التوبة ٤٨
ترجمه
التوبة ٤٧ | آیه ٤٨ | التوبة ٤٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«قَلَّبُوا لَکَ الأُمُورَ»: برضدّ تو مشورتها نمودهاند و چارهاندیشیها کردهاند و نیرنگها ساختهاند. «جَآءَالْحَقُّ»: حق فرا رسید. وعده پیروزی تحقّق یافت. «أَمْرُاللهِ»: مراد آئین خدا اسلام است.
تفسیر
- آيات ۴۸ - ۳۸، سوره توبه
- ملامت و سرزنش مؤ منين به جهت تثاقل و سستى نمودنشان به هنگام جنگ به اينكه مگر به حيات ناچيز دنيا قانع شده اند؟
- اگر شما پيامبر (ص ) را يارى نكنيد، بدانيد كه خداوند وقتى كه مشركين او را بيرون كردند با انزال سكينه و جنود غيبى او را يارى نمود
- چند دليل بر اينكه ضمير (( عليه )) در جمله : (( فانزل الله سكينة عليه )) به رسول (ص ) برمى گردد نه به صاحب (ابوبكر)
- استدلال بعضى به جمله فوق براينكه سكينت بر ابوبكر نازل شده ، و چند اشكال بر آن استدلال
- مراد از (( كلمة الذين كفروا )) و (( كلمة الله )) در آيه شريفه
- در راه جهاد عذر و بهانه نياوريد و به هر وسيله ممكن(امول و انفس ) جهاد كنيد
- بيان اينكه عتاب در آيه : (( عفا الله عنك لم اذنت لهم )) عتاب جدى نيست بلكه مفيد غرض ديگرى است
- استدلال به آيه فوق بر صدور گناه از رسولخدا (ص ) مردود است
- خلاصه گفتار صاحب المنار در ذيل آيه فوق كه در آن عفو خدا از رسول خدا (ص ) را مربوط به ترك اولى نمودن آن حضرت دانسته است
- جواب به صاحب المنار و بيان اينكه عملرسول خدا (ص ) اولى و اصلح بوده است نه ترك اولى مفسده حضور منافقين در ميانصفوف مؤ منين مجاهد
- يكى از علائم و نشانه هاى نفاق
- مفسده حضور منافقين در ميان صفوف مؤ منين مجاهد
- رواياتى در مورد كيفيت هجرت پيامبر (ص ) از مكه به مدينه و داستان غار و...
- نقد و بررسى استدلال به آيه غار بر فضيلت ابوبكر
- نقد و رد رواياتى كه مى گويند سكينت بر ابوبكر نازل شد
- آماده شدن مسلمين براى جنگ با روميان و خطبه پيامبر (ص ) براى آنان قبل از حركت به سوى تبوك
- چند روايت در ذيل آيه شريفه : (( عفا الله عنك لم اذنت لهم ... ))
- داستان چند تن از مؤ منينى كه با تاءخير به لشگريان عازم تبوك پيوستند يا آنكه تخلف كردند و سپس توبه نمودند
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ وَ قَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ حَتَّى جاءَ الْحَقُّ وَ ظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَ هُمْ كارِهُونَ «48»
(منافقان) پيش از اين دنبال فتنهگرى بودند وكارها را براى تو واژگون جلوه مىدادند، تا آنكه حقّ آمد وامر خدا آشكار شد (وپيروز شديد)، در حالى كه آنان ناراحت بودند.
پیام ها
1- منافقان با قصد و انگيزه، سراغ فتنه مىروند. «ابْتَغَوُا»
2- در موارد بروز تفرقه وفتنه، ردّ پاى منافقان را جستجو كنيد. «ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ»
3- به سابقهى افرادى كه توبهى واقعى نكردهاند، توجّه كنيد. «مِنْ قَبْلُ»
4- تحريف واقعيّتها و گزارشهاى جعلى براى رهبر، كار منافقانه است. «قَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ»
5- رهبر امّت اسلامى بايد هوشيار باشد و به هر گزارشى اعتماد نكند. «قَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ»
6- فتنهگرى وتفرقهافكنى، كار هميشه وپيوستهى منافقان بوده وتا پيروزى قطعى
جلد 3 - صفحه 433
جبههى حقّ، شيطنت مىكنند. ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ ... حَتَّى جاءَ الْحَقُ
امدادهاى الهى، نقشههاى منافقان را بر باد مىدهد. با تمام فتنههايى كه عليه اسلام مىشود، اسلام به جاى ريزش، رويش دارد. «جاءَ الْحَقُّ وَ ظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ»
8- منافقان هرگز دلشان تسليم نظام اسلامى نمىشود. «كارهون»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ وَ قَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ حَتَّى جاءَ الْحَقُّ وَ ظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَ هُمْ كارِهُونَ (48)
لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ: هر آينه به خدا قسم طلب كردند فتنه را پيش از اين، يعنى هميشه كار ايشان فتنه بوده، منحصر به اين زمان نيست. وَ قَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ: و تقليب كنند براى تو تدبيرهائى را، يعنى حيله نمايند در توهين امر تو و ايقاع اختلاف بين مؤمنين و در قتل تو به هر چيزى كه متمكن باشند، پس قادر نشوند بر آن. ابو مسلم گويد: مراد به تقليب امور انكه اقدام به حيله و تدبيرى نمايند با جديت كامل، چون نتيجه نبينند منصرف شده به حيله و مكر ديگر پردازند. در مجمع طبرسى (قدس اللّه سره) فرمايد: فتنه اسمى است كه واقع شود بر هر سوء و شرى، و معنى آنكه: هر آينه بتحقيق به خدا قسم طلب نمايند اين منافقين اختلاف كلمه شما را و تشتت اهواء شما و افتراق آراء شما را. پيش از غزوه «تبوك» در جنگ احد وقتى كه عبد اللّه ابى به مكر و حيله و خدعه اصحاب پيغمبر اللّه صلّى اللّه عليه و آله را متزلزل نمود، خداوند سبحان دور گردانيد فتنه و شر آنها را از مسلمانان. بنا به قولى مراد فتنه باز داشتن مردم از ايمان و القاء شبهه به ضعفاى مسلمين. نزد حسن.
تنبيه- آيه شريفه تنبيه است بر آنكه كيد و مكر و حيله و مبالغه كفار در اضرار به اسلام و اسلاميان مؤثر واقع نشد، زيرا در صدد شر و فساد بر آمدند، لكن حق تعالى كيد آنها را منع و ضد مقصود آنها را ظاهر گرداند به نصرت و ظفر اسلام و قوت و شوكت مسلمانان. و چون امر الهى در ماضى چنين بوده، البته در
ج5، ص 113
مستقبل و آتيه هم همين طور باشد، يعنى قطعا مكايد و حيل معاندين را در اطفاء نور اسلام و قرآن، مضمحل و نابود گرداند، و لواء قرآن محمدى صلّى اللّه عليه و آله و شريعت احمدى صلّى اللّه عليه و آله را بلند فرمايد، متنها چند روزى باطل را جولانى است «الا و انّ للباطل جولة و للحقّ دولة» و ما هم منتظر هستيم كه از پس اين شب تيره ظلمانى، صبح سعادت نورانى طالع، و عالم را منور گرداند، ان شاء اللّه تعالى.
حاصل آنكه: منافقين سبب شر و فساد بودند. حَتَّى جاءَ الْحَقُ: تا آنكه آمد نصرت و ظفرى كه حق تعالى وعده فرموده بود. وَ ظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ: و ظاهر شد دين الهى، يعنى اسلام و قوت و شوكت مسلمانان على رغم كفار. وَ هُمْ كارِهُونَ: و حال آنكه كافران كاره بودند و نمىخواستند ظهور ديانت حقه را.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَوْ أَرادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً وَ لكِنْ كَرِهَ اللَّهُ انْبِعاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَ قِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقاعِدِينَ (46) لَوْ خَرَجُوا فِيكُمْ ما زادُوكُمْ إِلاَّ خَبالاً وَ لَأَوْضَعُوا خِلالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَ فِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ (47) لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ وَ قَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ حَتَّى جاءَ الْحَقُّ وَ ظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَ هُمْ كارِهُونَ (48)
جلد 2 صفحه 587
ترجمه
و اگر خواسته بودند بيرون آمدن را هر آينه آماده ميكردند براى آن ساز و برگى را ولى ناخوش داشت خدا برانگيزاندنشان را پس بازداشت آنها را و گفته شد بنشينيد با نشستگان
و اگر بيرون آمده بودند در ميان شما زياد نمىنمودند بر شما مگر فساد را و هر آينه شتافته بودند ميان شما كه بجويند براى شما آشوب را و در ميان شما شنوندگانند مر ايشانرا و خدا دانا است بستمكاران
بتحقيق جستند آشوب را از پيش و برگرداندند براى تو كارها را تا آنكه آمد آنچه حق بود و آشكار شد امر خدا با آنكه آنها بودند كراهت دارندگان.
تفسير
خداوند پيغمبر خود را از حال منافقين و شكّاكين مذكوره در آيات سابقه مطلّع فرمود باين تقريب كه آنها عازم جهاد نبودند و اينكه متعذر ميشدند بعدم استطاعت و نداشتن زاد و توشه و اسلحه جنگ و امثال اينها بىوجه بود چون كسيكه عازم سفرى باشد قبل از وقت تهيّه آنرا مىبيند و خداوند هم نمىخواست آنها با مسلمانان حقيقى باشند و حركت كنند چون از باطن آنها آگاه بود كه اگر حركت كنند بچه قصد خواهد بود لذا توفيق جهاد بآنها نداد و رعب و كسالت را بر آنان مسلّط و خذلان خود را نصيب آنها كرد و پيغمبر اكرم را مجاز در اذن فرمود و آنحضرت رخصت قعود بآنها داد كه مانند زنان و كودكان در خانه بنشينند و از فوائد دنيوى و اخروى جهاد محروم باشند چون اگر آنها در بين مسلمانان بودند و با ايشان حركت ميكردند ثمرى براى مسلمانان نداشت جز فتنه و فساد و اختلال و از وجود آنها چيزى بر شوكت اسلام افزوده نميشد و يكى از ضررهاى وجودشان اين بود كه سعى مينمودند در ميان مسلمانان ايجاد اختلاف و فتنه و آشوب و رعب و خوف نمايند و ايشانرا از يكديگر بد گمان كنند و در ميان مسلمانان هم اشخاصى بودند كه با آنها روابط رفاقتى يا قرابتى داشتند ناچار اسرار مسلمانان را براى آنها كشف و نقل مينمودند يا آنكه در ميان مسلمانان اشخاص ساده لوح و زود باورى بودند كه سخنان آنها را قبول مينمودند و بر هر تقدير مراد اشخاص ضعيف الايمان و- ضعيف العقلند كه در جمعيّتها نوعا وجود دارند و خداوند از باطن آن قوم ستمكار بر خود و بر غير آگاه است و پيغمبر خود و مسلمانان را آگاه ميفرمايد كه از تخلّف آنها ملول نباشند و اين منافقين تازه باين خيالها نيفتاده بودند بكرّات و مرّات در جنگها عقبنشينى و فرار نمودند و اسباب شكست و تزلزل مسلمانان شدند و دائم مشغول فتنه
جلد 2 صفحه 588
و فساد و نمّامى بودند و بانواع حيل و مكائد تشبّث مينمودند كه اسلام را از بين ببرند و پيغمبر (ص) و امير المؤمنين (ع) را بكشند و خداوند تمام تدابير و مكرهاى آنها را باطل فرمود تا دين اسلام منتشر شد و وعده نصرت حق بانجاز رسيد و اوامر الهيّه مجرى و غالب و آشكار گرديد و دماغ آنها بخاك ماليده شد و در اين آيات دلالت واضحه است كه اذن پيغمبر (ص) داراى مصلحت تامّه بوده و بر طبق نظريّه حقير ترك اولى هم نبوده چنانچه بيان شد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لَقَدِ ابتَغَوُا الفِتنَةَ مِن قَبلُ وَ قَلَّبُوا لَكَ الأُمُورَ حَتّي جاءَ الحَقُّ وَ ظَهَرَ أَمرُ اللّهِ وَ هُم كارِهُونَ (48)
هر آينه بتحقيق اينکه منافقين ايجاد فتنه كردند از قبل از اينکه واقعه و كارها را منقلب نمودند تا اينكه موقعي که آمد حق و امر الهي ظاهر شد و حال آنها كراهت داشتند.
لَقَدِ ابتَغَوُا الفِتنَةَ مِن قَبلُ اشاره به اينكه اينکه منافقين عمليات خود را قبلا ارائه دادند و ايجاد فتنه و فساد كردند در واقعه و غزوه احد بعد از آني که مسلمين غالب شدند و كفار فرار كردند و مسلمين بجمع غنائم مشغول شدند و كساني که در گردنه و عقبه مأموريت داشتند که گردنه را خالي نگذارند بطمع اخذ غنائم خالي گذاردند و كفار چون گردنه را خالي ديدند از آن طرف حمله بمسلمين كردند و بسياري از آنها را كشتند و بسياري فرار كردند فقط معدودي از مسلمين ثابت قدم
جلد 8 - صفحه 234
با حضرت رسالت مقابله با كفار نمودند و همين است معناي وَ قَلَّبُوا لَكَ الأُمُورَ که غلبه مسلمين و ظفر آنها را منقلب كردند بشكست و مغلوبيت تا اينكه خداوند بقدرت كامله خود همين جمع قليل را باز ظفر بخشيد حَتّي جاءَ الحَقُّ نصرت الهي شامل حال آنها شد وَ ظَهَرَ أَمرُ اللّهِ فتح و فيروزي نصيب مسلمين گرديد و هم اينکه منافقين كارهون كمال كراهت را داشتند از فيروزي مسلمين و اينکه دليل است بر اينكه اگر در اينکه غزوه هم همراهي كرده بودند و با مسلمين خارج شده بودند اينکه نوع فسادها از آنها بروز ميكرد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 48)- در این آیه به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله هشدار میدهد که این اولین بار نیست که این گروه منافق به سمپاشی و تخریب مشغول میشوند، آنها در گذشته نیز مرتکب چنین کارهایی شدند، و الآن نیز از هر فرصتی برای نیل به مقصود خود استفاده
ج2، ص212
میکند، و چنین میگوید: «این گروه منافقان قبلا هم میخواستند میان شما تفرقه و پراکندگی ایجاد کنند» (لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ).
و این اشاره به داستان «جنگ احد» است که «عبد اللّه بن ابیّ» و یارانش از نیمه راه بازگشتند و دست از یاری پیامبر صلّی اللّه علیه و آله برداشتند، و یا اشاره به سایر مواردی است که توطئه بر ضد شخص پیامبر و یا افراد مسلمین چیدند که تاریخ اسلام، آنها را ثبت کرده است.
«و آنها کارها را برای تو دگرگون ساختند» (وَ قَلَّبُوا لَکَ الْأُمُورَ). نقشهها کشیدند تا اوضاع مسلمانان را به هم بریزند و آنها را از جهاد باز دارند و اطراف تو خالی شود.
اما هیچ یک از این توطئهها و تلاشها به جایی نرسید، و همه نقش بر آب شد و تیرشان به سنگ خورد.
«تا آن که حق فرا رسید و فرمان خدا آشکار گشت» (حَتَّی جاءَ الْحَقُّ وَ ظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ).
«در حالی که آنها از پیشرفت و پیروزی تو ناراحت بودند» (وَ هُمْ کارِهُونَ).
اما خواست و اراده بندگان در برابر اراده و مشیت پروردگار کمترین اثری نمیتواند داشته باشد، خدا میخواست تو را پیروز کند و آیینت را به سراسر جهان برساند و موانع را هر چه باشد از سر راه بر دارد و بالاخره این کار را کرد.
نکات آیه
۱ - فتنه انگیزى و کارشکنى همیشگى منافقان، علیه پیامبر (ص) و اسلام در جبهه هاى نبرد (لقد ابتغوا الفتنة من قبل)
۲ - تلاش منافقان در جهت وارونه جلوه دادن امور، براى پیامبر(ص) (و قلبوا لک الأمور)
۳ - ضرورت هشیارى رهبران جامعه اسلامى، در برابر ترفندها و فتنه انگیزیهاى منافقان (وارونه جلوه دادن امور و ...) (و قلبوا لک الأمور)
۴ - ناتوانى متخلفان جنگ تبوک (منافقان) در به شکست کشانیدن جبهه اسلام (لقد ابتغوا الفتنة من قبل ... حتى جاء الحق و ظهر أمر اللّه و هم کرهون)
۵ - منافقان، تلاش تخریب گرانه خود را تا مرحله غلبه حق و پیروزى قطعى جبهه اسلام، ادامه مى دهند. (لقد ابتغوا الفتنة ... حتى جاء الحق و ظهر أمر اللّه و هم کرهون)
۶ - پیروزى اسلام و مسلمانان، براى حق و جلوه تحقق اراده الهى (حتى جاء الحق و ظهر أمر اللّه)
۷ - وارونه جلوه دادن واقعیتهاى اجتماعى، نشانه فتنه انگیزى است. (لقد ابتغوا الفتنة من قبل و قلبوا لک الأمور)
۸ - پیروزى و موفقیت اسلام و مسلمانان، ناخوشایند و غیر قابل تحمل براى منافقان (حتى جاء الحق و ظهر أمر اللّه و هم کرهون)
۹ - جبهه حق، على رغم میل منافقان، داراى روندى رو به پیروزى و موفقیت (حتى جاء الحق و ظهر أمر اللّه و هم کرهون)
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱، ۵، ۸; دشمنان اسلام ۵
- افساد: موارد افساد ۷
- حق: پیروزى حق ۵، ۶، ۹
- حقایق: وارونه نمایى حقایق ۷
- خدا: نشانه هاى تحقق اراده خدا ۶
- رهبرى: اهمیّت هوشیارى رهبرى ۳; مسؤولیت رهبرى ۳
- غزوه تبوک: قصه غزوه تبوک ۴; متخلفان از غزوه تبوک ۴
- مسلمانان: پیروزى مسلمانان ۶
- منافقان: اخلالگرى منافقان ۱، ۵; اطلاع رسانى غلط منافقان ۲، ۳; توطئه منافقان ۱، ۳، ۵; توطئه منافقان صدر اسلام ۲; جرایم منافقان ۱، ۵; عجز منافقان ۴; علایق منافقان ۹; کارشکنى منافقان ۱; منافقان و اسلام ۱، ۵; منافقان و پیروزى مسلمانان ۸; منافقان و غزوه تبوک ۴; منافقان و محمّد (ص) ۱، ۲; ویژگیهاى منافقان ۱