طه ٥٢

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۳۰ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

گفت: «آگاهی مربوط به آنها، نزد پروردگارم در کتابی ثبت است؛ پروردگارم هرگز گمراه نمی‌شود، و فراموش نمی‌کند (و آنچه شایسته آنهاست به ایشان می‌دهد)!

|گفت: علم آن در كتابى نزد پروردگار من است. پروردگارم نه دچار خطا مى‌شود و نه فراموش مى‌كند
گفت: «علم آن، در كتابى نزد پروردگار من است. پروردگارم نه خطا مى‌كند و نه فراموش مى‌نمايد.»
موسی پاسخ داد که احوالشان به علم ازلی خدای من در کتاب (لوح محفوظ) ثبت است؛ هرگز از حال احدی خدای مرا خطا و فراموشی نیست.
موسی گفت: علم و دانش به [حال] آنان در کتابی [مانند لوح محفوظ] نزد پروردگار من است، که پروردگارم [بر پایه آن در پاداش دادن و کیفر نمودن] نه اشتباه می کند و نه از یاد می برد.
گفت: علم آن در كتابى است نزد پروردگار من. پروردگار من نه خطا مى‌كند و نه فراموش.
گفت علم آن با پروردگار من و در کتابی مکتوب است، و پروردگار من نه فرو می‌گذارد و نه فراموش می‌کند
گفت: دانش آن در كتابى است نزد پروردگار من پروردگار من نه خطا مى‌كند و نه فراموش.
(موسی) گفت: (تمام مشخّصات و اعمال و اقوال اقوام گذشته محفوظ و موجود است و) اطّلاعات مربوط بدیشان در کتابی عظیم و شگفت (به نام لوح محفوظ، مکتوب) است و تنها پروردگارم از آن مطّلع است و بس. پروردگار من به خطا نمی‌رود (و لذا چیزی از قلم او نمی‌افتد) و فراموش نمی‌کند (و بنابراین، چیزی از یاد او نمی‌رود. مطمئنّاً روزی جزا و سزای ایشان به تمام و کمال داده می‌شود).
گفت: «علمش در کتابی (ربانی) نزد پروردگار من است. پروردگارم نه گمراه می‌شود و نه فراموش می‌کند.»
گفت علم آن نزد پروردگار من است در کتابی که نه گم کند پروردگار من و نه فراموش کند


طه ٥١ آیه ٥٢ طه ٥٣
سوره : سوره طه
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«کِتَابٍ»: کتاب عظیم و عجیب. مراد لوح محفوظ است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


قالَ عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي فِي كِتابٍ لا يَضِلُّ رَبِّي وَ لا يَنْسى‌ «52»

(موسى) گفت: علم آن (احوال) در كتابى نزد پروردگار من است (و) پروردگار من نه (خطا و چيزى را) گم مى‌كند و نه فراموش مى‌نمايد.

نکته ها

وقتى فرعون از حال اقوام قبلى ومردگان پرسيد، موسى عليه السلام با اينكه مى‌توانست به تفصيل جواب دهد، امّا چون مى‌دانست مردم نسبت به نياكان خويش غيرت و حساسيّت دارند، لذا در جواب آنان كلّى گويى كرده و به اجمال، علم آن را به خداوند احاله داد تا هم به‌ «قَوْلًا لَيِّناً» عمل كرده باشد و هم وسيله‌اى براى بهانه و اشكال به دست آنان نداده باشد.

پیام ها

1- انبيا هر چه را نمى‌دانستند، يا گفتن آن را به صلاح نمى‌دانستند، علم آن را به خداوند نسبت مى‌دادند. «عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي»

2- مربّى بايد با سياست، بعضى پاسخ‌ها را كلّى و يا با سكوت جواب دهد تا بحث منحرف نشده و دستاويز دشمن نگردد. «عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي»

3- در تشكيلات الهى، همه چيز حساب وكتاب دارد. «فِي كِتابٍ»

4- كتاب الهى بسيار با عظمت وبزرگ است. «كِتابٍ» نكره آمده است.

5- در علم خداوند خطا راه ندارد. «لا يَضِلُّ رَبِّي وَ لا يَنْسى‌» (سهو و خطا در مورد كسانى است كه واقعيت را نمى‌دانند، امّا در مورد خداوندى كه ظاهر و باطن هر چيز را همان گونه كه هست مى‌داند، هرگز احتمال خطا وجود ندارد.)

6- علم انسان دو آفت دارد؛ يا از ابتدا اشتباه مى‌فهمد و حقيقت را گم مى‌كند و يا بعد از فهميدن فراموش مى‌كند، امّا علم خداوند از اين آفات مبرّاست.

«لا يَضِلُّ رَبِّي وَ لا يَنْسى‌»

7- كسى حقّ ربوبيّت دارد كه انحراف وفراموشى در او راه نداشته باشد. «لا يَضِلُّ رَبِّي وَ لا يَنْسى‌»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌5، ص: 353

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قالَ عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي فِي كِتابٍ لا يَضِلُّ رَبِّي وَ لا يَنْسى‌ (52)

قالَ عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي فِي كِتابٍ‌: گفت موسى دانستن حال و مآل آنان نزد پروردگار من ثابت گشته و نوشته شده در لوح محفوظ، يعنى علم آن خاصه الهى است. لا يَضِلُّ رَبِّي وَ لا يَنْسى‌: غفلت نكند پروردگار من و وانگذارد. يا خطا نمى‌كند پروردگار من بر طريق آن و فراموش نمى‌نمايد هيچ چيز را، يعنى علم پروردگار احاطه به همه چيزها دارد و اعمال خلايق نزد او سبحانه محفوظ و بر وفق آن جزا خواهد داد و خطا و سهو ننمايد، زيرا نسيان و خطا بر عالم بالذات، محال است و من بنده‌ام مثل شما، نمى‌دانم مگر آنچه علام الغيوب مرا از آن خبر دهد و دانا فرمايد.

از ابن عباس‌ «1» نقل است در معنى آيه كه: علم اهل قرنهاى گذشته نزد پروردگار من ثابت است، وانمى‌گذارد كسى را كه به يگانگى او ايمان نياورده‌


«1» منهج الصادقين، ج 5، ص 493.

جلد 8 - صفحه 281

تا اينكه از او انتقام كشد، و ترك نمى‌كند كسى را كه او را به يگانگى دانسته باشد تا اينكه پاداشش را مرحمت فرمايد.

تتمه: محتمل است كه مراد فرعون از اين سؤال، استبعاد او باشد به احاطه علم و قدرت سبحانى به همه اشياء، يعنى قرون گذشته با وجود كثرت عدد و درازى زمان و دورى اطراف، چگونه علم او احاطه كرده باشد به ايشان و به اجزاء و احوال ايشان وارسيده. پس مراد جواب آن باشد كه علم الهى محيط است به تمام آن و مثبت و محصل نزد سبحانى، و خطا و نسيان به گرد سرادق او راه ندارد تا موجب نقص كبريائى شود. جمعى گفته‌اند: چون موسى عليه السلام دعوت نمود به اقرار قيامت و بعث، فرعون گفت: چيست حال گذشتگان كه برانگيخته نمى‌شوند؟ موسى جواب داد كه علم آن را به غير خداى تعالى كسى نمى‌داند «1».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قالا رَبَّنا إِنَّنا نَخافُ أَنْ يَفْرُطَ عَلَيْنا أَوْ أَنْ يَطْغى‌ (45) قالَ لا تَخافا إِنَّنِي مَعَكُما أَسْمَعُ وَ أَرى‌ (46) فَأْتِياهُ فَقُولا إِنَّا رَسُولا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنا بَنِي إِسْرائِيلَ وَ لا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْناكَ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَ السَّلامُ عَلى‌ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى‌ (47) إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنا أَنَّ الْعَذابَ عَلى‌ مَنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى (48) قالَ فَمَنْ رَبُّكُما يا مُوسى‌ (49)

قالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى‌ كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‌ (50) قالَ فَما بالُ الْقُرُونِ الْأُولى‌ (51) قالَ عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي فِي كِتابٍ لا يَضِلُّ رَبِّي وَ لا يَنْسى‌ (52) الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْداً وَ سَلَكَ لَكُمْ فِيها سُبُلاً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْ نَباتٍ شَتَّى (53) كُلُوا وَ ارْعَوْا أَنْعامَكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِأُولِي النُّهى‌ (54)

مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فِيها نُعِيدُكُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ تارَةً أُخْرى‌ (55) وَ لَقَدْ أَرَيْناهُ آياتِنا كُلَّها فَكَذَّبَ وَ أَبى‌ (56)

ترجمه‌

- گفتند پروردگار ما همانا ما ميترسيم كه پيشى گيرد بر ما يا آنكه زياد كند سركشى خود را

گفت نترسيد همانا من با شمايم ميشنوم و مى‌بينم‌

پس برويد نزد او و بگوئيد همانا ما دو فرستاده پروردگار توايم پس بفرست با ما بنى- اسرائيل را و عذاب مكن آنها را بتحقيق آورديم تو را معجزه‌اى از پروردگارت و سلام بر آنكه پيروى كند از راه هدايت‌

همانا وحى شد بما كه عذاب بر كسى است كه تكذيب كرد و روى گردانيد

گفت پس كيست پروردگار شما اى موسى‌

گفت پروردگار ما آنكسى است كه عطا كرد بهر چيزى صورت هستى او را پس راهنمائى نمود

گفت پس چيست حال مردم عصرهاى گذشته‌

گفت علم آن نزد پروردگار من است در نوشته‌اى نه خطا ميكند پروردگار من و نه فراموش ميكند

آنكسى كه گردانيد از براى شما زمين را بسترى و پديد آورد براى شما در آن راههائى و فرستاد از آسمان آبيرا پس بيرون آورديم بسبب آن اصنافى از روئيدنيهاى گوناگون‌

بخوريد و بچرانيد چهار پايان خود را همانا در آن آيتهائى است براى صاحبان خردها

از آن آفريديم شما را و در آن باز ميگردانيم شما را و از آن بيرون‌


جلد 3 صفحه 509

ميآوريم شما را بار ديگر

و بتحقيق نموديم باو معجزاتمان را تمامى پس تكذب كرد و امتناع نمود.

تفسير

- چون حضرت موسى و هارون با يكديگر ملاقات نمودند روى بدرگاه الهى نموده عرضه داشتند پروردگارا ما ميترسيم كه تا ما فرعون را دعوت كنيم هنوز سخن ما بپايان نرسيده مبادرت بعقوبت و آزار ما نمايد يا بر كفر و الحاد خود بيفزايد و زبان جسارت بساحت مقدّس تو دراز كند خداوند فرمود نترسيد من با شما هستم گفتار شما و او را ميشنوم و رفتارتان را با يكديگر مى‌بينم و از تعدّى و دست درازى او جلوگيرى ميكنم و موجب نصرت شما را بر او فراهم مينمايم پس برويد نزد او و بگوئيد كه ما دو پيغمبر خدائيم و از نزد او براى تو پيغامى آورده‌ايم و آن اين است كه اولاد يعقوب پيغمبر را كه سالها است در مصر اقامت دارند و اخيرا تو آنها را باعمال شاقه وادار نمودى و اسير خود كردى آزاد كن و بگذار با ما بيايند برويم در شام و كنعان كه وطن اصلى ما است سكونت نمائيم و اگر باور نميكنى ما معجزه‌اى هم داريم كه خداوند براى اتمام حجّت بما عنايت فرموده براى تو اظهار ميكنيم و سلامتى از عذاب الهى براى كسى است كه متابعت و پيروى از هدايت و راهنمائى حقّ نموده در راه راست و دين قويم خدائى مشى نمايد و بما وحى شده از جانب خداوند كه هر كس پيغمبران او را تكذيب كند و از قبول سخنانشان رو گردان شود بعذاب الهى در دنيا و آخرت گرفتار خواهد گرديد فرعون چون حس كرد كه مدبّر امور موسى است و هارون كمك و معاون او است يا براى خبث طينت خود خواست با هارون كه افصح از موسى بود مكالمه نكند تا كندى زبان موسى عليه السّلام آشكار گردد و در انظار موهون شود غافل از آنكه خداوند دعاء او را مستجاب نموده و كندى زبانش رفع شده لذا خطاب بموسى نمود و گفت پروردگار شما كيست كه از طرف او براى من پيغام آورديد موسى عليه السّلام جواب فرمود پروردگار ما آن قادر حكيم و عليم است كه هر موجودى را بصورت و شكل لايق بخود وجود داده و بكمال مناسب خود دلالت تكوينى و هدايت تشريعى فرموده و چون اين جواب موجز در نهايت فصاحت و بلاغت و متانت بود و دلالت داشت بر آنكه خداوند غنى بالذّات و منعم على الاطلاق‌


جلد 3 صفحه 510

است و تمام موجودات محتاج و ريزه خوار خوان احسان اويند فرعون مبهوت در جواب شد و عنان سخن را بجانب ديگرى كه خارج از مقصود بود معطوف نمود و پرسيد پس حال اقوام سابقه كه معرفت بچنين خدائى نداشتند چه خواهد بود آيا در نعمتند يا در عذاب حضرت موسى هم نخواست بفرمايد كه در عذابند براى آنكه بطبع شنوندگان گران نيايد فرمود علم بحال بندگان از شقاوت و سعادت نزد خدا است و در لوح محفوظ ثبت شده و خداوند نه جاى آنرا گم ميكند و نه آنرا فراموش مينمايد آنچنان خداوندى است كه قرار داده است براى بندگان خود زمين را مانند بستر و فرش گسترده و پديد آورده در آن راههائى در كوهها و واديها و صحراها كه مردم در آن سكونت و عبور و مرور نمايند و از فوائد آن بهره‌مند گردند و باران رحمت خود را نازل فرموده و بيرون آورده بسبب آن اصناف و انواع نباتات و حبوبات و ميوجات گوناگون متعدّد متشتّت مختلف را كه بخورند و بچرانند احشام و اغنام خودشان را و شكر خدا را بجا آورند و در آنچه بيان شد آثار و علائمى است بر وجود صانع حكيم قدير براى كسانيكه داراى عقل و معرفتند و خداوند بندگان را از خاك زمين خلق نموده در بدو خلقت چون آدم ابو البشر از خاك خلق شده و اولاد او هم كه از نطفه خلق ميشوند اصلا از خاكند چون نطفه از مأكولات مولوده از زمين توليد ميشود و بعد از مردن هم در خاك پنهان ميگردند و اجزاء بدنشان جز و خاك ميشود و روز قيامت هم از خاك بيرون ميآيند و اجزاء بدنشان جمع و متّصل ميگردد و بصورت اوّليه بر ميگردند و روح اصلى ببدنشان باز گشت ميكند و در محضر الهى حاضر ميشوند و خداوند تمام آيات وجود و علم و قدرت خود را بفرعون ارائه داد ولى او از فرط عناد و لجاج و غرور و نخوت تكذيب كرد و امتناع از قبول نمود و ظاهرا از قول خداوند فاخرجنا ببعد كلام مستقلّ خود خدا است كه وصل فرموده بكلام خود كه حكايت از قول موسى عليه السّلام بود براى اشاره بصحّت آن مقال و صدور آن از مبدء وحى و الهام ولى فيض ره فرموده از باب التفات از غيبت بتكلّم است و نظائر آن در قرآن زياد است و بعضى گفته‌اند مراد از ارائه تمام آيات بفرعون تمام معجزاتى است كه بموسى عليه السّلام داده شده بود و آن نه معجزه بود كه بجاى خود ذكر شده و خواهد


جلد 3 صفحه 511

شد و در اخبار ائمه اطهار اولى النهى باخيار و صلحا كه داراى اخلاق حسنه و اعمال صالحه‌اند و ائمه هدى عليهم السلام تفسير شده و ظاهرا مراد بيان افراد كامله است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قال‌َ عِلمُها عِندَ رَبِّي‌ فِي‌ كِتاب‌ٍ لا يَضِل‌ُّ رَبِّي‌ وَ لا يَنسي‌ (52)

حضرت‌ موسي‌ فرمود علم‌ باحوال‌ قرنهاي‌ سابقه‌ نزد پروردگار ‌من‌ ‌است‌ ‌در‌ كتابي‌ گمراهي‌ و اشتباه‌ ‌در‌ حق‌ پروردگار ‌من‌ نيست‌ و فراموشي‌ ندارد.

(قال‌َ عِلمُها عِندَ رَبِّي‌) حضرت‌ موسي‌ ميدانست‌ ‌که‌ امم‌ سابقه‌ بچه‌ بليّاتي‌ گرفتار شدند جايي‌ ‌که‌ مؤمن‌ آل‌ فرعون‌ ميدانست‌ البته‌ بطريق‌ اولي‌ حضرت‌ موسي‌ خبر داشت‌ لكن‌ چون‌ مأمور ‌بود‌ ‌که‌ بقول‌ ليّن‌ ‌با‌ فرعون‌ تكلم‌ كند حواله‌ داد علم‌ باحوال‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بخداوند پروردگار ‌در‌ سوره‌ مؤمن‌ ميفرمايد ‌در‌ جمله‌ آياتي‌ ‌که‌ مؤمن‌ آل‌ فرعون‌ ميگويد (وَ قال‌َ الَّذِي‌ آمَن‌َ يا قَوم‌ِ إِنِّي‌ أَخاف‌ُ عَلَيكُم‌ مِثل‌َ يَوم‌ِ الأَحزاب‌ِ مِثل‌َ دَأب‌ِ قَوم‌ِ نُوح‌ٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِين‌َ مِن‌ بَعدِهِم‌ وَ مَا اللّه‌ُ يُرِيدُ ظُلماً لِلعِبادِ) آيه 32 و 33 و چون‌ علم‌ الهي‌ عين‌ ذات‌ و ‌غير‌ متناهي‌ ‌است‌ قابل‌ زيادتي‌ و نقصان‌ نيست‌ ‌حتي‌ نفسهاي‌ بندگان‌ شماره‌ دارد ‌در‌ علم‌ ‌آن‌.

(فِي‌ كِتاب‌ٍ) آنچه‌ مقدّر فرموده‌ ‌در‌ لوح‌ ثبت‌ ‌است‌ و ‌از‌ ‌براي‌ ‌او‌ دو لوح‌ ‌است‌ لوح‌ محفوظ و لوح‌ محو و اثبات‌ لوح‌ محفوظ تقديراتيست‌ ‌که‌ قابل‌ تغيير نيست‌ و ممكن‌ ‌است‌ انبياء و ملائكه‌ مطّلع‌ شوند و ‌از‌ حتميات‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌اگر‌ خبر دادند ‌بر‌ خلاف‌ ‌آن‌ نميشود ‌که‌ موجب‌ تكذيب‌ ‌آنها‌ شود ‌که‌ ميفرمايد (كِتاب‌ٌ مَرقُوم‌ٌ يَشهَدُه‌ُ المُقَرَّبُون‌َ) مطففين‌ آيه 20 و 21 و لوح‌ محو و اثبات‌ ‌که‌ قابل‌ تغيير ‌است‌ باين‌ معني‌ ‌که‌ مثلا ‌اگر‌ صله‌ رحم‌ كرد عمرش‌ زياد شود و ‌اگر‌ قطع‌ رحم‌ كرد كوتاه‌ شود ‌اگر‌ ايمان‌ آورد دفع‌ بلا شود ‌اگر‌ كافر شد مبتلا گردد و هكذا ‌که‌ ميفرمايد (يَمحُوا اللّه‌ُ ما يَشاءُ وَ يُثبِت‌ُ وَ عِندَه‌ُ أُم‌ُّ الكِتاب‌ِ) رعد آيه 39 و ‌اينکه‌ لوح‌ علمش‌ مختص‌ بخداوند ‌است‌ ‌که‌ ميداند چه‌ تغييراتي‌ پيدا ميكند و ام‌ّ الكتاب‌ همان‌ لوح‌ محفوظ ‌است‌.

جلد 13 - صفحه 44

(لا يَضِل‌ُّ رَبِّي‌) خطا و اشتباه‌ ‌در‌ ساحت‌ قدس‌ ‌او‌ نيست‌.

(وَ لا يَنسي‌) فراموشي‌ و سهو و نسيان‌ ‌در‌ ‌او‌ راه‌ ندارد و محل‌ عوارض‌ نيست‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 52)- موسی در جواب «گفت: تمام مشخصات اقوام گذشته، نزد پروردگار من در کتابی ثبت است، هیچ گاه پروردگار من (برای حفظ آنها) گمراه نمی‌شود و نه فراموش می‌کند» (قالَ عِلْمُها عِنْدَ رَبِّی فِی کِتابٍ لا یَضِلُّ رَبِّی وَ لا یَنْسی).

بنا بر این حساب و کتاب آنها محفوظ است، و سر انجام به پاداش و کیفر اعمالشان خواهند رسید.

نکات آیه

۱ - تمامى احوال اقوام پیشین نزد خداوند، معلوم و محفوظ است. (فما بال القرون ... علمها عند ربّى فى کتب ) چون در سخن موسى(ع) با فرعون، عذاب تکذیب کنندگان مطرح گردید; محتمل است سؤال فرعون در این مورد باشد که با از بین رفتن اقوام گذشته و نبودن اثرى از آنان، چگونه عذابشان ممکن است؟ موسى(ع) در پاسخ مى گوید: علم بى خطا و نسیان خداوند، ضامن اجراى آن عذاب موعود است.

۲ - موسى(ع) در پاسخ فرعون، آگاهى دقیق خداوند از مشرکان نابود شده را، دلیل امکان پذیر بودن عذاب آنان خواند. (قال فما بال القرون الأُولى . قال علمها عند ربّى )

۳ - موسى(ع) با احاله علم و آگاهى در باره اقوام پیشین به خداوند، از منحرف شدن بحث به مسائل غیر اصلى جلوگیرى کرد. (فما بال ... قال علمها عند ربّى ) موسى(ع) به جاى پاسخ صریح به سؤال فرعون، علم آن را به خداوند احاله کرده است. بعید نیست فرعون با درماندگى در برابر منطق او، با طرح پرسشى در باره اقوام گذشته، سعى در منحرف ساختن بحث داشته است. از این رو موسى(ع) با احاله پاسخ به خداوند، نقشه فرعون را خنثى نموده است.

۴ - سرنوشت هر ملتى با عقاید و کردار خود آنان رقم مى خورد; نه با افکار و اعمال نیاکانشان. (قال فما بال القرون الأُولى . قال علمها عند ربّى ) پاسخ موسى و هارون(ع) این بود که اقوام پیشین، آنچه انجام داده اند، نزد خداوند محفوظ است و خود مى داند با آنان چه کند، فرجام آنها هر چه باشد، تأثیرى در سرنوشت تو ندارد.

۵ - اعمال آدمیان، در عین منزه بودن خداوند از جهل و فراموشى، در کتابى بى کم وکاست (لوح محفوظ) ثبت و ضبط مى شود. (علمها عند ربّى فى کتب لایضلّ ربّى و لاینسى ) جمله «لایضلّ...» ممکن است در مقام دفع این توهم باشد که اگر اعمال آدمیان نوشته و ثبت مى گردد، به این جهت نیست که چیزى از پروردگار جهان مخفى باشد و یا نسیان در او راه پیدا کند; بلکه جهات دیگرى دارد. نکره آوردن «کتاب» بر تفخیم آن از لحاظ احاطه کامل بر جزئیات، دلالت مى کند.

۶ - خداوند، هرگز از مخلوقات خویش غایب نبوده و از حال آنان بى خبر نمى ماند. (لایضلّ ربّى ) معناى اصلى «ضلال»، نهان بودن و غایب شدن است و به کافر از این جهت «ضالّ» گفته مى شود که نزد برهان و دلیل حضور نیافته و از آن غایب مانده است (لسان العرب). بنابراین «لایضلّ ربّى»; یعنى، پروردگار من از چیزى غایب نیست تا آن را نبیند و به آن آگاه نباشد.

۷ - خداوند، منزه از هرگونه فراموشى است. (و لاینسى )

۸ - ربوبیت خداوند بر هستى، به دور از هرگونه ناآگاهى و فراموشى است. (لایضلّ ربّى و لاینسى )

۹ - منزه بودن از جهل و فراموشى، دو ویژگى لازم براى پروردگار و مدبر هستى است. (علمها عند ربّى ... لایضلّ ربّى و لاینسى )

۱۰ - جهل و نسیان دو آفت عمده تدبیر و مدیریت است. (لایضلّ ربّى و لاینسى )

موضوعات مرتبط

  • آفرینش: ویژگیهاى مدبر آفرینش ۹
  • اسماء و صفات: صفات جلال ۷، ۸
  • اقوام پیشین: تاریخ اقوام پیشین ۱، ۲; هلاکت مشرکان اقوام پیشین ۲
  • جهل: آثار جهل ۱۰
  • خدا: تنزیه خدا ۵، ۷، ۸; حضور خدا ۶; خدا و جهل ۵، ۸; خدا و فراموشى ۵، ۷، ۸; علم خدا ۱، ۲، ۳، ۶; ویژگیهاى ربوبیت خدا ۸
  • سرنوشت: عوامل مؤثر در سرنوشت ۴
  • عقیده: آثار عقیده ۴
  • عمل: آثار عمل ۴; ثبت عمل ۵
  • فراموشى: آثار فراموشى ۱۰
  • فرعون: احتجاج با فرعون ۳
  • لوح محفوظ :۵
  • مدیریت: آفات مدیریت ۱۰
  • موسى(ع): روش احتجاج موسى(ع) ۳; قصه موسى(ع) ۲، ۳
  • نیاکان: آثار عمل نیاکان ۴

منابع