النساء ٤٩
ترجمه
النساء ٤٨ | آیه ٤٩ | النساء ٥٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یُزَکُّونَ»: پاک میشمارند. خود را بیهوده میستایند و در تمجید و تعریف خود میکوشند (نگا: بقره / و مائده / ). «فَتِیلاً»: نخگونه و رشته باریکی که در شکاف هسته خرما وجود دارد که در کمی و ناچیزی بدان ضربالمثل میزنند. این واژه میتواند مفعول دوم یا تمییز باشد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ قَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ... (۰) وَ قَالَتِ الْيَهُودُ وَ النَّصَارَى... (۱) الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ... (۳) الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ... (۲)
نزول
محل نزول:
این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
اين آيه درباره جماعتى از يهوديان مانند بحر بن عمرو و نعمان بن اوفى و مرحب بن زيد آمده كه مى گفتند: ما پسران خدا و دوستان او هستيم و اطفال خود را نزد پيامبر آوردند و گفتند: يا محمد آيا اينان داراى گناه مى باشند؟ پيامبر فرمود: نه، سپس گفتند: ما نيز مانند اينها هيچ گناهى نداشته و پاك مى باشيم زيرا هر گناهى كه در روز مرتكب شويم در شب از طرف خداوند چشمپوشى ميشود و هر گناهى كه در شب مرتكب شويم. در روز چشمپوشى مى گردد سپس اين آيه نازل شد.[۳]
چنان كه از ابن عباس[۴] و نيز از عكرمة و مجاهد و ابومالك[۵] نظير آن را روايت كرده اند و نيز گويند: كه اينان فرزندان خود را جلو انداخته و در نماز به آنان اقتداء مينمودند[۶] و شيخ بزرگوار ما در اين باره بدون عنوان شأن و نزول ذكر مختصرى به ميان آورده است.
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنْفُسَهُمْ بَلِ اللَّهُ يُزَكِّي مَنْ يَشاءُ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا «49»
آيا نديدى كسانى كه خود را پاك و بىعيب مىشمردند؟ (چنين نيست) بلكه خداوند، هر كس را بخواهد پاك مىگرداند و آنان به اندازه نخ هسته خرما ظلم نمىشوند.
نکته ها
خودستايى و خويشتن را بىعيب دانستن و خود را برگزيده و ممتاز ديدن، مورد نكوهش
«1». كافى، ج 2، ص 284.
جلد 2 - صفحه 81
قرآن است، چنانكه مىفرمايد: «فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقى» «1» از خود ستايش نكنيد، خداوند داناتر است كه متّقى كيست. حضرت على عليه السلام در خطبهى «همام» يكى از نشانههاى متّقين را اين مىداند كه هرگاه ستايش شوند، مىهراسند.
پیام ها
1- خودستايى كه برخاسته از غرور وبزرگبينى است، جايز نيست. «يُزَكُّونَ أَنْفُسَهُمْ»
2- تزكيهاى ارزش دارد كه بر اساس دستورات الهى باشد، نه ارشادات بشرى.
«بَلِ اللَّهُ يُزَكِّي مَنْ يَشاءُ»
3- كيفرهاى الهى، نتيجه اعمال ناپسند انسان است، نه ظلم خدا. «لا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنْفُسَهُمْ بَلِ اللَّهُ يُزَكِّي مَنْ يَشاءُ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتِيلاً (49)
شأن نزول: چون به مضمون آيه قبل كه شرك، مغفور نيست، يهود را كه عبده عجل و پرستندگان عزير بودند، وعيد و تهديدى عظيم حاصل شد. از روى انكار و جحود گفتند: ما مشرك نيستيم، بلكه خود را از خواص بارگاه عزت و مقرّبان درگاه محبت مىدانيم. پدران ما، مالكان ممالك نبوت و سالك مسالك فتوتند و بنا به منوال ايشان، معزز و مكرميم. حق تعالى انكار عزت نفس آنها نمود و بر سبيل تعجب فرمود:
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنْفُسَهُمْ: آيا نديدى به ديده بصيرت، و علم ندارى به سوى آنانكه از روى مفاخرت مىستايند و ثنا مىگويند نفسهاى خود را به اينكه: نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ: و يا پاكيزگى و بىگناهى را به خود نسبت مىدهند، چنانچه منقول است كه بحر بن عمر، و نعمان بن اوفى، و مرحب بن زيد، اطفال خود را در خدمت حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آورده، گفتند: اينها را گناهى هست؟ حضرت فرمود: بىگناهند. ايشان قسم خوردند به خداى موسى كه ما نيز در بى گناهى مثل ايشانيم، زيرا گناهان شب ما را به روز در مىگذرند و خطئات روز ما را به شب محو كنند؛ حق تعالى فرمود تزكيه شما پيش من اعتبارى ندارد. بَلِ اللَّهُ يُزَكِّي مَنْ يَشاءُ. بلكه خداى تعالى به پاكى ياد فرمايد و بستايد هر كه را خواهد و مستحق آن داند. اين تنبيه است بر آنكه تزكيه حق تعالى معتد به است، نه تزكيه غير او. چه او عالم است
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 463
به آنچه منطوى است بر آدمى از حسن و قبح. و لهذا ذم ايشان نمود بر خبث عقايد و ظواهر آنها و تزكيه بندگان مؤمن نمود كه طيب نفس و عقيده صالحه را كامل كردهاند به عمل صالح. وَ لا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا: و اين گروه مدعيان تزكيه نفس، ظلم كرده نخواهند شد در عقاب آن به مقدار رشته ضعيف كه در ميان شكاف هسته خرما باشد، يا قشر باطن آن.
و «حسن» گفته: فتيل آن چيزى است كه در بواطن نواة (هسته خرما) است؛ و نقير، آنچه بر ظهر آن؛ و قطمير، قشر آن. يا نقير فتيلهاى است از رنج ميان دو انگشت پديد آيد. و بر هر تقدير، اين ضرب المثل است در حقارت و پستى و كمى، و اشاره است به آنكه ذات اقدس الهى نه مصدر ظلم قليل است و نه كثير. فى المجمع- فى هذه الاية: دلالة على تنزيه اللّه تعالى عن الظّلم و انّما ذكر الفتيل ليعلم انّه تعالى لا يظلم قليلا او كثيرا.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنْفُسَهُمْ بَلِ اللَّهُ يُزَكِّي مَنْ يَشاءُ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتِيلاً (49)
ترجمه
آيا نظر نكردى بآنانكه ستايش مينمودند خودهاشان را بلكه خدا ستايش ميكند هر كس را كه ميخواهد و ستم كرده نميشوند بمقدار رشته ميان هسته خرما.
تفسير
در مجمع از حضرت باقر (ع) روايت نموده است كه اين آيه در باره يهود و نصارى نازل شده كه ميگفتند ما پسران خدا و دوستان اوئيم و كسى داخل بهشت
جلد 2 صفحه 65
نميشود مگر آنكه يهودى يا نصرانى باشد و قمى فرموده آنها كسانى بودند كه خودشان را صدّيق و فاروق و ذو النورين ناميده بودند و حق آنستكه جز خداوند كسى عالم بر ضمائر و سرائر نيست و كاملا نميتواند تنزيه و تقديس از كسى بنمايد مخصوصا خود شخص كه علاوه بر آنكه محاط است عاشق نفس خود است و از عيب معشوق آگاه نيست و تزكيه مرد خود را از اقبح قبائح است مگر غرض اهمّى در بين باشد پس تزكيه حقيقيّه مخصوص بذات احديت است كه كاملا مطابق با واقع باشد و در باره كسى ظلم نشود كمتر ظلمى ناشى از توصيف خدا او را كمتر يا زيادتر از واقع و رشته باريكى كه در وسط هسته خرما است در لسان عرب ضرب المثل در حقارت است و آنرا فتيل گويند و مقصود آنستكه خداوند بهيچ كس و بهيچ قدر ظلم نخواهد فرمود.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ لَم تَرَ إِلَي الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنفُسَهُم بَلِ اللّهُ يُزَكِّي مَن يَشاءُ وَ لا يُظلَمُونَ فَتِيلاً (49)
تزكيه نفس يكي از اخلاق رذيله و صفات خبيثه و ملكات قبيحه است و از امير المؤمنين عليه السّلام در جامع السعاده نقل كرده فرمود
(تزكية المرء لنفسه قبيحه)
و در ميان مردم معروف است که ميگويند تعريف خود كردن فلان خوردن است و اينکه صفت خبيثه از روي جهل بعيوبات و نواقص خود است و از شعب كبر و قريب المعني با افتخار است.
جلد 5 - صفحه 98
و انسان بايد اولا متوجه باشد که سر تا سر ممكنات سر تا پا ناقص است (الممكن في حد ذاته ان يکون ليس و له من علته ان يکون ايس).
سيه رويي ز ممكن در دو عالمبرگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- ادعاى گروهى از اهل کتاب (یهود) مبنى بر پیراستگى خویش از آلودگى و انحراف (الم تر الى الذین یزکّون انفسهم) تزکیه به معناى برطرف کردن رذایل و بدیها است و گاهى در انتساب پاکى و طهارت معنوى نیز به کار برده مى شود. یعنى پاک شمردن و منزه دانستن. برداشت فوق بر اساس معناى دوم است. گفتنى است با توجه به آیات پیشین و نیز آیات بعدى به دست مى آید که مراد از «الذین یزکّون» یهود و یا گروهى از آنان است.
۲- تزکیه و پیراسته نمودن جانها از آلودگى، از شؤون خداوند است. (بل اللّه یزکّى من یشاء) بنابر اینکه «یزکّى» از «تزکیه» به معناى برطرف کردن و زایل نمودن ناپاکیها باشد، نه از «تزکیه» به معناى توصیف به پاکى و طهارت.
۳- خداوند بر اساس مشیّتش انسان را از آلودگى پاک مى سازد و رشد مى دهد. (بل اللّه یزکّى من یشاء)
۴- یهودیان عصر پیامبر (ص) على رغم ادعایشان هرگز منزّه نبودند و نزد خدا منزلتى نداشتند. (الم تر الى الذین یزکّون انفسهم بل اللّه یزکّى من یشاء)
۵- خداوند نخواسته است که یهودیان کفرپیشه، از آلودگیها پیراسته گردند و تزکیه شوند. (یزکّون انفسهم بل اللّه یزکّى من یشاء)
۶- تعیین ملاک و میزان پیراستگى و رشد یافتگى، کار خداوند است. (بل اللّه یزکّى من یشاء) اگر مراد از «تزکیه» پاک دانستن و شهادت به منزه بودن باشد، تزکیه خداوند به تعیین ملاک خواهد بود ; چون خداوند غالباً شهادت به پاکى فرد و یا گروهى خاص نمى دهد، بلکه ملاکها را مشخص مى کند.
۷- پاک و پیراسته دانستن خویش و یا دیگران، بدون دلیلى مستند به خداوند، ناروا و دخالت در شؤون خداوند است. (الم تر الى الذین یزکّون انفسهم بل اللّه یزکّى من یشاء)
۸- ناپسندى خودستایى و ادعاى رشدیافتگى و کمال (الم تر الى الذین یزکّون انفسهم بل اللّه یزکّى من یشاء)
۹- شهادت بر پاکى و پیراستگى انسان از ناپاکیها، از شؤون خداوند است. (بل اللّه یزکّى من یشاء) بنابر اینکه «یزکّى» از «تزکیه» به معناى پاک دانستن و نسبت طهارت دادن باشد.
۱۰- خداوند، ذره اى ستم به کسى روا نمى دارد. (و لا یظلمون فتیلا)
۱۱- مشیّت الهى در اعطاى کمال و رشد و تنزیه انسانها، گزاف و بدون دلیل نیست. (بل اللّه یزکّى من یشاء و لا یظلمون فتیلا)
۱۲- خداوند، در اعطاى رشد و کمال لایق به انسانها، هیچ ستمى نمى کند. (بل اللّه یزکّى من یشاء و لا یظلمون فتیلا)
۱۳- شهادت خدا بر پاکى و طهارت انسان و نیز ملاکهاى تعیین شده از سوى او براى پیراستگى، گزاف و بدون دلیل نیست. (بل اللّه یزکّى من یشاء و لا یظلمون فتیلا)
۱۴- شهادت خدا بر ناپاکى یهودیان کفرپیشه، هرگز ستمى به آنها نیست. (الم تر ... بل اللّه یزکّى من یشاء و لا یظلمون فتیلا)
۱۵- خداوند در اعطا نکردن کمال و پاک ننمودن یهودیان کفرپیشه، هرگز ستمى به آنها نکرده است. (الم تر ... بل اللّه یزکّى من یشاء و لا یظلمون فتیلا)
روایات و احادیث
۱۶- یهود و نصارا، مدعى پیراستگى خویش از آلودگى و انحراف (الم تر الى الذین یزکّون انفسهم) امام باقر (ع) در مورد آیه فوق فرمود: انّهم الیهود و النصارى.[۷]
موضوعات مرتبط
- اهل کتاب: آلودگى اهل کتاب ۱ ; ادعاهاى اهل کتاب ۱
- پاکى: ادعاى پاکى ۷ ; عوامل پاکى ۲، ۳ ; گواهى بر پاکى ۹، ۱۳ ; ملاک پاکى ۶
- خدا: اختصاصات خدا ۲، ۷، ۹ ; افعال خدا ۶ ; خدا و ظلم ۱۰، ۱۲، ۱۴، ۱۵ ; خدا و یهود ۴، ۵ ; عدالت خدا ۱۰ ; عطایاى خدا ۱۱، ۱۲، ۱۵ ; گواهى خدا ۱۳، ۱۴ ; مشیت خدا ۳، ۵، ۱۱
- خودسازى: عوامل خودسازى ۲
- خودستایى: سرزنش خودستایى ۸
- رشد: ادعاى رشد ۸ ; عوامل رشد ۳، ۱۱، ۱۲، ۱۵ ; ملاک رشد ۶، ۱۳
- عمل: ناپسند ۷، ۸
- مسیحیان: آلودگى مسیحیان ۱۶ ; ادعاهاى مسیحیان ۱۶
- یهود: آلودگى یهود ۱، ۵، ۱۶ ; ادعاهاى یهود ۱، ۴، ۱۶ ; کفر یهود ۴، ۵، ۱۴، ۱۵ ; ناپاکى یهود ۱۴، ۱۵ ; یهود صدر اسلام ۴
منابع
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۳.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص ۲.۸.
- ↑ تفاسير كشف الاسرار و روض الجنان.
- ↑ تفسير ابن ابىحاتم.
- ↑ تفسير جامع البيان.
- ↑ تفسير ابن ابىحاتم.
- ↑ تفسیر تبیان، ج ۳، ص ۲۲۰ ; نورالثقلین، ج ۱- ، ۴۸۹، ح ۲۹۵.