البقرة ٨٥: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=سپس اینک شمائید که میکشید همدیگر را و بیرون میرانید گروهی را از شما از خانههای ایشان پشتیبانی جوئید بر ایشان به گناه و ستم و اگر بیایند شما را اسیران فدیه از ایشان دهید حالی که حرام است بر شما برون راندن ایشان آیا ایمان آرید به بعض کتاب و کفر ورزید به بعضی پس چیست کیفر آنکه این کار را کند از شما جز خواریی در زندگانی دنیا و روز قیامت برگردانیده شوند بسوی اشدّ عذاب و نیست خدا غافل از آنچه میکنید | |-|معزی=سپس اینک شمائید که میکشید همدیگر را و بیرون میرانید گروهی را از شما از خانههای ایشان پشتیبانی جوئید بر ایشان به گناه و ستم و اگر بیایند شما را اسیران فدیه از ایشان دهید حالی که حرام است بر شما برون راندن ایشان آیا ایمان آرید به بعض کتاب و کفر ورزید به بعضی پس چیست کیفر آنکه این کار را کند از شما جز خواریی در زندگانی دنیا و روز قیامت برگردانیده شوند بسوی اشدّ عذاب و نیست خدا غافل از آنچه میکنید | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره البقرة | نزول = | {{آيه | سوره = سوره البقرة | نزول = [[نازل شده در سال::17|٥ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::85|٨٥]] | قبلی = البقرة ٨٤ | بعدی = البقرة ٨٦ | کلمه = [[تعداد کلمات::57|٥٧]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«تَظَاهَرُونَ عَلَیْهِمْ»: علیه آنان یکدیگر را پشتیبانی و کمک میکنید. «الْعُدْوَانِ»: ظلم و تعدّی. زیادهروی در ستم. عطف (عُدْوَان) بر (إِثْم) عطف خاصّ بر عام است. «أُسَارَی»: جمع اسیر، زندانیان. حال است برای ضمیر (و) در فعل (یَأْتُوکُمْ). «تُفَادُوهُمْ»: فدیه آزادی آنان را میپردازید. بازخریدشان میکنید. «إِخْرَاجُ»: بدل (هُوَ) و یا مبتدای مؤخّر برای خبر مقدّم (مُحَرَّمٌ) و یا نائب فاعل اسم مفعول (مُحَرَّم) است. «خِزْیٌ»: خواری. رسوائی. «یُرَدُّونَ»: برگشت داده میشوند. برگردانیده میشوند. | «تَظَاهَرُونَ عَلَیْهِمْ»: علیه آنان یکدیگر را پشتیبانی و کمک میکنید. «الْعُدْوَانِ»: ظلم و تعدّی. زیادهروی در ستم. عطف (عُدْوَان) بر (إِثْم) عطف خاصّ بر عام است. «أُسَارَی»: جمع اسیر، زندانیان. حال است برای ضمیر (و) در فعل (یَأْتُوکُمْ). «تُفَادُوهُمْ»: فدیه آزادی آنان را میپردازید. بازخریدشان میکنید. «إِخْرَاجُ»: بدل (هُوَ) و یا مبتدای مؤخّر برای خبر مقدّم (مُحَرَّمٌ) و یا نائب فاعل اسم مفعول (مُحَرَّم) است. «خِزْیٌ»: خواری. رسوائی. «یُرَدُّونَ»: برگشت داده میشوند. برگردانیده میشوند. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۲۸
ترجمه
البقرة ٨٤ | آیه ٨٥ | البقرة ٨٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«تَظَاهَرُونَ عَلَیْهِمْ»: علیه آنان یکدیگر را پشتیبانی و کمک میکنید. «الْعُدْوَانِ»: ظلم و تعدّی. زیادهروی در ستم. عطف (عُدْوَان) بر (إِثْم) عطف خاصّ بر عام است. «أُسَارَی»: جمع اسیر، زندانیان. حال است برای ضمیر (و) در فعل (یَأْتُوکُمْ). «تُفَادُوهُمْ»: فدیه آزادی آنان را میپردازید. بازخریدشان میکنید. «إِخْرَاجُ»: بدل (هُوَ) و یا مبتدای مؤخّر برای خبر مقدّم (مُحَرَّمٌ) و یا نائب فاعل اسم مفعول (مُحَرَّم) است. «خِزْیٌ»: خواری. رسوائی. «یُرَدُّونَ»: برگشت داده میشوند. برگردانیده میشوند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
نکات آیه
۱ - بنى اسرائیل عصر بعثت، على رغم اعترافشان به پیمان الهى (پرهیز از خونریزى)، همدیگر را مى کشتند. (ثم اقررتم ... ثم أنتم هؤلاء تقتلون أنفسکم) کلمه «هؤلاء» در جمله «ثم أنتم هؤلاء» (شما همانانى هستید) اشاره به این معنا دارد که: آنچه را آیه مورد بحث مى خواهد بیان کند مربوط به بنى اسرائیل عصر بعثت است و خطابهاى آیه نظیر خطابهاى گذشته نیست که صفت گذشتگان را با عنایتى به موجودین نسبت مى داد.
۲ - بنى اسرائیل با بیرون راندن گروهى از همکیشان خود از خانه و دیارشان، پیمان الهى را نقض کردند. (ثم أنتم هؤلاء ... تخرجون فریقاً منکم من دیرهم) آیه مورد بحث اشاره به جنگها و خونریزیهایى دارد که پیش از هجرت پیامبر(ص) به مدینه بین طوایف یهود واقع مى شد. یهودیان بنى النضیر با بنى قریظه درگیر مى شدند; هر کدام غالب مى شد دیگرى را از خانه و کاشانه اش اخراج مى کرد.
۳ - بنى اسرائیل در کشتن و آواره کردن گروهى از همکیشان خود، یکدیگر را یارى و پشتیبانى کردند. (تظهرون علیهم) «تظاهر» (مصدر تظاهرون) به معناى یارى و پشتیبانى کردن یکدیگر است. «تظاهرون علیکم»; یعنى، طایفه اى از شما طایفه دیگر را علیه گروهى از خودتان یارى مى داد.
۴ - بنى اسرائیل، مردمى گنهکار و متجاوز به خاطر یارى رسانى به یکدیگر در بیرون راندن گروهى از همکیشان خود از دیارشان (تظهرون علیهم بالأثم و العدون) باء در «بالاثم» باى ملابست است و «بالاثم و العدوان» حال براى فاعل «تظاهرون» مى باشد; یعنى، علیه آنان همدیگر را یارى مى کردید و در آن هنگام گنهکار و متجاوز بودید.
۵ - معتقدان به ادیان الهى نباید یکدیگر را بکشند یا گروهى از آنان، گروهى دیگر را از خانه و دیارشان بیرون رانند. (ثم أنتم هؤلاء تقتلون أنفسکم و تخرجون فریقاً منکم من دیرهم)
۶ - معتقدان به ادیان الهى نباید در کشتن و آواره کردن همکیشان خود، به قاتلان و آواره کنندگان یارى رسانند. (تظهرون علیهم بالاثم و العدون)
۷ - یارى رساندن به قاتلان و آواره کنندگان اهل دین، گناه و تجاوز است. (تظهرون علیهم بالاثم و العدون)
۸ - حرمت یارى کردن گنهکاران در گناهشان (تظهرون علیهم بالاثم و العدون)
۹ - بنى اسرائیل براى آزادى اسیران همکیش خود، هر چند که خود با آنان نبرد کرده و یا از دیارشان بیرون رانده بودند، فدیه مى دادند. (و إن یأتوکم أسرى تفدوهم) ضمیر در «یأتوا» به «فریقاً» بر مى گردد. «مفادات» (مصدر تفادوا) به معناى پرداخت فدیه براى آزادسازى اسیر و مانند آن است. بنابراین جمله «إن یأتوکم أسارى ...» چنین معنا مى شود: اگر همان طایفه - که از خانه هایشان بیرون راندید - اسیر دشمن مى شدند با پرداخت فدیه آنان را آزاد مى کردید.
۱۰ - تلاش براى آزاد سازى اسیران بنى اسرائیل، از فرمانهاى کتب آسمانى آنان (و إن یأتوکم أسرى تفدوهم ... أفتؤمنون ببعض الکتب) جمله «أفتؤمنون ببعض الکتاب» دلالت بر این معنا دارد که: انگیزه یهودیان در آزاد سازى اسیران یهودى، عمل کردن به تورات بوده است.
۱۱ - تناقض رفتار اجتماعى بنى اسرائیل در رابطه با همکیشان خود (و إن یأتوکم أسرى تفدوهم و هو محرم علیکم إخراجهم) «هو» در جمله فوق ضمیر شأن است. «إخراجهم» مبتدا و «محرم علیکم» خبر آن مى باشد; یعنى، براى آزادى کسانى که خود آنها را بیرون رانده بودید، فدیه مى پرداختید در حالى که بیرون راندن آنها بر شما حرام بود.
۱۲ - بنى اسرائیل، پس از به اسارت درآمدن همکیشانشان، براى آزاد کردنشان از آنان فدیه دریافت مى کردند. (و إن یأتوکم أسرى تفدوهم) برخى از اهل لغت «تفادوا» را به معناى «فدیه مى گرفتید» نیز دانسته اند. بر این اساس جمله «و إن یأتوکم ...»; یعنى، و اگر همکیشان شما به عنوان اسیر در نزد شما مى آمدند، براى آزاد کردنشان از آنان فدیه مى گرفتید.
۱۳ - دریافت فدیه از اسیران همکیش براى آزادى آنان، از محرمات آیین یهود (و إن یأتوکم أسرى تفدوهم)
۱۴ - بنى اسرائیل مورد توبیخ و سرزنش خدا، به خاطر تبعیض در برخورد و عمل به دین (عمل کردن به برخى از دستورات تورات و وانهادن برخى دیگر) (أفتؤمنون ببعض الکتب و تکفرون ببعض) مراد از ایمان و کفر در «أفتؤمنون» و «تکفرون» عمل کردن و وانهادن است.
۱۵ - بنى اسرائیل، به برخى از دستورات تورات عمل کرده و برخى را نادیده مى گرفتند. (أفتؤمنون ببعض الکتب و تکفرون ببعض)
۱۶ - پایبندى به همه دستورات کتاب آسمانى، وظیفه مؤمنان به آن کتاب است. (أفتؤمنون ببعض الکتب و تکفرون ببعض)
۱۷ - نشانه ایمان به کتاب آسمانى، عمل کردن به دستورات آن است. (أفتؤمنون ببعض الکتب) تفریع جمله «أفتؤمنون ...» به وسیله حرف «فاء» بر جمله «و إن یأتوکم ...» بیانگر برداشت فوق است; یعنى، از آن جا که شما به حکم تورات در صدد آزادسازى اسیران هستید، بر مى آید که به این قسمت از تورات ایمان دارید; و از آن جا که همکیشان خود را بیرون مى رانید، معلوم مى شود به حرمت این کار - که در تورات آمده - کافرید. بنابراین عمل کردن به دستورات دین، نشانه ایمان و وانهادن آنها، به منزله کفر و نشانه آن است.
۱۸ - عمل نکردن به دستورات کتاب آسمانى، به منزله انکار کردن آن کتاب و نشانه کافر شدن به آن است. (أفتؤمنون ... و تکفرون ببعض)
۱۹ - سزاى یهودیانى که پیمانهاى الهى را نقض کردند، خوارى و خفت در دنیاست. (إذ أخذنا میثقکم ... فما جزاء من یفعل ذلک منکم إلا خزى فى الحیوة الدنیا) «ذلک» اشاره به همه کارهایى است که آیه شریفه از یهودیان نقل کرد و آنها را ناپسند شمرد; از جمله: پایبند نبودن به پیمانهاى الهى، کشتن همکیشان و ...
۲۰ - گرفتار شدن به خوارى و ذلت در دنیا، سزاى یهودیانى است که همدیگر را کشتند و همکیشان خود را از دیارشان بیرون راندند. (تقتلون أنفسکم ... فما جزاء من یفعل ذلک منکم إلا خزى فى الحیوة الدنیا)
۲۱ - شدیدترین عذابهاى اخروى، کیفر یهودیانى است که پیمانهاى الهى را شکستند. (إذ أخذنا میثقکم ... و یوم القیمة یردون إلى أشد العذاب) اضافه «أشد» (سخت ترین) به «العذاب» اضافه صفت به موصوف است; یعنى، «العذاب الأشد».
۲۲ - یهودیانى که همکیشان خود را کشتند یا آنان را آواره ساختند، به شدیدترین عذابهاى قیامت، کیفر خواهند شد. (تقتلون أنفسکم ... و یوم القیمة یردون إلى أشد العذاب)
۲۳ - سزاى یهودیانى که کتاب آسمانى را تبعیض کردند (به برخى از تورات عمل کرده و برخى را وانهادند)، خفت و خوارى در دنیاست. (أفتؤمنون ببعض ... فما جزاء من یفعل ذلک منکم إلّا خزى فى الحیوة الدنیا)
۲۴ - یهودیانى که با تبعیض به احکام و معارف تورات برخورد مى کردند، در قیامت به شدیدترین عذابها گرفتار خواهند شد. (أفتؤمنون ببعض ... و یوم القیمة یردون إلى أشد العذاب)
۲۵ - عذابهاى اخروى داراى مراتب است. (و یوم القیمة یردون إلى أشد العذاب)
۲۶ - پایبندى گروهى از یهودیان عصر بعثت به تورات با عمل کردن به پیمانهاى الهى و پرهیز از کشتن و بیرون راندن همکیشان خود (فما جزاء من یفعل ذلک منکم) سیاق خطابهاى گذشته اقتضا مى کرد که جمله «فما جزاء ...» بدین گونه ایراد شود: «فما جزاءکم بما تفعلون إلا خزى». این تغییر سیاق اشاره به این دارد که همه یهودیان مرتکب اعمال نارواى مذکور نشدند. من تبعیضیه در «منکم» مؤید این معناست.
۲۷ - تبعیض در ایمان و عمل به احکام دین، در پى دارنده ذلت و خوارى در دنیا و عذاب شدید در قیامت است. (ما جزاء من یفعل ذلک منکم إلا خزى فى الحیوة الدنیا و یوم القیمة یردون إلى أشد العذاب)
۲۸ - معتقدان به مکتب الهى، در صورت کشتن یا آواره ساختن همکیشان خود، به خوارى در دنیا و شدیدترین عذاب در آخرت گرفتار خواهند شد. (فما جزاء من یفعل ... و یوم القیمة یردون إلى أشد العذاب)
۲۹ - جنگهاى داخلى و برادر کشى، از بزرگترین گناهان و موجب خوارى و ذلت در دنیا و گرفتار شدن به عذاب اخروى است. (تقتلون أنفسکم ... فما جزاء من یفعل ذلک منکم إلا خزى فى الحیوة الدنیا و یوم القیمة یردون إلى أشد العذاب) از آن جا که گناهان یاد شده، در پى دارنده شدیدترین عذابهاست، معلوم مى شود این گناهان از بزرگترین گناهان هستند.
۳۰ - گنهکاران علاوه بر عذاب اخروى در خطر گرفتار شدن به کیفرهاى دنیوى نیز هستند. (فما جزاء من یفعل ذلک منکم إلا خزى فى الحیوة الدنیا)
۳۱ - خداوند، آگاه به تمامى اعمال و رفتار انسانهاست. (و ما اللّه بغفل عما تعملون)
۳۲ - توجّه و باور به آگاهى خدا بر اعمال، بازدارنده آدمى از گناهان و شکستن پیمانهاى اوست. (و ما اللّه بغفل عما تعملون) هدف از بیان آگاهى و نظارت خدا بر رفتار بندگان، این است که: آنان توجّه به نظارت خدا داشته باشند تا از کردار ناروا پرهیز کنند. بنابراین توجّه به آگاهى و نظارت خداوند چنین اقتضایى دارد.
روایات و احادیث
۳۳ - از امام صادق(ع) روایت شده که فرموده اند: «... الکفر فى کتاب اللّه على خمسة اوجه ... و الوجه الرابع من الکفر ترک ما أمر اللّه عز و جل به و هو قول اللّه عز و جل «... أفتؤمنون ببعض الکتاب و تکفرون ببعض فما جزاء من یفعل ذلک منکم» فکفّر هم بترک ما أمراللّه عز و جل به و نسبهم إلى الایمان و لم یقبله منهم و لم ینفعهم عنده ...;[۱] کفر در کتاب خدا بر پنج قسم است ... و قسم چهارم از کفر، ترک اوامر خداست و این سخن خداى عز و جل است که مى فرماید: «أفتؤمنون ببعض الکتاب و تکفرون ببعض فما جزاء من یفعل ذلک منکم» پس خداوند آنان را به خاطر ترک نمودن اوامر الهى کافر دانسته و به آنان نسبت ایمان داده است، اگر چه ایمان مورد قبول نیست و براى آنان نزد خداوند سودى ندارد ...».
موضوعات مرتبط
- احکام: ۸
- اسیر: آزادى اسیر ۱۳; اهمیّت آزادى اسیر ۱۰; فدیه از اسیر ۹، ۱۲، ۱۳
- انسان: عمل انسان ۳۱
- ایمان: آثار ایمان به علم خدا ۳۲ ; ایمان به بخشى از قرآن ۳۳ ; متعلق ایمان ۳۳ ; نشانههاى ایمان به مکتب آسمانى ۱۷
- برادر کشى: آثار برادر کشى ۲۹; گناه برادر کشى ۲۹
- بنى اسرائیل: آزادى اسیران بنى اسرائیل ۹، ۱۲; اقرار بنى اسرائیل ۱; بنى اسرائیل صدر اسلام ۱; بنى اسرائیل و تورات ۱۵; تاریخ بنى اسرائیل ۱، ۲، ۳، ۴، ۹، ۱۲; تبعید در بنى اسرائیل ۲، ۳، ۴; تبعیدیان بنى اسرائیل ۲; تجاوزگرى بنى اسرائیل ۴; تعالیم کتب آسمانى بنى اسرائیل ۱۰; جرایم بنى اسرائیل ۱، ۲، ۳، ۴; روابط اجتماعى بنى اسرائیل ۱۱; سرزنش بنى اسرائیل ۱۴; عمل به تکلیف بنى اسرائیل ۱۴; عهد خدا با بنى اسرائیل ۱; عهد شکنى بنى اسرائیل ۱، ۲; فدیه بنى اسرائیل ۱۲; قصه قتل در بنى اسرائیل ۱، ۳; گناه بنى اسرائیل ۴
- تبعید: اجتناب از تبعید ۲۶; کیفر تبعید ۲۸
- تبعیدگران: اجتناب از امداد به تبعیدگران ۶; امداد به تبعیدگران ۷
- تجاوز: موارد تجاوز ۷
- تورات: عمل به بخشى از تورات ۱۵، ۲۳، ۲۴
- جرایم: معاونت در جرایم ۳، ۴، ۶، ۷
- جنگ: آثار جنگ داخلى ۲۹; گناه جنگ داخلى ۲۹
- جهان بینى: جهان بینى و ایدئولوژى ۳۲
- خدا: سرزنشهاى خدا ۱۴; علم خدا ۳۱; وفاى به عهد خدا ۲۶
- دین: آثار عمل به بخشى از دین ۲۷; تجزى در دین ۱۴، ۱۵; تجزى در قبول دین ۱۴، ۲۳، ۲۴
- دینداران: اجتناب از تبعید دینداران ۵; اجتناب از قتل دینداران ۵; مسؤولیت دینداران ۵، ۶; هشدار به دینداران ۲۸
- ذلت: عوامل ذلت دنیوى ۱۹، ۲۰، ۲۳، ۲۷، ۲۸، ۲۹
- عذاب: عذاب شدید ۲۱، ۲۲، ۲۴، ۲۷، ۲۸; مراتب عذاب ۲۱، ۲۲، ۲۴، ۲۷، ۲۸; مراتب عذاب اخروى ۲۵; موجبات عذاب اخروى ۲۷، ۲۸، ۲۹
- عهدشکنى: کیفر عهدشکنى با خدا ۱۹، ۲۱; موانع عهدشکنى با خدا ۳۲
- قاتل: اجتناب از امداد به قاتل ۶; امداد به قاتل ۷
- قتل: اجتناب از قتل ۱، ۲۶; کیفر قتل ۲۸; معاونت در قتل ۶، ۷
- قیامت: عذابهاى قیامت ۲۲
- کتب آسمانى:، عمل به کتب آسمانى ۱۶، ۱۷، ۱۸
- کفر: کفر به بخشى از قرآن ۳۳; کفر به کتب آسمانى ۱۸; موجبات کفر ۳۳
- گناه: تعاون در گناه ۷; حرمت تعاون در گناه ۸; گناه گناهان کبیره ۲۹; موارد گناه ۷; موانع گناه ۳۲
- گناهکاران: عذاب اخروى گناهکاران ۳۰; کیفر دنیوى گناهکاران ۳۰; هشدار به گناهکاران ۳۰
- مؤمنان: مسؤولیت مؤمنان ۱۶
- محرمات: ۸
- یهود: احکام یهود ۱۳; ایمان یهود به تورات ۲۶; ذلت دنیوى یهود ۱۹، ۲۰، ۲۳; عذاب اخروى یهود ۲۲، ۲۴; عذاب دنیوى یهود ۲۰; عوامل ذلت یهود ۲۳; کیفر اخروى یهود ۲۱; کیفر تبعیدگرى یهود ۲۰، ۲۲;کیفر دنیوى یهود ۲۳ ; کیفر قتلهاى یهود ۲۰، ۲۲ ;کیفر یهود عهدشکن ۱۹، ۲۱; محرمات یهود ۱۳; یهود در قیامت ۲۲; یهود مؤمن صدر اسلام ۲۶
منابع
- ↑ کافى، ج ۲، ص ۳۹۰، ح ۱; نورالثقلین، ج ۱، ص ۹۵- ، ح ۲۶۹.