البقرة ١١١
کپی متن آیه |
---|
وَ قَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ کَانَ هُوداً أَوْ نَصَارَى تِلْکَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِينَ |
ترجمه
البقرة ١١٠ | آیه ١١١ | البقرة ١١٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«هُوداً»: جمع هائد به معنی توبهکننده، یهودیان. پیروان موسی. «نَصَارَی»: جمع نصران و نصرانة، مسیحیان، پیروان عیسی. «أمَانِیّ»: جمع اُمْنِیَّة، آرزوها. آرزوهای نادرست و ناروا. «هَاتُوا»: حاضر کنید. بیاورید. اسمالفعل است. «بُرْهَانَ»: حجّت. دلیل.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ قَالَتِ الْيَهُودُ وَ النَّصَارَى... (۳) أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ... (۰) لَيْسَ بِأَمَانِيِّکُمْ وَ لاَ... (۲)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«111» وَ قالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كانَ هُوداً أَوْ نَصارى تِلْكَ أَمانِيُّهُمْ قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ
وگفتند: هرگز به بهشت داخل نشود مگر آنكه يهودى يا نصرانى باشد. اينها آرزوهاى آنهاست، بگو: اگر راستگوييد، دليل خود را (بر اين موضوع) بياوريد.
جلد 1 - صفحه 182
پیام ها
1- غرور دينى، باعث شد تا يهوديان و مسيحيان خود را نژاد برتر و بهشت را در انحصار خود بدانند. «إِلَّا مَنْ كانَ هُوداً أَوْ نَصارى»
2- امتيازطلبى وخودبرتربينى، آرزويى خام وخيالى واهى است. «تِلْكَ أَمانِيُّهُمْ»
3- ادّعاى بدون دليل محكوم است. «قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ»
4- هرگونه عقيدهاى بايد بر اساس دليل باشد. «قالُوا ... قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ» قرآن، مطالب خود را با دليل بيان كرده است و از مخالفان نيز تقاضاى دليل مىكند.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ قالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ كانَ هُوداً أَوْ نَصارى تِلْكَ أَمانِيُّهُمْ قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (111)
شأن نزول: نزد اكثر مفسرين آنكه: يهود گفتند داخل بهشت نشود مگر يهود. و نصارى گفتند: داخل بهشت نشود مگر نصارى. به جهت عنادى كه ميان آنها بود يكديگر را طعن مىزدند در گمراهى، حق تعالى بيان ادعا
«1» نهج البلاغه، خطبه 198 (عبده)
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 231
در آنها را فرمايد:
وَ قالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ: و گفتند يهود و نصارى هر يك به ديگرى، هرگز داخل نمىشود بهشت را، إِلَّا مَنْ كانَ هُوداً أَوْ نَصارى: مگر آن كسى كه يهودى يا نصرانى باشد.
نكته: تلفيف ميان قول يهود و نصارى به جهت اعتماد است بر فهم سامع كه ردّ هر فرقهاى كند به قول خودش كه آنچه گويند و ادعا نمايند باطل مىباشد.
تِلْكَ أَمانِيُّهُمْ: اين تمناها آرزوى يهود و نصارى است از ادعاى عدم نزول خير از خدا بر مؤمنان، و تمناى ردّ ايشان به كفر و داخل نشدن غير يهود و نصارى به بهشت، تماما از اباطيل و اكاذيب آنها است.
قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ: بگو اى پيغمبر در جواب ايشان: بياوريد برهان و حجت خود را بر دعوى اختصاص شما به داخل بهشت، إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ: اگر شماها راستگو هستيد در قول خود، زيرا هر ادعائى كه بدون دليل باشد از درجه اعتبار ساقط و مسموع نيست؛ و البته آن دليل باطل، و تكيه بر تمناى بىدليل، مستلزم حماقت و بلاهت است؛ چنانچه حضرت امير المؤمنين عليه السلام فرمايد: لا تتّك على المنى فانّها بضايع النّوكى يعنى تكيه مكن بر آرزوهاى باطل و غير واقع، كه آن سرمايه احمقها مىباشد.
و از حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلم مروى است كه فرمود:
الكيّس من دان نفسه و عمل لما بعد الموت و العاجز من اتّبع نفسه هواها و تمنّى على اللّه «1»: يعنى عاقل كسى است محاسبه نفس خود كند و عمل نمايد براى بعد از مرگ، و عاجز كسى است كه عقل خود را تابع هواى نفس خود گرداند و آرزو داشته باشد براى خداى تعالى.
تنبيه: آيه شريفه دال است بر فساد تقليد در اصول دين و ملحقات آن،
«1» المواعظ العدديه، صفحه 4- مستدرك الوسايل، جلد 2، صفحه 345 (ابواب جهاد النفس، باب 81، حديث 9)
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 232
زيرا اگر تقليد جايز بود هر آينه به برهان و حجت مأمور نمىشدند؛ و لكن در فروع كه اعمال طاعات و عبادات شرعيه است، تقليد لازم مىباشد. و نيز دلالت دارد بر جواز محاجه در دين نسبت به عالم براى اثبات حق و ردّ باطل.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ كانَ هُوداً أَوْ نَصارى تِلْكَ أَمانِيُّهُمْ قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (111)
ترجمه
گفتند هرگز داخل نميشود بهشت را مگر كسيكه بوده است يهوديا ترسا اين است آرزوهاى آنها بگو بياوريد دليلتان را اگر هستيد راستگويان..
تفسير
طائفه يهود ميگفتند بهشت مخصوص بما است و فرقه نصارى هم اظهار اين اعتقاد را در باره خودشان ميكردند و هيچكدام دليل و برهانى بر دعوى خود اقامه نمينمودند فقط آرزوى هر يك از آن دو فرقه اين بود كه خداوند بهشت را مخصوص بآنها فرمايد لذا خداوند مطالبه برهان و دليل از آنها فرموده است تا عاجز شوند و خلاف مدعاى آنها بر اهل عالم ظاهر و هويدا گردد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قالُوا لَن يَدخُلَ الجَنَّةَ إِلاّ مَن كانَ هُوداً أَو نَصاري تِلكَ أَمانِيُّهُم قُل هاتُوا بُرهانَكُم إِن كُنتُم صادِقِينَ (111)
(يهود گفتند داخل بهشت نشود مگر كسي که يهودي باشد و نصاري گفتند داخل بهشت نشود مگر كسي که نصراني باشد، اينکه آرزوهاي ايشانست بگو دليل خودتان را بياوريد اگر راست ميگوييد) در آيه ايجاز لطيفي بكار برده شده زيرا تقدير كلام اينست که:
قالت اليهود لن يدخل الجنة الا من کان يهوديا و قالت النصاري لن يدخل الجنة الا من کان نصرانيا پس هر دو طايفه را جمع نموده و از آنها به «قالوا» تعبير فرموده و جمله دوم را بنحو ايجاز از جهت وضوحش بكلمه «او نصاري» بيان فرموده است و دليل بر اينکه معني اينست که هر يك از اينکه دو طايفه ديگري را بر باطل ميدانند چنانچه در دو آيه بعد ميفرمايد وَ قالَتِ اليَهُودُ لَيسَتِ النَّصاري عَلي شَيءٍ الاية و هود اسم جمع براي طايفه يهود است مانند كلمه يهود بقرينه عطف نصاري بر آن که جمع نصراني است نه آنچه بعضي از مفسرين گفتهاند که جمع عائد بمعني تائب و رجوع كننده بحق است زيرا اطلاق اينکه معني بر يهود مناسبتي ندارد و نه آنچه بعضي ديگر گفتهاند که مصدر است و بر مفرد و جمع اطلاق ميشود زيرا اطلاق هود بر مفرد معلوم نيست و مفرد آن يهودي اطلاق شده مانند ما كانَ إِبراهِيمُ يَهُودِيًّا وَ لا نَصرانِيًّا«1» و بعيد نيست که هود همان يهود باشد و چون ياء آن زائد است در بعضي موارد ساقط شده باشد و آنچه در قرآن معرف ذكر شده يهود، و آنچه منكر استعمال شده هود است.
و اينکه دعوي اختصاص بيهود و نصاري ندارد بلكه هر صاحب مذهبي نظر
1- سوره آل عمران آيه 60
جلد 2 - صفحه 152
به اينكه دين خود را حق و ساير اديان را باطل ميداند لذا خود را اهل نجات و ديگران را اهل عذاب ميپندارد، و البته اينکه دعوايي است که اگر مستند بدليل و برهان باشد قابل قبول و مفيد فايده است و گرنه جز آرزوي بيهوده و خيال خامي بيش نيست، و از اينجهت در مقام ردّ يهود و نصاري ميفرمايد:
قُل هاتُوا بُرهانَكُم إِن كُنتُم صادِقِينَ يعني اگر در اينکه دعوي راست گوئيد دليل خود را بياوريد و چنانچه مكرر تذكر دادهايم يهود و نصاري هيچ دليلي بر حقانيت دين خود ندارند و فقط مدعي تواتر از زمان موسي «ع» و زمان عيسي «ع» تا اينکه زمان هستند و حال آنكه تواتر آنها چندين مرتبه قطع شده و مدرك تورات آنها منتهي بيك نفر ميشود که آثار كذب از او ظاهر است و همچنين است حال اناجيل چنانچه مفصلا در كلم الطيب متعرض شدهايم«1» و امر در «هاتوا» امر تعجيزيست يعني اتيان برهان براي شما ممكن نيست و از آوردن دليل عاجزيد، و ممكن است آيه شريفه نظر بنكته ديگري داشته باشد که از خصايص اعتقادي يهود و نصاري است و آن اينست که يهود مدعي هستند که آنان هر چه معصيت كنند بجهنم نميروند جز ايام كمي چنانچه در آيه شريفه است:
وَ قالُوا لَن تَمَسَّنَا النّارُ إِلّا أَيّاماً مَعدُودَةً و نصاري مدعي هستند که حضرت عيسي عوض آنها بجهنم رفت و ديگر آنان بدوزخ نميروند هر چند معصيت كار باشند و گفتند «فدانا من لعنة الناموس» يعني عيسي «ع» لعنت ناموس را که مراد تورات است بجاي ما قبول كرد، و از اينکه جهت خداوند اينکه انديشه واهي و موهوم آنان را «اماني» تعبير فرمود و اماني جمع امنية بمعني آرزو است چنانچه گذشت.
1- مجلد اول صفحه 261- 298
153
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 111)- انحصار طلبان بهشت! قرآن در این آیه اشاره به یکی دیگر از ادّعاهای پوچ و نابجای گروهی از یهودیان و مسیحیان کرده و سپس پاسخ دندان شکن به آنها میگوید: «آنها گفتند: هیچ کس جز یهود و نصاری داخل بهشت
ج1، ص111
نخواهد شد» (وَ قالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ کانَ هُوداً أَوْ نَصاری).
در پاسخ ابتدا میفرماید: «این تنها آرزویی است که دارند» و هرگز به این آرزو نخواهند رسید (تِلْکَ أَمانِیُّهُمْ).
بعد روی سخن را به پیامبر صلّی اللّه علیه و اله کرده میگوید: «به آنها بگو هر ادّعایی دلیلی میخواهد چنانچه در این ادّعا صادق هستید دلیل خود را بیاورید» (قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ).
نکات آیه
۱ - اهل کتاب (یهود و نصارا)، تنها خویشتن را سزاوار بهشت دانسته و دیگران را از آن، محروم مى پندارند. (و قالوا لن یدخل الجنة إلا من کان هوداً أو نصرى) ضمیر در «قالوا» به «اهل الکتاب» (در آیه ۱۰۹) باز مى گردد.
۲ - یهودیان، بهشت را مخصوص یهود و دیگران را از آن محروم مى دانند. (و قالوا لن یدخل الجنة إلا من کان هوداً) آیه ۱۱۳، بیانگر آن است که هر یک از یهود و نصارا دیگرى را اهل نجات نمى دانند. بنابراین به اصطلاح اهل ادب، در آیه مورد بحث «لفّ اجمالى» وجود دارد و حرف «أو» نیز براى تفصیل است; یعنى، جمله «قالوا لن ...» حاکى از دو جمله است: ۱- قالت الیهود: « لن یدخل الجنة إلا من کان هوداً». ۲- و قالت النصارى: « لن یدخل الجنة إلا من کان نصرى».
۳ - نصارا، بهشت را از آن خویش دانسته و دیگران را از آن بى نصیب مى پندارند. (قالوا لن یدخل الجنة إلا من کان هوداً أو نصرى) نصارا جمع نصرانى است و به پیروان حضرت مسیح گفته مى شود، و «هود» جمع هائد است و به پیروان حضرت موسى اطلاق مى گردد.
۴ - اتفاق نظر یهود و نصارا، بر ادعاى محرومیت مسلمانان از بهشت (قالوا لن یدخل الجنة إلا من کان هوداً أو نصرى) هدف از اینکه قرآن، پندار نصارا و یهود را به صورت «لفّ اجمالى» بیان کرده، رساندن این معناست که: مقصود اصلى یهود و نصارا در طرح آن ادعا، بیان محرومیت مسلمانان از بهشت است.
۵ - یهود و نصارا، درتلاش براى تضعیف روحیه مسلمانان و بازدارى مردم از گرایش به اسلام (قالوا لن یدخل الجنة إلا من کان هوداً أو نصرى)
۶ - محرومیت مسلمانان از بهشت از خیالات واهى و نادرست یهود و نصارا (تلک أمانیّهم) «أمانى» جمع امنیة و به معناى آرزوها، خیالات واهى و دروغهاى بافته شده است.
۷ - عقاید و باورهاى دینى یهود و نصارا، آمیخته با خیالات واهى است. (تلک أمانیّهم) «تلک أمانیهم» حاکى از این است که: پندار یهود و نصارا بر محرومیت دیگران از بهشت، از خیالات و آرزوهاى آنان است و این در حالى است که یهود و نصارا، آن پندار را یک عقیده و باور دینى مى شمرند. بنابراین عقاید مذهبى و باورهاى دینى یهود با آرزوها و خیالاتشان آمیخته شده است.
۸ - یهود و نصارا هیچ برهانى بر ادعاى خویش (اختصاص بهشت به خویشتن و محرومیت مسلمان از آن) ندارند. (قل هاتوا برهنکم إن کنتم صدقین) «هات» (مفرد هاتوا) اسم فعل و به معناى عطا کن است. بنابراین «هاتوا برهانکم) یعنى، برهانتان را ارائه کنید.
۹ - ادعاهاى بدون برهان، فاقد ارزش و اعتبار است. (قل هاتوا برهنکم إن کنتم صدقین) مفهوم جمله شرطیه «إن کنتم صادقین» (اگر در ادعاى خویش صادق هستید) این است که: نبود برهان، حاکى از بى ارزشى ادعاست.
۱۰ - پیامبر(ص)، موظف به مطالبه برهان از یهود و نصارا بر ادعاى محرومیت مسلمانان از بهشت (قل هاتوا برهنکم إن کنتم صدقین)
۱۱ - پیامبر(ص)، موظف به ایجاد جو منطق و استدلال بر باورهاى دینى (قل هاتوا برهنکم إن کنتم صدقین)
۱۲ - ضرورت پایه گذارى عقاید و باورهاى دینى بر دلیل و برهان (قل هاتوا برهنکم إن کنتم صدقین)
۱۳ - باورها و عقاید دینى درخطر آمیخته شدن با آرزوها و خیالات واهى است. (تلک أمانیّهم)
۱۴ - ضرورت پرهیز از گرایش دادن آرزوها و خیالات واهى به سمت باورها و عقاید دینى (قالوا لن یدخل الجنة ... تلک أمانیّهم قل هاتوا برهنکم)
۱۵ - محک زدن باورها با دلیل و برهان، راه شناسایى حقایق دینى از خیالات و آرزوهاى وارد شده در حوزه عقاید دینى (تلک أمانیّهم قل هاتوا برهنکم)
۱۶ - مشروعیت بحث و مناظره در اعتقادات و مبانى دینى قل هاتوا برهنکم
موضوعات مرتبط
- ادعا: ادعاى بى برهان ۹; ملاک ارزش ادعا ۹
- اسلام: دشمنان اسلام ۵; موانع گسترش اسلام ۵
- اهل کتاب: انحصارطلبى اهل کتاب ۱; اهل کتاب و بهشت ۱; عقیده اهل کتاب ۱
- برهان: اهمیّت برهان ۹، ۱۱
- بهشت: محرومان از بهشت ۱، ۲، ۳، ۴، ۶، ۶، ۱۰
- دین: آسیب شناسى دین ۱۳، ۱۴; ملاکهاى تشخیص حقایق دین ۱۵
- عقیده: اهمیّت برهان در عقیده ۱۲; برهان در عقیده ۱۱، ۱۵; تخیلات در عقیده دینى ۱۳، ۱۴، ۱۵; عقیده باطل ۲، ۶، ۷; مناظره در عقیده دینى ۱۶
- محمّد(ص): مسؤولیت محمّد(ص) ۱۰، ۱۱
- مسلمانان: تضعیف روحیه مسلمانان ۵; مسلمانان و بهشت ۶
- مسیحیان: ادعاهاى مسیحیان ۱۰; انحصارطلبى مسیحیان ۱، ۳; بى منطقى مسیحیان ۸; درخواست برهان از مسیحیان ۱۰; عقیده مسیحیان ۱، ۳، ۶، ۷; مسیحیان وبهشت ۱، ۴، ۸، ۱۰; مسیحیان و مسلمانان ۵
- مناظره: جواز مناظره ۱۶
- یهود: ادعاهاى یهود ۱۰; انحصارطلبى یهود ۱، ۲; بى منطقى یهود ۸; درخواست برهان از یهود ۱۰; عقیده یهود ۱، ۲، ۶، ۷; هماهنگى یهود و مسیحیان ۴; یهود و بهشت ۱، ۲، ۴، ۸، ۱۰; یهود و مسلمانان ۵
منابع