین بر خداگریزان است. (و إنّهم لیصدّونهم ... و یحسبون أنّهم مهتدون) از فعل مضارع «یصدّون» - که دال بر استمرار است - و نیز ارتباط «لیصدّونهم...» با «یحسبون...»، مطلب بالا استفاده مى شود.

۷ - بازدارندگان انسان از راه حق و سدکنندگان مسیر هدایت، شیطان اند. (نقیّض له شیطنًا ... و إنّهم لیصدّونهم)

۸ - یاد خدا، راهبر آدمى به سعادت و هدایت واقعى است. (و من یعش عن ذکر الرحمن ... لیصدّونهم عن السبیل و یحسبون أنّهم مهتدون) ذکر «یحسبون أنّهم مهتدون» تعریضى به آن دارد که خداگریزان از هدایت به دورند. در نتیجه به قرینه مقابله استفاده مى شود که یادکنندگان خدا به هدایت دست مى یابند.

۹ - شیطان، جلوه دهنده گمراهى به عنوان راه هدایت (و إنّهم لیصدّونهم عن السبیل و یحسبون أنّهم مهتدون) ذکر پندار هدایت یافتگى، مبین این نکته است که شیطان افرادى این چنین را با وعده هدایت و رستگارى مى فریبد و باطل را در شکل واقعى آن به ایشان نمى نمایاند.

۱۰ - شمار شیاطین، بسیار و متنوع به گوناگونى گمراهى ها و متعدد به تعدد گمراهان (نقیّض له شیطنًا ... و إنّهم لیصدّونهم عن السبیل)

موضوعات مرتبط

  • انسان: فطریات انسان ۴
  • تقرب: ابزار تقرب ۳
  • تکامل: عوامل تکامل ۲
  • خداجویى: فطرت خداجویى ۴
  • ذکر: آثار ذکر خدا ۲، ۸; مانعان از ذکر خدا ۱
  • سبیل الله: شیطنت مانعان از سبیل الله ۷
  • سعادت: عوامل سعادت ۸
  • سلوک: روش سلوک ۳
  • شیطان: آثار سلطه شیطان ۶; اغواگرى شیطان ۹; تنوع شیاطین ۱۰; کثرت شیاطین ۱۰; نقش شیطان ۱
  • قرآن: نقش قرآن ۳
  • معرضان ازخدا: بینش معرضان ازخدا ۵; جهل معرضان ازخدا ۵; گمراهى معرضان ازخدا ۵
  • هدایت: عوامل هدایت ۸; گمراهى مدعیان هدایت ۶; مانعان از هدایت ۱، ۷; مدعیان هدایت ۵

منابع