الحج ٦٢

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۴۹ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

این بخاطر آن است که خداوند حقّ است؛ و آنچه را غیر از او می‌خوانند باطل است؛ و خداوند بلندمقام و بزرگ است!

|اين از آن روست كه خدا خود حق است و آنچه به جاى او مى‌خوانند باطل است، و اين خداست كه والا و بزرگ است
[آرى،] اين بدان سبب است كه خدا خود حق است و آنچه به جاى او مى‌خوانند آن باطل است، و اين خداست كه والا و بزرگ است.
حقیقت این است که خدای یکتا حق مطلق است و هر چه جز او خوانند باطل صرف است، و علوّ مقام و بزرگی شأن مخصوص ذات پاک خداست.
این [قدرت بی نهایت او نسبت به امور آفرینش و نسبت به وضع و حال مردم] برای این است که فقط خدا حق است، و اینکه آنچه را جز او می پرستید، باطل است، و اینکه فقط خدا بلند مرتبه و بزرگ است.
اين بدان سبب است كه خدا حق است و آنچه جز او به خدايى مى‌خوانند باطل است و او بلندمرتبه و بزرگ است.
این از آن است که خداوند بر حق است، و آنچه به جای او می‌پرستند باطل است، و همانا خداوند بلندمرتبه و بزرگ است‌
اين از آن روست كه خدا حق است و آنچه جز او به خدايى مى‌خوانند باطل است و خداست والا و بزرگ.
(مسأله) به همین منوال است. و خداوند حق است و آنچه را که بجز او به فریاد می‌خوانند و پرستش می‌نمایند باطل است، و خداوند والامقام و بزرگوار است.
(آری،) این بی‌گمان بدین سبب است که خدا خود تمامی حق است و آنچه به جای او می‌خوانند، (هم)او تمامی باطل است. و اینکه خدا بس والای بزرگ است.
این بدان است که خدا است حقّ و آنچه می‌خوانند جز او است باطل و آنکه خدا است برتر بزرگ‌


الحج ٦١ آیه ٦٢ الحج ٦٣
سوره : سوره الحج
نزول : ١٠ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«ذلِکَ»: به همین منوال. این پیروزی و این قدرت. «یَدْعُونَ»: پرستش می‌کنند. به فریاد می‌خوانند (نگا: یونس / انعام / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ ما يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْباطِلُ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ «62»

اين (يارى مظلوم از سوى خداوند) به خاطر آن است كه خداوند حقّ است و هر چه را غير از او بخوانند، آن باطل است؛ البتّه خداوند، بلند مرتبه و بزرگ است.

پیام ها

1- جا به جايى شب و روز نشانه‌اى گويا از تدبير و ربوبيّت و يكتائى اوست.

«ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ»

2- هر معبودى جز او موهوم است. بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُ‌ ... مِنْ دُونِهِ هُوَ الْباطِلُ‌

3- خداى متعال معيار حقّ است، نه چيز ديگر. «ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ ما يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْباطِلُ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ (62)

جلد 9 - صفحه 86

ذلِكَ‌: اين وصف حق تعالى به كمال قدرت و علم در خلق شب و روز و احاطه او به آنچه جارى مى‌شود در آن از احوال آفريدگان. بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُ‌:

به سبب آنست كه حق تعالى او است صاحب حق در قول و فعل. يا ذات او است يگانه در صفات تعظيم و جلال كه هر كه معتقد به آن باشد پس او محق باشد. يا او است ثابت در الوهيت نه غير او، پس البته قادر و عالم باشد بر جميع ممكنات. وَ أَنَّ ما يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ‌: و بدرستى كه آنچه مى‌خوانند و مى‌پرستند مشركان غير خداى تعالى از اصنام، هُوَ الْباطِلُ‌: او است باطل و معدوم در حد ذات خود، يا باطل در الهيت. وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ: و بدرستى كه خداى تعالى او است برتر از اشباه و بلند مرتبه از اشياء، بزرگوار از آنكه او را شريكى باشد زيرا شأن ذات ربوبى اعلى است از ما سوى و سلطانيت سبحانى، اكبر از ماعدى؛ و تمامى ممكنات در جنب عظمت كبريائى او در نهايت حقارت و صغارت است.

در احقاق الحق گويد: او است موجود به ذات خود، و غير او اگرچه موجودند، لكن وجود آنها قائم به ذات سبحانى است. پس ساير موجودات به ذات خود باطل باشند، زيرا باطل آنست كه فى ذاته موجود نباشد مانند دعاوى باطله، و لذا حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله فرمود: راستگوترين بيتى كه عرب گفته قول لبيد است:

الا كلّ شى‌ء ما خلا اللّه باطل‌

و كلّ نعيم لا محالة زائل‌

«1»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ (56) وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَأُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ (57) وَ الَّذِينَ هاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ ماتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقاً حَسَناً وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ (58) لَيُدْخِلَنَّهُمْ مُدْخَلاً يَرْضَوْنَهُ وَ إِنَّ اللَّهَ لَعَلِيمٌ حَلِيمٌ (59) ذلِكَ وَ مَنْ عاقَبَ بِمِثْلِ ما عُوقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِيَ عَلَيْهِ لَيَنْصُرَنَّهُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ (60)

ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ (61) ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ ما يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْباطِلُ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ (62)

ترجمه‌

- پادشاهى در چنين روز براى خدا است حكم ميكند ميان آنها پس آنانكه گرويدند و بجا آوردند كارهاى شايسته را باشند در بوستانهاى پر نعمت‌

و آنانكه كافر شدند و تكذيب نمودند آيتهاى ما را پس آنگروه مر آنها را است عذابى خوار كننده‌

و آنانكه هجرت نمودند در راه خدا پس كشته شدند يا مردند هر آينه روزى دهد البتّه ايشانرا خدا روزى نيكوئى و همانا خدا هر آينه او است بهترين روزى دهندگان‌

هر آينه در آورد ايشانرا در جايگاهى كه ميپسندند آنرا و همانا خدا هر آينه داناى بردبار است‌

امر از اين قرار است و كسيكه عقوبت نمايد بمانند آنچه عقوبت شده بآن پس ستم شود بر او هر آينه يارى ميكند او را خدا بدرستيكه خدا هر آينه گذشت كننده آمرزنده است‌

اين براى آنستكه خدا داخل ميكند شب را در روز و داخل ميكند روز را در شب و آنكه خدا شنواى بينا است‌

اين براى آنستكه خدا او است حقّ و آنكه آنچه را ميخوانند غير از او آن باطل است و آنكه خدا او است بلند مرتبه بزرگ.

تفسير

- خداوند متعال بمناسبت ذكر قيامت در آيه سابقه شمّه‌ئى از اوصاف آنروز را بيان فرموده باين تقريب كه در چنين روز پادشاهى و فرمانفرمائى مخصوص بذات اقدس احديّت است پس حكم ميفرمايد ميان مردم بعدل كسانيرا كه در دنيا داراى عقائد حقّه و اعمال صالحه بودند در بهشت عنبر سرشت كه باغهائى است مملوّ از نعمت بى‌رنج و محنت جاى ميدهد و كسانيرا كه كافر شدند و تكذيب نمودند آيات الهى را كه از آن جمله امير المؤمنين و اولاد طاهرين او است بعذابيكه خوار و ذليل كننده آنها است گرفتار ميفرمايد و از جمله اعمال صالحه بعد از ايمان بخدا و رسول و اولياء او هجرت و مفارقت از اوطان است براى رضاى خدا خواه با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باشد خواه با امام عليه السّلام خواه براى آن باشد كه در وطن نتواند بوظيفه‌


جلد 3 صفحه 618

دينى خود عمل نمايد خواه براى آنكه عمل بتكليف دينى متوقف بر مسافرت باشد مانند جهاد و طلب علم و زيارت اماكن مقدسه پس اگر در آنراه كشته شود يا بميرد خداوند باو روزى خوبى عطا ميفرمايد كه چشم از آن بر ندارد براى خوبى او و خداوند بهترين روزى دهندگان است چون رزقش بيحساب است و ظاهرا اين در عالم برزخ باشد چون بعدا فرموده داخل ميفرمايد ايشانرا البتّه در منزلى كه پسند آنها است زيرا هر چه دلشان بخواهد و چشمشان از آن لذّت برد در آنجا موجود است اين در صورتى است كه مدخل اسم مكان باشد و بفتح ميم نيز قرائت شده و اگر مصدر باشد بايد بكيفيّت دخول در بهشت و استقبال ملائكه و حور العين و ساير تشريفات ورودى مؤمن حمل شود كه موجب خوشنودى او خواهد شد و خداوند عالم باحوال بندگان است از خوب و بد و تعجيل در عقوبت آنها نميفرمايد و در جوامع روايت نموده كه بحضرت رسول عرضه داشتند ما دانستيم ثواب كسانيرا كه در ركاب مبارك شهيد شدند و جهاد نموديم با تو مانند ايشان آيا براى ما هم اجرى هست اگر بميريم در ركاب تو پس اين آيه و آيه قبل نازل شد پس از اين خداوند تسجيل فرمود مطالب سابقه را بكلمه ذالك كه در مقام تقرير و تأكيد استعمال ميشود و ترجمه آن گذشت و بيان فرمود كه كسيكه عقوبت و تلافى نمايد از تعدى و جورى كه باو شده بمانند آن نه زيادتر اگر آنشخص باز مورد تعدى و ستم گرديد البتّه خدا يارى ميفرمايد او را و اگر خطائى از او سر زده باشد در مقام قصاص براى آنكه سهوا تجاوزى از حدّ نموده باشد يا آنكه عفو نكرده با آنكه عفو مستحبّ است و ترك آن سزاوار نيست خداوند از او ميگذرد چون اهل عفو و مغفرت است و تعبير بعقوبت در دو جا براى جور شدن كلام است و در بديع آنرا ازدواج گويند و الا آنچه اوّل واقع ميشود عقوبت نيست و بعضى گفته‌اند جمعى از مشركين در اواخر ماه محرّم بجمعى از مسلمانان حمله نمودند و آنها ناچار بدفاع شدند و غلبه كردند ولى دلتنگ شدند كه مبادا تقصير كرده باشند لذا اين آيه نازل شد ولى قمّى ره فرموده اين آيه در باره پيغمبر و اهل بيت اطهار او نازل شده كه اولا كفّار او را بظلم و تعدّى از مكّه معظّمه اخراج نمودند و آنحضرت در بدر تلافى فرمود و آنها


جلد 3 صفحه 619

بعدا از اهل بيت او انتقام كشيدند و يزيد پليد در اشعار خود به اين معنى تصريح نمود و اين ظلمى بود كه از آنها بر تلافى كننده از ظلم واقع شد و خداوند او را بوجود امام قائم يارى خواهد فرمود و اين براى آنستكه خداوند بر هر امرى قادر است و چنانچه دائما از دقائق و آنات شب ميكاهد و داخل در روز ميكند و از روز داخل در شب ميفرمايد ميتواند روز روشن ظالم را مانند شب تار نمايد و انتقام مظلوم را هر وقت باشد از او بكشد و خدا ميشنود دعاى مظلوم را و مى‌بيند تعدّى ظالم و تجاوز منتقم و عدم تجاوز او را و اين قدرت و قوّت و عظمت براى آنستكه او حقّ ثابت موجود و غير او باطل متزلزل نابود است و او برتر و بالاتر است از آنكه شريك داشته باشد و بزرگى او بوصف در نميآيد ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


ذلِك‌َ بِأَن‌َّ اللّه‌َ هُوَ الحَق‌ُّ وَ أَن‌َّ ما يَدعُون‌َ مِن‌ دُونِه‌ِ هُوَ الباطِل‌ُ وَ أَن‌َّ اللّه‌َ هُوَ العَلِي‌ُّ الكَبِيرُ (62)

‌اينکه‌ نصرت‌ مؤمنين‌ و خذلان‌ كفار و مشركين‌ ‌براي‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ خداوند ‌او‌ ‌است‌ حق‌، و محققا كساني‌ ‌را‌ ‌که‌ مي‌خوانند ‌از‌ ‌غير‌ ‌از‌ ‌خدا‌ اوست‌ باطل‌، و محققا خداوند ‌علي‌ ‌است‌ كبير ‌است‌.

(ذلِك‌َ): اشاره بآيات‌ قبل‌ ‌که‌ خداوند انبياء و مؤمنين‌ ‌را‌ نصرت‌ و غلبه‌ عنايت‌ مي‌فرمايد و كفار و مشركين‌ ‌را‌ مخذول‌ و منكوب‌ مي‌كند علتش‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌.

(بِأَن‌َّ اللّه‌َ هُوَ الحَق‌ُّ): بعضي‌ گفتند: ‌يعني‌ ذو الحق‌ ‌است‌، بعضي‌ گفتند:

كساني‌ ‌که‌ اهل‌ ايمان‌ هستند أهل‌ حق‌ هستند. لكن‌ حق‌ يكي‌ ‌از‌ اسامي‌ ذات‌ ‌است‌ اشاره‌ بمقام‌ واجب‌ الوجودي‌ هميشه‌ بوده‌ و هست‌ نه‌ اول‌ دارد نه‌ آخر ثابت‌ ‌است‌ ‌که‌ گفتيم‌:

اسامي‌ ذات‌ سه‌ ‌است‌، ‌هو‌ اشاره‌ ‌به‌ مقام‌ غيب‌ الغيوبي‌ ‌است‌ ممكن‌ پي‌ بذات‌ اقدسش‌ نمي‌برد چون‌ محدود ‌است‌ پي‌ بغير محدود نمي‌برد، اللّه‌ اشاره‌ بذات‌ مستجمع‌ كمالات‌ و منزه‌ ‌از‌ جميع‌ عيوب‌ و نواقص‌. حق‌ اشاره‌ بمقام‌ واجب‌ الوجودي‌ ‌است‌ و بقيه أسماء الهيه‌ أسماء صفات‌ ‌است‌.

جلد 13 - صفحه 331

(وَ أَن‌َّ ما يَدعُون‌َ مِن‌ دُونِه‌ِ): آلهه مشركين‌ ‌از‌ أصنام‌ و ‌غير‌ ‌آنها‌.

(هُوَ الباطِل‌ُ) ‌از‌ ‌بين‌ رفتني‌ ‌است‌ و هيچ‌ نفع‌ و ضرري‌ ندارد.

(وَ أَن‌َّ اللّه‌َ هُوَ العَلِي‌ُّ): بلند مرتبه‌ ‌علي‌ اعلاء علو ذاتي‌ علوّ صفاتي‌ علوّ أفعالي‌ ‌که‌ علوّ ‌او‌ حد و اندازه‌ ندارد ‌غير‌ متناهي‌ ‌است‌.

(الكَبِيرُ): كبريايي‌ مختص‌ بذات‌ اوست‌ و ‌هر‌ ممكن‌ ‌در‌ پيشگاه‌ ‌او‌ حقير و صغير ‌است‌ ‌اگر‌ دعوي‌ بزرگي‌ كند خوار و ضعيف‌ و ‌از‌ ‌بين‌ رفتني‌ ‌است‌ حديث‌ قدسي‌ ‌است‌:

«الكبرياء ردائي‌ و العظمة ازاري‌ فمن‌ نازعني‌ خذلته‌»

بزرگي‌ بتو مي‌برازد و بس‌، جل‌ جلاله‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 62)- در این آیه که در واقع دلیلی است برای آنچه قبلا گذشت، می‌گوید: «این به خاطر آن است که خداوند حق است، و آنچه را غیر از او می‌خوانند باطل است، و خداوند بلند مقام و بزرگ است» (ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ ما یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْباطِلُ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ).

اگر می‌بینید لشکریان حق پیروز می‌شوند، باطل عقب نشینی می‌کند، لطف خدا به یاری مؤمنان می‌شتابد و کافران را تنها می‌گذارد، به خاطر آن است که آنها باطلند و اینان حق، آنها بر خلاف نظام عالم هستی هستند و سرنوشتشان فنا و نیستی است و اینها هماهنگ با قوانین جهان هستی.

نکات آیه

۱ - جابه جایى مستمر شب و روز در پرتو قدرت خدا، نشانه اى گویا از تدبیر و ربوبیت او است. (بأنّ اللّه یولج الّیل فى النهار ... ذلک بأنّ اللّه هو الحقّ) آیه پیش در بیان یکى از جلوه هاى قدرت و توانایى مطلق خدا بود; یعنى، جابه جا کردن شب و روز که با آن نظام زندگى انسان ها سامان مى یابد. در این آیه مى فرماید: این که خداوند خود تدبیر نظام جهان را در اختیار گرفت، بدان سبب است که در تمام هستى، تنها او است که اله و معبود به حق است و هرچه غیر او - که معبود پنداشته مى شوند - پوچ، باطل و موهوم اند و بلند مرتبگى و بزرگى، تنها برازنده او است و نه غیر او.

۲ - تنها خداوند، معبود به حق و شایسته پرستش است. (ذلک بأنّ اللّه هو الحقّ)

۳ - هر معبودى به جز خدا، موهوم است و باطل. (و أنّ ما یدعون من دونه هو البطل)

۴ - گردش شب و روز در سایه تدبیر خدا، آیتى روشن بر بطلان مرام شرک و پوچى خدایان دیگر (بأنّ اللّه یولج الّیل فى النهار ... و أنّ ما یدعون من دونه هو البطل)

۵ - جهان و نظام آن، زمینه اى مناسب براى خدا شناسى و ره یابى به توحید و پوچى مرام شرک (ذلک بأنّ اللّه هو الحقّ ... و أنّ اللّه هو العلىّ الکبیر)

۶ - بلند مرتبگى و بزرگى، تنها از آن خداوند است. (و أنّ اللّه هو العلىّ الکبیر) «هو» در جمله فوق، ضمیر فصل مى باشد. «العلىّ» خبر اول و «الکبیر» خبر دوم «أنّ» است. «ال» در هر دو، جنسیه و مفید حصر است.

۷ - خدا، علىّ (بلند مرتبه) و کبیر (بزرگ) است. (و أنّ اللّه هو العلىّ الکبیر)

موضوعات مرتبط

  • آیات خدا: آیات آفاقى ۵
  • اسماء و صفات: على ۷; کبیر ۷
  • توحید: توحید عبادى ۲، ۳
  • جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۲
  • خدا: اختصاصات خدا ۶; تدبیر خدا ۴; دلایل خدا شناسى ۵; علو خدا ۶; کبریایى خدا ۶; نشانه هاى تدبیر خدا ۱; نشانه هاى ربوبیت خدا ۱
  • شب و روز: گردش شب و روز ۱، ۴
  • شرک: دلایل بطلان شرک ۴; دلایل پوچى شرک ۵
  • معبودان باطل: پوچى معبودان باطل ۳; دلایل پوچى معبودان باطل ۴

منابع