القيامة ٢٠
کپی متن آیه |
---|
کَلاَّ بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ |
ترجمه
القيامة ١٩ | آیه ٢٠ | القيامة ٢١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْعَاجِلَةَ»: دنیای زودگذر (نگا: اسراء / ).
تفسیر
- آيات ۱۶ - ۴۰، سوره قيامت
- مقصود از نهى : ((لا تحرك به لسانك لتجعل به )) و مراد از ((علينا جمعه و قرآنه))
- وجوهى در معناى آيه ((فاذا قراءناه فاتبع قرآنه )) و آيه : ((ثم ان علينا بيانه ))
- مقصود از نهى : ((لا تحرّك به لسانك لتعجل به ...)) گفته شده است
- وصف حال طائفه اى كه در قيامت گشاده رويند
- اشكالى كه در مورد انحصار مستفاد از آيه : ((الى ربها ناظرة )) و پاسخ آن
- حكايت حال طائفه اى ديگر كه در قيامت گرفته رويند،
- مراد از جمله ((والتفّت السّاق بالسّاق ))
- مراد از اينكه در قيامت ((مساق )) به سوى پروردگار است
- وجوه مختلف درباره معناى آيه : ((اولى لك فاولى ثمّ اولى لك فاولى ))
- چند روايت درباره نزول آيات : ((لا تحرك به لسانك ...))
- رواياتى در معناى آيه : ((الى ربّها ناظرة ))
- رواياتى در توضيح آيات مربوط به دم مرگ ، ((اولى لك فاولى ...))، ((ايحسبالانسان ان يترك سدى ")) و قدرت خداوند بر احياء اموات
تفسیر نور (محسن قرائتی)
كَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ «20» وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ «21» وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ «22» إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ «23» وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ «24» تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِها فاقِرَةٌ «25»
چنين نيست (كه مىپنداريد) بلكه به اين دنياى زودگذر دلبستهايد. و آخرت را رها كردهايد. چهرههايى در آن روز شاداب و با طراوت است و به (لطف و پاداش) پروردگارشان چشم دوختهاند. و چهرههايى در آن روز گرفته است. زيرا مىداند مورد عذابى كمر شكن قرار مىگيرد.
نکته ها
«ناضِرَةٌ» شادابى ناشى از دريافت نعمتهاى فراوان است. چنانكه در جاى ديگر فرمود:
«نَضْرَةَ النَّعِيمِ» «1»
شايد مراد از «ناظِرَةٌ» انتظار دريافت نعمت باشد. چنانكه در روايتى از امام رضا عليه السلام آمده
«1». مطففّين، 24.
جلد 10 - صفحه 311
است: «مشرقة تنتظر ثواب ربها» «1» آنان در انتظار پاداش پروردگارشان هستند.
گرچه اين آيه مىفرمايد: «إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ» مردم به سوى پروردگارشان نظر مىكنند. امّا بر اساس آيهاى كه مىفرمايد: «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ» «2» ديدگان تو را در نيابند، خداوند با چشم سر ديده نمىشود و در قيامت مردم به لطف پروردگار نظر دارند.
«باسِرَةٌ» به معناى گرفتگى چهره است.
«فاقِرَةٌ» از «فقار» به معناى ستون فقرات است. فقير نيز از همين ريشه و به معناى كسى است كه به خاطر نادارى گويا ستون فقراتش شكسته است. مراد از فاقره كمرشكن است.
پیام ها
1- سؤال و پرسش روانكاوى لازم دارد؛ زير سؤال بردن قيامت به خاطر دلبستگى به دنياست. يَسْئَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ ... كَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ
2- علاقه به دنيا زمانى بد و قابل سرزنش است كه يا شديد باشد: «لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ» «3» و يا ملازم رها كردن قيامت باشد. «تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ»
3- علاقه به دنيا بسترى براى انكار معاد است. «تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ»
4- دنيا زودگذر است. گويا دنيا براى به آخر رسيدن عجله دارد و به سرعت سپرى مىشود. «تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ»
5- يك دل، دو دوستى برنمىدارد. «تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ»
6- انسان از عَجَل آفريده شده: «خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ» «4»، اگر با عقل و وحى خود را مهار نكند، تنها به فكر دنياى عاجل است. «تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ»
7- يكى از شيوههاى تربيت مقايسه بين كفر و پاداش است: «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ- وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ»
8- مسايل روحى و روانى در چهره انسان اثر مىگذارند. رنگ رخساره خبر
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». انعام، 103.
«3». عاديات، 8.
«4». انبياء، 37.
جلد 10 - صفحه 312
مىدهد از سّر ضمير. «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ- وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ»
9- كسانى كه در دنيا تنها خداوند را عبادت كردند: «فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ» «1»، تنها به او توكّل كردند: «عَلَيْهِ تَوَكَّلْنا» «2»، تنها نسبت به او خاشع بودند و از احدى نهراسيدند: «لا يَخْشَوْنَ أَحَداً» «3»، تنها از او كمك خواستند: «إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» و ...،
در آن روز نيز تنها به او نظر دارند. «إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ»
10- دلبستگى به دنيا و رها كردن آخرت سبب اندوه و گرفتگى چهره در قيامت است. تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ ... وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
كَلاَّ بَلْ تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ «20»
كَلَّا: (ردع انسانى است از اغترار به دنيا و عدم تدبر در قرآن كه مخبر قيامت است) يعنى نه چنان است اى آدميان كه گمان بردهايد از عدم وقوع قيامت و عدم بعث و حساب، و به جهت آن تدبر در قرآن نمىكنيد، بَلْ تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ: بلكه دوست مىداريد دنياى شتاب كننده سريع الزوال را.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ «16» إِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ «17» فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ «18» ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنا بَيانَهُ «19» كَلاَّ بَلْ تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ «20»
وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ «21» وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ «22» إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ «23» وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ «24» تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِها فاقِرَةٌ «25»
ترجمه
حركت مده بخواندن زبانت را تا شتاب كنى بآن
همانا بر عهده ما است فراهم آوردن آن و خواندنش
پس چون خوانديم آنرا پس پيروى كن خواندنش را
پس همانا بر ما است بيان آن
نه چنين است بلكه دوست ميداريد شما مردم امتعه نقد دنيا را
و رها ميكنيد آخرت را
رويهائى در چنين روز خرّم و درخشان
بسوى پروردگارشان بچشم اميد نگرانند
و رويهائى در چنين روزى گرفته و در هم است
ميپندارند كه رسانده شود بآنها عذاب كمر شكنى.
تفسير
در مجمع از ابن عباس ره نقل نموده كه چون قرآن بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل ميشد حضرت براى شوق مفرطى كه به اخذ و ضبط آن داشت عجله ميفرمود در تلقّى و قرائت خود مبادا چيزى از آن از خاطرش محو شود پس خدا او را از اين عمل نهى فرمود نه براى آنكه جائز نبوده بلكه براى آنكه لازم نبوده است و قمّى ره وجه ديگرى نقل نموده كه در آيات آتيه ذكر ميشود انشاء اللّه تعالى و بنابر اين خداوند خطاب به پيغمبر خود فرموده كه بعجله زبان خود را بآيات ما حركت مده و قرائت منما آنرا قبل از تفكّر و تأمّل در معانى آن همانا بعهده ما است جمع آن در سينه تو و اجراء آن بر زبانت يا جمع آن در خارج و قرائت آن بر تو پس وقتى ما آنرا بتوسط جبرئيل بر تو قرائت نموديم متابعت نما قرائت او را تا در ذهنت مستقرّ گردد چنانچه از ابن عبّاس ره نقل شده كه بعد از اين حضرت صبر ميفرمود تا جبرئيل ميرفت آنوقت قرائت ميفرمود و بعضى متابعت را بر عمل باحكام قرآن حمل نمودهاند ولى اوّل اظهر است و مؤيّد آن آنستكه بعد از اين فرموده پس بعهده ما است بيان مشكلات و مجملات آن از حيث معنى و مراد در وقت حاجت و لزوم نه چنين است كه كسى محتاج باشد قرآن را بعجله بخواند ولى انسان طبعا عجول است شما مردم دوست داريد هر امرى را كه بعجله و نقد براى
جلد 5 صفحه 312
شما آماده شده لذا دنيا را اختيار نموديد براى خود و آخرت را از دست داديد چون دنيا معجّل و آخرت مؤجّل است غافل از آنكه آن محقّق است و باقى و اين موقت است و فانى و رويهائى از مردم در روز قيامت درخشان و تابان است و ناظر بعطا و منتظر رحمت و نعمت اوفى از پروردگارند بعد از فارغ شدن آنانكه اولياء خدايند از حساب و غسل نمودن در چشمه حيوان و آشاميدن از آن و سفيد و تابان شدن رويهاشان و بيرون آمدن از انواع پليديها چنانچه مستفاد از اخبار ائمه اطهار است و در بعضى روايات از امير المؤمنين عليه السّلام تصريح شده كه ناظر بمعناى منتظر استعمال ميشود چنانچه خداوند فرموده فَناظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ يعنى منتظرم بچه حال بر ميگردند فرستاده شدگان از قول ملكه سبا در سوره نمل در هر حال معلوم است مراد نظر نمودن بخود خدا نيست بلكه مراد نظر نمودن برحمت و انتظار مزيد نعمت او است و رويهائى از مردم در روز قيامت عبوس و ترش و تاريك و گرفته و درهم است و آنها دشمنان خدايند كه گمان دارند و منتظرند بلا و عذابى بر آنها وارد شود كه بشكند و خورد كند فقرات و مهرههاى پشتشان را و اين دو دسته از هر جهت با يكديگر تقابل تضادّ دارند يكدسته در نهايت خوشى و خرّمى و فرح و سرور و انبساط و يكدسته در غايت ناخوشى و غم و اندوه و گرفتگى و گرفتارى بسر ميبرند و يحبّون و يذرون بصيغه مغايب نيز قرائت شده و بنابر اين نيز مراد افراد انسان است كه در آيات سابقه ذكر شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
كَلاّ بَل تُحِبُّونَ العاجِلَةَ «20» وَ تَذَرُونَ الآخِرَةَ «21»
هرگز چنين نيست بلكه شما دوست ميداريد دنياي امروزه را و واميگذاريد آخرت را انسان نوعا بواسطه قواي حيوانيه که در او است تمايل بلذائذ دنيوي دارد از لباس و خوراك و حب رياست و مال و جاه، و نفس او رغبت ميكند و شيطان هم اغوا ميكند و غرق دنيا ميشود با اينكه هر چه زحمت بكشد بجايي واقف نميشود و با هزاران حسرت بدرود حيات ميكند و فقط جلوگيري از اينکه مفاسد و مضار عقل و ايمان است عقل را مركوب نفس كردهاند و ايمان را هم دور انداختهاند لذا ميفرمايد:
كلا هرگز توجه بقرآن و بيانات آن نميكنيد.
بَل تُحِبُّونَ العاجِلَةَ عاجله دنيا است که فعلا در او هستيد و تمام هم خود را مصروف آن ميكنيد.
جلد 17 - صفحه 302
وَ تَذَرُونَ الآخِرَةَ ابدا بفكر آخرت نيستيد و تداركي براي دار باقيه خود نميكنيد و بزودي دنيا از دست شما ميرود و آخرت دامن گير شما ميشود و پشيمان ميشويد و ديگر فايده ندارد.
تا که دستت ميرسد كاري بكنبرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 20)- در اینجا بار دیگر به ادامه بحثهای مربوط به معاد باز میگردد، و ویژگیهای دیگری را از قیامت، و همچنین علل انکار معاد را بیان میکند.
میفرماید: «چنین نیست که شما میپندارید (و دلایل معاد را کافی نمیدانید) بلکه شما این دنیای زود گذر را دوست دارید» و هوسرانی بیقید و شرط را (کلا بل تحبون العاجلة).
نکات آیه
۱ - علاقه و دلبستگى به دنیا، از علت هاى کفر به قیامت و پرسش هاى انکارآمیز کافران درباره معاد (بل یرید الإنسن لیفجر أمامه . یسئل أیّان یوم القیمة ... کلاّ بل تحبّون العاجلة) برداشت یاد شده، بر این اساس استوار است که آیه شریفه مرتبط با آیه ۵ و ۶ همین سوره (بل یرید الإنسان لیفجر أمامه . یسئل أیّان یوم القیامة) باشد.
۲ - نقدطلبى و نداشتن دوراندیشى، ریشه دلبستگى به دنیا و رها کردن آخرت (کلاّ بل تحبّون العاجلة) کاربرد واژه «عاجلة» (از ماده «عجله») به جاى «الدنیا» مى رساند که نقد بودن متاع دنیا و امکان دستیابى سریع تر به آن، نقش عمده اى در دنیاخواهى و آخرت گریزى کافران دارد.
۳ - دلبستگى به دنیا و نقدطلبى، منشأ تمایل انسان به فسق و فجور (بل یرید الإنسن لیفجر أمامه ... کلاّ بل تحبّون العاجلة) مطلب یاد شده، از ارتباط میان این آیه و آیه ۵ استفاده مى شود.
۴ - تأثیر تمایلات و حبّ و بغض هاى انسان ها، در شکل گیرى اندیشه و باورهاى آنان (أیحسب الإنسن ألّن نجمع عظامه ... کلاّ بل تحبّون العاجلة)
۵ - دنیا، جهانى است گذرا و ناپایدار. (کلاّ بل تحبّون العاجلة) برداشت یاد شده، از نام گذارى دنیا به «عاجلة» (زودگذر) استفاده مى شود.
موضوعات مرتبط
- آخرت: منشأ اعراض از آخرت ۲
- بغض: آثار بغض ۴
- تعقل: عوامل مؤثر در تعقل ۴
- تمایلات: آثار تمایلات ۴
- دنیا: ناپایدارى دنیا ۵
- دنیاطلبى: آثار دنیاطلبى ۱، ۳; منشأ دنیاطلبى ۲
- دین: آسیب شناسى دینى ۱، ۲
- عجله: آثار عجله ۲، ۳
- عقیده: عوامل مؤثر در عقیده ۴
- فسق: منشأ فسق ۳
- کافران: پرسشهاى کافران ۱
- کفر: عوامل کفر به قیامت ۱
- محبت: آثار محبت ۴
منابع