المطففين ٢

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۴۰ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

آنان که وقتی برای خود پیمانه می‌کنند، حق خود را بطور کامل می‌گیرند؛

آنان كه چون از مردم پيمانه بستانند، تمام مى‌ستانند
كه چون از مردم پيمانه ستانند، تمام ستانند؛
آنان که چون به کیل (یا وزن) چیزی از مردم بستانند تمام بستانند.
آنان که چون از مردم کالایی را با پیمانه و وزنمی ستانند، تمام و کامل می ستانند،
آنان كه چون از مردم كيل مى‌ستانند آن را پُر مى‌كنند؛
کسانی که چون از مردمان پیمانه می‌ستانند، کامل می‌گیرند
آنان كه چون از مردم پيمانه ستانند تمام مى‌ستانند
کسانی که وقتی (در معامله) برای خود می‌پیمایند (یا وزن و متراژ می‌نمایند) به تمام و کمال و افزون بر اندازه‌ی لازم دریافت می‌دارند.
همانان که چون از مردمان پیمانه‌ای ستانند، تمام ستانند.
آنان که هر گاه پیمایند بر مردم تمام بردارند


المطففين ١ آیه ٢ المطففين ٣
سوره : سوره المطففين
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِکْتَالُوا»: با کیل و پیمانه خریدند و دریافت داشتند. «عَلی»: به معنی (مِنْ) است. «یَسْتَوْفُونَ»: به تمام و کمال و بیش از اندازه می‌گیرند (نگا: قاسمی، المنتخب). در این آیه، کیل و پیمانه کردن، نماد و مثال توزین و متراژ و هر نوع سنجشی است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ «1» الَّذِينَ إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ «2» وَ إِذا كالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ «3» أَ لا يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ «4» لِيَوْمٍ عَظِيمٍ «5» يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ «6»

واى بر كم‌فروشان. كسانى كه هرگاه از مردم پيمانه بگيرند كامل مى‌گيرند. و هرگاه به ايشان پيمانه دهند يا برايشان (كالايى را) وزن كنند، كم مى‌گذارند. آيا آنان گمان ندارند كه برانگيخته خواهند شد؟ براى روزى بزرگ. روزى كه مردم در پيشگاه پروردگار جهانيان (براى پاسخ به كارهايشان) خواهند ايستاد.

نکته ها

«وَيْلٌ» به معناى هلاك و عذاب است و بر اساس روايات، نام درّه‌اى در دوزخ يا درى از درهاى آن مى‌باشد.

«طفيف» و قليل به يك معناست و «تطفيف» به معناى كاستن و كم گذاشتن است و ريشه آن از «طف» به معناى كنار است. به فروشنده‌اى كه از كنار اجناس مى‌زند، «مطفف» گويند.

ابن مسعود نقل مى‌كند كه هر كس از نمازش بكاهد مشمول اين آيه است. «1»

كم فروشى هر صنفى متناسب با خودش مى‌باشد: معلم، كارگر، نويسنده، فروشنده،


«1». تفسير نمونه.

جلد 10 - صفحه 414

مهندس، دكتر و ديگر مشاغل، هر كدام در انجام وظيفه خود كوتاهى كنند، كم فروشند.

كم‌فروش، خود را زرنگ مى‌داند، مردم را دوست ندارد، خدا را رازق نمى‌داند و ظلم اقتصادى به جامعه مى‌كند.

كم فروشى از گناهان كبيره است، زيرا وعده عذاب براى آن آمده است.

امكانِ كم فروشى يا حساسيّت در كيل بيش از وزن است، لذا در يك آيه فقط از كيل و در آيه پس از آن، ابتدا مجدداً از كيل و سپس وزن، سخن به ميان آمده است.

در روايات مى‌خوانيم: هرگاه مردم گرفتار گناه كم‌فروشى شوند، زمين روئيدنى‌هاى خود را از مردم باز مى‌دارد و مردم به قحطى تهديد مى‌شوند. «1»

انضباط و دقّت اقتصادى، در رأس برنامه‌هاى اصلاحى انبياست. چنانكه حضرت شعيب به قوم خود فرمود: «أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِيمِ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ» «2» پيمانه را (در معامله) كامل و تمام بدهيد و از كم كنندگان و خسارت زنندگان نباشيد و با ترازوى درست وزن كنيد و كالاهاى مردم را كم ندهيد و روى زمين مفسدانه عمل نكنيد.

پیام ها

1- خطر را با كلماتِ هشدار دهنده اعلام كنيد. «وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ»

2- مال حرام از راه كم‌فروشى، عامل سقوط انسان است. «وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ»

3- تفاوت گذاردن در گرفتن و دادن كم فروشى است. آنچه بر خود نمى‌پسندى بر ديگران مپسند. اكْتالُوا ... يَسْتَوْفُونَ‌- كالُوهُمْ‌ ... يُخْسِرُونَ‌

4- كم فروشى نسبت به هر كس، گرچه مسلمان نباشد، نارواست. «عَلَى النَّاسِ»

5- بالاتر از گناه، انس گرفتن با گناه است، به گونه‌اى كه كم فروشى شغل انسان شود. «يُخْسِرُونَ» (فعل مضارع، نشانه استمرار است.)

6- براى جلوگيرى از مفاسد اقتصادى، بايد ياد معاد را در دل‌ها زنده كنيم. «أَ لا


«1». تفسير الميزان.

«2». شعراء، 181- 183.

جلد 10 - صفحه 415

يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ»

7- اعتقاد به معاد حتّى در حدّ گمان بازدارنده است. «أَ لا يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ»

8- حوادث روز قيامت، بزرگ و هولناك است. «لِيَوْمٍ عَظِيمٍ»

9- براى كم‌فروشى و حق الناس بايد پاسخ‌گو باشيم. «يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ»

10- كيفر و مجازاتِ مجرمان، از شئون ربوبيّت خداست. «يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



الَّذِينَ إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ «2»

بعد تفسير آن را فرمايد:

الَّذِينَ إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ‌: آنان كه چون مى‌ستانند به كيل بر مردمان، يعنى از ايشان براى خود ستانند، يَسْتَوْفُونَ‌: تمام مى‌ستانند به كيل، يعنى استيفاى ايشان متضمن ضرر و نقص است بر مردمان خاصه، امّا مثمر نفع و مزيّت است براى خودشان.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ «1» الَّذِينَ إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ «2» وَ إِذا كالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ «3» أَ لا يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ «4»

لِيَوْمٍ عَظِيمٍ «5» يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ «6» كَلاَّ إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ «7» وَ ما أَدْراكَ ما سِجِّينٌ «8» كِتابٌ مَرْقُومٌ «9»

وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «10» الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ «11» وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلاَّ كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ «12» إِذا تُتْلى‌ عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «13» كَلاَّ بَلْ رانَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ «14»

كَلاَّ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ «15» ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصالُوا الْجَحِيمِ «16» ثُمَّ يُقالُ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ «17»

ترجمه‌

واى بر كم فروشان‌

آنانكه چون ميستانند به پيمانه از مردم تمام مى‌ستانند

و چون پيمانه ميكنند براى دادن مال آنان يا وزن مى‌نمايند زيان ميرسانند

آيا گمان ندارند آن گروه كه آنها بر انگيخته ميشوند

در روزى بزرگ‌

روز كه مى‌ايستند مردم نزد پروردگار جهانيان‌

نه چنين است همانا نوشته اعمال گناهكاران در مكان پست و زندان سخت است‌

و چه ميدانى تو چيست زندان سخت آن‌

نوشته‌ئى است واضح نوشته شده‌

واى در چنين روز بر تكذيب كنندگان‌

آنانكه تكذيب ميكنند روز جزا را

و تكذيب نميكند آنرا مگر هر متجاوز گناهكارى‌

چون خوانده ميشود بر او آيات ما گويد افسانه‌هاى پيشينيان است‌

نه چنين است بلكه احاطه كرده بر دلهاشان آنچه بودند كه عمل ميكردند

نه چنين است همانا آنها از پروردگارشان در چنين روز محروم شدگانند

پس همانا آنها در افتادگانند بدوزخ‌

پس گفته ميشود اين است آنچه كه بوديد آنرا تكذيب مينموديد.

تفسير

قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه نازل شد بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در


جلد 5 صفحه 359

وقت ورود بمدينه طيّبه و اهل آن در آن روز بدترين مردم بودند در كيل نمودن و بعد خوب شدند و آن عمل را ترك كردند و ويل نقل شده كه نام چاهى است در جهنّم و ظاهرا كلمه عذاب و تهديد است يعنى واى بحال كم فروشان كه وقتى ميخواهند بكيل و پيمانه مال خود را از مردم بگيرند كاملا استيفاء حق خودشان را مينمايند و وقتى بخواهند مال مردم را بكيل و وزن تحويل بدهند كمتر ميدهند و زيان ميرسانند بصاحب مال آيا يقين ندارند كه آنها در روز بزرگى مبعوث ميشوند براى حساب و جزا چنانچه از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده و آن روزى است كه مردم در پيشگاه الهى مى‌ايستند و در عرق خودشان غوطه ورند و از تنگى جا قادر بر حركت نيستند چنانچه مستفاد از روايات وارده در اين مقام است نبايد كم فروشى كنند و از روز جزا غافل باشند همانا كتاب و نامه اعمال گناهكاران در سجّين است كه ظاهرا براى مبالغه در سجن و بمعناى زندان سخت است و خداوند براى اهميّت بسختى آن فرموده و چه ميدانى تو كه سجّين چيست و چه جاى بدى است و قمّى ره نقل فرموده كه آنچه خداوند نوشته براى فجّار از عذاب در سجين است و از امام باقر عليه السّلام نقل فرموده كه سجين طبقه هفتم زمين است و علّيّين آسمان هفتم است و در مجمع از آن حضرت نقل نموده كه امّا اهل ايمان پس بالا برده ميشود اعمال و ارواحشان بسوى آسمان و باز ميشود براى ايشان درهاى آن و امّا كافر پس بالا برده ميشود كار و روحش ولى چون بآسمان رسد منادى حق ندا كند كه فرود آوريد او را بسوى سجين و آن واديى است در حضرموت كه نامش برهوت است و مستفاد از نقل كافى از امام كاظم و قمّى ره از امام صادق عليهما السلام آنست كه سجّين مقام اعداء و ستمكاران بائمه اطهار است و توضيح زيادترى از اين آيات در آيات آتيه بيايد ان شاء اللّه تعالى و آن كتاب كه در سجّين است كتابى است نوشته شده واضح و آشكار كه شياطين از آن آگاه و آنرا ميخوانند واى در روز قيامت بحال كسانيكه منكر روز جزا بودند و منكر آن روز نميشود مگر هر متجاوز از حقّ و حقيقت كه بسيار گناهكار و متجرّى و بى‌مروّت باشد كه چون قرآن بر او خوانده شود گويد مسطورات بى‌اصل پيشينيان است نه چنين‌


جلد 5 صفحه 360

است و نبايد تفوّه بآن شود بلى گناهان آنها غلبه و احاطه بر دلهاشان نموده چنانچه در كافى و عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه نيست هيچ بنده مؤمنى مگر آنكه در قلبش نقطه سفيدى است پس چون گناه كند در آن نقطه نقطه سياهى ظاهر گردد پس اگر توبه نمود آن نقطه زائل ميگردد و اگر اصرار در گناه پيدا كرد آن نقطه سياه زياد ميشود تا ميپوشاند آن سفيدى را و چون پوشاند آنرا هرگز صاحبش رجوع بهيچ خيرى ننمايد و اين مراد است از قول خداوند كلا بل ران على قلوبهم ما كانوا يكسبون حقّا و قطعا آنها از رحمت و ثواب و كرامت پروردگارشان در آن روز محجور و ممنوع و محجوبند چنانچه از روايات ائمه اطهار استفاده ميشود و فرموده‌اند چون خداوند حالّ در مكان نيست تا كسى از خود او محجوب شود پس آنان فرود آيندگان و گداخته شوندگان در آتش جهنّم خواهند بود پس براى مزيد خفّت و ملامت بآنها گفته شود اين جهنّمى است كه شما در دنيا تكذيب مينموديد آنرا و منكر بوديد و در كافى از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه مراد امير المؤمنين عليه السّلام است و ظاهرا مشار اليه كلمه هذا را بيان فرموده و اشاره بآنست كه انكار ولايت هم مانند انكار معاد موجب خلود در آتش است و اللّه اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


الَّذِين‌َ إِذَا اكتالُوا عَلَي‌ النّاس‌ِ يَستَوفُون‌َ «2» وَ إِذا كالُوهُم‌ أَو وَزَنُوهُم‌ يُخسِرُون‌َ «3»

كساني‌ ‌که‌ زماني‌ ‌که‌ كيل‌ ميگيرند ‌بر‌ ناس‌ بتمامه‌ مستوفي‌ ميگيرند و چون‌ كيل‌ ميدهند و ‌ يا ‌ بوزن‌ ميدهند كم‌ ميدهند و خسران‌ ميكنند.

اقول‌: جمله‌ اولي‌ مذموم‌ و حرام‌ نيست‌ ‌که‌ چيزي‌ انسان‌ خريداري‌ كند مستوفي‌ بگيرد و حرمت‌ ‌در‌ جمله‌ ثانيه‌ ‌است‌ ‌که‌ چون‌ ميفروشد كم‌ ميدهد و خسران‌ ميگذارد ‌که‌ فعل‌ حرام‌ ‌است‌ و ‌هم‌ حق‌ ‌النّاس‌ و غصب‌ ‌است‌، و بدتر ‌از‌ ‌اينکه‌ اينكه‌ ‌اگر‌ ثمن‌ ‌آن‌ مخلوط ‌به‌ بقيه‌ اموالش‌ شد تصرف‌ ‌در‌ جميع‌ ‌آنها‌ حرام‌ ‌است‌ ‌تا‌ پاك‌ نكند، و پاكي‌ مال‌ مختلط بحرام‌ چهار قسم‌ ‌است‌: ‌اگر‌ مقدار و صاحبش‌ معلوم‌ ‌است‌ بايد رد كند بصاحبش‌ ‌اگر‌ دسترسي‌ بصاحبش‌ داشته‌ ‌باشد‌ و ‌اگر‌ ندارد ‌از‌ جانب‌ صاحبش‌ رد مظالم‌ كند، و همچنين‌ ‌اگر‌ مقدار معلوم‌ و صاحبش‌ مجهول‌ ‌است‌ بايد رد مظالم‌ دهد، و ‌اگر‌ مقدار مجهول‌ و صاحبش‌ معلوم‌ بايد ‌با‌ صاحبش‌ تصالح‌ كند، و ‌اگر‌ مقدار و صاحبش‌ ‌هر‌ دو مجهول‌ بايد خمس‌ مالش‌ ‌را‌ بدهد ‌که‌ يكي‌ ‌از‌ چيزهايي‌ ‌که‌ خمس‌ باو تعلق‌ ميگيرد مال‌ مختلط بحرام‌ ‌است‌ مثل‌ غوص‌ و كنز و غنائم‌ دار الحرب‌ و ‌ما زاد ‌از‌ مئونه‌ ‌در‌ اكتساب‌ وارث‌ ‌من‌ ‌لا‌ يحتسب‌ و ارض‌ مشتراي‌ اهل‌ ذمه‌ ‌خدا‌ ميفرمايد: ‌هم‌ چنان‌ ‌که‌ ‌در‌ گرفتن‌ مستوفي‌ ميگيريد ‌در‌ دادن‌ ‌هم‌ مستوفي‌ بدهيد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 2)- سپس به شرح کار مطففین و کم فروشان پرداخته، می‌فرماید:

«آنان که وقتی برای خود پیمانه می‌کنند حق خود را بطور کامل می‌گیرند» (الذین اذا اکتالوا علی الناس یستوفون).

نکات آیه

۱ - برخورد دوگانه تاجران، هنگام فروش کالا و خرید آن و به کار بردن سنجش دقیق با پیمانه کامل تنها به هنگام خرید، مایه زیان جامعه و زمینه ساز عذاب الهى است. (ویل للمطفّفین . الذین إذا اکتالوا على الناس یستوفون) «اکتالوا»; یعنى، با پیمانه کالا را دریافت کردند. حرف «على» در آیه شریفه جایگزین حرف «من» شده است تا نشانگر متضرر شدن مردم از این گونه تجارت باشد.

۲ - سابقه دیرینه تجارت و سنجش کالا با پیمانه (اکتالوا)

۳ - مراقبت شدید بر کم نبودن کالا هنگام خرید آن، شیوه اى نکوهیده براى ترازوداران* (ویل للمطفّفین . الذین إذا اکتالوا على الناس یستوفون) گرچه ظاهر این آیه و آیه بعد، مذمت کسانى است که با فروشنده و خریدار برخورد دوگانه اى دارند; یعنى، از فروشنده کامل مى گیرند و به خریدار ناقص مى دهند; ولى این احتمال نیز وجود دارد که دقت نظر در کامل بودن کالا هنگام خرید آن در این آیه، اخلاق ناهنجارى دانسته شده است.

موضوعات مرتبط

  • پیمانه: تاریخ پیمانه ۲
  • تاجران: دقت در خرید تاجران ۳; روش برخورد تاجران ۱; عمل ناپسند تاجران ۳; کم فروشى تاجران ۱
  • تجارت: تاریخ تجارت ۲
  • جامعه: عوامل زیان به جامعه ۱
  • خدا: عذابهاى خدا ۱
  • عذاب: موجبات عذاب ۱

منابع