البقرة ٢٦٤
کپی متن آیه |
---|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُمْ بِالْمَنِ وَ الْأَذَى کَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَ لاَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْداً لاَ يَقْدِرُونَ عَلَى شَيْءٍ مِمَّا کَسَبُوا وَ اللَّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْکَافِرِينَ |
ترجمه
البقرة ٢٦٣ | آیه ٢٦٤ | البقرة ٢٦٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«صَدَقَاتِ»: بذل و بخششها. احسان و نیکیها. «رِئَآءَ»: ریا. ظاهرفریبی. منصوب است چون مفعولٌله، یا حال است و به معنی: مُرائی. «صَفْوَان»: سنگ بزرگ صاف و لغزنده. «وَابِلٌ»: باران تند. رگبار باران. «صَلْداً»: سخت و لغزنده وبدون گرد و غبار.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
مفضل بن صالح بعد از يك واسطه از امام باقر عليهالسلام يا امام صادق عليهالسلام نقل نمايد: كه اين آيه درباره عثمان بن عفان نازل گرديده كه از او به معاويه و پيروان او نيز سرايت كرده است.[۳]
و نيز سلام بن مستنير از امام باقر عليهالسلام روايت نمايد كه اين آيه درباره عثمان بن عفان نازل شده است.[۴]
تفسیر
- آيات ۲۷۴ - ۲۶۱ ، سوره بقره
- گفتارى پيرامون انفاق
- تعديل ثروت ها، كم كردن فاصله طبقاتى ، ايجاد برادرى بين مسلمين و ... علل و اهداف تاءكيد شديد نسبت به انفاق است
- از بين رفتن انفاق و شيوع ربا در بين مردم بزرگترين عامل فساد اجتماعى كنونى در جهان غرب است
- معناى (كمثل حبت انبتت ) و بررسى امثال قرآنى ديگر نظير آن
- توضيحى در مورد امثال و چگونگى تمثيلات قرآن كريم
- فوائد و آثار اجتماعى ارفاق به قصد تحصيل رضاى خدا
- آثار سوء و مضرات انفاق بدون قصد كسب رضاى خدا
- رد كردن سائل با زبان خوش و گذشت از بدى او، از صدقه و انفاق همراه با منت و آزار بهتر است
- رياكارى در هر عمل مستلزم نداشتن ايمان به خدا و روز جزا در آن عمل است
- معناى ((ابتغاء مرضات الله )) و وجوهى كه در معناى ((تثبيت نفس )) ذكر شده و بيان وجه صحيح در معناى آن
- تشبيه و تمثيل انفاق خالص و انفاق تواءم با من و اذى
- كيفيت مالى كه بايد انفاق بشود
- ترس از فقر بر اثر انفاق اعمال طيب و دلپسند، وسوسه شيطانى است
- خود دارى از انفاق مال طيب باعث كفر به خدا، اتلاف نفوس ، هتك اعتراض ، رواج جنايت و فحشا است
- خلاصه گفتار در تذكراتى كه خداوند در آيه مورد بحث مى دهد
- معناى ((حكمت ))
- نكاتى در باره آيه (و من يوت الحكمه ...)
- چند نكته كه جمله ((و ما للظالمين من انصار)) بر آنها دلالت دارد
- ترك انفاق از گناهان كبيره است و چون حق الناس است كفاره و توبه پذير نيست
- آثار و نتايج انفاق علنى و مزيت و فضيلت انفاق پنهانى
- خداوند خاطر شريف پيامبر (ص ) را تسلى مى دهد
- مؤ منين تا آنجا كه مى توانند تظاهر به فقر نمى نمايند و دست سؤ ال دراز نمى كنند
- نكته التفات از همه مسلمين به شخص پيامبر (ص ) در آيه شريفه
- بحث روايتى (در ذيل آيات انفاق )
- خرج كردن براى زن و فرزند صدقه است و يكى از راههاى خداست
- هر عملى كه مورد رضايت خدا باشد و براى خدا انجام شود فى سبيل الله است و هر نفقه اى در راه خدا صدقه مى باشد
- رواياتى در ارتباط با نزول آيه (يا ايهاالذين آمنو انقو...)
- دو روايت در ارتباط با آيه (الشيطان يعدكم الفقر...)
- معناى حكمت و روايتى در بيان اهميت و منزلت عقل انسان
- بهتر است واجبات ، علنى ، و مستحبات ، پنهانى انجام گيرند
- رواياتى در مورد اينكه آيه : ((الذين ينفقون اموالهم ...)) در باره امير المؤ منين على (ع ) نازل شده است
- آيه شريفه در حق ابى بكر نازل شده است
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«264» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى كَالَّذِي يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَيْهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْداً لا يَقْدِرُونَ عَلى شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! بخششهاى خود را با منّت وآزار باطل نسازيد، همانند كسى كه مال خود را براى خودنمايى به مردم، انفاق مىكند و ايمان به خدا و روز رستاخيز ندارد. پس مثال او همچون مَثل قطعه سنگ صافى است كه بر روى آن (قشر نازكى از) خاك باشد (و بذرهايى در آن افشانده شود) پس رگبارى به آن رسد (و همه خاكها و بذرها را بشويد) و آن سنگ را صاف (و خالى از خاك و بذر) رها كند! (رياكاران نيز) از دستاوردشان، هيچ بهرهاى نمىبرند وخداوند گروه كافران را هدايت نمىكند.
جلد 1 - صفحه 421
نکته ها
اين آيه نيز تشبيهى را با خود دارد و نمايانگر باطن اشخاصى است كه به قصد ريا و تظاهر انفاق مىكنند. ظاهر عمل اينان مانند خاك، نرم ولى باطن آن چون سنگ، سفت است كه قابليّت نفوذ ندارد. به خاطر سفتى و سختى دلهاى سنگشان، از انفاق خود بهرهاى نمىبرند.
پیام ها
1- منّت گذارى و آزار فقير، پاداش انفاق و صدقات را از بين مىبرد. «لا تُبْطِلُوا»
2- ريا، نشانه عدم ايمان واقعى به پروردگار وقيامت است. «يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ»
3- انفاق مهم نيست، انگيزه و روحيّهى انفاق كننده مهم است. «رِئاءَ النَّاسِ»
4- اعمال شخص منّت گذار، رياكار وكافر، تباه است. كلمهى «فَمَثَلُهُ» قابل تطبيق با هر سه گروه است.
5- رياكار، عاقبت رسوا مىشود و حوادث، كاشف حقايق است. «فَتَرَكَهُ صَلْداً»
6- رياكار نه تنها از پاداش آخرت محروم است، بلكه رشد روحى را نيز كسب نكرده است. «لا يَقْدِرُونَ عَلى شَيْءٍ»
7- منّتگذار ورياكار، در مدار كفر و مورد تهديد است. «لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى كَالَّذِي يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَيْهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْداً لا يَقْدِرُونَ عَلى شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ (264)
بعد از آن نهى صريح در ابطال صدقات مىفرمايد:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا: اى كسانى كه ايمان آوردهايد به خدا و معتقدات حقه ايمانيه، لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ: باطل نكنيد و فاسد مسازيد اجر و ثواب صدقات خود را، بِالْمَنِّ وَ الْأَذى: به منت گذاردن و اذيت نمودن به فقير به سرزنش نمودن يا روى ترش كردن.
تنبيه: علامه انصارى رحمه الله در رسائل، بيانى در معنى ابطال فرموده
«1» تفسير مجمع البيان، جلد اوّل، صفحه 375.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 481
به اينكه: حقيقت ابطال به مقتضاى باب افعال، احداث بطلان است در عمل صحيح، و قرار دادن آن را باطل، و آيه شريفه به اين معنى راجع شود لنهى از قرار دادن عمل را لغو كه اثرى بر آن مترتب نگردد، مانند معدوم بعد از آنكه چنين نبوده به جهت نهى در تعقيب آن به منت و اذيت و مفاد آيه قبل ثُمَّ لا يُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذىً.
نزد بعضى چون (منّ و اذى) مشتركند در غيظ و كدورت، پس مبطل صدقه باشد، زيرا صدقه با اين وصف بر وجه اخلاص نباشد. اينست معنى بطلان چه هر كه توطين نفس خود كند بر طاعت خدا و طلب رضاى او، هر آينه صادر نشود از او مگر خيرات، لذا اعطاى سائل نمايد به طيب نفس و يا رد كند به احسن وجه و بگويد خدا توسعه دهد و روزى فرمايد تو را. و اگر فقير سوء كلام يا جسارتى از او سر زد عفو نمايد و مؤاخذه نكند. و قول معروف اشاره به حسن رد و مغفرت اشاره به عفو ادب سائل است؛ چنانچه حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: اذا لم تسعوا النّاس باموالكم فسعوهم باخلاقكم: «1» هرگاه توسعه ندهيد مردم را به مالهاى خود، پس گشايش نمائيد آنها را به اخلاق خود.
بعد از آن براى كيفيت ابطال اجر صدقه مثلى بيان فرمايد: كَالَّذِي يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ: مانند ابطال آن كسى كه از طريق اخلاص منحرف شده انفاق كند مال خود را براى نمودن به مردمان نه براى رضاى ملك منان. وَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ: و حال آنكه ايمان نياورد به خدا و روز قيامت، زيرا اگر به خدا ايمان داشتى صدقه براى رضاى او دادى نه براى نشان دادن به مردم، و اگر به قيامت معتقد بودى معامله براى ثواب اخروى نمودى نه عوارض دنيوى. فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوانٍ: پس مثل اين منافق مرائى در انفاق مانند سنگ خاره املس است، عَلَيْهِ تُرابٌ: كه بر آن سنگ خاك خشك باشد. فَأَصابَهُ وابِلٌ: پس برسد به آن سنگ باران شديد بزرگ قطره، فَتَرَكَهُ صَلْداً: پس شسته باشد آن خاك را از
«1» المحجة البيضاء، جلد 3، صفحه 330 (با مضمون مشابه)
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 482
آن سنگ به قسمى كه هيچ اثرى باقى نباشد و بكلى پاك كرده باشد.
وجه تمثيل: آنكه صفوان مثل منافق، و خاك بر آن مثل انفاق او كه به ريا نموده مانند قطرات باران عذاب از سحاب ربانى بر آن ريزان گردد، آثار آن نفقات محو گشته سنگى بىحاصل بماند و تمام اعمال اهل ريا همين حال را دارد، چون از خلوص خالى باشد.
لا يَقْدِرُونَ عَلى شَيْءٍ: قادر نباشند اين منفقين مرائى بر ثواب چيزى، مِمَّا كَسَبُوا: از آنچه كسب كرده باشند، يعنى به ريا تصدق نموده.
مراد آنست كه به آن صدقه ريائى منتفع نشوند و ثواب آن را نيابند در روز قيامت. وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ: و خداوند راه ننمايد گروه كافران را طريق بهشت و اعطاى ثواب به سبب آنكه كفر به آن محيط شد، و آن مانع استحقاق ثواب در انفاق است. يا راه ننمايد به خير و ارشاد گروه كافران را به لطفى كه ايشان را مجبور نمايد بر فعل طاعت، زيرا منافى حكمت و نقض غرض خواهد بود.
تبصره: وضع كافرين در موضع مرائين تشديد عظيم است نسبت به مرائى و اشعار بر آنكه ريا و شرك و كفر از يك وادى هستند، و احاديث بسيار در مذمت آن وارد شده:
1- در كتاب كافى- قال ابو عبد اللّه عليه السّلام: كلّ رياء شرك، انّه من عمل للنّاس كان ثوابه على النّاس و من عمل للّه كان ثوابه على اللّه «1» فرمود حضرت صادق عليه السّلام: هر ريائى شرك است و بدرستى كه هر كه عملى نمايد براى مردم، باشد ثواب او بر مردم، و هر كه عمل كند براى خدا مىباشد ثواب او بر خداى تعالى.
2- قال الرّضا عليه السّلام: ويحك يابن عرفة اعملوا لغير رياء و لا سمعة فانّه من عمل لغير اللّه و كلّه اللّه الى ما عمل، ويحك ما عمل احد عملا الّا رادّه اللّه به ان خيرا فخير و ان شرّا فشر «2». فرمود حضرت
«1» اصول كافى، كتاب الايمان و الكفر، باب الرياء، حديث سوم و پنجم (جلد 2 صفحه 293.
«2» اصول كافى، كتاب الايمان و الكفر، باب الرياء، حديث سوم و پنجم (جلد 2 صفحه 294)
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 483
رضا عليه السلام: واى بر تو اى ابن عرفه، بجا آوريد عمل را بدون رياء و سمعه، پس بدرستى كه هر كه عملى نمايد براى غير خدا، واگذارد او را با عملش. واى بر تو، نيست هيچ عملى كه كسى بجا آورد مگر آنكه ظاهر فرمايد خدا به آن عمل را اگر خير باشد جزاى اثر او خير، اگر شر باشد پس اثر او شر خواهد بود.
3- در امالى- ابن بابويه در ذيل حديثى از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمايد: فاتّقوا اللّه و اجتنبوا الرّياء فانّه شرك باللّه انّ المرائى يدعى يوم القيمة باربعة اسماء يا كافر يا فاجر يا غادر يا خاسر حبط عملك و بطل اجرك و لا خلاق لك اليوم فالتمس اجرك ممّن كنت تعمل له «1». پس بترسيد خدا را و اجتناب كنيد رياء را، بدرستى كه ريا شرك به خداست. بتحقيق مرائى روز قيامت به چهار اسم خوانده شود: اى كافر، اى معصيت كار، اى مكار، اى زيانكار حبط گرديد عمل تو و باطل شد اجر تو و نجات براى تو نيست، پس بخواه اجر خود را از كسى كه براى او نمودى.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى كَالَّذِي يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَيْهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْداً لا يَقْدِرُونَ عَلى شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ (264)
ترجمه
اى آنكسانى كه ايمان آورديد تباه نكنيد بخششهاى خودتان را بمنت و آزار مانند كسى كه صرف مىكند مال خود را براى نمايش دادن بمردم و ايمان
جلد 1 صفحه 341
ندارد بخدا و روز پسين پس مثل او مثل سنگ صافى است كه بر آن خاكى باشد پس برسد او را باران درشت پس واگذارد او را صاف پاك نميتوانند دست بيابند بر چيزى از آنچه كسب كردند و خدا راه نمىنمايد گروه كافران را..
تفسير
خداوند پس از تصريح ببطلان صدقه بسبب منت گذاردن و آزار رساندن و ريا نمودن اشاره فرموده است بآنكه ريا شرك است و منافات با ايمان بخدا و قيامت دارد چون كسيكه مؤمن بخدا باشد رضاى خلق را بر رضاى خدا ترجيح نميدهد و غضب او را بخشنودى خلق براى خود نميخرد و دنياى فانى را بر آخرت باقى اختيار نمىنمايد و نعيم دائم را بمتاع قليل نميفروشد و تشبيه فرموده است چنين شخصى را بسنگ صاف و عمل او را بخاكى كه روى آنسنگ قرار گرفته و منت و آزار و ريا را بقطرات درشت باران كه آنسنگ را بكلى بشويد و اثر آنخاك را از آن زايل نمايد و بالاخره تصريح فرموده است كه از اينعمل بهره نصيب او نخواهد شد اما در آخرت براى آنكه عمل باطلى بجا آورده و اما در دنيا بهمان بيان كه در آيه الَّذِينَ يُنْفِقُونَ گذشت و خداوند دستگيرى و راهنمائى بخير نميفرمايد كفار را و ريا كارى و منت گذاردن و آزار رساندن بعد از صدقه مناسب با حال كفار است نه اهل ايمان پس ايشان بايد از اين صفات مبرا باشند و الا علاوه بر آنكه از عملشان بهره نميبرند مشمول غضب الهى خواهند شد و خداوند عنايت خود را از آنها سلب فرموده آنها را بحال خودشان واگذار خواهد فرمود عياشى از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه اين آيه نازل شده است در باره عثمان و جارى شده است در باره معاويه و اتباع آندو و از امام باقر (ع) روايت نموده است كه مراد منت گذاردن و آزار رساندن بمحمد و آل محمد (ص) است و فرموده است اين تأويل آيه است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُبطِلُوا صَدَقاتِكُم بِالمَنِّ وَ الأَذي كَالَّذِي يُنفِقُ مالَهُ رِئاءَ النّاسِ وَ لا يُؤمِنُ بِاللّهِ وَ اليَومِ الآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفوانٍ عَلَيهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلداً لا يَقدِرُونَ عَلي شَيءٍ مِمّا كَسَبُوا وَ اللّهُ لا يَهدِي القَومَ الكافِرِينَ (264)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خطاب بمؤمنين است که شما مثل كافرين نباشيد که اعمال و افعال و خيرات و عبادات آنها بياثر و بيفائده باشد چنانچه ثابت و محقق شده که شرط صحت كليه عبادات ايمان است پس غير مؤمن غير معتقد بعقائد حقه كليه عباداتش باطل و هباء منثورا است وَ قَدِمنا إِلي ما عَمِلُوا مِن عَمَلٍ فَجَعَلناهُ هَباءً مَنثُوراً فرقان آيه 25، عملي که ميكنيد مراعات شرائط صحت آن را بنمائيد.
لا تُبطِلُوا صَدَقاتِكُم بِالمَنِّ وَ الأَذي مسئله ايست بسيار مشكل و محتاج بتوضيح است و آن اينست که اعمال شرعيه و وظائف دينيه اقسامي است يك قسم تعبّديات است که قصد قربت و خلوص در آنها معتبر است و بدون آن فاسد است مثل نماز و روزه و حج و خمس و زكاة و ساير عبادات و اينکه قسم اگر مورد نهي واقع شده مثل صلوة خائض و صوم عيدين و زكاة و خمس بمتجاهر بفسق و نحو اينها فاسد ميشود زيرا که در اصول فقه ثابت شده که نهي در عبادات موجب فساد است
جلد 3 - صفحه 41
و ممكن نيست تقرّب بمنهي عنه، و يك قسم معاملات است مثل بيع و صلح و امثال اينها اگر نهي تعلّق بذات معامله گرفته مثل لا تبع ما ليس عندك مقتضي فساد است و استفاده شرطية و مانعية از او ميكنيم.
و اگر نهي بواسطه امر خارجي باشد مثل لا تبع وقت النداء که براي اقامه جمعه و ترك اشتغال بمنافيات آنست اينکه و لو حرام و معصيت است لكن موجب بطلان نيست يعني معامله صحيح است و ظاهرا صدقات مندوبه از اينکه قبيل باشد زيرا منهي عنه من و اذي است و صدقه مشتمله بر من و اذي نفس صدقه حرام نيست که باطل و فاسد باشد تا بتوانيم بگوئيم اصلا فقير مالك نميشود و معطي حق رجوع دارد و از ملكش خارج نميشود، پس بطلان در اينجا بمعني نفي ثواب آن است يعني ثواب و اجر ندارد.
بلي اگر نهي بذات صدقه تعلق بگيرد موجب فساد است مثل صدقه از مال حرام، سرقت، زنا، ربا و امثال اينها که فقير مالك نميشود و بايد آن را رد كند و همين نكته را از تشبيه و تمثيل در آيه استفاده ميتوان نمود.
كَالَّذِي يُنفِقُ مالَهُ رِئاءَ النّاسِ که مرائي فاسق و عاصيست و رياء در كليه اعمال که بصورت عبادت جلوه ميدهد و اظهار ميكند که براي خداي است و قربة الي اللّه است حرام است بلكه شرك خفي نام ميگذارند بلكه از شرك جلي بدتر است زيرا علاوه بر شرك نفاق هم هست، و آيات و اخبار در حرمت آن بسيار است و از براي ريا اقساميست که در عروة الوثقي مذكور است قريب ده قسم که اكثر آن موجب بطلان عبادت ميشود.
وَ لا يُؤمِنُ بِاللّهِ وَ اليَومِ الآخِرِ بعضي توهّم كردند که از اينکه جمله استفاده ميشود که مرائي ايمان بخدا و روز جزا ندارد و اشكال كردند که چه بسيار از مؤمنين عمل ريايي از آنها صادر ميشود.
جلد 3 - صفحه 42
لكن اينکه توهّم فاسد است زيرا اينکه جمله عطف است بر الّذي که موصول است و مدخول كاف است و خود يك مثل مستقل است كانّه ميفرمايد که من و اذي در صدقه مثل انفاق ريايي است و مثل عمل غير مؤمن بخدا و قيامت است، همين نحوي که مرائي و غير مؤمن عمل و انفاق آنها باطل و بياثر است، انفاق مقرون بمنّ و اذي هم باطل است نه اينكه هر مرائي غير مؤمن باشد.
فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفوانٍ عَلَيهِ تُرابٌ اينکه مثل براي سه طايفه است: معطي صدقه مقرونه بالمنّ و الاذي، مرائي در انفاق، كافر بخدا و روز جزاء.
صفوان عبارت از سنك صلب است که زير خاك باشد و زارع و برزگر در آن خاك بزر افشاني كند باميد ثمره.
فَأَصابَهُ وابِلٌ وابل باران تنديست که سيل خيز است که آن خاك و بزر در آن خاك را بشويد و از بين ببرد و اثري از آنها باقي نگذارد.
فَتَرَكَهُ صَلداً صلد سنگ شسته که هيچ غباري بر او نباشد فقط بعد از باران سنگ شسته شده بجا مانده. منّ و اذي و رياء و كفر مثل همان باران تند است که صدقه و انفاق و عمل را بكلي نابود ميكند.
لا يَقدِرُونَ عَلي شَيءٍ مِمّا كَسَبُوا که اينکه سه طايفه: معطي صدقه، منفق مرائي، كافر. قدرت بر نفعي و استفادهاي از علم خود ندارند چنانچه برزگر هم قدرت برگشت خود ندارد چون تمام نابود صرف ميشود.
وَ اللّهُ لا يَهدِي القَومَ الكافِرِينَ مراد كفّاري هستند که قابل هدايت نباشند و الّا چه بسيار از كفار که هدايت شدند و بشرف اسلام مشرف گشتند و ممكن است مراد جميع كفار باشند يعني مادامي که عنوان كفر بر او صادق است هدايت نيافته اگر از تحت اينکه عنوان خارج شود و معنون بعنوان اسلام و ايمان شد مورد هدايت خواهد شد.
43
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 264)- دو مثال جالب در باره انگیزههای انفاق! در این آیه و آیه بعد، نخست اشاره به این حقیقت شده که افراد با ایمان نباید انفاقهای خود را به خاطر منت و آزار، باطل و بیاثر سازند، سپس دو مثال جالب برای انفاقهای آمیخته با منت و آزار و ریاکاری و خودنمایی و همچنین انفاقهایی که از ریشه اخلاص و عواطف دینی و انسانی سر چشمه گرفته، بیان میکند.
میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، بخششهای خود را با منت و آزار باطل نسازید» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذی).
سپس این عمل را تشبیه به انفاقهایی که توأم با ریاکاری و خودنمایی است میکند میفرماید: «این همانند کسی است که مال خود را برای نشان دادن به مردم انفاق میکند و ایمان به خدا و روز رستاخیز ندارد» (کَالَّذِی یُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ).
و بعد میافزاید: « (کار او) همچون قطعه سنگ صافی است که بر آن (قشر نازکی از) خاک باشد (و بذرهایی در آن افشانده شود) و باران درشت به آن برسد، (و خاکها و بذرها را بشوید) و آن را صاف رها سازد آنها از کاری که انجام دادهاند چیزی به دست نمیآورند» (فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَیْهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَکَهُ
ج1، ص239
صَلْداً لا یَقْدِرُونَ عَلی شَیْءٍ مِمَّا کَسَبُوا)
.این گونه است اعمال ریاکارانه و انفاقهای آمیخته با منت و آزار که از دلهای سخت و قساوتمند سر چشمه میگیرد و صاحبانش هیچ بهرهای از آن نمیبرند و تمام زحماتشان بر باد میرود.
و در پایان آیه میفرماید: «و خداوند گروه کافران را هدایت نمیکند» (وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ).
اشاره به این که خداوند توفیق هدایت را از آنها میگیرد چرا که با پای خود، راه کفر و ریا و منت و آزار را پوییدند، و چنین کسانی شایسته هدایت نیستند.
نکات آیه
۱ - اهل ایمان نباید صدقات خود را با منّت گذاردن و آزار رسانیدن، باطل و بى اثر سازند. (یا ایّها الّذین امنوا لا تبطلوا صدقاتکم بالمنّ و الاذى)
۲ - منّت و آزار، باطل کننده صدقات (یا ایّها الّذین امنوا لا تبطلوا صدقاتکم بالمنّ و الاذى)
۳ - توجّه اسلام به حفظ شخصیّت انسانها (لا تبطلوا صدقاتکم بالمنّ و الاذى)
۴ - منّت و آزار و ریاى در عمل، موجب از بین رفتن طاعات و نتایج اعمالِ نیکِ آدمى (لا تبطلوا صدقاتکم بالمنّ و الاذى کالّذى ینفق ماله رئاء النّاس)
۵ - همانندى انفاقِ توأم با منّت و آزار مؤمنان، با انفاق همراه با ریاىِ کافران (یا ایّها الّذین امنوا ... کالّذى ینفق ماله رئاء النّاس و لا یؤمن باللّه) انفاق مؤمنان آنگاه که با منّت و آزار توأم شود، همانند انفاق کافرانى است که با ریا باشد.
۶ - عدم ایمانِ انفاق کنندگان ریاکار به خداوند و روز رستاخیز (کالّذى ینفق ماله رئاء النّاس و لا یؤمن باللّه و الیوم الاخر) بنابراینکه جمله «و لا یؤمن ... »، توضیح و تفسیرى براى جمله «ینفق ماله رئاء» باشد.
۷ - ریا، اثر و نشانه عدم ایمان به خداوند و قیامت (کالّذى ینفق ماله رئاء النّاس و لا یؤمن باللّه و الیوم الاخر) بنابراینکه جمله «و لا یؤمن ... »، تفسیرى براى جمله قبل باشد.
۸ - ریا و کفرِ به خدا و قیامت، موجب بطلان صدقات و اعمال خیر (لا تبطلوا ... کالّذى ینفق ماله رئاء النّاس و لا یؤمن باللّه و الیوم الاخر)
۹ - مَثَل انفاق کنندگانِ از روى منّت و آزار و ریا، همچون صَخره صافى است که بر روى آن قشرِ خاکى باشد و بذرهایى در آن افشانده شود و ناگهان، رگبارى تند بر آن رسد و همه خاکها را بشوید و آن سنگ را کِشت ناپذیر کند. (فمثله کمثل صفوان علیه تراب فاصابه وابل فترکه صلداً لا یقدرون على شىءمما کسبوا)
۱۰ - بى ثمر بودن انفاقهاى همراه با منّت و آزار و یا ریا (فمثله کمثل صفوان ... لا یقدرون على شىء مما کسبوا)
۱۱ - انفاقهاى آمیخته با ریا و همراه با منّت و اذیّت، نوعى کفر است. (یا ایّها الّذین امنوا ... و اللّه لا یهدى القوم الکافرین)
۱۲ - کافران، بى بهره از هدایت الهى (و اللّه لا یهدى القوم الکافرین)
۱۳ - منّت و آزار و ریا، موانعى براى هدایت الهى (و اللّه لا یهدى القوم الکافرین)
موضوعات مرتبط
- اذیّت: آثار اذیّت ۱، ۲، ۴، ۵، ۹، ۱۰ ; سرزنش اذیّت ۱۱
- اسلام: ویژگى اسلام ۳
- انفاق: آداب انفاق ۱، ۵، ۹، ۱۰، ۱۱
- خدا: هدایت خدا ۱۲
- ریا: آثار ریا ۴، ۶، ۸، ۹، ۱۰، ۱۳ ; سرزنش ریا ۱۱ ; عوامل ریا ۷
- شخصیت: ارزش شخصیت ۳
- صدقه: حبط صدقه ۱، ۲، ۸
- عمل: حبط عمل ۱، ۲، ۴، ۸، ۱۰ ; شرایط صحت عمل ۱، ۹
- قرآن: تشبیهات قرآن ۵، ۹ ; مثالهاى قرآن ۹
- کافران: ریاکارى کافران ۵ ; گمراهى کافران ۱۲
- کفر: کفر به خدا ۶، ۷، ۸ ; کفر به قیامت ۶، ۷، ۸ ; موارد کفر ۱۱
- منّت: آثار منّت ۲، ۴، ۵، ۹، ۱۰ ; سرزنش منّت ۱۱
- هدایت: موانع هدایت ۱۲، ۱۳
منابع