الأحزاب ١٧
ترجمه
الأحزاب ١٦ | آیه ١٧ | الأحزاب ١٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یَعْصِمُکُمْ»: شما را حفظ میکند. در امانتان میدارد. «مِن دُونِ اللهِ»: بجز خدا.
تفسیر
- آيات ۹ - ۲۷، سوره احزاب
- بيان آيات مربوط به داستان جن احزاب (خندق )
- حكايت ترس و بهانه تراشى منافقان و بيماردلان بعد از مشاهده لشكر انبوه دشمن و سخنپراكنى هايشان در جهت تضعيف روحيه مؤ منين
- مقصود از اينكه فرمود: ((لقد كان لكم فىرسول الله اسوة حسنة ...))
- وصف حال مؤ منين بعد از ديدن لشكريان احزاب : افزون گشتن ايمان ، وفا و استوارىبر عهده و...
- بيان وصف مؤ منينى كه به عهد خود وفا كردند
- اشاره به اينكه بسا مى شود گناه مقدمه سعادت و آمرزش مى شود
- بحث روايتى
- يكى از معجزات پيامبر اكرم (ص ) در واقعه حفر خندق
- يكى ديگر از دلائل نبوت حضرت خاتم (ص ) در واقعه خندق
- روياروئى لشكر اسلام و كفر در جنگ خندق
- آغاز درگيرى و به ميدان آمدن عمرو بن عبدود و مقابله اميرالمؤ منين (عليه السلام ) با او
- پيروزى اميرالمؤ منين بر عمرو بن عبدود و بيان ارزش آن از زبان مبارك پيامبر(ص )
- نيرنگى كه يكى از مؤ منان بعد از اجازه گرفتن از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) براى ايجاد تفرقه بين دشمنان به كار برد
- خذيفه بن اليمان از جنگ خندق سخن مى گويد
- خاتمه جنگ احزاب و روانه شدن سپاه اسلام به سوى بنى قريظه و محاصره آنان و...
- سرانجام يهوديان بنى قريظه و حكميت سعد بن معاذ درباره آنها
- سرانجام حق ستيزى كعب بن اسيد يهودى و شاءن نزول (و انزل الذين ظاهروهم ...)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ مَنْ ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرادَ بِكُمْ سُوءاً أَوْ أَرادَ بِكُمْ رَحْمَةً وَ لا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً «17»
بگو: اگر خداوند براى شما رنجى يا رحمتى اراده كند، كيست كه شما را در برابر (اراده) خداوند مصون بدارد؟ در حالى كه آنان غير از خداوند براى خود نه كارسازى مىيابند و نه يارى دهندهاى.
نکته ها
اراده خداوند در مورد بروز گرفتارى و سختى براى انسان بدين معناست كه انسان با اختيار خود و انجام اعمال ناشايست (مانند فرار از جنگ)، خود را به سمت آتش قهر الهى مىكشاند و چون تمام كارها به ارادهى الهى صورت مىگيرد، اين گرفتارىها به خداوند نسبت داده مىشود.
پیام ها
1- وجدانها را با طرح سؤال بيدار كنيد. قُلْ مَنْ ... يَعْصِمُكُمْ مِنَ اللَّهِ
2- رحمت و عذاب، تلخى و شيرينى، در مدار ارادهى خداوند به انسان مىرسد.
«أَرادَ بِكُمْ سُوءاً- أَرادَ بِكُمْ رَحْمَةً» (البتّه ارادهى سوء يا رحمت خداوند، با توجّه به حكمت است.)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ مَنْ ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرادَ بِكُمْ سُوءاً أَوْ أَرادَ بِكُمْ رَحْمَةً وَ لا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً «17»
قُلْ مَنْ ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُمْ: بگو اى پيغمبر به ايشان كيست آنكه نگه دارد و حفظ كند شما را، مِنَ اللَّهِ: از حكم خدا و قضاى سبحانى، إِنْ أَرادَ بِكُمْ سُوءاً: اگر اراده فرمايد به شما بدى را كه در آن نكبت و هلاكت است به سبب افعال ناشايسته و اعمال قبيحه شما. أَوْ أَرادَ بِكُمْ رَحْمَةً: يا اراده فرمايد به شما نعمت و رحمتى كه آن نصرت و تأخير موت باشد، وَ لا يَجِدُونَ لَهُمْ: و نمىيابند مردمان براى خود، مِنْ دُونِ اللَّهِ: غير از خداى تعالى، وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً:
هيچ دوستى كه نفع رساند به ايشان و نه يارى كننده كه ضرر را باز دارد از ايشان.
تبصره: آيه شريفه ارشاد است به آنكه بندگان بايد به تمام مراتب متوجه ذات يگانه سبحانى شوند، بدين تقرير كه: طورى حوادثات از خير و شر و رحمت و نقمت، تماما اراده الهى است و ولى و ناصر غير از او نخواهد بود. بنابراين به طريق استفهام انكارى فرمايد: نيست در عالم وجود دافع و مانعى و ولى و ناصرى غير ذات احديت الهى، پس به او توجه كنيد و بندگى و ستايش او را نمائيد.
جلد 10 - صفحه 422
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْفِرارُ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَ إِذاً لا تُمَتَّعُونَ إِلاَّ قَلِيلاً «16» قُلْ مَنْ ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرادَ بِكُمْ سُوءاً أَوْ أَرادَ بِكُمْ رَحْمَةً وَ لا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً «17» قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقِينَ مِنْكُمْ وَ الْقائِلِينَ لِإِخْوانِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنا وَ لا يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلاَّ قَلِيلاً «18» أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ فَإِذا جاءَ الْخَوْفُ رَأَيْتَهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ تَدُورُ أَعْيُنُهُمْ كَالَّذِي يُغْشى عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَإِذا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوكُمْ بِأَلْسِنَةٍ حِدادٍ أَشِحَّةً عَلَى الْخَيْرِ أُولئِكَ لَمْ يُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً «19» يَحْسَبُونَ الْأَحْزابَ لَمْ يَذْهَبُوا وَ إِنْ يَأْتِ الْأَحْزابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بادُونَ فِي الْأَعْرابِ يَسْئَلُونَ عَنْ أَنْبائِكُمْ وَ لَوْ كانُوا فِيكُمْ ما قاتَلُوا إِلاَّ قَلِيلاً «20»
ترجمه
بگو فايده نميدهد شما را گريختن اگر بگريزيد از مرگ يا كشته شدن و آنگاه بر خوردار نميشويد مگر اندكى
بگو كيست آنگه نگاه ميدارد شما را از خدا اگر بخواهد براى شما بدى يا بخواهد برايتان رحمتى و نيابند براىشان غير از خدا دوستى و نه ياورى
بتحقيق ميداند خدا تا خير اندازندگان از شما را و گويندگان به برادرانشان كه بيائيد بسوى ما و نميآيند بكار زار مگر اندكى
بخيلانند بر شما پس چون آيد ترس مىبينى آنها را كه مينگرند بسوى تو ميگردد چشمهاشان چون كسيكه بيهوش شده باشد از مرگ پس چون برود ترس آزار نمايند شما را بزبانهائى تند و تيز در حاليكه بخيلانند بر مال آنها ايمان نياوردند پس باطل گردانيد خدا كردارهاشانرا و باشد اين بر خدا آسان
مىپندارند دستههاى دشمن را كه نرفتهاند و اگر آيند دستههاى دشمن دوست دارند كه كاش آنها صحرانشينان بودند در ميان عربان بيابانى كه ميپرسيدند از خبرهاى شما و اگر بودند در ميان شما كار زار نميكردند مگر اندكى
تفسير
خداوند سبحان در اين آيات به پيغمبر خود دستور فرموده كه بمنافقين مذكور در آيات سابقه بفرمايد فرار براى شما فايدهاى ندارد اگر مقصود شما فرار از مردن بمرگ طبيعى يا كشته شدن بدست مردم باشد هر دو بتقدير الهى است اجل هر كس رسيده باشد هر جا باشد ميميرد يا كشته ميشود و تقديم و تأخيرى در آن روى نخواهد داد و بر فرض بگمان شما تأخير بيفتد چند روزى بيش از زندگى بهرهمند نخواهيد شد و بعدا بعذاب اليم فرار از جنگ گرفتار خواهيد بود كيست آنكه بتواند شما را از تحت اراده و قدرت خدا خارج نمايد اگر بخواهد بشما بدى يا خوبى برساند و نخواهند يافت براى خودشان جز خدا صاحب اختيار و ياورى كه بتواند دفع نمايد از آنها مقدّر خدا را او ميداند و ميشناسد كسانيرا
جلد 4 صفحه 313
كه باز ميدارند سايرين را از جهاد در بين شما و مشغول مينمايند ايشانرا به اراجيفى از قبيل آنكه لشگر محمّد لقمهاى براى ابو سفيان و احزاب بيش نيست و كسانيرا كه ميگويند برفقا و دوستان خودشان از منافقين بيائيد پيغمبر را تسليم بدشمن نمائيم و برويم پى كارمان مانند آن اوّل منافق از مهاجرين كه برفيق و برادر خود گفت بيا محمّد را در مقابل عمرو بن عبد ود بياوريم كه او را بكشد و ما بقوم خود ملحق شويم چون كسى حريف ميدان اين مرد نيست و در تاريخ واقعه اشاره بآن شد كه يكمرتبه ديگر هم در ايّام عسرت اين اظهار را بهم مسلك خود عبد الرّحمن ابن عوف نمود و آنكه از ميدان ضرار فرار كرد و معلوم است اين قبيل اشخاص در جنگ حاضر نميشوند مگر ناچار شوند آنهم بقدريكه بگويند ما هم بوديم و در غنيمت شريكيم و كلمه هلمّ در مفرد و جمع استعمال ميشود و اينها از صرف مال و بذل جان در راه خدا و نصرت مسلمانان بخيلانند و مضايقه مينمايند از ايشان و چون ترس از دشمن پديدار گردد مىبينى اى پيغمبر آنها را كه نگاه ميكنند بتو در حاليكه چشمهاشان در حدقه گردش ميكند مانند كسيكه در شرف مرگ است و بحال احتضار افتاده از ترس ولى چون ترس بر طرف شد و ظفر براى مسلمانان حاصل گشت و غنيمتى بدست آمد حمله ميكنند بمسلمانان و آزار ميرسانند بايشان با زبانهاى تند و تيزشان كه زود سهم ما را بدهيد يك قيراط شما بيشتر برديد سهم ما كم شد و از اين قبيل زبان درازى و نظر تنگيها ميكنند در مال دنيا اينها واقعا ايمان بخدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم نياوردهاند و با اغراض دنيوى حاضر در ميدان جنگ شدهاند و الّا اين احوال از آنها بروز نمينمود لذا اگر احيانا مبارزه و جنگى هم نموده باشند چون بقصد قربت نبوده ثواب ندارد و عمل غير مؤمن مخلص مقبول درگاه احديّت نيست و اين نفاقها و اعمال ناشايسته براى خدا چيزى نيست و آسان بوده و هست و اينها از بس مرعوب شده بودند پس از فرار احزاب باز خيال ميكردند آنها فرار نكردند و از بس باطنا با مسلمانان بدند اگر دو مرتبه احزاب كه همان قبائل مختلفه از كفار قريش و غيرها باشند بر گردند براى جنگ با مسلمانان دوست دارند بروند از مدينه بيرون و محلق باعراب باديهنشين شوند و از راهگذران جوياى حال مسلمانان گردند و اگر در اين دفعه دوم هم در مدينه باشند مانند
جلد 4 صفحه 314
دفعه اوّل جنگ نميكنند مگر بهمان اندازه كم كه بيان شد براى رضاى خدا نيست بلكه براى شركت در غنيمت است
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل مَن ذَا الَّذِي يَعصِمُكُم مِنَ اللّهِ إِن أَرادَ بِكُم سُوءاً أَو أَرادَ بِكُم رَحمَةً وَ لا يَجِدُونَ لَهُم مِن دُونِ اللّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً «17»
بفرما به اينها كيست آن كسي که بتواند شماها را حفظ كند از خداوند متعال اگر اراده فرمايد بشما بلائي و مصيبتي يا اراده، كند بشما رحمتي و تفضلي و نمييابند از براي خود از غير از خدا ولي و دوست و صاحب اختياري و نه ياور و معين و ياري كنندهاي.
در مقابل تقديرات الهي هيچگونه قدرتي نيست بتواند جلوگيري كند فرعون با همه قدرتش بايد موسي در دامن او بزرگ شود نمرود با آن سلطنتش يك پشه او را هلاك كرد اينها
جلد 14 - صفحه 486
که از جنگ فرار ميكنند و عذر تراشي ميكنند.
قُل مَن ذَا الَّذِي يَعصِمُكُم مِنَ اللّهِ اگر بلائي بر شما تقدير شده بفرار از تحت قدرت او بيرون نميرويد.
إِن أَرادَ بِكُم سُوءاً و اگر مقدر شده نعمتي و تفضلي ببودن در ميدان جنگ از شما سلب نميشود.
أَو أَرادَ بِكُم رَحمَةً و ناصر و معيني جز او نداريد.
وَ لا يَجِدُونَ لَهُم مِن دُونِ اللّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً نه كفار و نه مشركين ميتوانند جلو تقدير الهي را بگيرند
«ان اراد بكم نفعا او اراد بكم ضرا».
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 17)- دیگر اینکه مگر نمیدانید تمام سر نوشت شما به دست خداست، و هرگز نمیتوانید از حوزه قدرت و مشیت او فرار کنید.
میفرماید: ای پیامبر! به آنها «بگو: چه کسی میتواند شما را در برابر اراده خدا حفظ کند اگر او بدی یا رحمتی را برای شما اراده کند»! (قُلْ مَنْ ذَا الَّذِی یَعْصِمُکُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرادَ بِکُمْ سُوءاً أَوْ أَرادَ بِکُمْ رَحْمَةً).
«و آنها جز خدا هیچ سر پرست و یاوری برای خود نخواهند یافت» (وَ لا یَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِیًّا وَ لا نَصِیراً).
بنا بر این اکنون که همه مقدرات شما به دست اوست فرمان او را در زمینه جهاد که مایه عزت و سر بلندی در دنیا و در پیشگاه خداست به جان بپذیرید، و حتی اگر شهادت در این راه به سراغ شما آید با آغوش باز از آن استقبال کنید.
نکات آیه
۱ - پیامبر(ص)، مأمور ابلاغ پیام خداوند به مردم بود. (قل)
۲ - پیامبر(ص)، موظف بود که با تبیین قلمرو نفوذ خواست خدا درباره زندگى و مرگ، عقیده نادرست منافقان درباره مرگ را تصحیح کند. (قل من ذا الذى یعصمکم من اللّه إن أراد بکم سوءًا)
۳ - هیچ قدرتى توان ندارد از تصمیم خداوند درباره گرفتار کردن کسى به بدى و رنج، جلوگیرى کند. (من یعصمکم من اللّه إن أراد بکم سوءًا)
۴ - در صورت تصمیم خداوند به اعطاى رحمت به کسى، هیچ قدرتى توان جلوگیرى از آن را ندارد. (من ذا الذى یعصمکم من اللّه ... أو أراد بکم رحمة) براى این که «أراد بکم رحمة» با «من ذا الذى یعصمکم من اللّه» قابل جمع گردد، باید کلامى در تقدیر باشد و آن مى تواند چنین باشد: «من ذا الذى یصیبکم سوءاً إن أراد اللّه بکم رحمة»; یعنى: «چه کسى مى تواند به شما بدى برساند، اگر خداوند براى شما رحمت بخواهد؟».
۵ - خداوند، آن چنان توانایى دارد که مى تواند در سخت ترین شرایط جهاد و جنگ، انسان را از مرگ حفظ کند. (إن فررتم من الموت ... من ذا الذى یعصمکم من اللّه إن أراد بکم سوءًا أو أراد بکم رحمة)
۶ - فرار از معرکه مرگ آور باعث نمى شود که شخص، از تیررس اراده خداوند خارج شود. (إن فررتم من الموت ... من ذا الذى یعصمکم من اللّه إن أراد بکم سوءًا)
۷ - در صورت گرفتار شدن انسان به بدى و رنج - که سر منشأ آن خداوند است - هیچ کمکى وجود ندارد تا او را از آن وضعیت نجات دهد. من ذا الذى یعصمکم من اللّه إن أراد بکم سوءًا... و لایجدون لهم من دون اللّه ولیًّا و لانصیرًا
۸ - خداوند، تنها «ولىّ» (متولىّ امور) و «نصیر» (یاور) است. (و لایجدون لهم من دون اللّه ولیًّا و لانصیرًا)
۹ - خداوند، تنها کسى است که مى تواند شر و بدى خود آفریده را، رفع کند. من ذا الذى یعصمکم من اللّه إن أراد بکم سوءًا... و لایجدون لهم من دون اللّه ولیًّا و لانصیرًا
موضوعات مرتبط
- ابتلا: ابتلا به سختى ۳، ۷
- اسماء و صفات: نصیر ۸; ولى ۸
- خدا: افعال خدا ۹; حتمیت اراده خدا ۳، ۴، ۶; رحمت خدا ۴; قدرت خدا ۳، ۵، ۹; محدوده مشیت خدا ۲
- سختى: منشأ سختى ۷
- شرور: رفع شرور ۹
- محمد(ص): تبلیغ محمد(ص) ۱; مسؤولیت محمد(ص) ۱، ۲
- مرگ: فرار از مرگ ۶; ممانعت از مرگ ۵
- منافقان: تصحیح عقیده منافقان ۲; منافقان و مرگ ۲