البقرة ٢٦٥
ترجمه
البقرة ٢٦٤ | آیه ٢٦٥ | البقرة ٢٦٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إبْتِغَآءَ»: خواستن. طلبیدن. مفعولٌله یا حال است و به معنی طالبین. «مَرْضَاتِ»: رضایت. خوشنودی. مَرْضاة مصدر میمی است و برابر رسمالخطّ قرآنی با (ت) نوشته شده است. «تَثْبِیتاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ»: برای استوارکردن جانهایشان بر ایمان و احسان. برای عادت دادن خود به بذل و بخشش و پایدارکردن خویشتن بر ایمان. به خاطر یقین و باوری که از ته دل به پاداش خدا دارند. مفعولٌله است، یا حال است و به معنی مُثَبِّتِینَ. «جَنَّةٍ»: باغ. «رَبْوَةٍ»: زمین مرتفع. پشته. «أُکُل»: محصول. میوه. «ضِعْفَیْنِ»: دوچندان. چهار برابر. چندین برابر. «طَلٌّ»: باران خفیف. منظور این است که بذل و بخشش چنین کسانی هرگونه که باشد نتیجه و ثمره خود را میدهد و در پیشگاه خدا محفوظ و پیوسته در حال افزایش خواهد بود.
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
سلام بن مستنير از امام باقر عليهالسلام روايت نمايد كه اين آيه درباره امام على مرتضى عليهالسلام نازل گرديده است.[۳]
تفسیر
- آيات ۲۷۴ - ۲۶۱ ، سوره بقره
- گفتارى پيرامون انفاق
- تعديل ثروت ها، كم كردن فاصله طبقاتى ، ايجاد برادرى بين مسلمين و ... علل و اهداف تاءكيد شديد نسبت به انفاق است
- از بين رفتن انفاق و شيوع ربا در بين مردم بزرگترين عامل فساد اجتماعى كنونى در جهان غرب است
- معناى (كمثل حبت انبتت ) و بررسى امثال قرآنى ديگر نظير آن
- توضيحى در مورد امثال و چگونگى تمثيلات قرآن كريم
- فوائد و آثار اجتماعى ارفاق به قصد تحصيل رضاى خدا
- آثار سوء و مضرات انفاق بدون قصد كسب رضاى خدا
- رد كردن سائل با زبان خوش و گذشت از بدى او، از صدقه و انفاق همراه با منت و آزار بهتر است
- رياكارى در هر عمل مستلزم نداشتن ايمان به خدا و روز جزا در آن عمل است
- معناى ((ابتغاء مرضات الله )) و وجوهى كه در معناى ((تثبيت نفس )) ذكر شده و بيان وجه صحيح در معناى آن
- تشبيه و تمثيل انفاق خالص و انفاق تواءم با من و اذى
- كيفيت مالى كه بايد انفاق بشود
- ترس از فقر بر اثر انفاق اعمال طيب و دلپسند، وسوسه شيطانى است
- خود دارى از انفاق مال طيب باعث كفر به خدا، اتلاف نفوس ، هتك اعتراض ، رواج جنايت و فحشا است
- خلاصه گفتار در تذكراتى كه خداوند در آيه مورد بحث مى دهد
- معناى ((حكمت ))
- نكاتى در باره آيه (و من يوت الحكمه ...)
- چند نكته كه جمله ((و ما للظالمين من انصار)) بر آنها دلالت دارد
- ترك انفاق از گناهان كبيره است و چون حق الناس است كفاره و توبه پذير نيست
- آثار و نتايج انفاق علنى و مزيت و فضيلت انفاق پنهانى
- خداوند خاطر شريف پيامبر (ص ) را تسلى مى دهد
- مؤ منين تا آنجا كه مى توانند تظاهر به فقر نمى نمايند و دست سؤ ال دراز نمى كنند
- نكته التفات از همه مسلمين به شخص پيامبر (ص ) در آيه شريفه
- بحث روايتى (در ذيل آيات انفاق )
- خرج كردن براى زن و فرزند صدقه است و يكى از راههاى خداست
- هر عملى كه مورد رضايت خدا باشد و براى خدا انجام شود فى سبيل الله است و هر نفقه اى در راه خدا صدقه مى باشد
- رواياتى در ارتباط با نزول آيه (يا ايهاالذين آمنو انقو...)
- دو روايت در ارتباط با آيه (الشيطان يعدكم الفقر...)
- معناى حكمت و روايتى در بيان اهميت و منزلت عقل انسان
- بهتر است واجبات ، علنى ، و مستحبات ، پنهانى انجام گيرند
- رواياتى در مورد اينكه آيه : ((الذين ينفقون اموالهم ...)) در باره امير المؤ منين على (ع ) نازل شده است
- آيه شريفه در حق ابى بكر نازل شده است
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«265» وَ مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبِيتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَها ضِعْفَيْنِ فَإِنْ لَمْ يُصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ
و مَثل كسانى كه اموال خود را در طلب رضاى خداوند واستوارى روح خود انفاق مىكنند، همچون مَثل باغى است كه در نقطهاى بلند باشد (واز هواى آزاد بحدّ كافى بهره بگيرد) وبارانهاى درشت به آن برسد وميوهى خود را دو چندان بدهد.
واگر باران درشتى نبارد، بارانهاى ريز و شبنم (ببارد تا هميشه اين باغ شاداب و پر طراوت باشد.) و خداوند به آنچه انجام مىدهيد، بيناست.
جلد 1 - صفحه 422
پیام ها
1- اگر هدف، تحصيل رضاى خداوند ورشد و كمال روحى باشد، كارها بارور مىشود. «ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ ... فَآتَتْ أُكُلَها ضِعْفَيْنِ»
2- اخلاص، ساده بدست نمىآيد، بايد به سراغ آن رفت. «ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ»
3- كارهاى خالص، همچون مزرعهاى در نقطهاى مرتفع است كه از خرابى سيل محفوظ است. «بِرَبْوَةٍ أَصابَها»
4- اگر هدف خدا باشد، از جلوهها و جمالها هم محروم نمىشويم. مخلصين در جامعه محبوبتر از رياكارانند. «جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ» انفاق خالص، همانند مزرعهى در دامنه كوه وزمين مرتفع است، كه همه مردم آنرا مىبينند واز آن لذّت مىبرند.
5- مهمتر از امكانات، بهرهگيرى از امكانات است. بارانِ ريز يا درشت مهم نيست، مهم آن است كه زمين بتواند آن را جذب كند. «فَإِنْ لَمْ يُصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبِيتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَها ضِعْفَيْنِ فَإِنْ لَمْ يُصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (265)
بعد از آن مثلى براى منفق و مخلص بيان فرمايد:
«1» بحار الانوار، جلد 72، صفحه 295، حديث 19.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 484
وَ مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ: و مثل آنانكه انفاق مىكنند به اعتقاد صحيح و اخلاص مالهاى خود را در خيرات و مبرات، ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ: براى طلب خشنودى خدا، وَ تَثْبِيتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ: و به جهت تصديق ايشان به اسلام و قوت يقين و بصيرت و يقين داشتن بجزا و پاداش كه صدور يافته، اين تصديق و تثبيت از نفسهاى آنها. يا تثبيت به معنى اخلاص و توطين است، يعنى به جهت خالص ساختن انفاق براى خدا و اطمينان بر جزا كه صدور يافته اين دو از نفوس آنها، كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ: مانند بوستانى است پر از اشجار و اثمار كه واقع باشد به موضع بلندى كه تابش آفتاب زودتر به آن رسد و باد بيشتر وزيده و ميوهجاتش از آفت دورتر و در نضارت و طراوت بمرتبه كمال است.
أَصابَها وابِلٌ: برسد به آن باران بزرگ قطره، فَآتَتْ أُكُلَها ضِعْفَيْنِ: پس بار آورد ميوه خود را در حالى كه دو برابر باشد، يعنى به يك سال چندان ميوه دهد كه باغات ديگر به مدت دو سال بار آورند. از حضرت صادق عليه السّلام مروى است كه مضاعف شود ميوهجات آن، چنانچه مضاعف شود اجر كسى كه انفاق كند مال خود را. «1» فَإِنْ لَمْ يُصِبْها وابِلٌ فَطَلٌ: پس اگر نرسد آن باغ را باران عظيم القطره، پس بدو رسد باران ضعيف، اين قدر نيز كافى است براى روئيدن و برودت هوا و ارتفاع مكان نمو ثمره آن. ملخص معنى آنكه نفقات اين جماعت زاكى و نامى نزد خدا و به هيچ وجه ضايع نمىشود اگرچه متفاوت باشد در كم و بيش و به اعتبار آنچه منضم به آن باشد از مزيت ثواب بر سبيل تفضل. وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ: و خداى تعالى به آنچه مىكنيد از روى اخلاص، يا ريا، بينا است و مناسب هر يك جزا خواهد داد. اين فرمايش تحذير است از ريا و ترغيب در اخلاص.
تبصره: محققين فرمودهاند كه در صدقه چهار حرف و هر كدام را
«1» مجمع البيان، جلد اوّل، صفحه 378.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 485
اشارهاى است: 1- (ص)- كه صاد است يعنى منع كننده است صاحبش را از مكروهات دنيا و آخرت. 2- (د) دال است صاحبش را به سوى بهشت و نعيم ابدى. 3- (ق)- كه موجب قرب صدقه دهنده است به خداى تعالى. 4- (ه)- كه هادى صاحبش باشد از جانب خداى سبحان.
و نيز فرمودهاند صدقه كه با اخلاص باشد، پنج كلام را گويا باشد در عالم واقع نسبت به صاحبش: 1- آنكه كم بودم بسيار نمودى مرا. 2- كوچك بودم بزرگ كردى مرا. 3- دشمن بودم دوست نمودى مرا. 4- فانى بودم باقى داشتى مرا. 5- حافظ من بودى حافظ شدم تو را.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبِيتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَها ضِعْفَيْنِ فَإِنْ لَمْ يُصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (265)
ترجمه
و مثل آنانكه صرف ميكنند مالهاشان را براى طلب خوشنودى خدا و ثبات قدم خودشان مثل بوستانى است در بلندىاى كه برسد آنرا باران درشت پس مياورد ميوه خود را در چندان پس اگر نرسد آنرا باران درشت برسد باران ريز و خدا بآنچه بجا بياوريد بينا است.
جلد 1 صفحه 342
تفسير
قمى فرموده مراد از تثبيت خوددارى از منت و آزار است فيض ره فرموده يعنى توطين نفس ميكنند بر حفظ اين اطاعت و متعقب نمىنمايند آن را به چيزى كه مفسد آن باشد از قبيل ريا و سمعه و عجب و منّ و اذى و امثال اينها بعد از آنكه براى رضاى خدا انفاق نموده باشند و عياشى از حضرت باقر (ع) روايت نموده است كه اين آيه در شأن حضرت امير (ع) نازل شده است و البته منافات با عموم لفظ ندارد و فرد اكمل آنوجود مبارك علوى است و بنظر حقير چون انفاق در راه خدا از روى اخلاص بلكه كليه عبادات و اعمال خيريه موجب ثبات قدم در دين و صفاى قلب و مزيد معرفت است براى ترغيب بعمل اشاره باين نتيجه شده است بصورت داعى چون علت غائى در تصور مقدم و در وجود مؤخر است يعنى مثل كسانيكه انفاق ميكنند اموال خودشان را براى خوشنودى خدا و ثبات خودشان در دين مثل بوستانى است كه در محل مرتفعى باشد كه نمايش و صفاى آن بيشتر و از آفات ارضيه از قبيل سيل محفوظتر و از هوا و نور آفتاب و ماه مستفيدتر و ميوههاى آن بهتر و برتر گردد پس برسد آنرا باران درشت و ميوههاى آن دو برابر شود چنانچه در مجمع از حضرت صادق (ع) روايت نموده است كه مراد آنستكه ميوهاى آن دو چندان شود چنانچه اجر كسيكه براى رضاى خدا انفاق نمايد دو چندان خواهد شد و اگر باران درشت بآن نرسد باران ريز و شبنم باو خواهد رسيد و كافى است براى آن چون مكانش خوب است مانند كسيكه نيتش خوب باشد كه احسان كم و زياد هر دو براى او نافع است و خداوند بصير است به نيت انفاق كننده و كم و زياد انفاق و هر كس را بمقدار عمل و كيفيت قصد او جزا خواهد داد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ مَثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَموالَهُمُ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللّهِ وَ تَثبِيتاً مِن أَنفُسِهِم كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبوَةٍ أَصابَها وابِلٌ فَآتَت أُكُلَها ضِعفَينِ فَإِن لَم يُصِبها وابِلٌ فَطَلٌّ وَ اللّهُ بِما تَعمَلُونَ بَصِيرٌ (265)
وَ مَثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَموالَهُمُ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللّهِ ابتغاء از ماده بغي و بغي بكسر بمعني فجور و زنا است مثل وَ ما كانَت أُمُّكِ بَغِيًّا مريم آيه 29، و بضمّ بمعني طلب است مثل أَ فَغَيرَ دِينِ اللّهِ يَبغُونَ آل عمران آيه 77، و ابتغاء يعني طلبا لمرضات اللّه.
مرضات از رضا بمعني خشنوديست و رضاي الهي فوق درجات است چنانچه ميفرمايد وَ رِضوانٌ مِنَ اللّهِ أَكبَرُ ذلِكَ هُوَ الفَوزُ العَظِيمُ توبه آيه 73.
و در مراتب قصد قربت گفتهاند: 1- خوف از نار. 2- طمع بجنّة و رجاء ثواب. 3- شكر نعمت 4- حبّ عبادت. 5- حسن طاعت.
6- تحصيل كمالات معنويّه و ارتفاع درجه. 7- قرب برحمت. 8- تحصيل رضاي حق. 9- حبّ الهي. 10- استحقاق عبوديّت و بهمين مرتبه اشاره فرموده امير المؤمنين عليه السّلام در مناجاتش
الهي ما عبدتك خوفا من نارك و لا طمعا من جنّتك بل وجدتك اهلا للعبادة فعبدتك.
وَ تَثبِيتاً مِن أَنفُسِهِم ثبات قدم در امتثال اوامر الهي که هر چه باشد و هر مقدار که باشد كوتاهي نكند و در صراط مستقيم سير كند چنانچه نافرماني لغزش قدم است و خروج از صراط مستقيم است كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبوَةٍ ربوة را تفسير كردند بزمين بلند مرتفع لكن بنظر ميآيد مراد زميني است که تراب زيادي داشته باشد که باصطلاح فارسي زمين پوك
جلد 3 - صفحه 44
ميگويند که ريشه اشجار در آن فرو ميرود و آب زيادي بخود ميگيرد و باعث رشد اشجار ميشود، در مقابل زمين صلد سخت که حاصل نميدهد چون از ماده رباء بمعني زيادتي است و اگر الّا و لا بد بگوئيم زمين مرتفع است مراد جائيست که بفارسي سراب ميگويند که اولا آب بآنجا ميرسد در مقابل ته آب که كمتر آب باو ميرسد أَصابَها وابِلٌ که باران تند باو اصابت ميكند.
فَآتَت أُكُلَها ضِعفَينِ بواسطه رشد که دارد دو برابر حاصل معمولي حاصل ميدهد يا آنكه در سال دو مرتبه حاصل ميدهد.
فَإِن لَم يُصِبها وابِلٌ فَطَلٌّ که اگر باران تندي هم باو نرسد خشك نميشود چون سر آب است و آب را در اعماق خود نگاه ميدارد چون طلّ بمعني باران ضعيف است.
وَ اللّهُ بِما تَعمَلُونَ بَصِيرٌ از نيّات و قلوب و بواطن شما خبر دارد و باعمال شما بينا است و بمقدار هر يك جزاء ميدهد چنانچه گفتند
الاعمال بالنيّات.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 265)- در این آیه مثال زیبای دیگری برای نقطه مقابل این گروه بیان میکند، آنها کسانی هستند که در راه خدا از روی ایمان و اخلاص، انفاق میکنند میفرماید: «و مثل کسانی که اموال خود را برای خشنودی خدا و استوار کردن (ملکات عالی انسانی) در روح خود انفاق میکنند، همچون باغی است که در نقطه بلندی باشد، و بارانهای درشت و پی در پی به آن برسد (و به خاطر بلند بودن مکان، از هوای آزاد و نور آفتاب به حد کافی بهره گیرد و آن چنان رشد و نمو کند که) میوه خود را دو چندان دهد» (وَ مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبِیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ کَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ فَآتَتْ أُکُلَها ضِعْفَیْنِ).
سپس میافزاید: «و اگر باران درشتی بر آن نبارد لا اقل بارانهای ریز و شبنم بر آن میبارد» و باز هم میوه و ثمر میدهد و شاداب و باطراوت است (فَإِنْ لَمْ یُصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ).
و در پایان میفرماید: «خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است» (وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ).
او میداند آیا انفاق انگیزه الهی دارد یا ریاکارانه است، آمیخته با منت و آزار است یا محبت و احترام.
نکات آیه
۱ - مثل انفاق کنندگان اموال براى خشنودى خدا و ثبات نفس خویش، همچون بوستانى است بر تپّه اى بلند که یا رگبارى تُند بر آن بارد و دو چندان میوه دهد و یا باران ملایمى بر آن بارد و آن را به ثمر بنشاند. (و مثل الّذین ینفقون اموالهم ابتغاء مرضات اللّه ... کمثل جنّة ... اُکُلَها ضِعفِین ... فطلّ)
۲ - انفاق، زمینه جلب رضایت خداوند و ثبات نفس و آرامش روحى (و مثل الّذین ینفقون ... مرضات اللّه و تثبیتاً من انفسهم)
۳ - لزوم تداومِ نیّت خالص در انفاق (و تثبیتاً من انفسهم) بنابراینکه «تثبیتاً» به معناى تثبیت بر نیّت خالص باشد.
۴ - تأثیر اعمال نیک در ثبات و اطمینان روحى* (مثل الّذین ... تثبیتاً من انفسهم)
۵ - جلب رضایت خداوند، در گروِ تلاش و اجتهاد جوینده آن (ابتغاء مرضات اللّه) با توجّه به لغت «ابتغاء» که در آن اجتهاد و تلاش ملحوظ است.
۶ - وعده الهى به پاداش انفاق کنندگان براى کسب رضایت خداوند (مثل الّذین ینفقون ... فاتت اُکُلها)
۷ - به کارگیرى تمثیل از سوى خداوند براى بیان حقایق (و مثل الّذین)
۸ - زمین مرتفع، داراى استعداد بیشتر براى ثمردهى است. (کمثل جنّة بربوة اصابها وابل فاتت اُکُلها ضعفین)
۹ - انفاق کنندگان، داراى زمینه و قابلیّت والاى بهره مندى از فیوضات الهى (اصابها وابل ... فان لم یصبها وابل فطلّ)
۱۰ - نقش نیّت (حُسن فاعلى)، در ارزشمندى اعمال نیک (حُسن فعلى) (و مثل الّذین ینفقون اموالهم ابتغاء مرضات اللّه)
۱۱ - انفاق در جهت رضایت خداوند، موجب رشد و تکامل انسان (و مثل الّذین ... کمثل جنّة بربوة) از تشبیه انفاق کنندگان به بوستانى که با بارش باران به ثمر نشیند، استفاده گردیده است.
۱۲ - عمل خالصانه، موجب رشد و تکامل انسان (و مثل الّذین ... کمثل جنّة)
۱۳ - پاداش انفاق کنندگان، یکسان نیست. (و مثل الّذین ... کمثل جنّة بربوة ... فان لم یصبها وابل فطلّ) از تشبیه انفاق به بوستانى که بر اثر باران به ثمر نشسته باشد و در صورت بارش بارانى تند، ثمر آن دو چندان شود، یکسان نبودن پاداش استفاده گردیده است.
۱۴ - نظارت دائمى خداوند، بر اعمال انسان (و اللّه بما تعملون بصیر)
۱۵ - آگاهى خداوند به کیفیّت انفاق مؤمنان و نیّت آنان (و لا تبطلوا صدقاتکم ... و مثل الّذین ینفقون ... و اللّه بما تعملون بصیر)
موضوعات مرتبط
- اخلاص: آثار اخلاص ۱۲
- ارزش: ملاک ارزش ۱۰
- اطمینان: عوامل اطمینان ۲، ۴
- انسان: عمل انسان ۱۴
- انفاق: آثار فردى انفاق ۱، ۲، ۶، ۹، ۱۱ ; آداب انفاق ۳ ; پاداش انفاق ۱، ۶، ۹، ۱۳
- باران: نقش باران ۱
- برکت: زمینه نزول برکت ۹
- تبلیغ: روش تبلیغ ۷
- خدا: احاطه خدا ۱۴ ; رضاى خدا ۱، ۲، ۵، ۶، ۱۱ ; علم خدا ۱۵ ; فیض خدا ۹ ; نظارت خدا ۱۴ ; وعده هاى خدا ۶
- رحمت: مشمولان رحمت ۹
- رشد: عوامل رشد ۵، ۱۱، ۱۲
- روش شناسى: ۷
- زمین: زمین کشاورزى ۸
- عمل: ارزش عمل صالح ۱۰ ; عمل صالح و اطمینان ۴
- قرآن: مثالهاى قرآن ۱، ۷
- مؤمنان: انفاق مؤمنان ۱۵
- نظام اخلاقى: ۴، ۵، ۱۰، ۱۱
- نیّت: اهمیّت نیّت ۳ ; نقش نیّت ۱۰ ; نیّت در عمل ۱۰