الليل ١٠

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۵۶ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

بزودی او را در مسیر دشواری قرار می‌دهیم؛

|پس زودا كه طريقه سختى پيش وى آريم
بزودى راه دشوارى به او خواهيم نمود.
پس به زودی کار او را (در دو عالم) دشوار می‌کنیم.
پس او را برای راه سخت و دشواری [که سلب هرگونه توفیق از اوست] آماده می کنیم،
او را براى دوزخ آماده مى‌سازيم.
زودا که راهش را به سوی شر و دشواری هموار کنیم‌
پس زودا كه او را براى راه دشوار- شرّ كه گمراهى و كفر و آتش دوزخ است- آماده سازيم.
او را آماده برای سختی و مشقّت (و زندگی بس مشکل و ناگوار دوزخ) می‌سازیم.
به زودی او را برای سخت‌ترین (زندگی‌)، راهوار و آسان کنیم.
پس زود است برانیمش بسوی دشواری‌


الليل ٩ آیه ١٠ الليل ١١
سوره : سوره الليل
نزول : ٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الْعُسْرَی»: سختی و مشقّت. شدّت و محنت. خواری ناشی از عدم توفیق در اعمال صالحه (نگا: المیزان). عذاب دوزخ.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَأَمَّا مَنْ أَعْطى‌ وَ اتَّقى‌ «5» وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى‌ «6» فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى‌ «7» وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى‌ «8» وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى‌ «9» فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى‌ «10» وَ ما يُغْنِي عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدَّى «11»

«5» امّا آن كه انفاق كرد و پروا داشت «6» و پاداش نيك (روز جزا) را تصديق كرد.

«7» به زودى ما او را براى پيمودن بهترين راه آماده خواهيم كرد. «8» ولى آنكه بخل ورزيد و خود را بى‌نياز پنداشت. «9» و پاداش نيك (روز جزا) را تكذيب نمود.

«10» پس او را به پيمودن دشوارترين راه خواهيم انداخت. «11» و چون هلاك شد، دارايى‌اش براى او كارساز نخواهد بود.

نکته ها

شايد مراد از عطاى همراه با تقوا، اين باشد كه عطا با نيّت خالص و بدون منت، آن هم از مال حلال و در مسير خدا باشد كه تمام اين امور در كلمه تقوا جمع است. «أَعْطى‌ وَ اتَّقى‌»

اگر خداوند براى برخى راه خير را باز مى‌كند، «فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى‌» و براى برخى راه شر را «فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى‌» به خاطر تفاوت تلاش خود انسان‌ها است. «إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى»

در خانه شخصى ثروتمند درختى بود كه كودكان همسايه هنگامى كه ميوه آن درخت به زمين مى‌ريخت، آن را برگرفته و مى‌خوردند ولى صاحب درخت، ميوه را از دهان اطفال مى‌گرفت. پدر اطفال مسئله را به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله گزارش داد.

جلد 10 - صفحه 507

حضرت نزد صاحب خانه رفته و پيشنهاد كردند درخت را در برابر درختى در بهشت به من بفروش. آن مرد جواب رد به پيامبر داد و گفت: دنياى نقد را به آخرت نسيه نمى‌فروشم.

پيامبر برگشت. يكى از ياران پرسيد: آيا اگر من آن درخت را بگيرم و با من نيز چنين معامله‌اى مى‌كنيد؟ حضرت فرمود: آرى. آن شخص توانست با بهايى چندين و چند برابر، درخت را خريدارى كند و در اختيار پيامبر گذارد. آن حضرت به نزد آن خانواده فقير آمده و درخت را به آنها بخشيد. در اين هنگام آيات اين سوره نازل شد. «1» فَأَمَّا مَنْ أَعْطى‌ وَ اتَّقى‌ وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى‌ ...

هر كس گام اول سخاوت را بر اساس ايمان به معاد و تقوا بردارد، خدا ظرفيّت و شرايط روحى او را براى كارها هموار مى‌كند و روح او را با كار خير مأنوس مى‌گرداند، تجربه و تعقل و كاردانى او را بالا مى‌برد، الهام و ابتكار به او مى‌دهد، پذيرش مردمى و اجتماعى او را زياد مى‌كند و راه‌هاى جديدى را براى كار خير پيش پاى او مى‌گذارد كه همه اينها مصداق‌ «فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى‌» است.

نكته لطيف آن است كه قرآن مى‌فرمايد: او را براى آسان‌ترين راه آماده مى‌كنيم‌ «فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى‌» و نفرمود: كار را براى او آسان مى‌كنيم. «سنيسر له اليسرى» و فرق است ميان آنكه انسان روان باشد يا كارش روان باشد. انسان مى‌تواند با توكل و دعا و اتصال به قدرت بى نهايت آسان داراى چنان سكينه و سعه صدر شود كه هر كارى را به راحتى بپذيرد و انجام هر كار خير براى او آسان باشد.

در تاريخ كربلا مى‌خوانيم كه همين كه زينب كبرى بدن قطعه قطعه امام حسين عليه السلام را ديد گفت: «ربنا تقبل منا هذا القليل» پروردگارا اين شهيد در نزد عظمت تو كوچك است او را بپذير! آرى ايمان و تقوا انسان را در برابر هر حادثه بيمه كرده و كار روان و آسان مى‌كند.

«فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى‌»

مراد از كلمه «يسرى» و «عسرى» كه در قالب مؤنث آمده است، كارها يا راه‌هاى آسان و


«1». تفسير نمونه.

جلد 10 - صفحه 508

مشكل است.

آنچه مهم است، اصل بخشش است، نوع و مقدار آن در مرحله بعد است. عطا گاهى كم است، گاهى زياد، گاهى از مال است و گاهى از مقام و آبرو.

كلمه‌ى «حسنى» يا مصدر است مثل رُجعى‌ و يا مؤنث احسن است.

امام باقر عليه السلام در تفسير آيه‌ «فَأَمَّا مَنْ أَعْطى‌ وَ اتَّقى‌ وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى‌ فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى‌» فرمودند: «لا يريد شيئا من الخير الا يسره الله له» چيزى را اراده نمى‌كند مگر آنكه خداوند انجام آن را براى او آسان مى‌كند. «1»

و در تفسير آيه‌ «وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى‌ وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى‌ فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى‌» فرمودند: «لا يريد شيئا من الشر الا يسره الله له» درباره انجام دادن هيچ شرى تصميم نمى‌گيرد مگر آنكه خداوند انجام آن شر را براى او آسان كرده و مرتكب مى‌شود. «2»

پیام ها

1- شيوه تبليغ صحيح اين است كه بعد از كليات، نمونه‌ها و مصاديق بيان شود.

«إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى فَأَمَّا مَنْ أَعْطى‌»

2- عطا همراه با تقواكار ساز است. «أَعْطى‌ وَ اتَّقى‌»

3- عطا بايد بدون ريا و غرور و منت و آزار باشد. أَعْطى‌ وَ اتَّقى‌ ...

4- آنچه عطا مى‌كنيد مهم نيست، چگونه و با چه انگيزه و حالت عطا كردن مهم است. «أَعْطى‌ وَ اتَّقى‌»

5- شرط پذيرفته شدن عطا، تقواست. «أَعْطى‌ وَ اتَّقى‌» (وگرنه عطاى مال حرام يا با نيّت غير خالص اجرى ندارد، زيرا «إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ» «3»)

6- آخرت، بهتر از دنيا است. «الحسنى»

7- كسى مى‌تواند به عطاى خود رنگ الهى داده و اهل پروا باشد كه به معاد ايمان داشته باشد. «وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى‌» (قرآن به وعده‌هاى قيامت حُسنى گفته است.


«1». كافى، ج 4، ص 46.

«2». كافى، ج 4، ص 47.

«3». مائده، 27.

جلد 10 - صفحه 509

«كُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنى‌» «1»)*

8- ايمان به قيامت، شرط پذيرفته شدن عمل است. «وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى‌»

9- بخل و مغرور شدن به مال، نشانه بى‌تقوايى است. «مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى‌»

10- گشايش يا گره خوردن كارهاى انسان، نتيجه سخاوت يا بخل انسان نسبت به ديگران است. أَعْطى‌ ... لِلْيُسْرى‌، بَخِلَ‌ ... لِلْعُسْرى‌

11- نيكى، نيكى مى‌آورد و شر، شر. أَعْطى‌ وَ اتَّقى‌ ... فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى‌- بَخِلَ وَ اسْتَغْنى‌ ...

فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى‌

12- پاداش و كيفر الهى متناسب با رفتار انسانهاست، اگر گره از كار فقرا باز كنيم، خداوند گره از كار ما باز مى‌كند. «فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى‌» و اگر فقرا را در عُسرت گزاريم، خداوند هم عسرت را پيش پاى ما مى‌گذارد. «فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى‌»

13- اهل بخل بدانند كه ثروت نجات دهنده نيست. «وَ ما يُغْنِي عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدَّى»

14- نتيجه بخل سقوط است، سقوط از انسانيّت و كمال و سقوط از چشم مردم همراه با سقوط در دوزخ و محروم شدن از درجات اخروى. «إِذا تَرَدَّى»

15- گاهى منشأ بخل امروز، به خاطر ترس از فقر در آينده است. «بَخِلَ وَ اسْتَغْنى‌» (چنانكه در آيه 267 و 268 سوره بقره در كنار دستور انفاق مى‌فرمايد: اين شيطان است كه شما را از فقر آينده مى‌ترساند. أَنْفِقُوا ... الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ)

16- گاهى سرچشمه بخل، مغرور شدن به دنيا و احساس بى‌نيازى نسبت به وعده‌هاى بهشتى است. «بَخِلَ وَ اسْتَغْنى‌»


«1». نساء، 95.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌10، ص: 510

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى‌ «10»

فَسَنُيَسِّرُهُ‌: پس مهيّا گردانيم او را به جهت آن عناد و سوء اختيار خود تكذيب را، اسباب لطف و توفيق را از او باز گيريم و او را در باديه خذلان واگذاريم تا آماده شود: لِلْعُسْرى‌: براى خصلتى يا طريقه يا حالتى كه مودى شود به عسر و سختى او، كه آن دخول آتش جهنّم است. يا منع الطاف كنيم از او تا طاعت بر او دشوارترين چيزى شود. چنانچه در آيه ديگر فرمايد: «يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ». «1»


«1» سوره انعام آيه 125.

جلد 14 - صفحه 240


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى‌ «1» وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى «2» وَ ما خَلَقَ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى‌ «3» إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى «4»

فَأَمَّا مَنْ أَعْطى‌ وَ اتَّقى‌ «5» وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى‌ «6» فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى‌ «7» وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى‌ «8» وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى‌ «9»

فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى‌ «10» وَ ما يُغْنِي عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدَّى «11» إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى‌ «12» وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى‌ «13» فَأَنْذَرْتُكُمْ ناراً تَلَظَّى «14»

لا يَصْلاها إِلاَّ الْأَشْقَى «15» الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى «16» وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى «17» الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى «18» وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى‌ «19»

إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى‌ «20» وَ لَسَوْفَ يَرْضى‌ «21»

ترجمه‌

سوگند بشب وقتى كه بپوشاند

و بروز وقتى كه آشكار گردد

و بآنكه آفريده نر و ماده را

همانا كوشش شما هر آينه مختلف و پراكنده است‌

پس امّا كسيكه عطا نمود و پرهيز كرد

و تصديق نمود بمعارف حقّه‌

پس زود باشد كه ميسّر نمائيم براى او طريقه آسان را

و امّا كسيكه بخل ورزيد و بى‌نياز پنداشت خود را

و تكذيب نمود بمعارف حقّه‌

پس زود باشد كه ميسّر نمائيم براى او رويّه دشوار را

و دفع عذاب نميكند از او مال او وقتى كه هلاك شود

همانا بر عهده ما هر آينه راهنمائى است‌

و همانا از آن ما است آخرت و دنيا

پس بيم ميدهم شما را از آتشى كه زبانه ميكشد

در نيايد در آن مگر بدبخت‌ترين مردم‌

آنكه تكذيب نمود و روى گردانيد

و زود باشد كه دور گردانيده شود از آن پرهيزكارترين مردم‌

آنكه ميدهد مال خود را و پاك ميكند خويش را

با آنكه نيست از براى كسى در نزد او نعمتى كه جزا داده شود

مگر آنكه ميدهد براى طلب ثواب پروردگار خود كه برتر و بالاتر است‌

و هر آينه زود باشد كه خشنود شود.

تفسير

خداوند متعال در اين سوره شريفه قسم ياد فرموده بشب وقتى كه‌


جلد 5 صفحه 397

بپوشاند آفتاب و نور آن و مبصرات را و بروز وقتى كه تجلّى و ظهور پيدا كند بزوال تاريكى شب و بآنچنان كسيكه خلق فرمود مرد و زن و نر و ماده حيوانات را و بنابر اين كلمه ما بمعناى الّذى است چنانچه قمّى ره فرموده و در مجمع از امام صادق عليه السّلام و خلق الذّكر و الانثى بدون ما نقل نموده و نسبت داده آن قرائت را به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام و بنابر اين شايد مراد سوگند بخلقت مرد و زن باشد و آنچه براى آن قسم ياد شده آنست كه هدف مردم در زندگى مختلف و سعى و كوشش آنها در دنيا متفرّق و پراكنده در جهات متشتّته است بعضى در فكر جمع مالند و بعضى در صدد جاه و جلال و بعضى در بند خوشى و حال و بعضى در مقام تحصيل رضاى خداوند متعال و فراغت بال از جهت مئال و قمّى ره نقل فرموده كه مراد آنست كه بعضى از شما سعى ميكند در خير و بعضى از شما سعى ميكند در شرّ پس امّا كسيكه عطا نمود و انفاق كرد در راه رضاى خدا و پرهيز كرد از معاصى و تصديق نمود باعتقادات حسنه از توحيد و عدل و نبوّت و امامت و معاد روز قيامت پس در آتيه آسان مينمائيم براى او بتوفيق خود پيروى از احكام طريقه حقّه سهل و آسان را و امّا كسيكه بخل نمود و خسّت بروز داد و از انفاق در راه خدا مضايقه كرد و خواست مستغنى شود بمال از رحمت ذو الجلال و تكذيب نمود معارف و عقائد حسنه را پس واگذاريم بسلب توفيق او را بحال خود تا در آتيه آسان شود براى او پيروى از شهوات باقتضاء طبعش و بيفتد در مشكلات بتقليد و تبعيت از شيطان و هواى نفسش و پر واضح است كه بى‌نياز نميكند او را مالش از رحمت خدا وقتى بميرد يا بيفتد در جهنّم و قمّى ره نقل نموده كه نازل شد در باره مردى از انصار كه درخت خرمائى داشت در خانه مردى و داخل ميشد در آن خانه بدون اذن پس آن مرد شكايت نمود به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آن حضرت بصاحب درخت فرمود درخت خرماى خود را بمن بفروش بدرخت خرمايى در بهشت آن مرد قبول ننمود حضرت فرمود بمن بفروش بحديقه‌ئى يعنى باغ مخصوصى در بهشت گفت حاضر نيستم و رفت پس برخورد به او أبو دحداح و خريد از او آن درخت را و آمد نزد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و عرضه داشت يا رسول اللّه بگير از من آن درخت را و عطا فرما بمن آن باغ را كه باو وعده فرمودى و قبول نكرد پس پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود براى تو است در


جلد 5 صفحه 398

بهشت باغها و باغهائى پس نازل فرمود خدا در شأن أبو دحداح فأمّا من أعطى و اتّقى و صدّق بالحسنى فسنيسّره لليسرى و اين معنى در بعضى از روايات ديگر با اختلافاتى ذكر شده كه نقلش مهمّ نيست و در كافى و جوامع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه امّا كسيكه عطا كرد از آنچه داد او را خدا و پرهيزكار شد و تصديق نمود بحسنى يعنى بآنكه خداوند بعوض يكى ده تا صد هزار و بيشتر عطا ميفرمايد فسنيسّره لليسرى يعنى اراده نميكند چيزى از خير را مگر آنكه آسان ميكند خدا براى او و امّا كسى كه بخل نمود بچيزيكه خدا باو داده و تكذيب نمود بحسنى يعنى بآنكه خدا بعوض يكى ده تا صد هزار ميدهد فسنيسّره للعسرى يعنى اراده نميكند چيزى از شرّ را مگر آنكه آسان ميشود براى او و ما يغنى عنه ماله اذا تردّى قسم بخدا از كوه نمى‌افتد و نه از ديوار و نه در چاه ولى مى‌افتد در آتش جهنّم و در مناقب از آن حضرت نقل نموده كه امّا كسيكه عطا كرد و پرهيزكار شد و ترجيح داد سائل را بر خود در وقتى كه حاجت داشت ببذل قوتش و روزه گرفت تا وفا كرد بنذر خود و تصدق داد بانگشترى خود در حال ركوع و ترجيح داد مقداد را در وقت عسرت بر خود ببذل دينار و تصديق نمود بحسنى كه بهشت و ثواب خدا است پس آسان فرمود خداوند براى او هر خير و ثوابى را تا آنكه قرار داد او را پيشوا در خيرات و مقتدا و پدر ائمه و موفق بتوفيقات الهى و معلوم است كه مقصود بيان آنست كه فردا كمل در اين صفات مولاى متقيان بوده و فردا كمل پاداش الهى هم نصيب او شده خداوند بما هم نصيبى از تبعيّت او عنايت فرمايد و اخيرا ميفرمايد آنچه بعهده ما است هر آينه هدايت و راهنمائى بخير است به بيان چنانچه قمّى ره نقل فرموده و آنچه بعهده شما است پيروى و تبعيّت از دستور و دنيا و آخرت هم از آن ما است بهر كس هر چه بخواهيم از هر دو ميدهيم بشرط قابليّت و از دولت ما چيزى كاسته نميشود و تخويف و انذار فرموده متخلّفين را بآتش مخصوصى كه زبانه ميكشد و آنان را بخود ميكشاند و فرموده داخل نميشود در آن مگر شقى‌ترين افراد كه ظاهرا كافر بخيل مغرور بمال و جاه باشد كه تكذيب نموده بقول و عمل خود خدا و پيغمبر و امام و مواعيد ايشانرا و پشت كرده بكليّه احكام الهى و در روايات بصاحب آن درخت خرما كه بخل نمود


جلد 5 صفحه 399

در معامله با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و بفلان كس كه تكذيب نمود پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را در تعيين امير المؤمنين عليه السّلام بخلافت و روى گرداند از ولايت تفسير شده و در اين روايت كه از امام صادق عليه السّلام است ذكر شده كه در جهنّم واديى ميباشد كه در آن آتشى است كه داخل نميشوند در آن مگر دشمنان آل اطهار و بعضى از آتشها كمتر از بعض ديگر است و در آتيه دور كرده ميشود از آتش پرهيزكارترين خلق آنچنان كسى كه ميدهد مالش را و پاك ميكند نفس خود را از بخل با آنكه نيست نزد او براى احدى نعمتى كه بخواهد پاداش آنرا بدهد يعنى مقصودش از بذل مال آن نيست كه بكسى عوض حقى بدهد و نميدهد مال خود را بغرضى مگر بغرض تحصيل و طلب قرب و خشنودى ذات اقدس پروردگار برتر و بالاتر خود و بنابر اين استثناء متصل و مفرّغ است و محتمل است منقطع باشد يعنى لكن ميدهد براى طلب رضاى خدا و خالصا لوجه اللّه و بعد از داخل شدن در بهشت هر آينه خشنود و راضى ميشود از عمل خود و پاداش خداوند و در روايات اين شخص بابو الدّحداح تفسير شده و بعضى اشقى و اتقى را عبارت از شقى و تقى دانسته‌اند و اللّه اعلم و ثواب قرائت اين سوره در ذيل سوره سابقه گذشت و الحمد للّه و سلام على عباده الذّين اصطفى‌


جلد 5 صفحه 400

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَسَنُيَسِّرُه‌ُ لِلعُسري‌ «10»

‌يعني‌ مشكلات‌ باو بسرعت‌ و آساني‌ متوجه‌ ميشود اما ‌در‌ دنيا ببلاها و شدائد و سختيها دچار و ‌در‌ آخرت‌ بغل‌ و زنجير و عمود و تازيانه‌ و حميم‌ و غساق‌ و زقوم‌ و آتش‌ و روي‌ سياه‌ و حشر ‌با‌ شياطين‌ و ساير عذابها گرفتار.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 10)- «به زودی او را در مسیر دشواری قرار می‌دهیم» (فسنیسره للعسری).

«بخل» در اینجا نقطه مقابل «اعطا» است که در گروه اول (گروه سخاوتمندان سعادتمند) بیان شد، «و استغنی» (بی‌نیازی بطلبد) بهانه‌ای است برای بخل

ج5، ص519

ورزیدن، و وسیله‌ای است برای ثروت اندوختن.

اصولا برای این بخیلان بی‌ایمان انجام اعمال نیک و مخصوصا انفاق در راه خدا کار سخت و دشواری است. در حالی که برای گروه اول نشاطآور و روح افزاست.

نکات آیه

۱ - خداوند، بخیلان و زراندوزانى را که تکذیب گر پاداش هاى الهى اند، به آینده اى سخت دچار و راه گرفتارى به آن را برایشان هموار مى سازد. (فسنیسّره للعسرى) تعبیر «آسان ساختن» در این آیه، لزوماً تعبیرى استهزاآمیز نیست; زیرا مى توان گفت: مراد مهیّا ساختن زمینه درافتادن به فرجام سخت است.

۲ - دور شدن از آیین اسلام، جز سختى و مشقّت، دستاوردى نخواهد داشت. (فسنیسّره للیسرى ... فسنیسّره للعسرى) بنابر یک احتمال، مراد از «یسرى» در آیات پیشین، شریعت اسلام است. در آن صورت، مصداق «عسرى» نقطه مقابل آن; یعنى، دور شدن از اسلام خواهد بود.

۳ - گرفتارى به فرجام سخت، پیامد کردار ناروا است. (و أمّا من بخل و استغنى . و کذّب بالحسنى . فسنیسّره للعسرى)

۴ - فرجام نیک و بد، در اختیار خداوند است و زمینه هر دو را او فراهم مى سازد. (فسنیسّره للیسرى ... للعسرى)

۵ - فرجام هر کسى، وابسته به کردار او است. (فأمّا من أعطى ... فسنیسّره للیسرى . و أمّا من بخل ... فسنیسّره للعسرى)

۶ - بخلورزى و احساس بى نیازى از پاداش هاى الهى و تکذیب آن، مایه محرومیت از امدادهاى خداوند در دنیا و گرفتارى به فرجامى سخت در آخرت است. (و أمّا من بخل و استغنى . و کذّب بالحسنى . فسنیسّره للعسرى) مراد از «عسرى» - به قرینه آیه بعد - زمان سقوط و هلاکت است و بر دنیا و آخرت تطبیق مى کند. آیه «و إنّ لنا للآخرة و الاُولى» نیز مؤید تعمیم به آن دو است.

۷ - بى تقوایى و ترک انفاق، سوق دهنده انسان به سوى فرجامى سخت (فأمّا من أعطى و اتّقى ... و أمّا من ... فسنیسّره للعسرى)

۸ - خداوند، در تأکید بر تفاوت فرجام انفاق گران با تقوا و بخیلان زراندوز، به سیطره شب و جلوه روز و به ذات خویش، سوگند یاد کرده است. (و الّیل ... إنّ سعیکم لشتّى . فأمّا من أعطى ... للیسرى . و أمّا من بخل ... فسنیسّره للعسرى)

روایات و احادیث

۹ - «عن أبى جعفر(ع) فى قول اللّه عزّوجلّ «...فسنیسّره للعسرى» قال: لایرید شیئاً من الشرّ إلاّ یسّره له;[۱] از امام باقر(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ «فسنیسّره للعسرى»، روایت شده که فرمود: [هرکه بخل ورزد و خود را از خدا بى نیاز بیند و نیکوترین پاداش الهى را تکذیب کند]، درباره انجام دادن هیچ شرّى تصمیم نمى گیرد; جز آن که خداوند آن را براى او آسان مى سازد».

موضوعات مرتبط

  • اسلام گریزى: آثار اسلام گریزى ۲
  • انفاق: آثار ترک انفاق ۷
  • انفاقگران: فرجام انفاقگران ۸
  • بخل: آثار بخل ۶، ۹
  • بخیلان: فرجام بخیلان ۸; فرجام سخت بخیلان ۱
  • تقوا: آثار بى تقوایى ۷
  • ثروت اندوزان: فرجام ثروت اندوزان ۸; فرجام سخت ثروت اندوزان ۱
  • خدا: آثار بى نیازى از پاداشهاى خدا ۶; آثار بى نیازى از خدا ۹; آثار تکذیب پاداشهاى خدا ۶، ۹; اختیارات خدا ۴; افعال خدا ۱، ۹; عوامل محرومیت از امدادهاى خدا ۶; فرجام سخت مکذبان پاداشهاى خدا ۱
  • سختى: عوامل سختى ۲
  • سوگند: سوگند به روز ۸; سوگند به شب ۸
  • شرور: زمینه شرور ۹
  • عمل: آثار عمل ۵; آثار عمل ناپسند ۳
  • فرجام: تفاوت فرجام ها ۸; زمینه حسن فرجام ۴; زمینه فرجام سخت ۷; زمینه فرجام شوم ۴; عوامل فرجام سخت ۳; عوامل فرجام سخت اخروى ۶; عوامل مؤثر در فرجام ۵; منشأ حسن فرجام ۴; منشأ فرجام شوم ۴
  • قرآن: سوگندهاى قرآن ۸
  • متقین: فرجام متقین ۸

منابع

  1. کافى، ج ۴، ص ۴۷، ح ۵; تفسیر برهان، ج ۴، ص ۴۷۱- ، ح ۵.