القلم ٤٦
ترجمه
القلم ٤٥ | آیه ٤٦ | القلم ٤٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَمْ تَسْأَلُهُمْ»: (نگا: طور / ).
تفسیر
- آيات ۳۴ - ۵۲، سوره قلم
- شرح مفاد آيه ((افنجعل المسلمين كالمجرمين )) و آيات بعد از آن كه در مقام نفى حكممكذبان به اينكه بر فرض وجود قيامت ، با مسلمانان برابرند مى باشد
- مراد از شركاى مشركين در آيه ((يوم يكشف عن ساق ))
- معناى اينكه درباره قيامت فرمود: ((يوم يكشف عن ساق ))
- معناى استدراج كفار و مكذبان (سنستدرجهم من حيث لايعلمون )
- امر به رسول الله (ص ) به صبر و نهى از اينكه چون يونس (ع ) ناشكيبا باشد
- بيان عدم منافات بين آيه : ((لو لا ان تداركه نعمة من ربه ...)) با آيه : ((فلولا انهكان من المسبحين ....))
- اشاره به اينكه دليلى بر نفى چشم زخم و خرافى بودن آن نيست
- رواياتى در ذيل آيه : ((يوم يكشف عن ساق ...))
- رواياتى در برهنه كردن خداوند ساق پايش را در قيامت كه به جهت مبتنى بودن برتشبيه مردوداند
- رواياتى درباره املاء و استدراج گنهكاران ، چشم زخم ، و....
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ «46» أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ «47» فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَ لا تَكُنْ كَصاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نادى وَ هُوَ مَكْظُومٌ «48» لَوْ لا أَنْ تَدارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَراءِ وَ هُوَ مَذْمُومٌ «49» فَاجْتَباهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِينَ «50»
«1». تفسير مجمع البيان.
جلد 10 - صفحه 189
آيا (در برابر انجام رسالت) مزدى درخواست مىكنى كه آنان از پرداخت آن سنگين بارند؟ يا اسرار غيب نزد آنهاست و آن ها مىنويسند. پس براى (تحقّق) فرمان پروردگارت صبر كن و همانند (يونس) صاحب ماهى مباش آن گاه كه با دلى پر اندوه ندا در داد. اگر رحمت پروردگارش او را در نيافته بود، قطعاً به صحرائى بىگياه افكنده مىشد، در حالى كه مستحقّ مذمّت بود. پس خداوند او را برگزيد و از شايستگان قرارش داد.
نکته ها
«مَغْرَمٍ» از «غرامت» به معناى ضررى است كه به انسان مىرسد بدون اينكه جنايت يا خيانتى كرده باشد.
«مُثْقَلُونَ»، از «ثقل» به معناى سنگينى است، خواه مادى باشد، خواه روحى.
«مَكْظُومٌ» به كسى گويند كه از غم و اندوه پر شده باشد.
آيات، 46 و 47 اين سوره، شبيه آيات 40 و 41 سوره طور است.
خداوند در قرآن، حدود بيست مرتبه پيامبرش را به صبر دعوت كرده است زيرا ارشاد مردم صبر و مقاومت لازم دارد.
در سوره شعراء، شعار تمام انبيا اين است كه ما از شما مردم مزد نمىخواهيم. «وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ» «1»*
كفّار در آيه 45 با جمله «إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ» تهديد شدند، پس خداوند براى آنان حكم و برنامهاى دارد، تو صبر كن و در نفرين عجله نكن. «فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ»
سؤال: مراد از «نعمت پروردگار» كه يونس دريافت كرد چه بود؟
پاسخ: هم نعمت مادى به او رو كرد، زيرا او غرق نشد و ماهى او را بلعيد، در شكم ماهى زنده ماند و سپس او را بيرون آورد.
و هم نعمت معنوى كه توفيق عذرخواهى و پذيرش توبه او باشد، زيرا هيچ توبه و اطاعتى از
«1». شعراء، 109، 127، 145، 164 و 180.
جلد 10 - صفحه 190
انسان سر نمىزند مگر با توفيق الهى.
سؤال: با اينكه حضرت يونس مورد لطف قرار گرفت، پس چرا باز هم به بيابان خشك پرتاب شد؟ چنانكه در سوره صافات مىفرمايد: «فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقِيمٌ وَ أَنْبَتْنا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ» «1» ما او را در بيابان خشك فرو نهاديم در حالى كه او بيمار بود و بوتهاى از كدو بر بدن او رويانديم (تا شفا يافت).
پاسخ: پرتاب به بيابان همراه با درمان بيمارى، لطف است، ولى پرتاب با توبيخ مذمّت ابدى قهر است.
پیام ها
1- انبيا از مردم پاداش نمىخواستند. «أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً»
2- به طور طبيعى، مردم از عالم دينى كه هدف مادى داشته باشد فرار مىكنند.
«فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ»
3- صبر و مقاومتى مورد سفارش است كه براى فرمان خدا باشد، نه از روى يكدندگى و لجاجت بىجا. «فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ»
4- رهبر جامعه نبايد در هيچ شرايطى امّت را رها كند. «لا تَكُنْ كَصاحِبِ الْحُوتِ»
5- دعا و مناجات، زمينه تدارك الهى است. نادى ... تَدارَكَهُ
6- توفيق توبه، نعمت الهى است. «تَدارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ»
7- توبيخ، ملامت و آوارگى در بيابانهاى خشك، تنها كيفر يك بى صبرى است.
«لَنُبِذَ بِالْعَراءِ وَ هُوَ مَذْمُومٌ»
8- فرياد و نالهاى ارزش دارد كه برخاسته از درون باشد، وگرنه نفاق است.
«نادى وَ هُوَ مَكْظُومٌ»
9- توبه و گفتگو با خداوند، راهى است براى دريافت نعمتهاى ويژه. إِذْ نادى وَ هُوَ مَكْظُومٌ ... فَاجْتَباهُ رَبُّهُ
«1». صافات، 145- 146.
جلد 10 - صفحه 191
10- به جاى آنكه افراد را به خاطر يك لغزش طرد كنيم، آنها را تدارك كنيم، ضعفها را برطرف و آنگاه به آنان مسئوليّت دهيم. تَدارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ ...
فَاجْتَباهُ رَبُّهُ
11- انتخاب پيامبران تنها بدست خداست. «فَاجْتَباهُ رَبُّهُ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ (46)
«1» به نقل از نور الثقلين، جلد 5، صفحه 397.
«2» مدرك ياد شده.
جلد 13 - صفحه 281
پس از روى توبيخ فرمايد:
أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً: آيا طلب مىكنى ايشان را اجر بر دعوت ارشاد و هدايت، فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ: پس ايشان از غرامت اجر سنگين بار شدگانند و بدان سبب روى از تو مىگردانند و قبول ايمان نمىكنند و تصديق وحى نكنند، يعنى تو كه از ايشان مزد نمىخواهى، پس چرا در ايمان تقصير مىكنند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ (46) أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ (47) فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَ لا تَكُنْ كَصاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نادى وَ هُوَ مَكْظُومٌ (48) لَوْ لا أَنْ تَدارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَراءِ وَ هُوَ مَذْمُومٌ (49) فَاجْتَباهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِينَ (50)
وَ إِنْ يَكادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ (51) وَ ما هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ (52)
ترجمه
آيا طلب ميكنى از آنها مزدى پس آنها از خسارتى گرانبارند
يا نزدشان علم غيب است پس آنها مينويسند
پس صبر كن براى حكم پروردگارت و نباش مانند مصاحب ماهى هنگاميكه ندا كرد با آنكه بود غمزده در حبس مانده
اگر نه آن بود كه دريافت او را رحمتى از جانب پروردگارش هر آينه افكنده شده بود در بيابانى بىآب و گياه با آنكه بود ملامت شده
پس برگزيد او را پروردگارش پس گردانيد او را از شايستگان
و همانا نزديك باشد آنانكه كافر شدند از پا در آورند ترا بچشمهاشان چون شنيدند قرآن را و ميگويند همانا او ديوانه است
و نيست آن مگر موجب تذكّر براى جهانيان.
تفسير
خداوند متعال در تعقيب آيات سابقه كه در آنها سؤالاتى از وجود
جلد 5 صفحه 256
راهى براى عقائد و اعمال كفّار مكّه بود ميفرمايد به پيغمبر خود كه آيا تو از آنان مطالبه اجرى بر اداء رسالت مينمائى كه آنها از تحمّل غرامت و خسارت آن در زير بار گرانند يا آنها علم غيب دارند بصحّت عقائد خودشان و مينويسند آنرا و بيكديگر ميرسانند هيچ يك از اين احتمالات نيست فقط وسوسه شيطان و انغمار در تكبّر و تعصّب و سركشى و طغيان است پس صبر كن تا برسد حكم پروردگارت بفتح و ظفر بر آنها و بنابراين لام بمنزله الى است يا براى آنكه حكم پروردگارت تأخير در عقوبت آنها است و مباش مانند حضرت يونس كه شرح حالش در سوره خودش گذشت كه تعجيل در عقاب قوم خود نمود و مؤدّب شد بادب الهى در شكم ماهى بحبس و غم زدگى و در آنحال خدا را خواند بكلمه اخلاص و اقرار بستم و اگر ترك اولى از او متعقّب برحمت خداوندى و قبول توبه او نميشد و خدا او را از شكم ماهى بيرون ميآورد هر آينه در زمين بىسايبانى افتاده بود با آنكه مورد مذمّت و ملامت خدا و خلق بود ولى تدارك فرمود آنرا حضرت احديّت بتوفيق توبه و انابه و ذكر و بيرون آورد او را از شكم ماهى اوّلا و برگزيد او را برسالت ثانيا يعنى نزول وحى و قرار داد او را از شايستگان باين منصب و كرامت و نگرديد مورد ملامت و مذمّت و يكى از امور مجرّبه و محقّقه در علم حكمت و مأثوره در روايات از مقام رسالت چشم زدن است و خداوند در خاتمه اينسوره مباركه اشاره بآن فرموده بحبيب خود ميفرمايد و همانا نزديك است كفّار چشم زخمى بر تو وارد نمايند چون از روى حسد و عناد وقتى تلاوت قرآن تو را ميشنوند بتو نظر بد مينمايند و آرزوى مرگ تو را ميكنند و ميگويند محمّد ديوانه است كه چنين سخنانى ميگويد با آنكه نيست قرآنيكه تو ميخوانى مگر پند و نصيحت و علم و حكمت براى تمام اهل عالم يا نيست آن محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مگر شرف براى جهانيان ولى چون لطف خداوندى شامل حال تو است در هر حال تو را از چشم حسود نگهدارى ميفرمايد و گفتهاند تأثير نظر در منظور براى آنستكه نفس ناظر قوى است و از باب عداوت يا محبّت تصوّر مرگ او را مينمايد و مؤثر ميشود و بعضى ليزلقونك را بهلاكت و لغزش قدم و افتادن تفسير نمودهاند و مراد همان چشم زدن است
جلد 5 صفحه 257
و از روايات مأثوره در اين باب است كه چشم شتر را در ديگ و مرد را در قبر ميكند و اگر چيزى سبقت بر قدر گيرد چشم زخم است و نيست افسونى مگر از چشم زخم و حيوان نيشدار و گفتهاند علاجش تلاوت اين آيه است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره ن و القلم را در نماز واجب يا مستحب قرائت نمايد خداوند او را هميشه از فقر مأمون ميدارد و چون بميرد از فشار قبر ايمن خواهد بود و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.
جلد 5 صفحه 258
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَم تَسئَلُهُم أَجراً فَهُم مِن مَغرَمٍ مُثقَلُونَ (46)
آيا سؤال ميكني آنها را اجر و مزد رسالت را پس اينها از اينکه غرامت كشيدن سنگيني ميكند بر آنها که قبول نميكنند.
أَم تَسئَلُهُم أَجراً يكي از مقالات تمام انبياء نسبت بامت خود همين است که ما اجر و مزد از شما براي رسالت و دعوت و هدايت و ارشاد شما نميخواهيم اجر و مزد ما را خداوند متعال عنايت ميفرمايد حضرت نوح فرمود: فَإِن تَوَلَّيتُم فَما سَأَلتُكُم مِن أَجرٍ إِن أَجرِيَ إِلّا عَلَي اللّهِ يونس آيه 72، حضرت هود بعاد فرمود: يا قَومِ لا أَسئَلُكُم عَلَيهِ أَجراً إِن أَجرِيَ إِلّا عَلَي الَّذِي فَطَرَنِي هود آيه 53. حضرت صالح بثمود فرمود:
وَ ما أَسئَلُكُم عَلَيهِ مِن أَجرٍ إِن أَجرِيَ إِلّا عَلي رَبِّ العالَمِينَ شعراء آيه 145، حضرت لوط فرمود: وَ ما أَسئَلُكُم عَلَيهِ مِن أَجرٍ إِن أَجرِيَ إِلّا عَلي رَبِّ العالَمِينَ شعراء آيه 164، حضرت شعيب فرمود بقوم: وَ ما أَسئَلُكُم عَلَيهِ مِن أَجرٍ إِن أَجرِيَ إِلّا عَلي رَبِّ العالَمِينَ شعراء آيه 180، به پيغمبر اكرم امريه رسيد: قُل لا أَسئَلُكُم عَلَيهِ أَجراً إِلَّا المَوَدَّةَ فِي القُربي شوري آيه 23. سپس ميفرمايد: قُل ما سَأَلتُكُم مِن أَجرٍ فَهُوَ لَكُم إِن أَجرِيَ إِلّا عَلَي اللّهِ سبأ آيه 46.
فَهُم مِن مَغرَمٍ مُثقَلُونَ معزم مالي است که غرامت ميكشند که بگويند: آمده است براي اينکه که از ما مالي در آورد و استفاده كند مثقلون بار سنگين است که قابل تحمل نيست معلوم ميشود که اينکه مشركين از شدت بخل دادن و بذل مال براي آنها بسيار سنگين بود سؤال: بنا بر اينکه پس قضيه انفال و خمس چه مناسبت دارد که ميفرمايد:
يَسئَلُونَكَ عَنِ الأَنفالِ قُلِ الأَنفالُ لِلّهِ وَ الرَّسُولِ انفال آيه 1، و ميفرمايد: وَ اعلَمُوا أَنَّما غَنِمتُم مِن شَيءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ،.، الايه انفال آيه 42.
جواب: مسأله انفال و مسأله خمس مثل مسأله زكاة است مربوط باجرت نيست حقي است که خدا براي ارباب خمس و زكاة قرار داده مثل حقوق واجب النفقه اجرت عمل نيست.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 46)- در ادامه بازپرسیهائی که در آیات گذشته از مشرکان و مجرمان شده بود، در اینجا دو سؤال دیگر بر آن میافزاید، نخست میگوید: «یا این که تو از
ج5، ص255
آنها مزدی میطلبی که پرداختش برای آنها سنگین است»؟ (ام تسئلهم اجرا فهم من مغرم مثقلون).
اگر بهانه آنها این است که شنیدن دعوت تو خرج دارد و اجر و مزد کلانی باید در مقابل آن بپردازند و آنها قادر بر آن نیستند این سخن دروغی است، و تو مطلقا از آنها اجر و پاداشی مطالبه نمیکنی، و نه هیچ پیامبر دیگری از پیامبران خدا مزدی مطالبه کردند.
نکات آیه
۱ - پیامبر(ص)، هیچ اجر و پاداشى از کافران در قبال رسالت خویش درخواست نکرد. (أم تسئلهم أجرًا)
۲ - درخواست مزد و پاداش در قبال هدایت و تبلیغ دین، از موانع تأثیرگذارى و موفقیت آن (أم تسئلهم أجرًا) برداشت یاد شده، از آن جا است که آیه شریفه، درصدد بیان علّت هاى نپذیرفتن اسلام از سوى کافران است.
۳ - کافران، در صورت پذیرش اسلام، هیچ غرامتى نمى پرداختند و از این بابت تحت فشار نبودند. (فهم من مغرم مثقلون)
موضوعات مرتبط
- اسلام: غرامت براى قبول اسلام ۳
- تبلیغ: آسیب شناسى تبلیغ ۲; درخواست مزد در تبلیغ ۲; روش تبلیغ ۲; موانع تأثیر تبلیغ ۲
- کافران: آثار اسلام کافران ۳
- محمد(ص): پاداش رسالت محمد(ص) ۱; محمد(ص) و کافران ۱; مزد رسالت محمد(ص)۱