النور ٨

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۲۰ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن جزییات آیه)
کپی متن آیه
وَ يَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ‌ أَنْ‌ تَشْهَدَ أَرْبَعَ‌ شَهَادَاتٍ‌ بِاللَّهِ‌ إِنَّهُ‌ لَمِنَ‌ الْکَاذِبِينَ‌

ترجمه

آن زن نیز می‌تواند کیفر (زنا) را از خود دور کند، به این طریق که چهار بار خدا را به شهادت طلبد که آن مرد (در این نسبتی که به او می‌دهد) از دروغگویان است.

و از آن [زن‌] كيفر را بر مى‌دارد اين كه چهار بار به خدا سوگند ياد كند كه شوهر او حتما از دروغگويان است
و از [زن،] كيفر ساقط مى‌شود، در صورتى كه چهار بار به خدا سوگند ياد كند كه [شوهر] او جداً از دروغگويان است.
و (چون بعد از این پنج قسم شوهر، بر زن حد لازم آید) برای رفع عذاب حد، آن زن نیز نخست چهار مرتبه شهادت و قسم به نام خدا یاد کند که البته شوهرش دروغ می‌گوید.
و مجازات را از آن زنی که مورد اتهام قرار گرفته دفع می کند اینکه چهار بار شهادت دهد که سوگند به خدا، آن مرد دروغگوست،
و اگر آن زن چهار بار به خدا سوگند خورد كه آن مرد دروغ مى‌گويد، حد از او برداشته مى‌شود.
و عذاب [حد] این گونه از زن، بازداشته می‌شود که چهار بار سوگند به نام خداوند بخورد که او [شوهرش‌] از دروغگویان است‌
و چهار بار گواهى و سوگند آن زن به خدا كه آن مرد هر آينه از دروغگويان است، عذاب- حد- را از وى باز مى‌دارد
اگر زن چهار بار خدا را به شهادت بطلبد (و سوگند بخورد) که شوهرش (در اتّهامی که بدو می‌زند) دروغگو است (چنین شهادتی) عذاب (رجم) را از او دفع می‌نماید.
و عذابش را برطرف می‌سازد که (اگر) این زن چهار مرتبه خدا را گواه گیرد که همسرش بی‌گمان از دروغگویان بوده است.
و دور می‌کند از زن شکنجه را که گواهی دهد چهار گواهی سوگند به خدا که آن مرد است از دروغگویان‌

But punishment shall be averted from her, if she swears four times by Allah, that he is a liar.
ترتیل:
ترجمه:
النور ٧ آیه ٨ النور ٩
سوره : سوره النور
نزول : ٥ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«یَدْرَأُ»: دفع می‌کند. برطرف می‌کند. در رسم‌الخطّ قرآنی الف زائدی در آخر دارد. «أَن تَشْهَدَ ...»: حرف (أَنْ) وصله آن، در موضع رفع است و فاعل فعل (یَدْرَأُ) است. تقدیر چنین است: یَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذابَ شَهَادَتُهَا. «الْعَذابَ»: مراد رجم است.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ يَدْرَؤُا عَنْهَا الْعَذابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهاداتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْكاذِبِينَ «8»

و عذاب (سنگسار) را از آن زن دفع مى‌كند، اينكه او (در مقام دفاع) چهار بار به خدا قسم بخورد شوهرش (در اين نسبتى كه به او مى‌دهد) از دروغگويان است.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ يَدْرَؤُا عَنْهَا الْعَذابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهاداتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْكاذِبِينَ «8»

وَ يَدْرَؤُا عَنْهَا الْعَذابَ‌: و دفع مى‌كند از آن زن حد زنا را، أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهاداتٍ بِاللَّهِ‌: اينكه گواهى دهد چهار گواهى به خدا، إِنَّهُ لَمِنَ الْكاذِبِينَ‌:

جلد 9 - صفحه 202

بدرستى كه شوهر او هر آينه از دروغگويان است در آنچه نسبت دهد مرا به آن.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانِينَ جَلْدَةً وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَةً أَبَداً وَ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ «4» إِلاَّ الَّذِينَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ «5» وَ الَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْواجَهُمْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ شُهَداءُ إِلاَّ أَنْفُسُهُمْ فَشَهادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهاداتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ «6» وَ الْخامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كانَ مِنَ الْكاذِبِينَ «7» وَ يَدْرَؤُا عَنْهَا الْعَذابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهاداتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْكاذِبِينَ «8»

وَ الْخامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَيْها إِنْ كانَ مِنَ الصَّادِقِينَ «9» وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ وَ أَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ «10»

ترجمه‌

و آنانكه نسبت زنا دهند بزنان با عفت سپس نياورند چهار گواه پس بزنيد آنها را هشتاد تازيانه و قبول نكنيد از آنها شهادتى هرگز و آنگروه آنانند متمرّدان‌

مگر آنانكه توبه كردند پس از آن و اصلاح خود نمودند پس همانا خداوند آمرزنده مهربان است‌

و آنانكه نسبت زنا دهند بجفتهاشان و نباشد آنانرا گواهانى مگر خودشان پس دستور، گواهى يكيشان چهار گواهى بخدا باشد كه او است همانا از راستگويان‌

و پنجمين آنكه لعنت خدا بر او اگر باشد از دروغگويان‌

و باز دارد از آن زن عذاب را اينكه گواهى دهد چهار گواهى بخدا كه آن مرد است از دروغگويان‌

و پنجمين آنكه خشم خدا بر آن زن اگر باشد آن مرد از راستگويان‌

و اگر نبود فضل خدا بر شما و رحمت او و اينكه خدا توبه پذير درستكار است چنين نبود.

تفسير

خداوند متعال بعد از بيان حدّ زنا حدّ قذف يعنى نسبت دادن كسى را بزنا بيان فرموده بنحوا جمال باين تقريب كه آنكسانيكه نسبت ميدهند زنان عفيفه را بزنا و چهار شاهد عادل اقامه نميكنند بر تحقق آن بشروطى كه در باب اثبات زنا ذكر شده پس بايد حكام شرع هشتاد تازيانه بهر يك از آنها بزنند و شهادت آنها ديگر قبول نشود و آنها در زمره فسّاق محسوب خواهند بود مگر كسانيكه بعد از اين توبه نمايند از صميم قلب و اقرار بگناه خود كنند كه خداوند از تقصير آنها ميگذرد و ميبخشد بآنها آبرو و برميگرداند اعتبار شهادت ايشانرا و ظاهرا فرق نيست در دو طرف نسبت يعنى نسبت دهنده و نسبت داده شده كه هر دو مرد باشند يا هر دو زن يا يكى مرد و ديگرى زن و قدر متيقن در ثبوت اين حد وقتى است كه‌


جلد 4 صفحه 6

طرفين آزاد و عاقل و بالغ باشند و اگر نسبت زنا بزن داده شده، مشهوره بزنا نباشد اگر چه اقوى آنستكه در قاذف فرقى بين بنده و آزاد نيست و انصاف آنستكه جاى بسط اين احكام فقه است نه تفسير لذا تيمّنا در اين مقام بذكر چند روايت اكتفا ميشود در كافى و تهذيب از امام صادق عليه السّلام نقل نموده در باب مرديكه قذف ميكند مرديرا كه فرمود او تازيانه زده ميشود بحكم كتاب خدا و سنت پيغمبر او صلى اللّه عليه و اله و سلّم و از اينجا معلوم ميشود كه ذكر محصنات در آيه شريفه بملاحظه خصوصيت مورد نزول يا اهميت نسبت زنا در زن عفيفه است و الا فرقى بين مرد و زن در شمول حكم نيست و از امام باقر عليه السّلام نقل نموده در باب زنى كه قذف نموده مرديرا كه فرمود بايد هشتاد تازيانه بخورد فيض ره فرموده اما اگر يكى از آن دو پسر يا دختر يا ديوانه باشد حد جارى نميشود چنانچه وارد شده در اين باب اخبار از ائمه اطهار و نيز از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه وقتى بنده‌ئى آزاد را قذف نمايد بايد هشتاد تازيانه بخورد و اين از حقوق مردم است و نيز از آنحضرت روايت نموده كه اگر كسى بمملوكى افتراء بزند بايد تعزير شود براى احترام اسلام و در چند روايت تصريح بقبول توبه و شهادت او شده مشروط بآنكه خودش را تكذيب نمايد و بنظر حقير اين در صورتى است كه واقعا كاذب باشد و الا بايد اقرار بخطاى خود نمايد و در هر حال بايد چندى بصلاح مشى نمايد تا در ادعاء توبه متهم نشود و شايد و اصلحوا در كلام الهى براى اشاره باين معنى باشد و پس از اين خداوند بيان حكم لعان را كه در فقه معنون است فرموده باين تقريب كه كسانيكه نسبت بزنا ميدهند زنهاى خودشان را و ندارند چهار شاهد عادل كه اقامه نمايند براى اثبات آن فقط خودشان حاضرند شهادت دهند و قسم ياد نمايند پس شهادت يكى از آنها كه موجب رفع حد قذف از او شود چهار مرتبه شهادت دادن مؤكد بنام خداوند باشد بر آنكه در ادعاء خود صادق است و بعضى بنصب اربع قرائت نموده‌اند و بنابر اين تقدير كلام آنستكه پس شهادت يكى از آنها چهار مرتبه شهادت بنحو مذكور موجب رفع حد خواهد بود يا معنى آيه آنستكه شهادت ميدهد يكى از آنها چهار شهادت بخدا و بنابر اين اربع خبر مبتداء محذوف است كه هى باشد يا مفعول يشهد در معنى چون بمقتضاى آيات‌


جلد 4 صفحه 7

سابقه اگر نتواند اثبات نمايد بايد حد قذف بخورد و لعان موجب رفع آن است و شهادت پنجم آنستكه بگويد لعنت خدا بر من باشد اگر من در اين ادعاء از دروغ گويان باشم و بر ميدارد از آنزن عذاب رجم را آنكه گواهى دهد چهار گواهى بنحو مذكور كه شوهر او در اين نسبتى كه باو داده از دروغگويان است و در مرتبه پنجم بگويد غضب خداوند بر من باشد اگر شوهرم در اين نسبت از راستگويان باشد و بعد از وقوع اين لعان هر دو بيكديگر حرام ميشوند بحرمت ابدى و بايد از يكديگر جدا شوند و كلمه أنّ در دو جا بتخفيف نيز قرائت شده و بعضى الخامسه دوم را هم برفع قرائت نموده‌اند و غضب اللّه بكسر ضاد و رفع اللّه نيز قرائت شده است و اگر فضل و رحمت الهى شامل حال بندگان نبود در چنين موردى يا بايد مرد حد قذف بخورد كه هشتاد تازيانه است يا زن حد زناء محصنه كه سنگسار شدن است و خداوند هر دو را بلعان برداشت و ادعاء هر يك را بقسم خود پذيرفت و سرّ گنه كار را فاش ننمود و گوشمالش داد كه ميان او و همسرش جدائى افكند و اگر توبه كند خداوند توبه او را در سهم خود ميپذيرد پس احكامش محكم و بر وفق حكمت و مصلحت بندگان و بمقتضاى فضل و رحمت برايشان است و جواب لولا در آيه اخيره بمناسبت دلالت مقام حذف شده است و اين قبيل حذفها و تقديرات در كلام عرب رائج است و ما باز در اين مقام چون احكام لعان در فقه مفصلا ذكر شده بنقل چند روايت اكتفا مينمائيم در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند از اين آيات فرمود آن قاذفى است كه قذف ميكند زن خود را پس وقتى قذف نمود او را بعد اقرار كرد كه دروغ گفته حد قذف بر او جارى ميشود و زنش باو بر ميگردد و اگر امتناع نمود مگر از ثبوت امر پس بايد شهادت بدهد بر ضرر آنزن چهار مرتبه شهادت دادن بخدا كه او از راستگويان است و در مرتبه پنجم بايد لعن كند خود را اگر بوده باشد از دروغگويان و اگر آنزن بخواهد دفع كند از خود عذاب را كه سنگسار شدن است بايد شهادت بدهد چهار مرتبه شهادت دادن بخدا كه آنمرد از دروغگويان است و در مرتبه پنجم بگويد غضب خدا بر من اگر آنمرد باشد از راستگويان پس اگر اين عمل را انجام ندهد سنگسار خواهد شد و اگر انجام دهد رفع نموده است از خود حدّ را


جلد 4 صفحه 8

و حلال نميشود بآن مرد تا روز قيامت گفتند اگر از يكديگر جدا شدند با آنكه آنزن بچه داشته و او بميرد چه خواهد شد فرمود ارث او بمادرش ميرسد و اگر مادرش مرده باشد به اقوام مادرش ميرسد و كسيكه بگويد او ولد الزنا است حدّ قذف ميخورد گفتند اگر آنمرد اقرار بولد بودن او نمود آيا باو مسترد ميگردد فرمود خير كرامتى در اين امر نيست و او از آن ولد ارث نميبرد ولى آن ولد از او ارث ميبرد حقير عرض ميكنم اين در صورتى است كه مقصود از لعان نفى ولد باشد بشروطيكه در فقه مذكور است و نيز از آنحضرت نقل نموده كه مردى از مسلمانان خدمت حضرت رسول صلى اللّه عليه و اله و سلّم رسيد و عرضه داشت يا رسول اللّه اگر مردى داخل منزل خود شود و با زن خود به بيند مردى جماع ميكند چه بايد بكند حضرت از او رو گردان شد و آنمرد رفت با آنكه مبتلا باين بليّه شده بود از قبل زن خود پس وحى الهى رسيد و حكم آن دو معلوم شد و پيغمبر: صلى اللّه عليه و اله و سلّم فرستاد نزد آنمرد و خواند او را و باو فرمود تو همان كسى هستى كه ديدى با زن خود مردى را عرض كرد بلى فرمود برو زن خود را بياور نزد من خداوند حكم شما دو نفر را بيان فرموده پس آنمرد رفت و زن خود را حاضر نمود و حضرت آن دو را متوقف فرمود پس بشوهر گفت شهادت بده بخدا چهار مرتبه كه تو از راستگويانى در نسبتى كه بزنت دادى و او شهادت داد بعد فرمود بترس از خدا همانا لعنت خدا شديد است پس فرمود مرتبه پنجم شهادت بده كه لعنت خدا بر تو باشد اگر باشى از دروغگويان و او شهادت داد پس باو فرمود كنار برو و بزنش فرمود شهادت بده بخدا چهار مرتبه كه شوهر تو از دروغگويان است در آن نسبتى كه بتو داده و آنزن شهادت داد پس بآنزن فرمود صبر كن و موعظه نمود او را و فرمود بترس از خدا همانا غضب خدا شديد است بعد فرمود در مرتبه پنجم بگو غضب خدا بر من باشد اگر شوهرم از راستگويان باشد در نسبتى كه بمن داده و آنزن شهادت داد پس جدائى افكند ميان آن دو و فرمود هيچوقت شما دو نفر زن و شوهر نخواهيد شد بعد از اين لعانى كه نموديد و قمى ره فرموده سبب نزول آيات لعان آن بود كه بعد از مراجعت پيغمبر از غزوه تبوك عويمر بن ساعده عجلانى كه از انصار بود شرفياب شد و عرضه داشت كه شريك بن سمحاء با زن من زنا نموده و او از آن آبستن است و بعد تقريبا همان‌


جلد 4 صفحه 9

مضمون روايت سابقه را مفصل‌تر بيان فرموده باضافه آنكه قضيه لعان در مسجد بعد از نماز عصر با حضور كسان زن واقع شد و لفظ شهادات عويمر را اشهد باللّه انّى اذن لمن الصادقين فيما رميتها به و لفظ شهادات زنش را اشهد باللّه انّ عويمر بن ساعده من الكاذبين فيما رمانى به نقل نموده و آنكه پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و سلّم عويمر را منع از استرداد مهر زنش فرمود و علاماتى براى حلال‌زاده و حرامزاده بودن ولد ذكر فرمود كه بعدا معلوم شد حرام‌زاده است و در عوالى قاذف را بهلال بن اميّه معرّفى نموده و از امام جواد عليه السّلام نقل شده كه پرسيدند چرا مرد اگر بزنش نسبت زنا بدهد بايد چهار مرتبه شهادت بخدا دهد و پذيرفته ميشود ولى سايرين پدر و برادر و اقارب زن اگر چنين نسبتى بدهند و نتوانند ثابت كنند بايد تازيانه بخورند فرمود اين سؤال را از امام صادق عليه السّلام نمودند جواب فرمود اگر شوهر بگويد من بعين اين عمل را با زن خود ديدم چهار مرتبه شهادتش پذيرفته ميشود ولى اگر بگويد نديدم مثل سايرين است و اين براى آنستكه مرد در هر حالى ميتواند بر زن خود وارد شود و او را به بيند و براى اين سزاوار است براى او كه بگويد او را در اين حال ديدم ولى سايرين اگر بگويند ديديم ميگويند چرا در چنين حالى تنها بر او وارد شدى تو متهمى بايد حد بخورى و اينكه چهار مرتبه بايد شهادت بخدا بدهد براى آنستكه ادعاء زنا بچهار شاهد ثابت ميشود و اينجا هر دفعه شهادت و قسم مرد بخدا بمنزله يك شاهد خارجى است و در جواب اينكه چرا در اثبات قتل دو شاهد كافى است و در زنا چهار شاهد لازم است از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه در زنا بايد دو نفر حد بخورند مرد و زن پس در واقع حد هر يك از آن دو بدو نفر ثابت شده و در قتل فقط يكنفر كه قاتل است حدّ بر او وارد ميشود و بمقتول كارى نيست و تعبير از قسم بشهادت در اين مقام براى متضمن بودن معناى شهادت و مشاكلت آن با و لم يكن لهم شهداء است كه از محسّنات كلام ميباشد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ يَدرَؤُا عَنهَا العَذاب‌َ أَن‌ تَشهَدَ أَربَع‌َ شَهادات‌ٍ بِاللّه‌ِ إِنَّه‌ُ لَمِن‌َ الكاذِبِين‌َ «8» وَ الخامِسَةَ أَن‌َّ غَضَب‌َ اللّه‌ِ عَلَيها إِن‌ كان‌َ مِن‌َ الصّادِقِين‌َ «9»

و دفع‌ ميشود ‌از‌ زوجه‌ عذاب‌ حد زنا محصنه‌ ‌که‌ رجم‌ ‌باشد‌ ‌به‌ اينكه‌ شهادت‌ دهد چهار مرتبه‌ و قسم‌ ياد كند ‌که‌ شوهرش‌ ‌از‌ دروغ‌گويان‌ ‌است‌ و طريقه‌ قسم‌ و شهادت‌ ‌او‌ اينست‌ ‌که‌ بگويد:

(اشهد باللّه‌ انه‌ ‌من‌ الكاذبين‌) ‌که‌ دروغ‌ ميگويد ‌که‌ ‌به‌ ‌من‌ نسبت‌ زنا داده‌ و ‌اينکه‌ شهادت‌ ‌را‌ چهار مرتبه‌ تكرار كند ‌که‌ مفاد و يدرؤ عنها العذاب‌ ‌ان‌ تشهد اربع‌ شهادات‌ باللّه‌ انه‌ لمن‌ الكاذبين‌ ‌است‌ و ‌پس‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ چهار مرتبه‌ ‌در‌ دفعه پنجم‌ بگويد:

(غضب‌ اللّه‌ ‌علي‌ ‌ان‌ ‌کان‌ ‌من‌ الصادقين‌) ‌که‌ مفاد و الخامسة ‌ان‌ غضب‌ اللّه‌ عليها ‌ان‌ ‌کان‌ ‌من‌ الصادقين‌ ‌است‌.

(تنبيه‌) ‌اينکه‌ دو جمله‌ كمال‌ تنافي‌ و تضاد دارد، زيرا ‌اگر‌ صادق‌ ‌باشد‌ كاذب‌ نيست‌ و بالعكس‌ و ‌در‌ واقع‌ خالي‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ دو نيست‌ و ‌اينکه‌ حكم‌ ‌براي‌ رفع‌ حد قذف‌ و زنا ‌است‌ چنانچه‌ ‌در‌ خبر دارد

(تدرأ الحدود بالشبهات‌)

و بعبارت‌ ديگر نه‌ اثبات‌ قذف‌ ميشود و نه‌ اثبات‌ زنا و ‌لو‌ خالي‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ دو نباشد لكن‌ عقوبت‌ اخروي‌ منوط بواقع‌ ‌است‌ ‌اگر‌ زوج‌ دروغ‌ گفته‌ عقوبت‌ تهمت‌ بزن‌ عفيفه‌ محصنه‌ داده‌ و ‌اگر‌ راست‌ گفته‌ ‌آن‌ زن‌ عقوبت‌ زنا دارد مگر اينكه‌ توبه‌ كنند ‌بين‌ ‌خود‌ و ‌خدا‌ رفع‌ عقوبت‌ ‌هم‌ ‌از‌ ‌آنها‌ مي‌شود ‌که‌ فرمودند:

(التائب‌ ‌من‌ الذنب‌ كمن‌ ‌لا‌ ذنب‌ ‌له‌)

و خداوند ‌هم‌ قبول‌ توبه‌ ميفرمايد:

496

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 8)- در اینجا زن بر سر دو راهی قرار دارد اگر سخنان مرد را تصدیق کند و یا حاضر به نفی این اتهام از خود به ترتیبی که در آیات بعد می‌آید نشود، مجازات و حدّ زنا در مورد او ثابت می‌گردد.

«آن زن نیز می‌تواند کیفر (زنا) را از خود دور کند، به این طریق که چهار بار خدا را به شهادت طلبد که آن مرد در این نسبتی که به او می‌دهد از دروغگویان است» (وَ یَدْرَؤُا عَنْهَا الْعَذابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهاداتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْکاذِبِینَ).

نکات آیه

۱ - زن متهم به زنا، پس از تحقق لعان از سوى شوهرش، متقابلاً حق لعان دارد. (و یدرؤا عنها العذاب أن تشهد أربع شهدت باللّه)

۲ - زن متهم به زنا از سوى شوى خویش، در صورتى که براى تکذیب این اتهام چهار بار سوگند یاد کند، حد زنا از وى برداشته مى شود. (و یدرؤا عنها العذاب أن تشهد أربع شهدت باللّه إنّه لمن الکذبین) الف ولام «العذاب» ذکرى و اشاره به «ماْئة جلدة» است که در آیه دوم آمده بود.

۳ - صد تازیانه، حد زنانى که با لعان (سوگند) همسران شان، زناى آنان ثابت شده است. (و یدرؤا عنها العذاب أن تشهد أربع شهدت باللّه) مفهوم جمله «و یدرؤا عنها العذاب; عذاب و کیفر از زنان برداشته مى شود» این است که با سوگند مردان علیه همسران شان، گناه آنان ثابت مى شود; ولى اگر زنان هم متقابلاً بر بى گناهى خود سوگند یاد کنند، کیفر داده نمى شوند.

۴ - «خدا را به گواه مى گیرم که شوهرم بر من دروغ بسته است» متن سوگند زنى است که از سوى شوهر خویش مورد اتهام زنا قرار گرفته است. (أن تشهد أربع شهدت باللّه إنّه لمن الکذبین)

موضوعات مرتبط

  • احکام ۱، ۲، ۳، ۴:
  • اعداد : عدد صد ۳
  • زنا: عوامل سقوط حد زنا ۲; موجبات حد زنا ۳
  • زن: حقوق زن ۱
  • لعان: آثار لعان ۳; احکام لعان ۱، ۲، ۳، ۴; سوگند در لعان ۲، ۴; کیفیت لعان ۴

منابع