تفسیر:المیزان جلد۹ بخش۱۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۴: خط ۴۴:
و اين قول، مورد تأييد رواياتى است كه از ائمه اهل بيت «عليهم السلام» رسيده و با معناى اعلام برائت، مناسب تر و با عقل نيز، سازگارتر از ساير اقوال است. چون آن روز، بزرگترين روزى بود كه مسلمانان و مشركان، در مِنا جمع شدند. و اين معنا، از رواياتى از طرق عامّه نيز استفاده مى شود.  
و اين قول، مورد تأييد رواياتى است كه از ائمه اهل بيت «عليهم السلام» رسيده و با معناى اعلام برائت، مناسب تر و با عقل نيز، سازگارتر از ساير اقوال است. چون آن روز، بزرگترين روزى بود كه مسلمانان و مشركان، در مِنا جمع شدند. و اين معنا، از رواياتى از طرق عامّه نيز استفاده مى شود.  


چيزى كه هست، در آن روايات دارد كه منظور از «حج اكبر»، روز دهم از هر سال است، نه تنها از سال نهم هجر.، و بنابر آن، همه ساله حج اكبر تكرار مى شود، وليكن از طريق نقل ثابت نشده كه اسم روز دهم، روز حج اكبر بوده باشد.
چيزى كه هست، در آن روايات دارد كه منظور از «حج اكبر»، روز دهم از هر سال است، نه تنها از سال نهم هجرت، و بنابر آن، همه ساله حج اكبر تكرار مى شود، وليكن از طريق نقل ثابت نشده كه اسم روز دهم، روز حج اكبر بوده باشد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۰۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۰۰ </center>
بعضى ديگر گفته اند: منظور از آن، روز عرفه (نهم ذى الحجه) است. چون وقوف در آن روز است و عمره، كه وقوف در آن نيست، حج اصغر است. ليكن اين قول، صرف استحسان و اعمال سليقه است، و دليلى بر آن نيست، و هيچ راهى براى تشخيص صحتش نداريم.
بعضى ديگر گفته اند: منظور از آن، روز عرفه (نهم ذى الحجه) است. چون وقوف در آن روز است و عمره، كه وقوف در آن نيست، حج اصغر است. ليكن اين قول، صرف استحسان و اعمال سليقه است، و دليلى بر آن نيست، و هيچ راهى براى تشخيص صحتش نداريم.
خط ۱۰۱: خط ۱۰۱:
بنابراين، الف و لامى كه در «الأشهُرُ الحُرُم» است، الف و لام عهد ذكرى است و با آن، معناى آيه چنين مى شود: پس وقتى كه ماه هاى نامبرده كه گفتيم نبايد در آن ماه ها متعرض حال مشركان شويد، پايان يافت و اين مهلت به سر آمد، مشركان را هر كجا ديديد، بكشيد.
بنابراين، الف و لامى كه در «الأشهُرُ الحُرُم» است، الف و لام عهد ذكرى است و با آن، معناى آيه چنين مى شود: پس وقتى كه ماه هاى نامبرده كه گفتيم نبايد در آن ماه ها متعرض حال مشركان شويد، پايان يافت و اين مهلت به سر آمد، مشركان را هر كجا ديديد، بكشيد.


از آنچه گفته شد روشن گرديد كه هيچ وجهى نيست براى اينكه جمله «فاذا انسلخ الاشهر الحرم» را بتمام شدن ذى القعده و ذى الحجه و محرم حمل كنيم و بگوئيم با تمام شدن اين سه ماه در حقيقت چهار ماه حرام نيز تمام شده است و يا بگوئيم تمام شدن و انسلاخ ماههاى حرام اشاره است به تمام شدن چهار ماه هر چند اين ماهها با آن چند ماه منطبق نشود.
از آنچه گفته شد، روشن گرديد كه هيچ وجهى نيست براى اين كه جملۀ «فَإذَا انسَلَخَ الأشهُرُ الحُرُم» را به تمام شدن ذى القعده و ذى الحجه و محرم حمل كنيم و بگویيم با تمام شدن اين سه ماه، در حقيقت چهار ماه حرام نيز تمام شده است. و يا بگویيم تمام شدن و انسلاخ ماه هاى حرام، اشاره است به تمام شدن چهار ماه، هر چند اين ماه ها، با آن چند ماه منطبق نشود.


زيرا گو اينكه لفظ «اشهر الحرم» ظهور در ماههاى رجب و ذى القعده و ذى الحجه و محرم دارد و با اين حمل مساعد است وليكن از نظر سياق آيه نمى توانيم چنين حملى را مرتكب شويم .
زيرا گو اين كه لفظ «أشهُرُ الحُرُم»، ظهور در ماه هاى رجب و ذى القعده و ذى الحجه و محرّم دارد، و با اين حمل مساعد است، وليكن از نظر سياق آيه، نمى توانيم چنين حملى را مرتكب شويم.
<span id='link105'><span>
<span id='link105'><span>


جمله «فَاقْتُلُوا الْمُشرِكِينَ حَيْث وَجَدتُّمُوهُمْ» نشان دهنده برائت و بيزارى از مشركين است و مى خواهد احترام را از جانهاى كفار برداشته و خونهايشان را هدر سازد، و بفرمايد: بعد از تمام شدن آن مهلت ديگر هيچ مانعى نيست از اينكه آنان را بكشيد نه حرمت حرم و نه احترام ماههاى حرام ، بلكه هر وقت و هر كجا كه آنان را ديديد بايد به قتلشان برسانيد، البته اين در صورتيست كه كلمه «حيث» هم عموميت زمانى را برساند و هم مكانى را كه در اين صورت قتل كفار بر مسلمين واجب است هر چند به آنان در حرم و حتى در ماههاى حرام دست پيدا كنند.
جملۀ «فَاقْتُلُوا الْمُشرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ»، نشان دهنده برائت و بيزارى از مشركان است و مى خواهد احترام را از جان هاى كفار برداشته و خون هايشان را هدر سازد، و بفرمايد: بعد از تمام شدن آن مهلت، ديگر هيچ مانعى نيست از اين كه آنان را بكشيد، نه حرمت حرم و نه احترام ماه هاى حرام، بلكه هر وقت و هر كجا كه آنان را ديديد، بايد به قتلشان برسانيد.  


و تشريع اين حكم براى اين بوده كه كفار را در معرض فنا و انقراض قرار داده و به تدريج صفحه زمين را از لوث وجودشان پاك كند، و مردم را از خطرهاى معاشرت و مخالطت با آنان نجات دهد.
البته اين در صورتی است كه كلمۀ «حَيثُ»، هم عموميت زمانى را برساند و هم مكانى را، كه در اين صورت، قتل كفار بر مسلمين واجب است، هر چند به آنان در حرم و حتى در ماه هاى حرام، دست پيدا كنند.
 
و تشريع اين حكم براى اين بوده كه كفار را در معرض فنا و انقراض قرار داده و به تدريج، صفحه زمين را از لوث وجودشان پاك كند، و مردم را از خطرهاى معاشرت و مخالطت با آنان نجات دهد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۴.۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۴.۲ </center>
بنابراين ، هر يك از جملات «فَاقْتُلُوا الْمُشرِكِينَ حَيْث وَجَدتُّمُوهُمْ» و «و خذوهم» و «و احصروهم» و «و اقعدوا لهم كل مرصد» بيان يك نوع از راهها و وسايل نابود كردن افراد كفار و از بين بردن جمعيت هاى ايشان و نجات دادن مردم از شر ايشانست.
بنابراين، هر يك از جملات «فَاقْتُلُوا الْمُشرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ» و «وَ خُذُوهُم» و «وَ احصُرُوهُم» و «وَ اقعُدُوا لَهُم كُلَّ مَرصَد»، بيان يك نوع از راه ها و وسايل نابود كردن افراد كفار و از بين بردن جمعيت هاى ايشان و نجات دادن مردم از شر ايشان است.
 
اگر به آنان كسى دست يافت و توانست ايشان را بكشد، بايد كشته شوند، و اگر نشد، دستگير شوند، و اگر اين هم نشد، در همان جايگاه هايشان محاصره شوند و نتوانند بيرون آيند و با مردم آميزش و مخالطه كنند. و اگر معلوم نشد در كجا پنهان شده اند، در هر جا كه احتمال رود، كمين بگذارد تا بدين وسيله دستگيرشان نموده، يا به قتلشان فرمان دهد و يا اسيرشان كند.


اگر به آنان كسى دست يافت و توانست ايشان را بكشد بايد كشته شوند، و اگر نشد دستگير شوند و اگر اين هم نشد در همان جايگاههايشان محاصره شوند و نتوانند بيرون آيند و با مردم آميزش و مخالطه كنند، و اگر معلوم نشد در كجا پنهان شده اند، در هر جا كه احتمال رود كمين بگذارد تا بدين وسيله دستگيرشان نموده يا به قتلشان فرمان دهد و يا اسيرشان كند.
و شايد همين معنا مراد آن كسى باشد كه گفته است: منظور از جملۀ مورد بحث «فَاقتُلُوا المُشرِكِينَ حَيثُ وَجَدتُمُوهُم وَ خُذُوهُم وَ احصُرُوهُم: مشركان را يا بكشيد هر جا كه يافتيد و يا گرفته و محاصره كنيد» است، كه مطلب را موكول به اختيار مسلمين كرده، تا هر كدام از آن دو را صلاح ديدند، اختيار كنند.


و شايد همين معنا مراد آنكسى باشد كه گفته است : منظور از جمله مورد بحث «فاقتلوا المشركين حيث وجدتموهم و خذوهم و احصروهم : مشركين را يا بكشيد هر جا كه يافتيد و يا گرفته و محاصره كنيد» است، كه مطلب را موكول به اختيار مسلمين كرده تا هر كدام از آن دو را صلاح ديدند اختيار كنند.
گو اين كه وجه مزبور، خالى از تكلف نيست. چون گرفتن و محاصره كردن و در كمينشان نشستن را، امر واحدى در مقابل كشتن قرار داده، و به هر حال سياق، با آن معنایى كه ما در سابق كرديم، سازگار است.


گو اينكه وجه مزبور خالى از تكلف نيست ، چون گرفتن و محاصره كردن و در كمينشان نشستن را امر واحدى در مقابل كشتن قرار داده و به هر حال سياق با آن معنائى كه ما در سابق كرديم سازگار است.
و اما كلام كسى كه گفته در جملۀ «فَاقْتُلُوا الْمُشرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ»، تقديم و تأخير هست، و تقدير آيه «فَخُذُوا المُشرِكِينَ حَيثُ وَجَدتُمُوهُم وَ اقتُلُوهُم» است، كلام صحيحى نيست و تصرفى است در آيه بدون مجوز؛ و سياق خود آيه، مخصوصا ذيل آن، آن را دفع مى كند.


و اما كلام كسى كه گفته در جمله «فَاقْتُلُوا الْمُشرِكِينَ حَيْث وَجَدتُّمُوهُمْ» تقديم و تاخير هست ، و تقدير آيه «فخذوا المشركين حيث وجدتموهم و اقتلوهم» است ، كلام صحيحى نيست و تصرفى است در آيه بدون مجوز؛ و سياق خود آيه مخصوصا ذيل آن آنرا دفع مى كند.
و معناى آيه، اين است كه:


و معناى آيه اين است كه: پس وقتى ماههاى حرام تمام شد و چهار ماهى كه ما مهلتشان داديم و گفتيم «فسيحوا فى الارض اربعه اشهر» سر رسيد لاجرم مشركين را به هر وسيله ممكن و هر راهى كه براى از بين بردن ايشان نزديك تر ديديد بايد از بين ببريد، و آثارشان را نابود كنيد، حال چه بكشتن باشد، يا دستگير كردن ، يا محاصره نمودن، و يا كمين نهادن پس هر جا ايشان را يافتيد چه در حل و چه در حرم بقتل برسانيد تا به كلى از ميان بروند.
پس وقتى ماه هاى حرام تمام شد و چهار ماهى كه ما مهلتشان داديم و گفتيم «فَسِيحُوا فِى الأرضِ أربَعَةَ أشهُر» سر رسيد، لاجرم مشركان را به هر وسيله ممكن و هر راهى كه براى از بين بردن ايشان نزديك تر ديديد، بايد از بين ببريد، و آثارشان را نابود كنيد. حال چه بكشتن باشد، يا دستگير كردن، يا محاصره نمودن، و يا كمين نهادن. پس هر جا ايشان را يافتيد، چه در حِلّ و چه در حرم، به قتل برسانيد، تا به كلّى از ميان بروند.
<span id='link106'><span>
<span id='link106'><span>


۱۸٬۱۵۸

ویرایش