الزمر ٧٠
کپی متن آیه |
---|
وَ وُفِّيَتْ کُلُ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَا يَفْعَلُونَ |
ترجمه
الزمر ٦٩ | آیه ٧٠ | الزمر ٧١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«وُفِّیَتْ کُلُّ نَفْسٍ»: (نگا: آلعمران / ). «هُوَ أَعْلَمُ ...»: مراد این است، احضار گواهان نه بدان خاطر است که اعمال مردم را برای خدا معلوم سازند. بلکه بدان خاطر است تا خود مردم کردارشان را به یاد آورند و با چشم خویش کِشته خویشتن را ببینند و گواهان بر آن گواهی دهند.
تفسیر
- آيات ۶۲ - ۷۵ سوره زمر
- اشاره به وحدانيت خدا در ربوبيت با بيان اينكه او خالق همه چيز ووكيل بر همه چيز است
- اشاره به عدم منافات عصمت با اختيار و بيان اينكه نهى پيامبر صلى الله عليه و آله ازشرك ورزيدن ،نهى حقيقى است
- معناى اينكه درباره مشركين فرمود: و ما قدروداالله حق قدره
- مراد از اينكه زمين در قيامت در قبضه خداوند است
- توضيحى درباره نفخه صور وصعقه آسمانيان و زمينيان
- مقصود از استثناء الا من شاءالله در آيه و نفس فى الصور...
- نفخه دوم و زنده شدن مردگان در قيامت
- مراد از اشراق زمين به نور پروردگارش در قيامت ، و وجوهى كه در اين باره گفته شدهاست
- كلام صاحب كشاف در معنى روشن شدن زمين به نور پروردگارش در قيامت و دواشكال به آن
- حق به طلب در تفسير و اشرقت الاءرض بنور ربها
- كافران دسته دسته به جهنم و متقين گروه گروه به بهشت هدايت مى شوند
- سخن بهشتيان بعد از ورود به بهشت
- طواف ملائكه گرداگرد عرش الهى در قيامت و تسبيح آنان خداونند را
- رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته
- دو روايت درباره اينكه بهشت و جهنم را درب هايى است
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِما يَفْعَلُونَ «70»
و به هر كس (نتيجهى) آن چه انجام داده به تمامى داده شود و خداوند به آن چه انجام مىدهند آگاهتر است.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِما يَفْعَلُونَ (70)
«1» الارشاد (مكتبة بصيرتى- قم)، ص 363.
«2» تفسير قمى ج 2 ص 253.
جلد 11 - صفحه 271
وَ وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ: و تمام داده شود هر نفسى، ما عَمِلَتْ: جزاى آنچه كرده است از طاعت و معصيت، وَ هُوَ أَعْلَمُ بِما يَفْعَلُونَ: و خداى تعالى داناتر است به آنچه مىكنند بندگان از خير و شر، پس هيچ چيز از افعال ايشان از او فوت نخواهد شد و هر يك با مناسب كردار، جزا و سزا خواهد داد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَمِيعاً قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ (67) وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرى فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ (68) وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ وُضِعَ الْكِتابُ وَ جِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَ الشُّهَداءِ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ (69) وَ وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِما يَفْعَلُونَ (70)
ترجمه
و بزرگ نشمردند خدا را بقدريكه بايد بزرگ شمرد او را و زمين تمامى در كف او است روز قيامت و آسمانها پيچيده شده است بدستش منزّه است او و برتر است از آنچه شريك قرار ميدهند
و دميده شود در صور پس بميرد بآن هر كه در آسمانها و هر كه در زمين است مگر كسيكه بخواهد خدا پس دميده شود در آن بار ديگر پس آنگاه آنها ايستادگانند در حاليكه مينگرند
و روشن گردد زمين بنور پروردگارش و نهاده شود كتاب و آورده شوند پيمبران و گواهان و حكم شود ميانشان بحق و آنها ستم كرده نميشوند
و تمام داده شود هر كس آنچه را بجا آورده و او داناتر است بآنچه ميكنند.
تفسير
كفار و مشركين كه وصف نمودند خدا را نشناختند او را آنطور كه حق شناسائى او است و تعظيم ننمودند او را بميزانيكه سزاوار تعظيم او است لذا براى او بشر يك و زن و فرزند قائل شدند و تصوّر نمودند كه او نميتواند يكروز تمام مردگانرا زنده نمايد با آنكه قدرت و عظمت او بقدرى است كه زمين مانند مشت ريگى كه در دست كسى جاى گرفته باشد در روز قيامت مسخّر قدرت و قوّت او است كه هر طور بخواهد آنرا بگرداند ميتواند و آسمانها مانند طومارى كه بهم پيچيده شده باشد در تحت نفوذ اراده و تصرّف مالكانه او است و خدا منزّه و مبرّى است از شريك و شبيه و آنچه ذكر شد و از آنكه جسم باشد و دست و كف داشته باشد اين تعبيرات براى تصوير قدرت و قوّت و تصرّف و مالكيّت حقّه الهيه است در اذهان عامّه بطريقه متعارفه بين خودشان در افهام معانى و حقائق مانند آنكه ميگويند آنملك در دست او است يا آن شخص در چنگ او است و اراده ميكنند
جلد 4 صفحه 510
در تحت تصرف و نفوذ و اقتدار او است و تخصيص يمين براى ظهور قوّت و فعّاليت و شرافت آنست و لذا فرمودهاند هر دو دست خداوند يمين است يعنى قوت و قدرت او فوق تمام قوتها و قدرتها است و دست او بالاى دست همه است و آنروز دستى جز دست او نيست و سلطنتى جز سلطنت او وجود ندارد و وقتى خداوند اراده فرمايد كه دنيا را ويران كند باسرافيل امر مينمايد كه بدمد در صور و او ميدمد در صورى كه دو طرف دارد يكى متوجّه بجانب زمين و ديگر بجانب آسمان از صوت طرفى كه بجانب زمين است تمام اهل آن ميميرند و جنبندهاى در زمين باقى نميماند و از صوت طرفى كه متوجه بآسمانها است تمام اهل آنها ميميرند و ذى روحى باقى نميماند جز اسرافيل آنهم بعدا بامر خدا ميميرد و اوضاع اينعالم منقلب و ويران ميگردد و عالم ديگرى برپا ميشود و خداوند اسرافيل را زنده ميكند و او دوباره در صور ميدمد يا خداوند خودش ميدمد و مردم زنده ميشوند بعد از آنكه چهل روز بارانيكه داراى طبع منى است بر زمين باريده و ذرّات اجسام متفرّقه جمع آورى شده و بدنها بصورت اول خود برگشته باشند پس ناگهان همه از قبورشان بيرون مىآيند و ايستاده باطراف و جوانب خود متحيّرانه نظر ميكنند و منتظرند كه با آنها چه معامله شود و قبلا راجع بصور و چگونگى احياء اموات آنچه بنظر رسيده ذكر شده است و بعضى آنرا عبارت از اعلام الهى به ختم اين عالم و شروع در عالم آخرت دانستهاند و تعبير بصور را از باب تشبيه ببوق رحيل و نزول قافله كه متعارف بوده دانستهاند و بعضى آنرا صور بفتح و او جمع صورت خوانده و دانستهاند و بنابر اين مراد قالبها و بدنهاى خلائق است و اين مخالف با ظواهر ادلّه است و در بعضى از روايات كسانيكه خداوند استثنا فرموده است آنها را بچهار ملك مقرّب جبرائيل و ميكائيل و اسرافيل و عزرائيل تفسير شده و در بعضى بشهداء كه شمشيرهاشان را حمايل نموده دور عرش خدا ميگردند و در هر حال زمين محشر روشن گردد بنور عدالت خالقش و در بعضى از روايات بنور امام زمان تفسير شده و فرمودهاند مردم از نور آفتاب و ماه بىنياز ميشوند و بنور امامشان اكتفا ميكنند و بنابر اين مراد از ربّ مربّى و مدبّر امر زمين است و نامههاى اعمال مردم كه بدست ملائكه موكّل ثبت آنها نوشته شده است بدست
جلد 4 صفحه 511
راست و چپ افراد وضع و نهاده ميشود و كتاب چون اسم جنس است بر جمع اطلاق شده و تمام پيغمبران خدا حاضر ميشوند و تمام گواهان ايشان كه هر يك بنوبه خود در اداء رسالت و ابلاغ احكام خدا كوتاهى ننمودهاند با ايشان مىآيند و گواهى خود را ميدهند و آنها ائمه اطهار و اوصياء اخيار انبياء عظامند و خداوند بين مردم حكم بحق و عدل ميفرمايد و داد مظلوم را از ظالم ميستاند و كمتر از ميزان عمل اجر داده نميشود و بدون استحقاق و زياده از آن معاقب نميگردد و هر كس بميزان عمل خيرش يا زيادتر اجر ميبرد و خدا از هر كس بافعال بندگانش از خوب و بد آگاهتر است و چيزى از آنها از او فوت نميشود.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ وُفِّيَت كُلُّ نَفسٍ ما عَمِلَت وَ هُوَ أَعلَمُ بِما يَفعَلُونَ (70)
و بالتمام و في ميفرمايد هر نفسي را آنچه عمل كرده از عبادات و طاعات جزاء اوفي و او داناتر است بآنچه بجا ميآورند.
اينکه آيه شريفه راجع باعمال صالحه است و اما سيئات را ممكن است عفو فرمايد و بيامرزد و گذشت كند اگر قابليت عفو داشته باشد که با توبه يا تدارك معاصي با ايمان از دنيا رود يا بشفاعت يا بعقوبات دنيوي گذشت كند هُوَ- الَّذِي يَقبَلُ التَّوبَةَ عَن عِبادِهِ وَ يَعفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ وَ يَعلَمُ ما تَفعَلُونَ شوري آيه 24 وَ ما أَصابَكُم مِن مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَت أَيدِيكُم وَ يَعفُوا عَن كَثِيرٍ شوري آيه 29 و غير اينها از آيات.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 70)- و ششمین جمله در این آیه این سخن را تکمیل کرده، میگوید:
«و به هر کس آنچه انجام داده است بیکم و کاست داده میشود» (وَ وُفِّیَتْ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ).
نه جزا و پاداش و کیفر اعمالشان که خود اعمالشان به آنها داده میشود! و چه پاداش و کیفری از این برتر که عمل انسان بطور کامل به او تحویل داده شود.
چه کسی میتواند این برنامههای عدالت را دقیقا اجرا کند کسی که علم او به همه چیز احاطه دارد لذا در هفتمین و آخرین جمله میفرماید: «و او نسبت به آنچه انجام میدادند از همه آگاهتر است» (وَ هُوَ أَعْلَمُ بِما یَفْعَلُونَ).
حتی نیازی به شهود نیست که او از همه شهود اعلم است، اما لطف و عدالتش ایجاب میکند که گواهان را احضار کند.
نکات آیه
۱ - هرکس جزاى اعمال خویش را در قیامت به طور کامل و بى کم و کاست، دریافت خواهد کرد. (و وفّیت کلّ نفس ما عملت) «توفیة» (مصدر «وفّیت») به معناى دادن کامل و بى کم و کاست چیزى است.
۲ - تناسب و مطابقت کامل کیفر و پاداش الهى، با رفتار و کردار بندگان (و وفّیت کلّ نفس ما عملت) حذف مضاف در «ماعملت» - که در اصل «جزاء ماعملت» است - مى تواند گویاى این نکته باشد که جزاى الهى، آن چنان با رفتار بندگان تناسب و مطابقت دارد که گویا، آنچه داده مى شود خود عمل است نه جزاى آن.
۳ - پاداش و کیفر مطابق و متناسب با رفتار، پاداش و کیفرى است عادلانه و به حق. (و هم لایظلمون . و وفّیت کلّ نفس ما عملت) برداشت یاد شده از آن جا است که آیه شریفه، به منزله بیان براى جمله «و هم لایظلمون» مى باشد; یعنى، ظلم نشدن در حق بندگان به این خاطر است که هر کسى مطابق آنچه انجام داده، جزا خواهد دید.
۴ - تمامى رفتار و کردار انسان، داراى کیفر و پاداش بوده و او در برابر آن مسؤول است. (و وفّیت کلّ نفس ما عملت)
۵ - عمل و رفتار انسان، مبناى داورى خداوند و ملاک جزاى او در قیامت است. (و وفّیت کلّ نفس ما عملت)
۶ - ندادن جزاى کامل عمل، ظلم است. (و هم لایظلمون . و وفّیت کلّ نفس)
۷ - همه رفتارهاى آدمى، تحت قلمرو علم کامل خداوند قرار دارد. (و هو أعلم بما یفعلون)
۸ - خداوند، داناترین آگاهان به رفتارهاى آدمى است. (و هو أعلم بما یفعلون)
۹ - علم برتر و همه جانبه خداوند، پشتوانه داورى و جزاى عادلانه او است. (و قضى بینهم بالحقّ و هم لایظلمون ... و هو أعلم بما یفعلون)
موضوعات مرتبط
- انسان: عمل انسان ۷، ۸; مسؤولیت انسان ۴
- پاداش: تناسب پاداش با عمل ۲، ۳; عدالت در پاداش ۲، ۳; عدالت در پاداش اخروى ۱; ملاک پاداش اخروى ۵
- خدا: آثار وسعت علم خدا ۹; اختصاصات خدا ۸; عدالت خدا ۲; عدالت در پاداشهاى خدا ۹; قضاوت خدا ۹; ملاک قضاوت خدا ۵; وسعت علم خدا ۷، ۸
- ظلم: موارد ظلم ۶
- عمل: آثار عمل ۵; اجتناب از پاداش عمل ۶; پاداش عمل ۴; کیفر عمل ۴; مسؤول عمل ۴
- قیامت: ویژگیهاى قیامت ۱
- کیفر: تناسب کیفر با گناه ۲، ۳; عدالت در کیفر ۲، ۳; عدالت در کیفر اخروى ۱; ملاک کیفر اخروى ۵
- نظام جزایى: ۱، ۲
- نظام کیفرى: ۲، ۳
منابع