الشعراء ١٢٨
ترجمه
الشعراء ١٢٧ | آیه ١٢٨ | الشعراء ١٢٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«رِیعٍ»: مکان مرتفع. بلندی. «آیَةً»: نشانه. مراد کاخ بلند و سر به فلک کشیده است. «تَعْبَثُونَ»: کارهای بیهوده. و خوشگذرانی میکنید. جمله حال است برای ضمیر (و) در فعل (تَبْنُونَ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ «128» وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ «129» وَ إِذا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ «130»
(هود به مردم گفت:) آيا بر هر تپهاى بنا وقصرى بلند از روى هوا و هوس مىسازيد؟ و كاخهاى استوار مىگيريد، به اميد آنكه جاودانه بمانيد؟ و هرگاه كسى را كيفر مىدهيد، همچون زورگويان كيفر مىدهيد؟
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ (128)
چون قوم هود عليه السّلام به لهو و لعب مشغول و به هرزگى اوقات مىگذرانيدند، لذا حضرت هود انكار اين معنى را فرمود:
أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ: آيا بنا مىكنيد به هر موضع بلند، آيَةً تَعْبَثُونَ: علامتى براى تماشاى آينده و رونده بازى مىكنيد به بنيان آن بدون آنكه شما را به آن بناها احتياج باشد و سكنى كنيد. نزد بعضى سر راهها بناهاى بلند و ميلهاى مرتفع به عبث و بيهوده بنا مىكردند كه هيچ احتياجى به آنها نبود. «2»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
كَذَّبَتْ عادٌ الْمُرْسَلِينَ (123) إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَ لا تَتَّقُونَ (124) إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (125) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (126) وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى رَبِّ الْعالَمِينَ (127)
أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ (128) وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ (129) وَ إِذا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ (130) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (131) وَ اتَّقُوا الَّذِي أَمَدَّكُمْ بِما تَعْلَمُونَ (132)
أَمَدَّكُمْ بِأَنْعامٍ وَ بَنِينَ (133) وَ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ (134) إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ (135) قالُوا سَواءٌ عَلَيْنا أَ وَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُنْ مِنَ الْواعِظِينَ (136) إِنْ هذا إِلاَّ خُلُقُ الْأَوَّلِينَ (137)
وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ (138) فَكَذَّبُوهُ فَأَهْلَكْناهُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (139) وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (140)
ترجمه
تكذيب كردند عاد فرستادگان را
هنگاميكه گفت بآنها برادرشان هود آيا نمىپرهيزيد
همانا من براى شما پيمبرى امينم
پس بترسيد از خدا و فرمان بريد مرا
و نميخواهم از شما بر آن هيچ مزدى نيست مزد من مگر بر پروردگار جهانيان
آيا بنا ميكنيد بهر جاى بلند علامتى كه بازى كنيد
و فرا ميگيريد قصرهاى محكم را شايد كه جاويد بمانيد
و چون حمله ميكنيد حمله ميكنيد ستمكاران
پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد از من
و بترسيد از آنكه مدد نمود شما را بآنچه ميدانيد
مدد نمود شما را بچهارپايان و پسران
و بوستانها و چشمهها
همانا من ميترسم بر شما از عذاب روزى بزرگ
گفتند يكسان است بر ما پند دهى يا نباشى از پند دهندگان نيست
اين مگر عادت پيشينيان
و نباشيم ما عذاب كرده شدگان
پس تكذيب كردند او را پس هلاك كرديمشان همانا در اين هر آينه آيتى است و نباشند
جلد 4 صفحه 119
بيشترشان مؤمنان
و همانا پروردگار تو او است تواناى مهربان.
تفسير
قبيله عاد كه بنام سر سلسله خودشان معروف شده بودند پيغمبران را تكذيب نمودند وقتى كه حضرت هود كه از همان قبيله بود و برادر خوانده شده بآنها گفت آيا از خدا نميترسيد بتقريبى كه در بدو قصّه حضرت نوح گذشت همانا من پيغمبر خدايم براى شما و مشهور بامانت و درستى نزد شما و خيانت در وحى الهى نمىكنم پس از خدا بترسيد و اطاعت كنيد مرا كه اطاعت من اطاعت خدا است و مزدى هم بر اداء رسالت از شما نمىخواهم دستمزد من با خدا است و او بنحو او فى و اكمل خواهد داد و از چند چيز آنها را نهى فرمود بطور سؤال كه آيا در هر مكان مرتفعى برجى بنا ميكنيد براى تماشا و لهو و لعب و استهزاء عابرين و اطلاع بر نواميس مردم و بعضى آيه را بمعناى علم و نشانه راه گرفتهاند و عبث بودن آنرا باستغناء از آن و اهتداء بنجوم و ستارهها دانستهاند و ظاهرا عبث نباشد چون اهتداء بآن اسهل است و اختيار ميكنيد براى خودتان قصور و ساختمانهاى محكم را باميد آنكه در دنيا مخلّد و جاويد خواهيد بود و چون دست بشمشير و تازيانه ميكنيد براى حمله بكسى اين كار را بدون ملاحظه و فكر در عاقبت آن و بدون قصد تأديب و تربيت و مجوّز شرعى و عرفى جابرانه انجام ميدهيد و اين اعمال و اين ابنيه باين اغراض و آمال مرضى خدا نيست پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد مرا در ترك اين امور از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و سلّم روايت شده كه هر بنائيكه بنا شود وبال است براى صاحبش روز قيامت مگر بمقدار ضرورت و احتياج مبرم و فرمود منكه ميگويم از خدا بترسيد براى آنستكه خداوند ولىّ نعمت شما است و شكر نعمت بطاعت است كه موجب مزيد نعمت ميگردد و كفرانش بمعصيت است كه موجب قطع آن خواهد بود و شما ميدانيد نعمتهائى را كه خداوند براى كمك شما در زندگى مرتّبا انعام و امداد بشما فرموده از قبيل شتر و گاو و گوسفند و پسران كار آمد و باغها و چشمهها كه امور شما بوسيله آنها اداره ميشود و باز اگر شما بعقايد و اعمال سابقه خودتان ادامه دهيد من ميترسم بر شما از عذاب خدا در روزى كه بزرگ است گرفتارى آنروز در دنيا يا آخرت
جلد 4 صفحه 120
و آنها با كمال بىشر مىگفتند ما از اعمال خودمان دست برنميداريم بحال ما تفاوتى ندارد وعظ كنى براى ما يا نكنى اين خلق و دأب و عادت كه ما داريم همان رويّه و عادت و خلق پيشينيان ما است و ما دست از مسلك آباء و اجدادمان برنمىداريم و هيچوقت بر ما عذاب نازل نشده و نخواهد شد و بعضى خلق بفتح خاء قرائت نمودهاند يعنى اين سخنان تو نيست مگر دروغ مدّعيان نبوّت كه پيش از اينها آمدند و گفتند و در هر حال آنها تكذيب كردند پيغمبر خدا را و مستحق عذاب شدند و خداوند آنها را بباد تند سختى هلاك فرمود كه شرح آن در سور سابقه گذشت و در لاحقه بيايد انشاء اللّه تعالى و اخيرا خداوند چند جمله را كه در ذيل احوال انبياء سابق الذّكر براى تسليت خاطر پيغمبر خاتم و تذكّر و تنبّه خلق ذكر فرموده بود و بيان شد براى تأكيد و تقرير و تعقّب هر قصّهئى بغرض مطلوب و توسّل بهر وسيلهئى براى هدف منظور تكرار فرموده است و مفاد آن تفاوتى ندارد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ تَبنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعبَثُونَ (128)
آيا بناء ميكنيد در هر مكان مرتفعي آيه و علامتي که بازي و عبث كاري ميكنيد.
که گفتند مكانهاي مرتفعي، بناهاي عالي بناء ميكردند براي اعيانيت و بزبان ما مشديگري و اظهار بزرگي و كبر و نخوت و مفاسد ديگر. اي كاش ميآمدند و عصر حاضر ما را، مشاهده ميكردند که چندين طبقه عمارت سازي ميشود و در چه مكانهاي مرتفعي.
دارد در خبر که يكي از انصار بناي مرتفعي بنا كرده بود، حضرت رسالت چون مشاهده فرمود، حال غضبي و اعراضي از او ظاهر شد و چون آن انصاري مطلع شد که حضرت از او اعراض
جلد 14 - صفحه 67
فرمود بكلي بنا را منهدم كرد، سپس حضرت فرمود
«ان لكل بناء يبني و بال علي صاحبه يوم القيامة الا ما لا بد منه»
و اينکه موضوع نه اختصاص به بناء داشته باشد، كليه امور دنيوي از مال و منال و ثروت و سائر لذائذ دنيوي بمقدار احتياج، آنهم از طريق حلال مانعي ندارد و ما زاد آن اسباب و بال ميشود در آخرت. انسان بايد در امور دنيا باندازه رفع حاجت كوشش كند و بقيه عمر خود را صرف آخرت نمايد نه اينكه آخرت را بكلي فراموش كند و تمام هم خود را صرف دنيا كند و با هزار حسرت بگذارد و برود و فردا مورد باز پرسي شود و به بيان ديگري اسراف و تبذير در شريعت مطهره حرام است و از كبائر است. اسراف زياده روي است و تبذير مصرف بيجا است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 128)- قرآن در این بخش از سر گذشت هود و قوم عاد بر چهار قسمت
ج3، ص386
تکیه کرده است: نخست محتوای دعوت هود که در ضمن آیات گذشته خواندیم.
سپس به انتقاد از کژیها و اعمال نادرست آنها پرداخته و سه موضوع را به آنها یاد آوری میکند، میگوید: «آیا شما بر هر مکان مرتفعی نشانهای از روی هوی و هوس میسازید»؟! (أَ تَبْنُونَ بِکُلِّ رِیعٍ آیَةً تَعْبَثُونَ).
این قوم متمکن و ثروتمند برای خود نمایی و تفاخر بر دیگران بناهایی بر نقاط مرتفع کوهها و تپهها، (همچون برج و مانند آن) میساختند که هیچ هدف صحیحی برای آن نبود جز این که توجه دیگران را به آن جلب کنند و قدرت و نیروی خود را به رخ سایرین بکشند.
نکات آیه
۱ - قوم عاد، برپا کننده برج هاى عظیم بر فراز بلندى ها و ارتفاعات (أتبنون بکلّ ریع ءایة تعبثون) «بناء» (مصدر «تبنون») مقابل «هدم» (خراب کردن) است; یعنى، درست کردن و ساختن. «با» در «بکلّ ریع» مرادف «على» (بر روى) مى باشد. «ریع» به هر جاى بلند و مرتفع (تپه) گفته مى شود. «آیة» در اصل به معناى نشانه است و نکره آمدنش براى بیان عظمت آن است و در این جا مراد از آن به قرینه «أتبنون...»، برج هاى عظیم و بلند است.
۲ - برج هاى برپا شده بر بلندى ها به وسیله قوم عاد، کارى بیهوده و خارج از نیاز آنان بود. (أتبنون بکلّ ریع ءایة تعبثون) فعل «تبعثون» از ریشه «عبث» (بیهوده کارى)، حال از ضمیر فاعل «تبنون» است; یعنى، شما در حالى به ساختن برج ها مى پردازید که به آن نیاز ندارید و در نتیجه کارى عبث و بیهوده انجام مى دهید.
۳ - سرزنش عادیان توسط هود(ع) به خاطر ساختن بناهایى بى فایده و بازیگرانه (أتبنون بکلّ ریع ءایة تعبثون) استفهام در «أتنبون» براى توبیخ و سرزنش است.
۴ - ساختن آثار بى ثمر، خارج از نیاز و صرفاً بازیگرانه، مورد نکوهش در بینش دین و رهبران الهى (أتبنون بکلّ ریع ءایة تعبثون)
۵ - گرایش به کارهاى بیهوده و صرفاً مایه سرخوشى، در تضاد با مکتب پیامبران و ناسازگار با بینش الهى (أتبنون بکلّ ریع ءایة تعبثون)
۶ - نیاز و هنرمند بودن، از معیارهاى لازم براى خلق آثار و معمارى ها و بناسازى ها (أتبنون بکلّ ریع ءایة تعبثون)
موضوعات مرتبط
- اسراف: سرزنش اسراف ۴
- دین: دین و عمل ناپسند ۵
- رهبران دینى: بینش رهبران دینى ۴
- عصیان: عصیان از دین ۵
- عمل: سرزنش عمل بیهوده ۴; عمل بیهوده ۲
- قوم عاد: اسراف قوم عاد ۲; بیهودگى کاخ سازى قوم عاد ۲، ۳; تاریخ قوم عاد۱; سرزنش قوم عاد ۳; کاخ سازى قوم عاد ۱
- معمارى: شرایط معمارى ۶; هنر در معمارى ۶
- نیازها: نیاز به معمارى ۶
- هود(ع): سرزنشهاى هود(ع) ۳; قصه هود(ع) ۳