الإسراء ٣٧
ترجمه
الإسراء ٣٦ | آیه ٣٧ | الإسراء ٣٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَرَحاً»: خوشحالی فراوان. شادمانی زیاد، و توأم با خودپسندی و خود بزرگبینی. مصدر است و حال بشمار است؛ یا این که مفعول مطلق فعل محذوف، و یا این که معفولله است. «لَن تَخْرِقَ»: پاره نخواهی کرد. نخواهی شکافت. «طُولاً»: تمییز یا این که حالِ فاعل است. یعنی از لحاظ بلندی یا گردنکشان و متطاولانه.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ لاَ تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَ... (۳)
وَ قَدْ مَکَرُوا مَکْرَهُمْ وَ عِنْدَ... (۱) وَ عِبَادُ الرَّحْمٰنِ الَّذِينَ... (۲)
تفسیر
- آيات ۲۳ - ۳۹، سوره اسرى
- قضاء تشريعى خداوند به نپرستيدن جز او
- نيكى كردن به والدين ، از مهمترين واجبات بعد از توحيد
- آيه در مقام انحصار حكم به دوران پيرى پدر ومادر نيست !
- امر به تواضع وخضوع در برابر والدين ودعا براى آنها
- اشاره به وجه اينكه فرمود: اسرافكاران برادران شياطين هستند
- نهى از افراط وتفريط در انفاق
- نهى از فرزند كشى (چه دختر وچه پسر) از بيم فقر وگرسنگى كه در عرب رسم بوده
- نهى شديد از زناكارى
- بحثى قرآنى واجتماعى پيرامون حرمت زنا
- معناى جمله : ((فلايسرف فى القتل انه كان منصورا((
- نهى از تصرف در مال يتيم وامر به وفاء به عهد
- امر به مراعات عدالت ووفا در كيل ووزن وبيان ((خير(( و((احسن تاءويلا(( بودن آن
- نهى از متابعت از غير علم (لاتقف ما ليس لك به علم )
- اشاره به حكم فطرت به لزوم پيروى از علم يا پيروى از ظنّ به استناد حجت علمىوعقلى
- رد اشكالاتى به آيه كه مى گويد عمل به اين آيه خود متابعت از ظن است !
- تعليل نهى از پيروى از غير علم به : ((ان السمع والبصر والفوادكل اولئك كان عنه مسؤ ولا((
- كلام مجمع البيان در معناى آيه (ولاتقف ما ليس لك به علم ) ونقد آن
- نهى از تكبر وگردن فرازى كردن
- بحث روايتى
- رواياتى در ذيل جمله : ((وبالوالدين احسانا(( درباره نيكى كردن به پدر ومادر
- چند روايت در معناى ((اوابين ((
- رواياتى درباره اجتناب از افراط وتفريط در انفاق درذيل آيه : ((ولاتجعل يدك مغلولة الى عنقك ...((
- اعمالى كه با ايمان به خدا سازگارى ندارد
- چند روايت در ذيل آيه : ((ومن قتل مظلوما فقد جعلنا لوليه سلطانا...((
- رواياتى درباره پيروى نكردن از غير علم وتقسيم شدن ايمان ، بر اعضاء وجوارح (انالسمع والبصر...)
نکات آیه
۱- خداوند، فراخوان مردمان به پرهیز از راه رفتن مغرورانه و برخاسته از خوشى و سرمستى فراوان (و لاتمش فى الأرض مرحًا) «مرح» به معنى شدت خوشحالى و بیش از اندازه است (مفردات راغب و لسان العرب).
۲- پرهیز از هرگونه تکبر و خوشى و سرمستى افراطى، امرى لازم و واجب است. (و لاتمش فى الأرض مرحًا) برداشت یاد شده، بر این اساس است که مراد از «لاتمش» احتمال دارد رفتار باشد که شامل همه حالتهاى انسان مى شود و نه راه رفتن
۳- انسانها، ناتوان تر از آنند که با غرور و گردن فرازى، بتوانند رخنه اى در زمین ایجاد کنند و یا قامت خود را به کوهها برسانند. (و لاتمش فى الأرض مرحًا إنک لن تخرق الأرض و لن تبلغ الجبال طولاً) «لن» براى نفى ابدى است و دلالت بر تعجیز دارد و در این آیه، حکایت از آن دارد که: انسان، از شکافتن زمین با گامهاى سرمستانه خود و عاجز و ناتوان است.
۴- خصلتهاى درونى آدمى، پایه رفتار و کردار اوست. (و لاتمش فى الأرض مرحًا) «مرحاً» حال براى ضمیر فاعلى «لاتمش» است و بر تأثیر آن حالت، در رفتار و راه رفتن دلالت مى کند.
۵- توجه انسان به ضعف و ناتوانى خویش در برابر مظاهر طبیعت، زداینده غرور و تکبّر وى است. (و لاتمش فى الأرض مرحًا إنک لن تخرق الأرض و لن تبلغ الجبال طولاً) جمله «إنک لن تخرق...» در مقام تعلیل براى جمله «لاتمش» است; یعنى، اى انسان چون نمى توانى با گامهاى خود زمین را بشکافى یا قامت خود را به کوهها برسانى، پس نباید مغرور و سرمست شوى. توجه دادن به این ضعف و ناتوانى، مى تواند بازدارنده از غرور و تکبر آدمى شود.
۶- غفلت از ضعف و ناتوانى خویش، زمینه گرفتار آمدن به خصلتهاى ناپسند است. (و لاتمش فى الأرض مرحًا إنک لن تخرق الأرض و لن تبلغ الجبال طولاً)
۷- توجه به استحکام مظاهر طبیعت و ضعف خویش در برابر آنها، مایه عبرت و پندگیرى است. (لن تخرق الأرض و لن تبلغ الجبال طولاً) ذکر «إنک لن تخرق الأرض و ...» در واقع توجه دادن به استحکام مظاهر طبیعت و متقابلاً ضعف انسان است که مى تواند براى آدمى، عبرت آموز باشد.
۸- پایه هاى غرور، بنا شده بر سراب پندارهاى بى اساس (و لاتمش فى الأرض مرحًا إنک لن تخرق الأرض و لن تبلغ الجبال طولاً)
روایات و احادیث
۹- «عن أبى جعفر(ع):... بعث الله محمداً و ...أنزل علیه فى سورة بنى اسرائیل بمکة ... و أنزل نهیاً عن أشیاء حذّر علیها و لم یغلّظ فیها و لم یتواعد علیها و قال:... «و لاتمش فى الأرض مرحاً إنک لن تخرق الارض و لن تبلغ الجبال طولاً...»...;[۱] از امام باقر(ع) روایت شده است که فرمود:... خداوند حضرت محمد(ص) را برانگیخت و ... بر او آیاتى از سوره بنى اسرائیل را در مکه نازل فرمود ... که در آن آیات از چیزهایى نهى شده که پرهیز از آنها لازم است; لکن در آن نهیها غلظت و شدت نشان نداده و بر مرتکبین آنها وعید عذاب نداده است و فرمود: ... و لاتمش فى الأرض مرحاًإنک لن تخرق الأرض و لن تبلغ الجبال طولاً...»...».
موضوعات مرتبط
- احکام ۲:
- اخلاق: زمینه رذایل اخلاقى ۶
- انسان: تکبّر انسان ۳; صفات انسان ۴; عبرت از عجز انسان ها ۷; عجز انسان ۳
- بینش: آثار بینش غلط ۸
- تکبّر: اجتناب از تکبّر ۱; احکام تکبّر ۲; منشأ تکبّر ۸; موانع تکبّر ۵; نهى از تکبّر ۹; وجوب اجتناب از تکبّر ۲
- خدا: دعوتهاى خدا ۱; نواهى خدا ۹
- ذکر: آثار ذکر استحکام طبیعت ۷; آثار ذکر عجز انسانها ۵
- رفتار: پایه هاى رفتار ۴
- زمین: شکافتن زمین ۳
- سرور: اجتناب از افراط در سرور ۱، ۲
- عبرت: عوامل عبرت ۷
- غفلت: آثار غفلت از عجز ۶
- واجبات ۲:
منابع
- ↑ کافى، ج ۲، ص ۳۰، ح ۱; بحارالأنوار، ج ۶۶، ص ۸۷، ح ۳۰.