مريم ٣٦
ترجمه
مريم ٣٥ | آیه ٣٦ | مريم ٣٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«هذا»: این راهی که شما را بدان دعوت کردم (نگا: زخرف / و ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۶ - ۴۰ سوره مريم
- اشاره به شباهتهاى داستان يحيى و داستان عيسى (عليهما السلام )
- مراد از جمله : ((فاتخذت من دونهم حجابا((
- مقصود از روحى كه براى مريم (عليه السلام ) به صورت بشرمتمثل شد
- گفتارى در معناى تمثل
- نقد و بررسى چهار اشكال و شبهه اى كه پيرامون جبرئيل براى مريم مطرح شده است
- پاسخ به اشكال دوم درباره تمثل
- پاسخ به اشكالهاى سوم و چهارم
- حاصل سخن درباره حقيقت تمثل
- پناه بردن مريم به خدا و آگاهانيدن او به دارا شدن پسر شدن پسرى توسط جبرئيل
- حكايت وضع حمل مريم و اندوه و نگرانى او در اين خصوص
- حضرت عيسى (ع ) مادر خود را تسلى و دلدارى مى دهد
- سفارش به روزه سكوت گرفتن براى رهايى از زخم زبان مردم
- وجوم مختلف درباره لفظ ((كان (( در جمله : ((كيف نكلم من كان فى المهد صبيا((
- سخن گفتن عيسى (عليه السلام ) در گهواره با مردم :((قال انى عبدالله ...((
- تقرير حجتى بر نفى فرزند بودن عيسى (عليه السلام ) براى خدا
- توبيخ كسانى كه درباره عيسى (عليه السلام ) اختلاف كردند و گمراه گشتند، و تهديدآنان
- معناى جلمه (لكن الظالمون اليوم فى ظلال مبين )
- روز قيامت براى ظالمين روز حسرت است
- توضيحى درباره مراد از اينكه فرمود: ((انا نحن نرث الاءرض و من عليها...((
- بحث روايتى (رواياتى در ذيل آيات مربوط به مريم وحمل او به عيسى و تكلم عيسى در نوزادى و...)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ «36»
و در حقيقت، خدا پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را بپرستيد كه راه مستقيم همين (بندگى او) است.
نکته ها
حضرت عيسى عليه السلام در معرّفى خود گفت: من بندهى خدايم، «إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ» اوّلين دستورى كه دريافت كرد دربارهى نماز و عبادت بود، «وَ أَوْصانِي بِالصَّلاةِ» و اوّلين برنامهاى را هم كه
جلد 5 - صفحه 268
اعلام كرد پرستش و عبادت خداوند بود. «فَاعْبُدُوهُ»
اصرارِ حضرت مسيح بر يكتاپرستى و تأكيد بر اينكه راه مستقيم همين است و بس، پاسخى است به طرفداران تثليث و ديگران. «1»
پیام ها
1- عبادت، سزاوار كسى است كه پروردگار ماست. «رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ»
2- عيسى را فرزند خدا دانستن، تحريف در دين و مايهى كفر است. «اللَّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ»
3- يكتاپرستى و بندگى خدا، راه مستقيم و بقيّهى راهها بيراهه است. (در قرآن، راه خدا و رسول و عبادت و اعتصام به خدا، راه مستقيم معرّفى شده است.)
«هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ (36)
بعد از آن حبيب خود را به دعوت بندگان امر مىفرمايد:
وَ إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ: بدرستى كه خداى به حق، پروردگار من و پروردگار شماست. فَاعْبُدُوهُ: پس بپرستيد او را و به عبادت غير او مشغول مشويد. هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ: اينست راه راست كه رساننده است به منازل رضوان و مكان غفران.
تبصره: آيه شريفه جامع است حكمت نظرى و عملى را، زيرا جمله اولى اشاره است به استكمال قوه نظريه به اعتقاد حق و صدق كه آن غايت توحيد است. و جمله ثانيه اشعار است به استكمال قوه عمليه كه آن ملازمت طاعت و عبادت و بجا آوردن اوامر و اجتناب از نواهى سبحانى. و جمله ثالثه آگاهى است كه جمع ميان اين دو امر مذكور طريقى است با استقامت كه به هيچ وجه در آن اعوجاج و انحرافى نباشد. بنابراين عقل حكم نمايد به متابعت آن و ثبات قدم در آن، و باطن اين صراط مستقيم آل محمد عليهم السلامند، و احاديث بسيار از طريقين وارد شده.
چنانچه در فرائد السمطين حموينى به اسناد خود از حضرت باقر (عليه السلام) روايت نموده كه فرمود: نحن خيرة اللّه و نحن الطّريق الواضح و الصّراط المستقيم الى اللّه تعالى. يعنى مائيم برگزيدگان خدا و مائيم راه روشن
«1» نهج البلاغه فيض الاسلام، خطبه 228 صفحه 746.
جلد 8 - صفحه 181
و راه راست به سوى خداى تعالى «1».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَأَشارَتْ إِلَيْهِ قالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا «29» قالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَنِي نَبِيًّا (30) وَ جَعَلَنِي مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْتُ وَ أَوْصانِي بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيًّا (31) وَ بَرًّا بِوالِدَتِي وَ لَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّاراً شَقِيًّا (32) وَ السَّلامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَ يَوْمَ أَمُوتُ وَ يَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا (33)
ذلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ (34) ما كانَ لِلَّهِ أَنْ يَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحانَهُ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (35) وَ إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ (36)
ترجمه
پس اشاره نمود باو گفتند چگونه سخن گوئيم با كسيكه باشد در گهواره كودكى
گفت همانا من بنده خدايم داد بمن كتاب را و گردانيد مرا پيغمبر
و گردانيد مرا با بركت هر جا باشم و توصيه نمود مرا بنماز و زكوة ماداميكه باشم زنده
و گرداند مرا نيكوكار بمادرم و نگرداند مرا سركش فرمان نابردار
و نازل شد سلامتى بر من در روز كه متولّد شدم و در روز كه ميميرم و در روز كه
جلد 3 صفحه 471
مبعوث ميشوم در حاليكه زندهام
اين است عيسى پسر مريم ميگويم گفتار حقى را كه در آن شك ميكنند
نبوده است مر خدا را كه بگيرد از جنسى فرزندى منزّه است او چون اراده كند امرى را پس جز اين نيست كه ميگويد مر آنرا بشو پس ميشود
و همانا خدا پروردگار من و پروردگار شما است پس عبادت كنيد او را اين است راه راست.
تفسير
- حضرت مريم بعد از شنيدن مقالات قوم كه در آيات سابقه ذكر شد در مقام جواب اشاره نمود بحضرت عيسى يعنى از اين بچه بپرسيد و جواب بشنويد من روزهام و نمىتوانم سخن بگويم آنها گفتند چگونه ما سخن بگوئيم با كودكى كه در گهواره است يا مانند آن، كه آغوش مادر است چون مهد بر جايگاه هم اطلاق ميشود ناگاه حضرت عيسى زبان گشود و فرمود همانا من بنده خدايم كه داد مرا انجيل و گرداند مرا پيغمبر و گرداند مرا با بركت و نفع در هر جا باشم و توصيه فرمود مرا باداء نماز و زكوة ماداميكه زندهام و گرداند مرا نيكوكار بمادرم و نگرداند مرا سركش متكبر و بدبخت متمرّد و مقدّر فرمود براى من سلامتى از شرور و رذائل و آفات را از روز كه بدنيا آمدم تا روز كه از دنيا ميروم و در روز كه مبعوث ميشوم براى زندگى جاويد و قيام در حضور الهى در محشر روز قيامت كبرى و اينكه لفظ سلام معرّف بالف و لام شده شايد براى اشاره بسلام خدا باشد كه در قصّه حضرت يحيى گذشت و شايد براى شمول انواع سلامتيها باشد كه اشاره شد و ظاهر آيات شريفه آنستكه آنحضرت در آنحال واجد مقام نبوّت و داراى كتاب و شريعت و ساير اوصاف مذكوره در آيات بوده چنانچه در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند آيا عيسى بن مريم وقتى كه در گهواره تكلّم نمود حجّت خدا بود بر اهل زمانش فرمود بلى آنروز نبى و حجّت خدا بود ولى مرسل نبود گفتند آنروز حجّت خدا بود بر زكريّا با آنكه در گهواره بود فرمود آنروز سخن گفتنش معجزهاى بود براى مردم و رحمتى بود از خدا براى مريم و اثبات پاكدامنى او و نبى بود و حجّت بر هر كس شنيد كلام او را در آنحال پس ساكت شد و سخن نگفت تا دو سال و حضرت زكريا حجّت خدا بود بعد از سكوت عيسى عليه السّلام تا دو سال پس از دنيا رحلت نمود زكريّا و ارث برد از او فرزندش يحيى
جلد 3 صفحه 472
كتاب و حكمت را با آنكه صبى و صغير بود و چون عيسى عليه السّلام بهفت سالگى رسيد سخن گفت به نبوّت و رسالت وقتى كه وحى باو رسيد پس بود حجّت بر يحيى عليه السّلام و بر تمام مردم و بآيات اين سوره كه دلالت بر اين معانى دارد تمسّك فرمود و ظاهرا مراد امام عليه السّلام آنستكه داراى منصب نبوت بوده ولى مأمور به ابلاغ احكام نبوده چون گفتهاند فرق بين نبى و رسول آنستكه نبى داراى حكم است ولى مأمور به ابلاغ نيست و رسول نبى مأمور بابلاغ است و اينكه فرموده حجّت بود بر هر كس شنيد كلام او را ظاهرا براى جواب از استبعاد آنها بوده از حجّت بودن او بر زكريّا چون گفتهاند حضرت زكريا كه شوهر خاله او بود آنوقت كه تكلّم كرد حاضر بود و از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه عيسى عليه السّلام قائم بحجّت شد با آنكه پسر سه ساله بود و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از زكوة در كلام حضرت عيسى زكوة فطره است چون تمام مردم مالدار نيستند امّا فطريّه بر همه تعلّق ميگيرد و كلمه برّ كه بمعناى بار و نيكوكار است عطف است بر مباركا در آيه قبل يعنى و جعلنى برّا در عيون از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه از جمله معاصى كبيره عقوق والدين است چون خداوند عاقّ را جبّار شقى خوانده در اين آيه شريفه و خداوند بعد از نقل كلام عيسى عليه السّلام احتجاج بر نصارى فرموده باين تقريب كه اين كسيكه از مادر بدميدن روح الامين در مريم متولّد شد و در كودكى اقرار بعبوديّت و نبوّت خود كرد عيسى بن مريم بود نه آنكه شما ميگوئيد كه پسر خدا و شريك او است من ميگويم گفتار حقّ را كه حقّم اگر قول منصوب باشد كه قرائت عاصم و بعضى است و آنچه گفتيم ما از احوال او گفتار حقّ است اگر مرفوع باشد كه قرائت جمع ديگر است و بنابر اول قول مفعول فعل مقدّر و بنابر دوّم خبر مبتداء محذوف است و با آنكه واضح است حقيّت اين قول باز نصارى در آن شك ميكنند يا مخاصمه مينمايند براى آنكه بعضى ميگويند خدا است و بعضى پسر خدا چون ممكن نيست خداوندى كه منزّه است از جسميّت و لوازم آن كه توالد و تناسل است از جنس بشر يا ملائكه يا ساير موجودات براى خود فرزندى اتّخاذ و اختيار نمايد بلكه هر وقت بخواهد امرى بشود ميگويد بشو ميشود مانند ما احتياج بتوالد و تناسل ندارد و هم جنس با بشر يا ملائكه يا ساير موجودات نيست تا اولاد از جنس آنها داشته باشد
جلد 3 صفحه 473
و اين اقرار حضرت عيسى بعبوديّت اختصاص باين حال نداشت بلكه بعد از مبعوث شدن برسالت هم اوّل سخنى كه با قوم فرمود اين بود كه گفت همانا خدا پروردگار من و پروردگار شما است پس بندگى كنيد او را و شريك نكنيد غير او را با او در بندگى اين راه راستى است كه شما را بسعادت دنيا و آخرت ميرساند و بنابراين آيه اخيره جزء اقوال حضرت عيسى است نهايت آنكه چون در خارج منفصل از اقوال سابقه او بوده خداوند هم آنرا منفصل نقل فرموده و بعضى و انّ بفتح همزه قرائت نمودهاند و بنابراين از امورى است كه خداوند آنحضرت را بآنها توصيه فرموده بود و در هر حال عطف بر ما سبق است و شمّهاى از تفسير اين آيه در سوره آل عمران در ضمن احوال آنحضرت و حضرت زكريّا گذشت ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِنَّ اللّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُم فَاعبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُستَقِيمٌ (36)
و محققا خداوند اللّه پروردگار من و پروردگار شما است پس عبادت او را كنيد اينست صراط مستقيم.
جلد 12 - صفحه 440
وَ إِنَّ اللّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُم اختلاف زيادي بين مفسرين است در اينكه اينکه جمله معطوف بكجا است.
اولا سياهي قرآن كلمه ان بكسر است ولي بعض مفسرين بفتح قرائت كردهاند و بنا بر فتح بعضي گفتند معطوف بجمله أَوصانِي بِالصَّلاةِ و كلام عيسي عليه السّلام است و بعضي گفتند معطوف بجمله وَ إِذا قَضي أَمراً يعني و قضي ان اللّه ربي و ربكم، بعضي گفتند جمله مستانفه است بعضي گفتند متعلق به فاعبدوه است مدخول لام خبر يعني فاعبدوه لان اللّه ربي و ربكم لكن چون معتبر سياهي قرآنست چنانچه در مجلّد اول در باب اختلاف قرءات بيان كرديم در مقدمات دهگانه ميگوييم اينکه جمله معطوفست بجمله ما كانَ لِلّهِ أَن يَتَّخِذَ مِن وَلَدٍ وَ إِنَّ اللّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُم و مربوط به كلام عيسي نيست و دستور الهي است به نبي اكرم صلّي اللّه عليه و اله و سلّم که باين كفار و مشركين و يهود و نصاري بفرما که خداوند اتخاذ ولد نكرده و محققا پروردگار من و شماست.
فاعبدوه عبادت بتها و ملائكه و جن و گوساله و گاو و شجر و ستاره و عيسي عليه السّلام و غير اينها را نكنيد پروردگار من و شما اللّه است و بس بايد در عبادت فقط او را عبادت كرد که توحيد عبادتيست و مفاد كلمه لا اله الا اللّه و گفتيم بدلالت التزاميّه دلالت بر توحيد ذاتي و صفاتي و افعالي دارد و بدلالة اقتضايي دليل بر جميع امور اعتقاديّه و اخلاق اسلاميّه و وظايف دينيّه دارد و بيانش مفصلا گذشت.
هذا صِراطٌ مُستَقِيمٌ اگر يك قدم در غير طريق اسلامي بردارند سبل شيطانيست.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 36)- آخرین سخن عیسی بعد از معرفی خویش با صفاتی که گفته شد این است که بر مسأله توحید مخصوصا در زمینه عبادت تأکید کرده، میگوید:
«و خداوند پروردگار من و شماست. او را پرستش کنید این است راه راست» (وَ إِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ).
و به این ترتیب مسیح (ع) از آغاز حیات خود با هر گونه شرک و پرستش خدایان دو گانه و چند گانه مبارزه کرد.
نکات آیه
۱- حضرت عیسى(ع) در گهواره، خداوند را پروردگار خود و دیگر انسان ها معرفى کرد. (و إنّ اللّه ربّى و ربّکم) جمله «إنّ اللّه ربّى ...» عطف بر «إنّى عبد اللّه» در آیات قبل است. این آیه نیز نقل بخشى از گفته هاى عیسى(ع) در گهواره است و آیات «ذلک عیسى ... کن فیکون» در این بین معترضه مى باشد. تشابه این جمله با آنچه در سوره آل عمران و زخرف از عیسى(ع) نقل شده، تأیید کننده این نکته است.
۲- عیسى(ع)، خود را چون همه مردم، موجودى نیازمند به ربوبیت خدا دانست و آن را به همگان اعلام کرد. (و إنّ اللّه ربّى و ربّکم)
۳- دعوت همه مردم به پذیرش توحید ربوبى و پرستش خداى یگانه، از جمله سخنان عیسى(ع) در گهواره (و إنّ اللّه ربّى و ربّکم فاعبدوه)
۴- خداوند، تدبیرکننده و پرورش دهنده همه انسان ها است. (و إنّ اللّه ربّى و ربّکم)
۵- عبادت و پرستش خداى یکتا لازم است. (فاعبدوه)
۶- لزوم عبودیت در برابر پروردگار، وظیفه اى بى نیاز از هرگونه استدلال (و إنّ اللّه ربّى و ربّکم فاعبدوه) در کلام عیسى(ع) این موضوع که «هرکس ربّ باشد، سزاوار پرستش است»، اصلى پذیرفته شده تلقى شده است.
۷- توجه به فراگیر بودن ربوبیتِ خداوند بر همه آدمیان، زمینه ساز ترک پرستش غیر او است. (و إنّ اللّه ربّى و ربّکم فاعبدوه) جمله «إنّ اللّه...» تعلیل براى فاعبدوه مى باشد، یعنى اعبدوا اللّه لأنّه ربّى و ربّکم.
۸- عبادت، پذیرش عملى ربوبیت خداوند است. (و إنّ اللّه ربّى و ربّکم فاعبدوه)
۹- پرستش خداى یگانه و اعتقاد به توحید ربوبى، صراط مستقیم است. (و إنّ اللّه ربّى و ربّکم فاعبدوه هذا صرط مستقیم)
۱۰- راه یابى به صراط مستقیم، هدف اصلى از عبادت خداوند است. (فاعبدوه هذا صرط مستقیم)
۱۱- عیسى(ع)، دعوت کننده مردم به صراط مستقیم (هذا صرط مستقیم)
موضوعات مرتبط
- انسان: بداهت عبودیت انسان ها ۶; تکلیف انسان ها ۶; مدبر انسان ها ۴; مربى انسان ها۱، ۴
- توحید: اهمیت توحید عبادى ۵; توحید عبادى ۹; دعوت به توحید ربوبى ۳; دعوت به توحید عبادى
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۴
- خدا: تدبیر خدا ۴; ربوبیت خدا ۱، ۴; قبول ربوبیت خدا ۸
- ذکر: آثار ذکر ربوبیت خدا ۷
- صراط مستقیم ۹: دعوت به صراط مستقیم ۹ ۱۱; هدایت به صراط مستقیم ۹ ۱۰
- عبادت: آثار عبادت ۸; اهمیت عبادت خدا ۵; بداهت عبادت خدا ۶; زمینه ترک عبادت غیرخدا ۷; زمینه عبادت خدا ۷; فلسفه عبادت خدا ۱۰
- عقیده: عقیده به توحید ربوبى ۹
- عیسى(ع): بینش عیسى(ع) ۲; تکلم عیسى(ع) در نوزادى ۱، ۳; دعوتهاى عیسى(ع) ۳، ۱۱; قصه عیسى(ع) ۱; مربى عیسى(ع) ۱; نیازهاى معنوى عیسى(ع) ۲
- نیازها: نیاز به ربوبیت خدا ۲