العنكبوت ٣٦

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۴۱ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

و ما بسوی «مدین»، برادرشان «شعیب» را فرستادیم؛ گفت: «ای قوم من! خدا را بپرستید، و به روز بازپسین امیدوار باشید، و در زمین فساد نکنید!»

|و به سوى [مردم‌] مدين برادرشان شعيب را [فرستاديم‌]. گفت: اى قوم من! خدا را بپرستيد، و به روز قيامت اميد داشته باشيد، و در زمين سر به فساد برنداريد
و به سوى [مردم‌] مَدْيَن، برادرشان شعيب را [فرستاديم‌]. گفت: «اى قوم من، خدا را بپرستيد و به روز بازپسين اميد داشته باشيد و در زمين سر به فساد برمداريد.»
و شعیب را که برادر مهربانی برای قومش بود (به رسالت) به سوی اهل مدین (فرستادیم)، او با قوم گفت که ای قوم، همیشه خدا را پرستید و به روز قیامت (و سعادت آخرت) امیدوار باشید و هرگز در روی زمین فساد و تبهکاری مکنید (که آسایش دو گیتی در این نصایح است).
و نیز به سوی مدین برادرشان شعیب را فرستادیم؛ پس گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید و روز قیامت را انتظار برید و در زمین تبهکارانه فتنه و آشوب برپا نکنید،
و برادرشان شعيب را به مديَن فرستاديم. گفت: اى قوم من، خدا را بپرستيد و به روز قيامت اميدوار باشيد و در زمين به تبهكارى مكوشيد.
و به سوی قوم مدین برادرشان شعیب را [به رسالت فرستادیم‌] که گفت ای قوم من خداوند را بپرستید و به روز بازپسین امید داشته باشید، و در این سرزمین فتنه و فساد برپا مکنید
و به شهر مدين برادرشان شعيب را [فرستاديم‌] گفت: اى قوم من، خداى را بپرستيد و روز بازپسين را اميد بداريد و در زمين به تباهكارى مكوشيد.
(همچنین فرستادیم) شعیب را به سوی شهر مدین که خود از اهالی آنجا بود. گفت: ای قوم من! خدای را پرستش کنید، و (سعادت) روز بازپسین را بخواهید، و در زمین اصلاً فساد و تباهی نکنید.
و به سوی (مردم) مَدْیَن، برادرشان شعیب را (فرستادیم). پس (بدیشان) گفت: «ای قوم من! خدا را بپرستید و به روز بازپسین امیدوار باشید و در زمین سر به فسادکاری برمدارید.»
و بسوی مَدین برادرشان شعیب را پس گفت ای قوم پرستش کنید خدا را و امید دارید روز بازپسین را و نکوشید در زمین تباهکاران‌


العنكبوت ٣٥ آیه ٣٦ العنكبوت ٣٧
سوره : سوره العنكبوت
نزول : ١٠ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَخَاهُمْ شُعَیْباً»: (نگا: اعراف / و و). «لا تَعْثَوْا فِی الأرْضِ مُفْسِدِینَ»: (نگا: بقره / ، اعراف / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ إِلى‌ مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ ارْجُوا الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ «36»

و به سوى (مردم) مَدين، برادرشان شعيب را (به رسالت فرستاديم)؛ پس گفت: اى قوم من! خدا را بپرستيد، و به روز قيامت اميدوار باشيد، و در زمين (فتنه‌انگيزى و) فساد نكنيد.

نکته ها

«مَدْيَنَ» شهرى است در جنوب غربى اردن و اكنون به «معان» معروف است.

كلمه‌ى‌ «تَعْثَوْا» از «عثى» به معناى ايجاد فساد است.

حضرت شعيب، مسئول راهنمايى دو قبيله بود:

الف: اصحاب مَدين كه با صيحه‌ى آسمانى هلاك شدند.

ب: اصحاب ايكه، كه به عذاب «يوم الظلّه»، سايبانى از ابر صاعقه‌خيز گرفتار شدند. «1»


«1». تفسير اطيب‌البيان.

جلد 7 - صفحه 143

پیام ها

1- انبيا كه پدران فكرى و ايمانى و اخلاقى مردمند، با آنان برادرانه رفتار مى‌كنند.

«أَخاهُمْ شُعَيْباً»

2- در دعوت به سوى خداوند، عواطف را فراموش نكنيم. «يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ» (اى قوم من!)

3- توحيد و معاد، سرلوحه‌ى دعوت انبياست. «اعْبُدُوا اللَّهَ وَ ارْجُوا الْيَوْمَ الْآخِرَ»

4- بندگى خدا و ايمان به مبدأ و معاد، زمينه‌ى دورى از فساد است. «اعْبُدُوا اللَّهَ وَ ارْجُوا الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ لا تَعْثَوْا»

5- انسان‌ها معصوم نيستند و گاهى گرفتار لغزش و گناه مى‌شوند؛ آنچه خطرناك‌تراست، فساد آگاهانه، مغرضانه و مصرّانه است. لا تَعْثَوْا ... مُفْسِدِينَ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِلى‌ مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ ارْجُوا الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ (36)

بعد از آن قصه قوم شعيب را بيان مى‌فرمايد:

وَ إِلى‌ مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً: و فرستاديم بسوى اهل مدين برادر ايشان در نسب كه شعيب بود، فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ‌: پس گفت به ايشان كه اى قوم من پرستش و ستايش كنيد خداى را به يگانگى و ترك كنيد بت‌پرستى و شرك را، وَ ارْجُوا الْيَوْمَ الْآخِرَ: و اميدوار باشيد ثواب روز باز پسين را، يعنى عملى نمائيد كه به سبب آن اميد ثواب توان داشت از اعمال حسنه مانند ايمان و طاعات الهيه و خيرات و مبرّات شرعيه و اجتناب از اعمال قبيحه و كارهاى ناشايسته منهيه. اين بيان از قبيل اقامه مسبب است مقام سبب، يا «رجاء» به معنى «خوف» باشد چنانچه استعمال شده، پس معنى آنكه بترسيد از شدت روز قيامت و از معاصى و قبايح دورى و اجتناب نمائيد. وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ‌: و شتاب مكنيد در زمين مدين به نقص كيل و وزن و ساير معاصى در حالتى كه فساد كنندگان باشيد، يعنى كفر و شرك و مخالفت الهى و ارتكاب مناهى موجب فساد در زمين است، پس معصيت نكنيد تا فساد واقع نشود.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِلى‌ مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ ارْجُوا الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ (36) فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دارِهِمْ جاثِمِينَ (37) وَ عاداً وَ ثَمُودَ وَ قَدْ تَبَيَّنَ لَكُمْ مِنْ مَساكِنِهِمْ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ كانُوا مُسْتَبْصِرِينَ (38) وَ قارُونَ وَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مُوسى‌ بِالْبَيِّناتِ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ما كانُوا سابِقِينَ (39) فَكُلاًّ أَخَذْنا بِذَنْبِهِ فَمِنْهُمْ مَنْ أَرْسَلْنا عَلَيْهِ حاصِباً وَ مِنْهُمْ مَنْ أَخَذَتْهُ الصَّيْحَةُ وَ مِنْهُمْ مَنْ خَسَفْنا بِهِ الْأَرْضَ وَ مِنْهُمْ مَنْ أَغْرَقْنا وَ ما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (40)

ترجمه‌

و فرستاديم بسوى مدين برادرشان شعيب را پس گفت اى قوم من بپرستيد خدا را و انتظار داشته باشيد روز بازپسين را و كوشش مكنيد در زمين با آنكه باشيد فساد كنندگان‌

پس تكذيب كردند او را پس گرفتشان زلزله پس گرديدند در خانه‌شان مرده افتادگان‌

و هلاك نموديم قوم عاد و ثمود را و بتحقيق ظاهر شد بر شما از مسكنهاشان و بيار است براى آنها شيطان كارهاشانرا پس باز داشت آنها را از راه با آنكه بودند بينندگان‌

و قارون و فرعون و هامان را و بتحقيق آمد آنها را موسى با معجزه‌ها پس سركشى كردند در زمين و نبودند پيشى گيرندگان‌

پس هر يك را گرفتيم بگناهش پس بعضيشان كسانى بودند كه فرستاديم بر آنان سنگريزه و بعضيشان كسانى بودند كه گرفت آنها را بانگ عذاب و بعضيشان كسى بود كه فرو برديم او را بزمين و بعضيشان كسى بود كه غرق كرديم و نبود خدا كه ستم كند آنها را و لكن بودند كه بر خودشان ستم ميكردند.

تفسير

خداوند متعال حضرت شعيب را برسالت بر قوم خود بسوى مدين ارسال‌


جلد 4 صفحه 229

فرمود و معمولا اهل يك قبيله را در عرب برادر خوانند پس فرمود اى قوم من دست از عبادت بت برداريد و خداپرست شويد و اميدوار بثواب روز قيامت و خائف از عذاب آن باشيد و سعى مكنيد در زمين بفساد و ظلم و تعدّى بر يكديگر و بنابراين تعثوا مجرّد از معناى فساد شده و بعضى آنرا بمعناى اصلى خود كه متضمّن فساد است واگذارده و مفسدين را حال مؤكّده دانسته‌اند و قوم، آنحضرت را تكذيب نمودند و خداوند آنها را بزلزله شديدى كه مشتمل بر صيحه آسمانى هم بود هلاك فرمود و همه در خانه‌هاشان بزانو در آمده و افتاده و مردند و دو قبيله عاد و ثمود هم مشمول غضب الهى شدند و بر اهل مكه حال آنها از خرابه منازلشان در زمين حجر و يمن وقت عبور بر آن بلاد واضح و آشكار گرديد چون شيطان كارهاى زشت آنها را در نظرشان جلوه و زينت داد و بازداشت آنها را از راه حق لذا با آنكه مردمانى صاحب نظر و ادراك بودند اعمال نظر و فكر ننمودند و مستحق عقوبت شدند براى آنكه مشغول بدنيا گشتند و از آخرت باز ماندند و از اين قرار بود حال قارون كه از بنى اسرائيل و مؤمنين بحضرت موسى بود و اخيرا تمرّد نمود و شايد براى شرافت نسبى نامش مقدّم بر فرعون و هامان شده كه آندو هم تمرّد نمودند و كافر و معاقب شدند با آنكه حضرت موسى با معجزات با هرات مبعوث بر آنها شده بود پس تكبر و تفرعن و تجبّرشان در زمين موجب شد كه زير بار حكم خدا نرفتند و خواستند فرار كنند ولى نتوانستند سبقت گيرند بر قضا و بلاى او و عذاب خداوند آنها را ادراك نمود و طعمه خود كرد و هر يك از متمرّدين را بجزاى كردارشان رسانيد بعضى را خداوند بباد تندى كه در آن سنگريزه بود هلاك فرمود مانند قوم لوط و عاد و بعضى را بصيحه و زلزله مانند قوم ثمود و اصحاب مدين و بعضى را بخسف مانند قارون و بعضى را بغرق مانند فرعون و كسانش و قوم نوح و بهيچ يك از آنها خداوند ستم نفرمود و بدون تقصير آنها را عذاب نكرد بلكه خودشان بخودشان و غير ستم نمودند كه تمرّد از حكم الهى و تعدّى بنوع خود كردند و استدلال نموده‌اند باين آيه بر نفى جبر و نبودن كار خلق كار خدا چون خداوند ظلم را از خود نفى و براى آنها اثبات فرموده است و اگر كار آنها كار خدا بود چنانچه جبريّه قائلند بايد العياذ باللّه خداوند ظالم باشد نه آنها و از حقير


جلد 4 صفحه 230

تحقيقى در اين باب در سوره بقره ذيل آيه تلك الرّسل فضّلنا بعضهم على بعض گذشت چنانچه قصص و احوال اقوام و اشخاص مذكوره در اين آيات در سور سابقه مفصلا ذكر شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِلي‌ مَديَن‌َ أَخاهُم‌ شُعَيباً فَقال‌َ يا قَوم‌ِ اعبُدُوا اللّه‌َ وَ ارجُوا اليَوم‌َ الآخِرَ وَ لا تَعثَوا فِي‌ الأَرض‌ِ مُفسِدِين‌َ (36)

و فرستاديم‌ بسوي‌ اهل‌ مدين‌ برادر ‌آنها‌ شعيب‌ ‌را‌ ‌پس‌ ‌گفت‌ اي‌ قوم‌ ‌من‌ بنده‌گي‌ كنيد خداوند متعال‌ ‌را‌ و طلب‌ كنيد و اميدوار باشيد روز ديگري‌ ‌را‌ و تباه‌ كاري‌ نكنيد ‌در‌ روي‌ زمين‌ ‌در‌ حالي‌ ‌که‌ فساد ميكنيد.

وَ إِلي‌ مَديَن‌َ أَخاهُم‌ شُعَيباً عطف‌ ‌بما‌ سبق‌ ‌است‌ نوحا و ابراهيم‌ و لوطا مدخول‌:

وَ لَقَد أَرسَلنا و ‌الي‌ مدين‌ اهل‌ مدين‌ هستند ‌که‌ فعلا «تعبير بمدائن‌ ميكنند و مدين‌ اسم‌ جد ‌آنها‌ ‌بود‌ و شهر ‌خود‌ ‌را‌ ‌به‌ اسم‌ جد ‌خود‌ نام‌ نهادند و حضرت‌ شعيب‌ ‌هم‌ ‌از‌ همين‌ قبيله‌ ‌بود‌ ‌که‌ گفتند «‌هو‌ ‌إبن‌ ميكد ‌إبن‌ مشخره‌ ‌إبن‌ مدين‌» ‌بود‌ و ‌بر‌ دو قبيله‌ مبعوث‌ شد اصحاب‌‌-‌ مدين‌ ‌که‌ بصيحه‌ هلاك‌ شدند و اصحاب‌ ايكه‌ ‌که‌ بعذاب‌ يوم الظله‌ هلاك‌ شدند و شعيب‌

جلد 14 - صفحه 322

بسيار فصيح‌ و بليغ‌ و خوش‌ بيان‌ ‌بود‌ ‌که‌ ‌او‌ ‌را‌ خطيب‌ الانبياء نام‌ نهادند و عمر طولاني‌ داشت‌ ‌که‌ چندين‌ مرتبه‌ ‌از‌ گريه‌ كور شد و خداوند ‌او‌ ‌را‌ بينا فرمود ‌تا‌ زمان‌ موسي‌ ‌را‌ درك‌ كرد.

فَقال‌َ يا قَوم‌ِ قومي‌ بوده‌ كسره‌ بجاي‌ ياء ‌است‌.

اعبُدُوا اللّه‌َ ‌که‌ معلوم‌ ميشود ‌آنها‌ مشرك‌ بودند ‌که‌ اولين‌ دعوت‌ انبياء دعوت‌ بتوحيد ‌است‌.

وَ ارجُوا اليَوم‌َ الآخِرَ تمام‌ هم‌ّ ‌خود‌ ‌را‌ مصروف‌ دنيا نكنيد متوجه‌ بعالم‌ ديگري‌ باشيد ‌که‌ گفتند «‌من‌ رجي‌ شيئا طلبه‌ و ‌من‌ خاف‌ ‌عن‌ شي‌ء هرب‌ ‌منه‌» اثر رجا طلب‌ ‌است‌ و اثر خوف‌ هرب‌ ‌است‌.

وَ لا تَعثَوا فِي‌ الأَرض‌ِ عثي‌ ‌را‌ بمعني‌ فساد تفسير كردند لكن‌ فساد مورث‌ عثي‌ ميشود و عثي‌ تباه‌ كاريست‌ ‌که‌ عمر عزيز ‌خود‌ ‌را‌ تلف‌ كنيد و ‌از‌ ‌بين‌ ببريد.

مُفسِدِين‌َ بفساد ‌در‌ روي‌ زمين‌ و فساد ‌آنها‌ ‌را‌ ‌در‌ سوره‌ اعراف‌ بيان‌ ميفرمايد، ‌غير‌ ‌از‌ شرك‌ و تكذيب‌ انبياء ميفرمايد فَأَوفُوا الكَيل‌َ وَ المِيزان‌َ وَ لا تَبخَسُوا النّاس‌َ أَشياءَهُم‌ وَ لا تُفسِدُوا فِي‌ الأَرض‌ِ بَعدَ إِصلاحِها ذلِكُم‌ خَيرٌ لَكُم‌ إِن‌ كُنتُم‌ مُؤمِنِين‌َ وَ لا تَقعُدُوا بِكُل‌ِّ صِراطٍ تُوعِدُون‌َ وَ تَصُدُّون‌َ عَن‌ سَبِيل‌ِ اللّه‌ِ مَن‌ آمَن‌َ بِه‌ِ وَ تَبغُونَها عِوَجاً (‌آيه‌ 85 و 86).

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 36)- هر گروه ستمگر به نوعی مجازات شدند: بعد از داستان لوط و قومش نوبت به اقوام دیگری همچون «قوم شعیب» و «عاد» و «ثمود» و «فرعون» می‌رسد.

نخست می‌گوید: «ما به سوی مدین برادرشان شعیب را فرستادیم» (وَ إِلی مَدْیَنَ أَخاهُمْ شُعَیْباً).

تعبیر به برادر، اشاره به نهایت محبت این پیامبران نسبت به امتهایشان و عدم سلطه‌جویی آنها است.

«مدین» شهری است در جنوب غربی «اردن» که امروز به نام «معان» خوانده می‌شود، در شرق «خلیج عقبه» قرار گرفته، و حضرت شعیب و قومش در آنجا می‌زیستند.

«شعیب» مانند سایر پیامبران بزرگ خدا دعوت خود را از اعتقاد به مبدأ و معاد که پایه و اساس هر دین و آیین است آغاز کرد، «گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید و به روز قیامت امیدوار باشید» (فَقالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ ارْجُوا الْیَوْمَ الْآخِرَ).

اعتقاد به این دو اصل مسلما در تربیت و اصلاح انسان تأثیر فوق العاده‌ای خواهد داشت.

دستور سوم «شعیب» یک دستور جامع عملی بود که تمام برنامه‌های اجتماعی را در بر می‌گیرد گفت: «سعی در فساد در زمین مکنید» (وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ).

«فساد» مفهوم وسیعی دارد که هر گونه نابسامانی و ویرانگری و انحراف و ظلم را در بر می‌گیرد و نقطه مقابل آن صلاح و اصلاح است.

نکات آیه

۱ - شعیب(ع) از پیامبران الهى بود که به شهر مدین فرستاده شد. (و لقد أرسلنا نوحًا و ... و إلى مدین أخاهم شعیبًا)

۲ - شعیب(ع)، با مردم مدین، خویشاوندى داشت. (و إلى مدین أخاهم شعیبًا)

۳ - رسالت شعیب(ع)، در محدوده شهر مدین بود. (و إلى مدین أخاهم شعیبًا)

۴ - نخستین پیام شعیب(ع) به مردم مدین، دعوت به خداپرستى و امیدوارى به روز واپسین بود. (إلى مدین أخاهم شعیبًا فقال یقوم اعبدوا اللّه و ارجوا الیوم الأخر)

۵ - شعیب(ع)، دل سوزِ مردم مدین بود و با آنان، رابطه عاطفى و مهربانانه داشت. (و إلى مدین أخاهم شعیبًا فقال یقوم) احتمال دارد که «أخاهم»، براساس روابط خویشاوندى، گفته شده باشد و احتمال دارد که کنایه از شفقّت و برخورد برادرانه او با مردم مدین باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال دوم است.

۶ - حضرت شعیب(ع) در ابلاغ پیام هاى خود به مردم مدین، از احساسات و تعلّقات خویشاوندى بهره مى گرفت. (یقوم اعبدوا اللّه) خطاب به قوم و نسبت دادن آنها به خود، مى تواند به منظور امر یاد شده باشد.

۷ - توحید عبادى و در پى آخرت بودن، دو امر اعتقادى مهم، در تعالیم ادیان آسمانى است. (یقوم اعبدوا اللّه و ارجوا الیوم الأخر)

۸ - مردم مدین، به وجود خداوند معتقد بودند. (یقوم اعبدوا اللّه) از دعوت حضرت شعیب(ع)، به عبادت خدا، استفاده مى شود که اصل وجود خدا، براى مردم مدین، مسلّم و مُحرَز بوده است.

۹ - پرهیز از افساد در زمین، از جمله پیام هاى شعیب(ع) به مردم مدین بود. (و إلى مدین أخاهم شعیبًا فقال ... و لاتعثوا فى الأرض مفسدین)

۱۰ - فسادانگیزى، امرى ناشایست و ناروا است. (و لاتعثوا فى الأرض مفسدین)

۱۱ - بازداشتن مردم از تبهکارى و افساد در حد دعوت به توحید عبادى و آخرت طلبى، اهمیت دارد. (یقوم اعبدوا اللّه و ارجوا الیوم الأخر و لاتعثوا فى الأرض مفسدین) ذکر شدن نهى «لاتعثوا» در کنار دو امر مهم اعتقادى (توحید و آخرت)، حاکى از اهمیت آن است.

۱۲ - مردم مدین، رویکردى تبهکارانه و فسادبرانگیز داشته اند. (و لاتعثوا فى الأرض مفسدین) ذکر نهى «لاتعثوا» در نخستین دعوت شعیب(ع) و به همراه دعوت به توحید و آخرت، احتمال دارد به خاطر این بوده است که آنان، مفسد بوده اند.

موضوعات مرتبط

  • آخرت: دعوت به آخرت ۴
  • آخرت طلبى: اهمیت آخرت طلبى ۱۱
  • ادیان آسمانى: آخرت در ادیان آسمانى ۷; تعالیم ادیان آسمانى ۷; توحید عبادى در ادیان آسمانى ۷
  • افساد: اجتناب از افساد ۹; اهمیت ممانعت از افساد ۱۱; ناپسندى افساد ۱۰
  • امیدوارى: امیدوارى به آخرت ۴
  • اهل مدین: افساد اهل مدین ۱۲; پیامبر اهل مدین ۳; تاریخ اهل مدین ۵، ۱۲; خداشناسى اهل مدین ۸; عقیده اهل مدین ۸
  • تبلیغ: تهییج عواطف در تبلیغ ۶
  • توحید: اهمیت توحید عبادى ۱۱; دعوت به توحید ۴; دعوت به توحید عبادى ۱۱
  • خدا: تاریخ خدا شناسى ۸
  • شعیب(ع): اولین رسالت شعیب(ع) ۴; تبلیغ شعیب(ع) ۶; تعالیم شعیب(ع) ۹; خویشاوندى شعیب(ع) با اهل مدین ۲; دلسوزى شعیب(ع) ۵; روش برخورد شعیب(ع) ۵; شعیب(ع) و اهل مدین ۵; قصه شعیب(ع) ۱; محدوده رسالت شعیب(ع) ۳; نبوت شعیب(ع) ۱
  • عمل: عمل ناپسند ۱۰
  • مفسدان :۱۲

منابع